​با تو شروع می کنم ای ابتدای من

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395


با تو شروع می کنم ای ابتدای من
ای جلوه خدایی بی منتهای من

پایان راه تو به خدا ختم می شود
از راه کربلاست مسیر خدای من

لحظه به لحظه محضر زهرا رسیده است
رنگ خدا گرفته اگر گریه های من

از روی فرش های حسینیه عزا
تا عرش می رود اثر ردپای من

شکر خدا که در دهه آخر الزمان
خرج تو می شود نفس من صدای من

این گریه‌ی برای تو کفاره‌ی من است
این راه توبه ای ست برای خطای من

از من نیاز می رسد و از تو ناز عجب
دردسری شده سفر کربلای من

علی اکبر لطیفیان

نماز خواندن را از اینترنت آموختم.

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395
 
خودنوشت‌های جوان امریکایی از مسلمان شدنش

 

هر چند تا حالا خودم مسلمانى ندیده بودم ولى دوستام رو تشویق میکردم که اونا هم مسلمون بشن. تو همون سال بعدها که دنبال یه تشکیلات ( سازمان ) از مسلمان‌ها میگشتم

 

 اسلام توانسته است خودش را به قلب مردم برساند حتى اگر در غارهاى متروک در صحرا و برهوت، در قطب هاى پوشیده از یخ و یا در جنگل هاى متراکم و انبوه زندگى کنند. همه جا شکوه و عظمت خداوند وجود دارد.
دوران جوانى خود را در سان انتونیو در تگزاس گذراندم در آن دوران هیچ وقت تصور نمیکردم یک نفر مثل من دین و مذهب بیگانه و خارجى را قبول کند حتى اگر بداند بیشتر فیلسوفها و انسانهاى عابد و پرهیزگار بیشتر زندگى خود را به تحقیق در این باره گذرانده اند. پدر و مادر من از مذهب چیزى به من یاد ندادن بودند مادرم فکر میکرد مذهب نه تنها باعث پرورش صحیح من نمیشود بلکه ممکن است صدمه و اسیبى باشد.
من بچه اى مثل بیشتر بچه هاى همسن و سال خودم که بیشتر ورزش و بازى دوست دارند نبودم. فکر من همیشه درگیر سوالهایی از قبیل اینکه ؛ چرا من اینجام؟ وقتى مردم چى میشه و … بود. این فکرها یک بچه ى ٧-٨ ساله را به وحشت می انداخت. یادم میاد بچه ها همیشه میگفتند که خدا ما رو بخاطر کوچکترین اشتباه تو جهنم می سوزونه و من وقتى اینارو میشنیدم گریه میکردم و به مادرم میگفتم که ” مامان من دوست ندارم تو جهنم بسوزم. ”
من از خدا یا مذهب چیزى نمیدونستم فقط به‌طور ذاتى و فطرى میدونستم که فقط یک خدا وجود داره اما احساس میکردم اون اصلا به من کمک نمیکنه حتى باعث میشه که تو تمام کارهایی که تلاش میکنم موفق نشم و سرافکنده بشم.
بعضى وقتا سمت چیزایی میرفتم که فکر میکردم برام شانس میاره یا یه سرى کارهای مذهبی رو انجام میدادم که واسه خودم درست کرده بودم مثل طلسم هاى شانس تا آینده و اتفاق‌های آینده رو کنترل کنم. ولى آینده باز هم اتفاقاى خوب و بد به همراش داشت و متوجه شدم که این چیزها کاربردى نداره و حقیقت نیست.

ادامه »

تسلیم دستگاه سیدالشهدا(علیه السلام) باشیم

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395

 

حجت الاسلام دارستانی: 

 شب عاشورا سید الشهدا علیه السلام نگاهی به آسمان کردند و گفتند:

ای آسمان یارانی مثل من ندیدی و نخواهی دید، نه اصحاب و نه اهل بیت، هر دو سپاه بی نظیرند. از آدم تا خاتم بشر دیگر مثل این دو سپاه نمی آید.

