نکته هایی پیرامون تربیت فرزند

نوشته شده توسطرحیمی 19ام خرداد, 1394

لزوم برقراری ارتباط عاطفی و دوستانه با فرزندان

برقراری رابطه صحیح با فرزند، یکی از مهم ترین و اثربخش ترین عوامل تعلیم و تربیت او به شمار می آید. تأثیرپذیری شخص از جامعه، از سنین خردسالی آغاز می شود و این فرآیند تا واپسین لحظه های زندگی ادامه می یابد. بدین ترتیب، جایگاه مهم تعلیم و تربیت آشکار می شود. تاکنون از سوی صاحب نظران علوم تربیتی، روان شناسی و جامعه شناسی، تعریف های گوناگونی از تعلیم و تربیت ارائه شده است که برای نمونه یکی از آنها را بیان می کنیم:

مجموعه تلاش ها، فرصت ها، امکانات، اقدامات و برنامه ها، از بدو انعقاد نطفه تا واپسین دم حیات، برای شکوفاسازی توان های بالقوه فرد، به طور همه جانبه تا رسیدن به حداکثر ظرفیت.

با توجه به این تعریف، می توان دریافت که برای ایجاد رابطه مناسب با کودک و نوجوان، لازم است پدران، مادران، مربیان و معلمان مطالب مهمی را سرلوحه کار تربیتی خویش قرار دهند تا آینده سازان کشور، در محیطی امن و دوستانه رشد کنند و فرصت مناسبی برای شکوفایی استعدادهای بالقوه خود داشته باشند.

بدیهی است که تلاش و اهتمام جدی برای به فعلیت رساندن استعدادهای فرزندان این آب و خاک و ایجاد بستری مناسب برای بهداشت و سلامت روانی آنان، از وظایف عمده تمام کسانی است که به نوعی در امر تعلیم و تربیت مسئولند.
پیام متن:

1. اهمیت وجود رابطه عاطفی مناسب بین فرزندان و والدین.

2. تأکید بر حفظ بهداشت روانی فرزندان.

انتخاب نام نیکو

در نظام آفرینش، هر موجودی با نامی شناخته می شود و در این میان، انسان با عنوان اشرف مخلوقات معرفی شده است. در حقیقت، نام تا حدودی نماینده هویت انسان است. امروزه در برخی علم ها مانند روان شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی، به مسئله نام توجه فراوانی شده است.

ادامه »

تکیه گاه ما امیرالمؤمنین است...

نوشته شده توسطرحیمی 19ام خرداد, 1394

زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی

کمک ز غیر تو ننگ است یا علی مددی

گشاد کار دو عالم به یک اشاره توست

به کار ما چه درنگ است یا علی مددی

ظریف ببین! ...

نوشته شده توسطرحیمی 18ام خرداد, 1394

هنوز از جبهه ها داره بازم شهید می آد


دانلودنماهنگ بوی سیب - فریدون آسرایی و خشیار اعتمادی

دانلودصوت بوی سیب - فریدون آسرایی و خشیار اعتمادی


تشییع پیکر غواصان شهید، 26خرداد در تهران

 با سیلجبهه می آرند تابوت جوان ها را

کدامین کار اشک باید شست راه کارون ها را

با سیل اشک باید شست راه کارون ها را

هنوز از وان آهنگ یوسف با خودش دارد

غم ابرو کمان ها می نوازد قد کمان ها را
نه پیراهن به تن مانده، نه بوی پیرهن مانده

امان از این چنین داغی که می برّد امان ها را
به ما با چشم و ابرو گفته بودند از چنین روزی

دریغا دیر فهمیدیم آن خط و نشان ها را
به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودند

همانانی که با خود می برند این استخوان ها را
اگر دریا نمی گنجد به کوزه با چه اعجازی

میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان ها را؟
خبر دادند یوسف ها به کنعان باز می گردند

