خواهر منو بگیر!

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1393
مهدی باکری

اومده بود مرخصی بگیره، آقا مهدی یه نگاهی بهش کرد و گفت:
«میخوای بری ازدواج کنی؟»

گفت: «بله میخوام برم خواستگاری.»

– «خب بیا خواهر منو بگیر!»

– «جدی میگی آقا مهدی؟!»

– «آره، به خانواده ت بگو برن ببینن اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو!»

اون بنده خدا هم خوشحال دویده بود مخابرات تماس گرفته بود!

به خانواده ش گفته بود: «فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید!»

بچه های مخابرات مرده بودن از خنده!

پرسیده بود: «چرا می خندید؟ خودش گفت بیا خواستگاری خواهر من!»

گفته بودن: «بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه!»

از کتاب: ستاره ی دنباله دار

بچه های قلم

این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1393

 

دارد زمان آمدن دیر می شود

این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی
پایانِ سبز قصه دنیا، نیامدی

مانده ست دل اسیر هزاران سؤال تلخ
ای پاسخ هر آنچه معمّا، نیامدی

کِز کرده اند پنجره ها در غبار خویش
ای آفتاب روشنِ فردا، نیامدی

افسرده دل به دامن تفتیده کویر
ای روح آسمانی دریا، نیامدی

ای حسّ پاکِ گم شده روح روزگار
زیباترین بهانه دنیا نیامدی

ای از تبار آینه ها، ای حضور سبز
ای آخرین ذخیره طاها نیامدی

این جمعه هم گذشت و غزل ناتمام ماند
این است قسمتِ دلِ من، تا نیامدی

حسن یعقوبی

اللهم عجل لولیک الفرج

چه کنیم که معصیت نکنیم؟

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1393

 


انجام طاعت و ترك معصيت به حسب ظاهر مشكل است، و سلمان شدن مشكل، بلكه كالمحال است، و لذا غير از معصومين ـ عليهم‏السّلام ـ همه به ترك طاعت و فعل معصيت مبتلا هستيم و معصوم بودن مثل اين كه نشدنى است، ولى در افراد بشر، شمر هم بسيار است؛ اما آيا چيزى هست كه مطلب انجام طاعت و ترك معصيت را آسان كند؟ 

از امورى كه خيلى سَهْلُ المَؤوُنة و آسان است ـ ولو عمل بر خلاف قول باشد ـ اين است كه انسان ملاحظه كند و ببيند اگر ملتزم به طاعت و تارك معصيت باشد، آيا حال او مثل صورتى است كه ترك طاعت و فعل معصيت مى ‏كند و آيا اين حال مثل حالت اول است، يا خير؟

 فرض كنيد اگر انسان نزد رييس جمهور يا هر رييس مطلق، مقرّب باشد، اين براى او بهتر است و يا اين كه نزد يك فقير تهى دست و محروم؟!

آيا خوب است به ذاتى كه موت و حيات و مرض و صحّت و غنا و فقر به دست او است مراجعه كنيم و رابطه‏ى دوستى داشته باشيم، يا با كسى كه خود محتاج و ناتوان و بيچاره است؟!

در اطاعت اوامر الهى و نيز در معصيت و به فرمان شيطان و نفس بودن، امر داير است بين اين كه با كسى كه حيات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحّت و مريض خانه و دكتر و خزانه و ثروت و… به دست او است؛ مجالست كنيم يا با كسى كه هيچ ندارد؟!

ادامه »

دعای برآورده شدن حاجت در امر ازدواج

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1393
پرسش:

دخترانی که وقت ازدواج آنان فرا رسیده و همسر دلخواه شان پیدا نشده، آیا دعائی برای برآورده شدن حاجاتشان وجود دارد؟

پاسخ:

د ر این مورد جوابی از آیت الله بهجت نقل گردیده[1]که به شرح زیر می باشد:

سؤال: ازدواج دختری میسر نمی گردد و به اصطلاح بختش باز نمی شود و از شما راهنمایی می خواهد.