در ادامه ی خبر متن سخنرانی حجت الاسلام دارستانی را می خوانید:

بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله سه امام بزرگوار به تربیّت دو سپاه برای کربلا پرداختند. نزدیک پنجاه سال، امیر المومنین علیه السلام و کریم اهل بیت و سید الشهدا علیه السلام دست به دست هم دادند که دو سپاه بی نظیر و بی بدیل را برای کربلا تربیت کنند.

  1- سپاه تا غروب عاشورا با 72 مرد قوی و بصیر و باغیرت، با امامت سید الشهدا علیه السلام و علمداری اباالفضل العباس و لشگری از قاسم و علی اکبر و …

  2- سپاه از غروب عاشورا با 84 زن و بچه ی بی پناه، با امامت زین العابدین علیه السلام و علمداری زینب کبری سلام الله علیها و لشگری از رباب و رقیه و …

 هر دو سپاه بی نظیرند و نمیشود گفت: کدام سپاه مهم تر است؟ وزن هر دو سنگین است و وقتی کنار هم قرار می دهیم اگر هر کدام نباشد سپاه دیگر می خوابد.

 آن شخصی که گفت: کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود یعنی سپاه دوم. 

شب عاشورا سید الشهدا علیه السلام نگاهی به آسمان کردند و گفتند: ای آسمان یارانی مثل من ندیدی و نخواهی دید، نه اصحاب و نه اهل بیت، هر دو سپاه بی نظیرند. از آدم تا خاتم بشر دیگر مثل این دو سپاه نمی آید. از همه قشنگ تر اینکه شب عاشورا به هر دو سپاه مرخصی دادند و سیدالشهدا به هر دو سپاه گفتند: از این سرزمین بروید، دشمنان مرا می خواهند و من هستم. در نگاه ما امام قوی مطلق است یعنی بی نیاز از ما است باید این 72 تن و 84 نفر تهی و خالص شوند چرا که امام هیچ نیازی به آن ها ندارد و آن ها سرتاپا نیازمند امام هستند.

ادامه »

بزرگترین نعمت را از دست ندهید!

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395
 
 
استاد پناهیان:

 شما در معرض بزرگترین نعمت هستید؛ این نعمت را از دست ندهید!

در این محرم، مدام دورِ خیمۀ اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بگرد، به خودت بپیچ و بگو:
«خدایا! من مثل مادر بچه‌مرده برای حسین فاطمه گریه می‌کنم، می‌سوزم، دوستش دارم! آخر من چطور باید از تو تشکر کنم؟!»
01:59 دقیقه | دریافت با کیفیت (پایین(3 مگابایت) | متوسط(5 مگابایت) | بالا (9 مگابایت))
دریافت صوت کلیپ (1.88 مگابایت)

متن کلیپ:

شما در معرض بزرگترین نعمت هستید؛ «نعمت اباعبدالله الحسین علیه السلام »، این نعمت را از دست ندهید!

در این محرم، مدام دورِ خیمۀ اباعبدالله الحسین علیه السلام بگرد، به خودت بپیچ و بگو: «خدایا! آخر من چطور باید از تو تشکر کنم؟! من مثل مادر بچه‌مرده برای حسین فاطمه گریه می‌کنم! می‌سوزم! دوستش دارم! من چطور تشکر کنم؟!»

یک محرم، ده روز از خدا تشکر کن! یک‌بار سجدۀ شکر به‌جا بیاور! یک‌بار! بگو: «خدایا ممنونت هستم که به من حسین علیه السلام داده‌ای»

شما در عمر خودت-تابه‌حال- لیترها گریه کرده‌ای. می‌فرماید: «قیمت این گریۀ تو این‌طور است که یک قطره‌اش! بهشت بر انسان واجب می‌شود؛ یک قطره‌اش!»

نسبت به نعمت اباعبدالله الحسین علیه السلام سراسر شکر باش، این نعمت نعمتِ کمی نیست! این نعمت محبت اباعبدالله الحسین علیه السلام را ساده نگیر…

بیان معنوی

بدون داشتن حجاب هم می توان عفیف و با حیا بود!!!

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395
عفاف چنان واژگان پر محتوایی است که نه تنها به آموزه های دینی و عوامل فردی مربوط میشود، بلکه در بسیاری از امور زندگی مردم، از جمله امور اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و …. میتوان آن را مورد بررسی قرار داد.