ندانستیم با تابوت می آرند آنها را
به روی شانه لرزان مردم یک به یک رفتند

خدا از شانه مردم نگیرد این تکان ها را

دانلود مداحی حاج میثم مطیعی

به سیل اشک باید شست راه کاروان ها    7.49 MB

هنوز از جبهه می آرند تابوت جوان ها را    11.5 MB

میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان ها را    5.82 MB

اعتقاد به طلبگی

نوشته شده توسطرحیمی 18ام خرداد, 1394

     یکی از مهم­ترین راهکارهای تقویت انگیزه و ایجاد نشاط در میان طلاب، ایجاد عشق و ایمان و اعتقاد به طلبگی در جان و دل آنان می­ باشد. تا این عشق به رسالت طلبگی نباشد، بسیاری از مشکلات و کاستی­های فراروری طلبه غیر قابل تحمل و فرساینده خواهد بود و طلبه را به منزل مقصود نخواهد رساند. همچنین بسیاری از آسیب­های اخلاقی و تربیتی طلاب نیز ریشه در همین امر دارد و اگر مدیران، اساتید و مربیان بتوانند این عشق و ایمان را در دل طلبه اشراب کنند خیلی از این آسیب­ها و مشکلات خود به خود رفع یا دفع خواهد شد. از این رو، در ادامه راهکارهایی معرفی شده که توجه به آن در مدارس علمیه به رشد و بالندگی طلاب کمک بسزایی خواهد کرد.

راهکارهای آن:

1. تبیین معنا و ماهیت طلبگی و هویت صنفی او

2. تشریح خدمات و وظایف حوزویان در جامعه و توجه دادن به رسالت سنگین و وظیفه‌ جهانی طلبگی

3. ارائه افق دوردست فعالیت‌های حوزوی و آرمان­های بلند به طلبه به صورتی که شور و هیجان فراوانی در دل او بیفکند

4. نشان دادن هدف‌های جزئی در کنار آرمان­های بلند، تا طلبه با تصور امکان دست‌یابی بدان، برای حرکت به سوی آینده امیدوارتر باشد

5. تبیین نسبت علوم حوزوی با خدمات آینده طلبه

ادامه »

انقلابی باید بصیر باشد...

نوشته شده توسطرحیمی 18ام خرداد, 1394

انقلابى بايد بصير باشد،

بايد بينا باشد،

بايد پيچيدگى‌هاى شرائط زمانه را درك كند.

     مسئله اينجور ساده نيست كه يكى را رد كنيم، يكى را اثبات كنيم، يكى را قبول كنيم؛ اينجورى نمي شود.

     بايد دقيق باشيد،

بايد شور انقلابى را حفظ كنيد،

بايد با مشكلات هم بسازيد،

بايد از طعن و دق ديگران هم روگردان نشويد،

اما بايد خامى هم نكنيد؛ مراقب باشيد. مأيوس نشويد، در صحنه بمانيد؛

اما دقت كنيد و مواظب باشيد رفتار بعضى از كسانى كه به نظر شما جاى اعتراض دارد، شما را عصبانى نكند، شما را از كوره در نبرد. رفتار منطقى و عقلائى يك چيز لازمى است.89/7/29

ای تاریخ نویسان عالم ، بشکند قلمتان اگر ننویسید بر یاران خمینی چه گذشت.+ عکس

نوشته شده توسطرحیمی 18ام خرداد, 1394

 

پیام تسلیت حوزه علمیه محدثه به مناسبت درگذشت دکتر امیر معتمدی

نوشته شده توسطرحیمی 18ام خرداد, 1394

جناب مستطاب سرور ارجمند حضرت حجه الاسلام سعید نجفی بروجردی دامت برکاته(موسس محترم حوزه علمیه بروجرد) و جناب آقای علاء الدین بروجردی(نماینده محترم بروجرد در مجلس شورای اسلامی)

درگذشت نابهنگام خواهرزاده برومند و فرهیخته تان مرحوم دکتر امیر معتمدی موجب اندوه خاطر و تالم فراوان گردید. چنین پرواز نابهنگام از سجاده ی نماز به سوی باغ های ملکوت ما را در بهت تماشا فرو برده است.بی شک، فضایلی که آن مرحوم از پدر انقلابی و تلاشگر خود شهید غلامعلی معتمدی و فعالیت خود در عرصه های خدمت رسانی و یاری نیازمندان کسب کرد، توشه ای شایسته برای وی در سرای باقی و جوار حق تعالی است.

طلاب ،اساتید و کادر حوزه علمیه محدثه( سلام الله علیها) این ضایعه دردناک را به شما و خانواده داغدار و محترم تسلیت گفته، از درگاه حضرت سبحان برای آن مرحوم غفران واسعه الهی و برای عموم بازماندگان صبر و اجر مسالت دارد.

برای ایشان در سرای باقی همقرانی با پدر شهیدشان و همنشینی با اهل صدق و راستی، همچنانی که خود از این دست زیست، مسئلت داریم.


