موضوع: "عمومی"

انتخاب دوست به توصیه‌ علما

نوشته شده توسطرحیمی 10ام دی, 1391

     از پیامبر (ص) اسلام پرسیدند با چه کسانی مجالست و همنشینی کنیم؟

     فرمودند: با افرادی که دیدار‌ آنان شما را به یاد خدا بیاندازد، سخنان شان بر علم شما بیافزاید و رفتار آن‌ها آخرت را به یاد شما آورد.

     همنشینی با دوستان و معاشرت با مومنان از دستورات الهی و شرع مبین اسلام است، چرا که در این گونه معاشرت‌ها، به مباحث دینی، معرفتی، اجتماعی و… پرداخته می‌شود و بصیرت انسان افزایش می یابد،‌ اما از سوی دیگر همنشینی با جاهلان و کم خردان مورد نهی اسلام است،‌ چراکه انسان را به تدریج از معارف دینی دور می‌کند و او را در سراشیبی سقوط قرار می‌دهد.

 آیت الله ‌العظمی بهجت

     با کسی نشست و برخاست کنید همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید،‌ به یاد طاعت خدا بیفتد،‌نه با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز می دارند.

شهید ثانی

     مرحوم شهید ثانی در کتاب منیة‌المرید می فرماید: باید طلبه و دانشجو از معاشرت با افرادی که او را از مسیر تحصیل منحرف می سازند،‌خود داری نماید، زیرا ترک معاشرت با چنین افرادی از مهمترین وظایفی است که باید طلبه و دانشجو با اهتمام کافی آن را رعایت کند و بویژه که عمر خویش را به بطالت صرف می نماید،‌معاشرت نکند.

آیت الله رضا استادی

     باید با کسانی طرح دوستی بیندازید که با خصوصیات یکدیگر سازش داشته باشید، یعنی در درجه اول متدین و نیز اهل مسجد و محافل دینی باشند، ثانیا در روش و منش باوقار و سنگین بوده و از نظر مادی متوسط و یا پایین تر از او باشند، اگر از سابق دوستانی داشته که این شرایط را ندارند، دوستی و معاشرت با آن ها را ترک کند،‌ مگر این که آن قدر به خویش مطمئن باشد که می تواند در آن ها اثر بگذارد.

آیت‌الله مجتهدی(ره)

     یکی از رموز موفقیت من،‌ نداشتن رفیق است، به این معنی اگر طلبه ای ببیند داشتن دوست و رفیق ، نه تنها او را در درس و بحث کمک نمی‌کند، بلکه مانع تحصیلات او خواهد بود، چنین طلبه ای باید از رفاقت با این گونه دوستان خودداری کند و من چنین رفقایی نداشتم، زیرا امروزه کم پیش می آید که رفقای انسان،‌شرایط رفاقت را که در احادیث و روایات آمده است،‌ رعایت کنند. یادم می‌آید وقتی بچه بودم سرم را می انداختم پائین و از خانه بیرون می رفتم، در حالیکه بچه های هم سن و سال من مشغول بازی بودند، وقتی هم بر می گشتم با کسی کاری نداشم و داخل خانه می شدم. الان هم که به این سن رسیده ام چنین رفقایی ندارم. البته رفیق خوب بهتر است از تنهایی، مقصود این است که رفیق خوب،‌ که آدمی را در طی مراحل عالیه الهی کمک کند، کم است …

     بعضی در روز قیامت فریاد می‌زنند:‌ یا وَیلَتی لَیتَنی لم اَتَّخِذ فُلاناً خَلیلاً ( ای وای بر من ، ای کاش با فلانی رفیق نشده بودم) این نتیجه رفاقت با نا اهلان است. حضرت رسول(ص) فرمودند:

« المَرءُ عَلی دینِ خَلیله، ‌فَلیَنظُر اَحَدکُم من یُخالِل»

هرکسی بر دین دوستش است، پس باید آدمی نگاه کند با چه کسی دوست می شود.

منبع:

در حماسه 9 دی مردم با جسمشان، با حضورشان ...