همه ی ما بر این امر اذعان داریم که شاخصه های یک زن خوب، از قدیم الایام عبارت از؛ پاکی، حیا و نجابت بوده است. که برای اثبات این ادعا، به دور از تمامی مباحث عمیق فلسفی و احادیث دینی، میتوان به عکس ها و کتیبه های قدیمی که زنان آن زمان در آنها، همچون ملکه ای با وقار و حیا مصور  گشته اند استناد کرد.
اما این روز ها بسیاری از افراد مخالف حفظ حجاب بر این عقیده اند که؛ حیا و نجابت زن ربطی به حفظ حجاب از سوی او ندارد. در این مقاله سعی بر آن داریم تا با بررسی این سه واژه، به این نکته پی ببریم که آیا حیا و نجابت میتواند ربطی به حجاب داشته باشد یا نه؟ و به عبارت دیگر آیا زنی که حجاب ندارد میتواند خود را نجیب و با حیا بنامد یا خیر؟

 
بررسی سه واژه عفاف، حیا و حجاب:
 
بیش از هر سخنی باید گفت عفاف به قدری اهمیت دارد که در تعالیم اسلامی هم ردیف تقوی قرار گرفته است؛ و انسان با تقوا گرامی ترین فرد نزد پروردگار است. ریشه زندگی بر اساس عفت و پاک دامنی در فطرت انسانها نهادینه شده و روابط ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
عفاف چنان واژگان پر محتوایی است که نه تنها به آموزه های دینی  و عوامل فردی مربوط میشود،  بلکه در بسیاری از امور زندگی مردم، از جمله امور اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و …. میتوان آن را مورد بررسی قرار داد.
 
رابطه حیا و عفت:
 
حیا یک ملکه درونی است، که ثمره آن عفت است و کسی که خواهان عفت و حیاست؛ اسباب و لوازمی را برای خود فراهم می کند. این اسباب و لوازم بخشی در قالب آموزه ها و انتقال از نسلی به نسل دیگر است، همان گونه که در هنر آشپزی، خانه داری ، فرهنگ گویش و سنت های خود را منتقل می کنیم بخشی هم آموزه های دینی است که به نسل آینده باید منتقل شود. آنچه که در مورد حیا ، این ملکه ی درونی که در انسان ها هست  باید جلوه های بیرونی نیز داشته باشد.
فطرت پاک انسان ها تا زمانی که رنگ و لعاب نگرفته است، و غبار و تاریکی گناه بر آن ننشسته است، راغب به این نوع از زندگی است و جلوه ای بیرونی دارد که با رفتار انسان ها در مقابل یکدیگر و باور درونی انسان ها شکل گرفته و بروز و ظهور دارد.
حیا امری فطری و درونی است که در تک تک افراد بشر وجود دارد (که؛ حیا با خجالت متفاوت است، فردی که خجالت می کشد با ترک کار شرمسار می شود، در حالی که کسی عامدانه و یا عالمانه کاری را ترک بکند یا فعلی از او سر بزند یک رضایت درونی برایش به همراه دارد.)
عفاف فطری نیست بلکه اکتسابی است: بروز این حالت ملکه درونی ما در یک حالت اکتسابی به نام عفاف است. یعنی افراد از طریق مطالعه و آموزش و طرق دیگر قادر به دریافت و یادگیری آن هستند و می توان آن را به دیگران آموخت.
پس می توانیم بگوییم که عفاف نتیجه حیا است، یعنی اگر کسی، ملکه (حیا) درونش ایجاد شود می تواند عفاف را بیاموزد، حفظ کند و به آن عمل کند.
مثلا می گوییم فلان کس در اقتصاد عفیف است، یعنی پاک دست است، می تواند خلاف این عمل کند اما آموخته و مراقبت میکند که اینگونه عمل کند.
یا در رابطه با خوردنی ها، که در خطبه ی متقین امیرالمومنین علی علیه السلام می خوانیم که : متقین کسانی هستند که زندگی عفیفانه را در خوردن و آشامیدن نیز دارند و خیلی اهل زیاده طلبی نیستند.
حجاب بروز همه این حالات درونی و آموزه ها جلوه ای دارد به نام پوشش، ستر و حجاب، این پرده و حائل، نگه دارنده نیز معنی می شود. که این پوشش و نگه دارنده را هم در مورد خانم ها و هم در مورد آقایان اصطلاحا حجاب می گوییم.
 