 

 

 بر اساس اطلاعیه جمعیت هلال احمر، «دکتر امیر معتمدی فرزند شهید والامقام مهندس غلامعلی معتمدی از شهدای هفتم تیر و معاون آموزش و پژوهش سازمان جوانان جمعیت هلال احمر در جریان یک ماموریت اداری در کشور ایتالیا و در حین اقامه نماز ظهر و در سجده دعوت حق را لبیک گفت. »

پدر ایشان معاون رفاه وزارت کار و امور اجتماعی بود که در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی همراه با آیت الله بهشتی و 72 تن از یارانش در هفتم تیر 1360 به شهادت رسیده بود.

 

گلچینی از بیانات مقام معظم رهبری در مورد حضرت ولی‌عصر(عجل الله)

نوشته شده توسطرحیمی 18ام خرداد, 1394

بدانید حضرت ناظر است و ما را می‌بیند.

این، آینده‌ى قطعى شماست
ملت ایران به فضل پروردگار، با هدایت الهى، با کمکهاى معنوى غیبى و با ادعیه‌ى زاکیه و هدایتهاى معنوى ولى‌الله‌الاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامى را بار دیگر در عالم سربلند کند و کاخ با عظمت تمدن اسلامى را برافراشته نماید. این، آینده‌ى قطعى شماست. جوانان، خودشان را براى این حرکت عظیم آماده کنند. نیروهاى مؤمن و مخلص، این را هدف قرار دهند.
دیدار ایثارگران ۲۹/۰۵/۱۳۷۶

قبل از فرج، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست!
قبل از دوران مهدى موعود، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست. …قبل از ظهور مهدى موعود، در میدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاک امتحان مى‌شوند؛ در کوره‌هاى آزمایش وارد مى‌شوند و سربلند بیرون مى‌آیند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روزبه‌روز نزدیکتر مى‌شود؛ این، آن امید بزرگ است؛ لذا روز نیمه‌ى شعبان، روز عید بزرگ است.
دیدار با مردم قم ۳۰/۱۱/۱۳۷۰


ادامه »

سید حسنی

نوشته شده توسطرحیمی 17ام خرداد, 1394

یکی از نشانه های ظهور امام عصر ارواحنا فداه که بوی حتم و یقین به خود گرفته است، خروج فردی به نام سید حسنی است.

در تعدادی از روایات ، سخن از حسنی بمیان آمده است و در بعضی از روایات از او به عنوان نفس زکیه یاد شده است.[1]

وی حرکتی را در عراق آغاز می نماید، اما این روایات نیاز به دقت بیشتری دارد چرا که این احادیث نام سه نفر ، حسنی مدینه ، حسنی مکه و حسنی عراق را بیان می کنند، همچنین حسینی خراسانی که در منابع اهل سنت و برخی منابع خبری شیعه “حسنی ” نامیده شده است، هم اوست که در سال ظهور حضرت مهدی(عج) با سپاهیانش وارد عراق می گردد، بنا بر این احتمال دارد مراد از روایات مربوط به جنبش حسنی در عراق، همین قیام و حرکت باشد و احتمال اینکه حسنی دیگری قبل از او باشد نیز وجود دارد.[2]

در بین ایرانیان دو شخصیت ظاهر می شوند یکی با عنوان سید خراسانی که رهبر سیاسی است و دیگری شعیب بن صالح که رهبری نظامی را بر عهده دارد.[3]

سید خراسانی جوانمردی از بنی هاشم و از نسل پیامبر خدا ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلم ـ است و در دست راست او خالی وجود دارد ـ که البته بنا بر برخی روایتها در دست چپ او چنین نشانه ای است ـ و از خراسان حرکت و جنبش خود را آغاز می کند. او شیعه و پیرو خاندان وحی و رسالت است بر عقیده ی خویش پایبند و استوار و دارای نفوذ گسترده و محبوبیّت در دلهاست او همان کسی است که پیش از سپاه سفیانی و قتل و غارت آنها وارد کوفه می شود و همزمان با ورود او یمانی نیز از یمن به وی می پیوندد و سپاه سفیانی را در خارج کوفه از بین می برند و بعد از آن امر را به امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ تسلیم می کند و با او بیعت می کند.