نوشته شده توسطرحیمی 8ام دی, 1391

     در قضيه‌ى 9 دى سال 88 يك نكته اساسى است و آن نكته برمي گردد به هويت انقلاب و ماهيت انقلاب. يعنى همان روحى كه حاكم بود بر اصل انقلاب ما و آن حضور عظيمِ بى‌نظيرِ تاريخى در سال 57، همان روح در ماجراى 9 دى نشان داده شد؛ كمااينكه در قضاياى گوناگونِ ديگر هم نشان داده شده، ليكن در 9 دى به شكل بارزى نشان داده شد؛ به طورى كه جاى انكار و ترديد و تأمل براى هيچ كس از بدخواهان و دوستان و دشمنان و ديگران باقى نگذارد. آن روح چه بود؟

     روح ديانتِ حاكم بر دلهاى مردم بود. پس اينجا ما دو تا عنصر در كنار هم داريم: يك عنصر، عنصر مردم است؛ كه مردم در هر كشورى، در هر جامعه‌اى، اگر چنانچه همت كنند، بصيرت به خرج بدهند، عمل كنند و وارد ميدان بشوند، ميتوانند همه‌ى مشكلات را حل كنند. يعنى بزرگترين كوه‌ها در مقابل حضور مردم از بين ميرود؛ مي توانند كوه‌هاى بزرگ را جابه‌جا كنند.

اين يك حقيقت آشكارى است كه بسيارى از تحليلگران اجتماعى در كشورهاى اسلامى و ديگر كشورها آن را درست لمس نكردند، درك نكردند؛ ما اين را لمس كرديم. هنر بزرگ امام بزرگوار ما هم همين بود.

قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت ۹ دی

(۱۳۹۰/۰۹/۲۱ - ۱۳:۳۴)

جهانگیرخان قشقائى که بود؟

نوشته شده توسطرحیمی 6ام دی, 1391

     این وجود مبارك ، و منبع فیض ، و محلّ رحمت ، فرزند خان قشقائى بود .

     در ایام جوانى به دنبال اسب سوارى ، و كشاورزى ، و تربیت حشم و غنم پرداخت و به دنبال جمعى رفیق از طایفه خود روزگار به خوشى مى گذارند .

     در همان ایام به تارزنى شوق وافر پیدا كرد ، و پس از مدتى هنر تارزدن بیاموخت و در جمع دوستان به تار زنى اشتغال مى ورزید .

     شنیده بود در اصفهان در این زمینه استاد بسیار ماهرى هست ، براى فروش اجناس ایلاتى و اصلاح تارش كه خراب شده بود ، و تكمیل تحصیل موسیقى به اصفهان روى آورد .

      در بازار اصفهان گذرش به مدرسه صدر افتاد ، از حال و هواى آن جا خوشش آمد ، صبح و عصر براى تفنّن به آنجا مى رفت .

     روزى به وقت رفتن به مدرسه صدر از كنار مغازه اى در جنب مدرسه مى گذرد ، ژنده پوش درویشى كه صاحب نفس بود او را صدا مى زند ، فرزندخان وارد مغازه مى گردد ، ژندپوش از وطن و حرفت و نسب او جویا مى شود .

      جهانگیر شرح حال خود و علاقه اش را به تكمیل تحصیل موسیقى و بخصوص تار با او در میان مى گذارد ، چون گفتارش به پایان مى رسد ، درویش در او خیره مى شود ، و مى گوید :

      گرفتم در این فن فارابى وقت شدى ، ولى بدان كه مطربى بیش از كار در نخواهى آمد !

    جهانگیر خان فریاد زد مرا از خواب غفلت بیدار كردى ، هان بگو اكنون چه باید كرد كه خیر دنیا و آخرت من در آن باشد . درویش الهى در پاسخش چنین گفت :

این گونه استنباط كرده ام كه تو را فضاى این مدرسه پسند افتاده ، در همین جا حجره گرفته به تحصیل علوم الهى مشغول باش !

 جهانگیر خان مى گوید از همت نَفَس آن ژنده پوش و یمن راهنمائیش بدین مقام رسیدم .

جهانگیر خان در تحصیل علوم الهى به مقامات عالى و ارجمندى رسید ، شاگردان زیادى از محضر پر فیضش به مقامات عالى فقهى و اخلاقى و عملى رسیدند .

 یكى از شاگردان او مرحوم آیت الله العظمى حاج آقا حسین بروجردى طباطبائى است ، كه پس از مرحوم آیت الله حائرى به تقویت حوزه پر بركت قم برخاست ، و از تأثیر نفس گرم او حوزه هفتصد نفرى قم داراى ده هزار محصّل در رشته هاى گوناگون علوم اسلامى شد .

صفحات: 1· 2

خبر : برگزاری نشست هم اندیشی دانش آموختگان با موضوع "شیوه های نوین تبلیغ"

نوشته شده توسطرحیمی 5ام دی, 1391

نشست هم اندیشی دانش آموختگان با محوریت “شیوه ها و روشهای نوین تبلیغی با توجه به اقتضائات جامعه” در حوزه علمیه محدثه برگزار خواهد شد.