رابطه عمیق بین عفاف و حجاب:
 
حجاب میوه ی عفاف است، و عفاف ریشه ی  حجاب. برخی افراد امکان دارد حجاب ظاهری داشته باشند ولی عفاف و طهارت داخلی را در خود ایجاد نکرده باشند. این افراد، از حجاب فقط پوسته و ظاهری بی معنا دارند و از طرف دیگر کسانی هستند که ادعای عفاف می کنند و با تعابیری مانند قلب پاک داشتن، خداوند با قلب و نیت انسان کار دارد، انسان باید چشم پاک داشته باشد و مانند این ها خود را سرگرم میکنند.
 
آیا پوشش و حیا در زندگی عفیفانه خلاف میل انسان است؟ و آیا برای او فایده دارد؟
 
پاسخ سوال اول منفی است؛ چرا که بر طبق فطرت، انسان میل درونی به این امر دارد.اما پاسخ سوال دوم مثبت است.
توضیح آنکه؛ هر قانونی که در دین ما قرار داده شده برای زندگی اجتماعی و فردی مثمر ثمر است. مثل انجام معامله؛ خداوند انجام معامله را برای شما حلال کرده، منتها فرموده معامله شما ربوی نباشد. اگر کسی بخواهد فقط از راه ربا امرار معاش کند اولا از جنبه اقتصادی مضرات فراوان دارد، از لحاظ فردی کاهلی وسستی به همراه دارد، میل به کار را از انسان می گیرد و برای چرخه اجتماعی باعث عدم تعادل اقتصادی و چرخه مسموم اجتماعی جامعه از مضرات آن می باشد. بنابراین قانونی را که خداوند حکیم برای انسان تعبیه  و تدارک دیده است هم برای فرد و هم برای جامعه مثمر ثمر خواهد بود.
 
نتیجه آن که:
مطمئنا افراد جامعه، متولیان امور و مجریان و…. همه یک حلقه به هم پیوسته هستند و ما متاسف هستیم که گاهی شاهدیم چیزی که در دستورات اسلام منع شده است مثبت نشان داده می شود، به عنوان مثال؛ تبرج و خودنمایی زنان در یک فضای فرهنگی؛ وقتی به این باور رسیده ایم که در قرآن میفرماید تبرج زن حرام است، تبرج به معنی خودنمایی است و هر چیزی که انسان را متمایز کند و سبب خودنمایی او شود را تبرج گوییم.
حال اگر خنده ی یک خانم او را متمایز کند و سبب جلب توجه شود، می شود حرام. پس نمی توان او را در یک فضای عمومی نشان دهیم و گفت که ایجاد فرح و شادی برای دیگران می کند. اگر کسی بیان کند که هنوز بر من ثابت نشده است که کمربند باعث سلامتی من می شود او در حوزه ی فردی خود آزاد است و میتواند درباره این موضوع تحقیق و پژوهش کند، اما در حوزه اجتماعی او موظف به رعایت این قانون است و رعایت نکردن این قانون منجر به جریمه این فرد میشود.
لذا با نگاه به  اجتماع، می بینیم که ملکه ی حیاست که انسان را کنترل کرده و نگاه می دارد و آن حالت عفیفانه زیستن هست که انسان را از هر نوع ارتباط و ورود باز می دارد، حتی در خلوت خود انسان نفوذ می کند و یک نیروی بازدارنده است.
 قانون های اجتماعی ، آموزش های فردی ، باورهای درونی و حمایت ترقیب و ترویج یک چرخه ی به هم پیوسته است. که با دست هم دادن تمامی این امور میتوان کاری برای اشاعه فرهنگ عفاف و حیا و حجاب که سه عنصر به هم پیوسته هستند انجام داد.
در آخر با بررسی این امر که حیا ملکه ایست درونی و عفاف با توجه به حیا و با تلاش خود انسان در یک حالت اکتسابی ایجاد میشود به این نتیجه میرسیم که حجاب بروز بیرونی عفاف و حیا که اموری درون اند است.
لذا ین ادعا که زن میتواند عفیف باشد، حیا داشته باشد، اما حجاب نداشته باشد با توجه به دلایل و براهین ارائه داده شده در این مقاله به راحتی نقض میشود.
 