ادامه »

رسیدن به آرزوها

نوشته شده توسطرحیمی 17ام خرداد, 1394

سه درخت، روی تپّه ای، با هم صحبت می کردند و از آرزوهایشان برای هم می گفتند. درخت اوّل گفت: من آرزو می کنم که روزی، به صندوقچه زیبایی تبدیل شوم که داخل آن را با طلا و جواهر، پر کنند».

درخت دوم گفت: من آرزو می کنم که روزی، به کشتی بزرگی تبدیل شوم. آن موقع، می توانم پادشاهان را روی آب ها حمل کنم و از جایی به جای دیگر برسانم و همه آنها می توانند داخل آن کشتی، احساس آرامش کنند؛ زیرا چوب تنه من، خیلی محکم است».

درخت سوم گفت: من دوست دارم آن قدر رشد کنم تا بلندترین درخت جنگل شوم و زمانی که مردم، شاخه های مرا می بینند، به عظمت آفریده های خدا پی ببرند. آن موقع، احساس می کنم که به خدا خیلی نزدیک شده ام و آن، آرزوی من است».

چند سال گذشت. روزی، چند هیزم شکن به جنگل آمدند و نزدیک آن سه درخت رفتند. یکی از هیزم شکنان، به درخت اوّل نزدیک شد و گفت: چون این درختْ محکم است، من آن را می برم و به یک نجّار می فروشم».

درخت اوّل، خوش حال شد؛ زیرا فکر می کرد که نجّار از چوب آن، یک صندوقچه زیبا می سازد و آن را به شخص ثروتمندی می فروشد.

هیزم شکن دیگر، به درخت دوم نزدیک شد و گفت: چوب این درخت نیز محکم است و شاید بتوانم آن را به کارخانه کشتی سازی بفروشم».

درخت دوم نیز وقتی حرف های هیزم شکن را شنید، خوش حال شد؛ زیرا او هم فکر می کرد که حتماً به یک کشتی زیبایی که آرزویش بود، تبدیل می شود.

هیزم شکن سوم هم نزدیک درخت سوم رفت. درخت، ترسیده بود؛ چون اگر آن را می بریدند، دیگر به آرزویی که داشت، نمی رسید.

هیزم شکن ها، درخت ها را بریدند. درخت اوّل، به نجّار فروخته شد و نجّار، از آن، یک صندقچه زیبا درست کرد و لباس هایش را درون آن قرار داد و این چیزی نبود که درخت اوّل، آرزو کرده بود. درخت دوم، به کارخانه کشتی سازی برده شد و از چوب آن، یک قایق کوچک ساخته شد و به یک ماهیگیر فروخته شد. این هم چیزی نبود که درخت دوم، آرزو کرده بود. درخت سوم، به چیزی تبدیل نشد و در گوشه انبار خانه هیزم شکن مانده بود.

روزها بعد… یک آقای ثروتمند، به خانه نجّار آمد. وقتی صندوقچه زیبای او را دید، گفت: صندوق خوبی برای نگهداری طلا و جواهرات من است». نجّار، صندوقچه را به او هدیه کرد.

روزی پادشاه و پسرش به ساحل دریا رفته بودند که ماهیگیر و قایق او را دیدند و از او خواستند تا سوار قایق او شوند و به دریا بروند.

درخت اوّل و دوم، به آرزوهای خود رسیدند. درخت اوّل، پر از طلا و جواهر شد و درخت دوم نیز پادشاه را سوار کرد و روی آب ها گرداند؛ امّا درخت سوم، در خانه هیزم شکن مانده بود، تا این که روزی هیزم شکن، صدای پدر و مادری را شنید که فریاد می زدند: کمک! کمک! پسرمان غرق شد».

هیزم شکن، تنه درخت را برد و داخل آب انداخت تا پسر، به کمک آن، نجات پیدا کند.

پسر، به تنه درخت چسبید و جانش نجات یافت.

تنه درخت سوم، زمانی که دید آن پدر و مادر، پسرشان را در آغوش گرفته اند و خدا را شکر می کنند، خوش حال شد و احساس کرد که به آرزویی که داشت، رسیده و خودش را به خدا نزدیک تر کرده است.

خیلی وقت ها خداوند انسان ها را به آرزوها یشان می رساند

ا ما از راهی که مصلحت آنها ست.

نه از آن مسیری که فکر می کنند یا در ذهن خود دارند ،

فقط باید به خداوند ایمان داشت.

دفتر امور مشاوره و خانواده - معاونت تهذیب