این جلسه صبح پنج شنبه 7 دی ماه از ساعت 9 الی 10 و در مکان حوزه علمیه محدثه،با سخنرانی سرکار خانم تجلی برگزار می شود.

طرح مشکلات عمده تبلیغ در مدارس راهنمایی و ارائه مشاوره به منظور حل بحرانهای روحی دوران نوجوانی از دیگر برنامه های این نشست است که پس از اتمام سخنرانی خانم تجلی به آن پرداخته خواهد شد.

شایان ذکر است در این جلسات،طلاب مشکلات تبلیغی خود را با یکدیگر مطرح کرده و از تجربیات یکدیگر برای کاربرد شیوه های مفیدتر استفاده می کنند.

 

اثبات حقانیت شیعه در یک دقیقه (دانلود)

نوشته شده توسطرحیمی 5ام دی, 1391

معنی شجاعت و ابعاد آن

نوشته شده توسطرحیمی 5ام دی, 1391

     واژه شجاعت در اصل به معنی استواری و استحکام قلب و اداره در شرایط سخت و درگیریهای طاقت فرسا است، بنابراین شجاعت یک امر قلبی است و در جان و اعماق روح انسان ریشه دارد. 

     شجاعت در فارسی به معنی دلاوری و دلیری است و بنابراین کس که دلی پرتوان و نیرومند دارد ، شجاع است ف و ضعف یقین ، سرچشمه می گیرد ، چنانکه امیر مؤمنان علی علیه السّلام در سخنی فرمود : شِدَّةُ الجُبنِ مِن عَجزِ النَّفسِ وَ ضَعفِ الیَقِینِ : ترس زیاد از ناتوانی نفس ، و ضعف یقین ، نشأت می گیرد . باید توجّه داشت که شجاعت دارای ابعاد و اقسام وسیع است ، که یک نوع آن شجاعت بدنی است ، ممکن است شخصی از نظر مقاومت بدنی ، بسیار نیرومند باشد ، بازوی ستبر و سینه ای فولادین داشته باشد ، و در میدان جنگ در برابر دهها حریف نیرومند ، ایستادگی کند ، ولی از نظر معنوی ، اراده او ضعیف و ناتوان باشد مثلاً با نشستن یکبار کنار سفره رنگین ، امضای ناحقی به نفع صاحب سفر ، بدهد ، چنین فردی از نظر روحی ، بسیار بزدل و ضعیف است و شجاعت معنوی نخواهد داشت . به عبارت روشنتر شجاعت و صبر (که عزم و اراده محکم قلب است )رابطه تنگاتنگ دارند ، به طوری که کسی که صبر در او نیست . شجاعت نیز در او نخواهد بود . بر همین اساس ، امیر مؤمنان علی علیه السّلام فرمود :

     اَلصَّبرُ شُجاعَةٌ : صبر ، شجاعت است .

     شخصی از امام حسن علیه السّلام پرسید :

     «شجاعت چیست؟» آن حضرت در پاسخ فرمود : 

     مُوافِقَةُ الاَقرانِ ، وَالصَّبرُ عِندَالطِعانِ : «رو در رویی با هماوردان ، و استقامت در میدان جنگ .»

     بنابراین شجاعت معنی وسیعی دار که یک شعبه آن ، شجاعت بدنی و مقاومت جسمی است ، و با توجّه به معنی اراده نیرومند قلبی ، می توان در هر ارزشی که اراده قوی قلبی موجب آن شده ، نقش شجاعت را تماشا کرد ، از این رو امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود :

     اَشجَعُ النّاسِ مَن غَلَبَ هَواهُ : شجاعترین انسانها کسی است که بر هوای نفس خود پیروز گردد .

     نیز فرموند :

      اَشجَعُ النّاسِ اَسخاهُم : شجاعترین انسانها ، سخاوتمندترین آنها است .

پایگاه اطلاع رسانی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام

چه کنیم که ازپس همه ی عالم بربیاییم.

نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1391

سخنرانی حجه الاسلام محمد علی جاودان(91/07/03)

     حاج آقای حق شناس می فرمود که استخوان آدم آب می شود.برای اینکه آدم به جایی برسد،استخوانش آب می شود. اما بعد که مزدش را دادند، می گوید مجانی دادی.همه آنها فریاد می زنند مجانی بود…

     أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

     من فکر می کنم که اگر آدم از پس خودش بر بیاید، از پس عالم هم بر می آید. بستگی به توانایی او دارد، مقداری که توانسته در جنگ با خودش، بر خودش پیروز شود. این کلام که انسان، توانسته در جنگ با خودش موفق شده، پیروز شود را از کجا گرفتیم؟ فرمایش امیرالمؤمنین است. إنّ مِن أحبّ عِباداللهِ عَبداً. از خطبه های درجه اول نهج البلاغه است. إنّ مِن أحبّ عِباداللهِ عَبداً أعانـَهُ الله عَلی نفسِه. معنی اش معلوم است؟ از محبوبترین بندگان خدا، آن بنده ای است که خدای متعال او را در جنگ بر علیه خودش اعانت کرده باشد. أعانـَهُ الله عَلی می دانید که عَلی نفسِه ، علیه یا لـَه؛ خدا او را بر علیه خودش، کمک کرده است إنّ مِن أحبّ عِباداللهِ عَبداً أعانـَهُ الله عَلی نفسِه. اگر انسان در این جنگ بر علیه خودش پیروز شد، می تواند بر عالم پیروز شود. اصلا طرح ما در زندگی، جنگ با خود ما نیست. اصلا. با خودمان، راحت در صلح هستیم. فرمان آن را می بریم. آن را یعنی فرمان نفس را. فرمان نفس را می بریم، هیچ درگیری نداریم. بین ما هیچ اوقات تلخی نیست. اگر این اوقات تلخی اتفاق بیفتد و بین ما درگیری بوجود بیاید، بین ما جنگ بشود و ما بخواهیم در این جنگ پیروز شویم، آن وقت است که انسان، دست به دامن می شود. اصلا آن زمان انسان دست به دامن خدا می شود. بزرگان فرموده بودند، انسان به اضطرار می رسد. البته نه از این اضطرارها. انسان اگر لب جهنم قرار بگیرد اضطرارش چه مقدار است؟ واقعا. مال جهنم. کجاست جهنم؟ جهنم و بهشت وجود ندارد. کجاست؟ حالا شما ها که جوان هستید می گویید وقت زیاد داریم. ما هم که نمی گوییم زیاد وقت داریم، باز همان است. اگر آدم بین جهنم و بهشت قرار بگیرد، به اضطرار می رسد. داستان حر را می دانید دیگر. داشت می لرزید. پرسید: چرا می لرزی؟ من فکر نمی کردم از تو شجاع تر در این لشگر باشد. گفت خودم را بین بهشت و جهنم می بینم. واقعا بین بهشت و جهنم می دید؟ بدن می لرزد. اگر آدم خودش را بین بهشت و جهنم ببیند، البته این سخن که انسان، خودش را بین بهشت و جهنم ببیند، باید این را برای خودتان درست کنید. یعنی حاضرش کنید. باید بهشت و جهنم را برای خودتان حاضر کنید. حالا چکار کنیم که حاضر کنیم؟ اگر بهشت و جهنم را برای خود حاضر کنید، آنوقت به اضطرار می رسید. اگر به اضطرار رسیدید، آن وقت دست به دامن می شوید. آنجا ممکن است عنایت صورت بگیرد. می دانید که در اضطرار خدا به داد می رسد. در اضطرار خدای متعال به داد برسد.

صفحات: 1· 2

گذری بر زندگانی مرزدار مکتب اهل بیت(ع) مرحوم علامه سید مرتضی عسکری(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1391

……….. ولادت

     روز دوشنبه هجدهم جمادى الثانى 1332 هـ. ق. مطابق با بهار 1293 هـ. ش. در شهر سامراء و در جوار ملكوتى بارگاه دو امام همام حضرت هادى و حضرت عسكرى ‏(علیهماالسلام) كودكى از خاندان علم و سیادت پا به عرصه وجود گذاشت كه نامش را سید مرتضى نهادند.

     آثار نبوغ و بزرگى در چهره این كودك نمایان بود؛ اما هنوز چند ماهى از عمرش نگذشته بود كه گرد یتیمى بر چهره اش نشست و پدرى عالم و عابد را از دست داد.

     پس از آن در دامان جد مادریش حضرت آیة اللَّه میرزا محمّد شریف عسكرى تهرانى معروف به خاتمة المحدثین (كه عالم بزرگ سامرا بود) پرورش یافت.