 

آیا زمان ظهور نزدیک است؟

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395
حجت الاسلام موسوی مطلق:

 منبرهای یک دقیقه ای/آیا زمان ظهور نزدیک است؟زمان ظهور را به جز خداوند و وجود شریف امام زمان(عج) هیچ کس نمی داند.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

هر کس وقت ظهور را تعیین کرد تکذیب کنید. اما همان طور که در دعای عهد می خوانیم “یرونه بعیدا و نراه قریبا” دشمنان زمان ظهور را خیلی دور می پندارند. در صورتی که ما زمان ظهور را خیلی نزدیک یافتیم.

سید ابن طابوس هفتصد سال در ارتباط با ظهور حضرت حجت ابن الحسن صلوات الله علیه طوری سخنرانی کردند، گویی امام زمان در همین لحظه ظهور می کنند. البته با مشاهده ی مبشراتی که می بینی می توانیم دریابیم زمان ظهور نزدیک است.

وارث/سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق در هیئت مکتب الشهداء ، اسفند 93

آخرین تکه پازل شیعه شدن من آشنا شدن با سرنوشت حضرت زهرا سلام الله علیها و امام حسین علیهم السلام بود

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395

واقعا بی شرمانه است شهیدی را که پیامبر صلی الله علیه و آله با شنیدن داستان کربلا برایش گریه کرده است را یک شهید معمولی بدانیم. اما چیزی که بیش از همه مرا شوکه کرد اتفاقاتی بود که برای حضرت زهرا سلام الله علیها رخ داده بود. وقتی متوجه شدم که اموالش را غصب کرده و به خانه اش حمله کرده اند، از خودم شرمنده بودم که می پنداشم ایشان به خاطر غم واندوه فوت کرده است.



زینب ,تازه مسلمان شیعه از انگلیس
اولین باری که در مورد اسلام شنیدم هنگامی بود که با مرد مسلمانی نامزد کردم. البته او چندان اهل نماز و انجام فرایض نبود. من ازدین او خوشم آمده بود لذا تحقیقاتم را شروع کردم. تنها چیزی که از اسلام می دانستم به اطلاعاتی محدود می شد که از رسانه ها دریافت کرده بودم و نگاه خیلی مثبتی به  اسلام نداشتم.اگرچه خیلی زود متوجه شدم بیش ازچیزی که  تصور میکردم اسلام پر بار بود. من فهمیدم تمام چیزهایی که از اسلام می دانستم کاملا غلط بوده است، اما با دینی مواجه شدم بودم که دارای عقایدی کاملا منطقی،زیبا، عادلانه و معجزه آسا بود. من خدایی شایسته پرستش و مهربان، و پیامبری با یک قلب ناب و زیبا پیدا کرده بودم.به همین دلیل با همین اندک تحقیق تصمیم گرفتم  مسلمان شوم . خواندن نماز و قرآن را فرا گرفتم. روزه می گرفتم، نسبت به قبل سخاوتمند تر شده بودم، خوردن الکل و گوشت خوک را کنار گذاشتم. خیلی خوشحال بودم و احساس کردم آماده ام که شهادتین را بر زبان جاری کنم.اما اتفاق هایی در راه بود. اول اینکه نامزدم را از دست دادم. او به شکل فزاینده ای شروع به بد رفتاری کرده بود و من نمی توانستم آن را تحمل کنم. به همین خاطر خیلی شکسته شده بودم. چندین بار سعی کردم در مسجد دوستانی برای خودم پیدا کنم اما رفتار توام با بی احترامی آنها نسبت به من باعث شد احساس کنم حضور من چندان برایشان خوشایند نیست. رفتارشان خیلی به من ضربه می زد و من دلیل آن را نمی دانستم.