     حضرت علامه عسكرى خود مى ‏فرماید:

     پدرم مرحوم سید محمد حسینى معروف به شیخ الاسلام بود. مرحوم علامه مجلسى اجداد ما را از سبزوار به ساوه دعوت كرد و آنها را شیخ الاسلام ساوه قرار داد. علامه مجلسى براى شهرستانها شیخ الاسلام مى‏فرستاد چنانكه امروزه در هر شهر و شهرستانى امام جمعه تعیین مى‏كنند. در شهر ساوه سنّى‏هاى متعصبى بودند كه اجداد ما در طول زمان مردم ساوه را شیعه كردند. تمامى اجدادم لقب شیخ الاسلام داشتند، جز من كه لقب عسكرى را دارم به مناسبت تولدم در شهر عسكریین‏ علیهماالسلام.

……….. اصالت خانوادگى

     از امتیازات و برجستگى ‏هاى هر انسانى داشتن خاندانى پاك و اصیل مى‏باشد، چنانچه این مسأله در اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در حد اعلاى آن مشهور است.

مشخصات برخی از افراد خاندان حضرت علامه عسكرى به شرح زیر است:

1- مرحوم آیة اللَّه سید محمّد بن اسماعیل حسینى (شیخ الاسلام) ساوجى
2- حضرت آیة اللَّه سید اسماعیل حسینى (شیخ الاسلام ساوجى) (جد پدری)
3- خاتمة المحدثین حضرت آیت اللَّه میرزا محمد شریف عسكرى تهرانی(جد مادرى)

صفحات: 1· 2

انتخابات (كساني را روي كار بياوريد كه ايستادگي در مقابل زورگويان را ارزش بدانند)

نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1391

     من ميخواهم عرض كنم عزيزان من!

     اين آگاهى هميشه لازم است. امروز هم لازم است، فردا هم لازم است. نسل جوان ما خوشبختانه امروز يك نسل غالب در سرتاسر كشور است. جوانها بهوش باشند، بيدار باشند. معيارها مشخص است. در انتخابات، اين آگاهى بايد اثر كند؛ در بيان خواسته‏ هاى ملت اين آگاهى بايد تأثير بگذارد؛ در حضور گوناگون، در مسائل مختلف، اين آگاهى بايستى اثر بگذارد. ملت ايران در انتخابهاى خود - معيارهاى انتخابات را من آن روز عرض كردم، اين هم مكمل آنهاست - توجه كند؛ كسانى با رأى ملت سر كار نيايند كه در مقابل دشمنان بخواهند دست تسليم بالا ببرند و آبروى ملت ايران را ببرند. كسانى سر كار نيايند كه بخواهند با تملق ‏گوئى به غرب، به دولتهاى غربى، به دولتهاى زورگو و مستكبر، به خيال خودشان بخواهند براى خودشان موقعيتى در سطح بين ‏المللى دست و پا كنند. اينها براى ملت ايران ارزشى ندارد. كسانى سر كار نيايند كه دشمنان ملت ايران طمع بورزند كه به وسيله‏ ى آنها بتوانند صفوف ملت را از هم جدا كنند، مردم را از دينشان، از اصولشان، از ارزشهاى انقلابى ‏شان دور كنند. ملت بايد آگاه باشد. اگر كسانى بر سر كار بيايند كه در مراكز گوناگون سياسى يا اقتصادى به جاى اينكه به فكر ادامه‏ ى راه امام و ارزشها و اصول ترسيم شده‏ ى به وسيله‏ ى امام باشند، به فكر به دست آوردن دل فلان قدرت غربى و فلان مستكبر بين‏ المللى باشند، براى ملت ايران مصيبت خواهد بود. اين آگاهى براى ملت لازم است.

بيانات رهبری در ديدار مردم بيجار ۱۳۸۸/۰۲/۲۸

پر حرفی

نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1391

امام صادقعليه‌ السلام:

کانَ المَسیحُ علیه السلام یَقُولُ:

لا تُکثِرُوا الکَلامَ في غَیرِ ذِکرِ اللهِ؛

فإنَّ الَّذینَ یُکثِرُونَ الکلامَ في غَیرِ ذِکرِ اللهِ قاسِیَةٌ قُلُوبُهُم ولکِن لا یَعلَمُونَ.

مسیح علیه السلام می‌فرمود:

در غیر ذکر خدا، بسیار سخن مگویید؛

زیرا کسانی که در غیر ذکر خدا بسیار سخن می‌گویند دل‌هایشان سخت است اما خود نمی‌دانند.

Jesus (p.b.u.h.) said:

“Do not speak much on save Allah, for those who speak much on save Allah have hard hearts but they are not aware of it.”

کافی، ج 2،‌ ص 114