ادامه »

شبهای جمعه میگیرم هواتو

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395

 

دانلودمداحی شبهای جمعه میگیرم هواتو  با نوای حاج امیر عباسی

 

 
شب های جمعه می گیرم هواتو | برادر امیر عباسی (زمینه)
7.19 MB
  دانلود
 
شب های جمعه می گیرم هواتو | حاج امیر عباسی (شور)
3.33 MB
  دانلود


متن شعر شب های جمعه می گیرم هواتو

شب های جمعه می گیرم هواتو
اشک غریبی می ریزم براتو

بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلاتو

آه امون از غریبی، صبوری
آه چه جوری بسازم با دوری

شاه کرامت کجا تو کجا من؟
این کربلایت چه ها کرده با من

اشکای زهرا تو صحرا برا تو
شب های جمعه صبوری برا من

بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلاتو

آه حرم باز پر از بوی سیبه
آه خدایا حسینم غریبه

ما دائماً در امتحان هستیم

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395

 

حجت الاسلام موسوی مطلق:

 حقیقتاً ما دائماً در امتحان هستیم.

” فقال سُبْحانهُ وهُو الْعالمُ بمُضْمرات القُلُوبومحْجُوبات الْغُيُوب “
می فرمایند:
خدا کسی است که آشنا است و می داند آنچه که در دل ها است و از اسرار نهان آگاه است.
خداوند می داند چه خبر است و چه دردی داریم و از اسرار آگاه است اما باید امتحانمان را پس دهیم و می فرماید:
من بشری را از گل آفریدم و زمانی که آفرینشش به اتمام رسید روح در او دمیدم و امر کردم که بر او سجده کنید و همه سجده کردند به جز ابلیس.
هر چقدر که رشد معنوی پیدا کنیم خداوند ما را در امتحانش قرار می دهد. ابلیسی که 6 هزار سال عبادت کرد و ملائک را درس میداد و آنها توحیدشان را از ابلیس داشتند مورد امتحان قرار داد. تنها دلیلی که باعث شد تا سجده نکند غرور بود و به جهت آنکه خلقت آدم از خاک بود فخر فروخت و باعث سقوطش شد. او عبادت کرد ولی عبودیت نکرد. مهم نیست که خداوند فرموده به چه سجده کن مهم این است که دستور داد سجده کن.
منبع:وارث/سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق در هیئت انصارالعباس علیه السلام

 

آنچه مادران برای رفتن به هیئت باید بدانند

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1395

 

آنچه مادران برای هیئت رفتن باید بدانند

در ایام محرم ، صفر و عزاداری امام حسین(علیه السلام) حضور کودکان در هیئت های مذهبی و مجالس روضه به یکی از دغدغه های اصلی مادران تبدیل می شود.

 مادران بچه دار و مراسم عزاداری

 خیلی از آنها به خاطر کودکانشان ترجیح می دهند در خانه بمانند، برخی دیگر دست در دست فرزندانشان به هیئت می روند و عده ای نیز دلشان می خواهد در این مراسم ها شرکت کنند ولی از برخوردهای اطرافیان نگران هستند. اگر شما نیز با چنین مسائلی مواجه هستید بهتر است به راهکارهای دکتر فروغ نیلچی زاده، استاد حوزه و دانشگاه و مشاور خانواده توجه کنید تا با استفاده از این روش ها بتوانید از برنامه های معنوی محرم امسال بهره ببرید.

 

ظرفیت کودک تان را بشناسید

 مادران باید تا سن ۷ سالگی یعنی تا پایان سن سیادت فرزندان، برنامه شرکت در مراسم مذهبی ، خصوصا عزاداری را مطابق با اندازه تحمل و ظرفیت فرزند خود پیش بینی و تنظیم کنند. یعنی اگر فرزند شما بعد از حدود ۲۰دقیقه شروع به ابراز خستگی، سروصدا، بازیگوشی می کند، شما باید برای خود تعریف کنید که «من در این مراسم فقط برای ۲۰دقیقه حضور پیدا می کنم.» توجه داشته باشید که ظرفیت کودکان با ظرفیت ما خیلی متفاوت است؛ زود خسته می شوند و نیازهای عادی برای آنها پیش می آید.

ادامه »