پاسخ: نماز جعفر طیار بخواند و پس از آن، دعایی که در کتاب «زاد المعاد» مرحوم مجلسی آمده که در این هنگام خوانده شود، بخواند و در پی آن، به سجده رود و تلاش کند که حتما گریه کند. گر چه به مقدار کم و همین که چشمش را اشک گرفت حاجتش را از خدا بخواهد. و این عمل را تا زمانی که حاجتش روا شود با اعتقاد کامل، انجام دهد.

همچنین ایشان بار دیگر در پاسخ به چنین پرسشی فرمودند: آیه«رَبَّنَا هَب لَنَا مِنْ أَزْوَجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً» را (فراوان) بخوانید.[2]

نماز جعفر طیار فقط برای ازدواج نمی باشد بلکه برای طلب کردن حاجات مهم می باشد یعنی در صورتی که حاجت های مهمی دارید می توانید این نماز را بخوانید و بعد از آن حاجات خود را بطلبید، ازدواج هم چون یک امر مهم است و شما می خواهید یک عمر زندگی خوب و دلخواه خود را داشته باشید از این امورات مستثنی نمی باشد و برای برآورده شدن حاجاتتان می توانید این نماز را بخوانید، اما دعایی که در زاد المعاد گفته شده، بعد از نماز جعفر طیار خوانده می شود. این دعا از زبان مبارک امام جعفر صادق علیه السلام صادر شده که فرمودند: «ای مفضل هر گاه تو را حاجتی ضروری بوده باشد نماز جعفر را بجای آور، بعد این دعا را بخوان و حوائج خود را از خدا طلب کن که براورده می شود انشاء الله تعالی و آن دعا این است:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الْقَوْلَ بِحَمْدِکَ وَ أَنْطِقُ بِالثَّنَاءِ عَلَیْکَ وَ أُمَجِّدُکَ وَ لَا غَایَةَ لِمَدْحِکَ وَ أُثْنِی عَلَیْکَ وَ مَنْ یَبْلُغُ غَایَةَ ثَنَائِکَ وَ أَمَدَ مَجْدِکَ وَ أَنَّی لِخَلِیقَتِکَ کُنْهُ مَعْرِفَةِ مَجْدِکَ وَ أَیُّ زَمَنٍ لَمْ تَکُنْ مَمْدُوحاً بِفَضْلِکَ مَوْصُوفاً بِمَجْدِکَ عَوَّاداً عَلَی الْمُؤْمِنِینَ بِحِلْمِکَ تَخَلَّفَ سُکَّانُ أَرْضِکَ عَنْ طَاعَتِکَ فَکُنْتَ عَلَیْهِمْ عَطُوفاً بِجُودِکَ جَوَاداً بِفَضْلِکَ عَوَّاداً بِکَرَمِکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَنَّانُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَام»[3]

ترجمه: خدایا من به حسن ستایش تو افتتاح سخن می کنم و زبان به ثنای تو می گشایم و مجد و بزرگواری تو را مدح می گویم در صورتی که مدح و ثنای تو را حد و نهایت نیست و کیست که به منتهای مجد و ثنای تو برسد و مخلوق تو را کجا یارای آنکه به کنه معرفت و مجد و بزرگی تو رسد. چه زمانی هست که تو ممدوح به فضل و احسان، موصوف به مجد و کرامت نبوده باشی؟ تو بر گنهکاران به حلم و بردباری بسیار احسان کنی و هر چه ساکنان زمین از اطاعتت سرپیچی کنند باز تو بر آنها مهربان خواهید بود و به فضل و احسان بخشش خواهید کرد و به کرم عطا خواهید فرمود ای که به جز تو خدایی نیست که نعمت دهنده و صاحب جلال و کرامتی


[1] کتاب گوهرهای حکیمانه.

[2] سوره فرقان، آیه 74.

[3] زاد المعاد علامه مجلسی(ره)، ص 523.

منبع: پایگاه حوزه

شکل‌گیری مصاف جدید میان اسلام و غرب

نوشته شده توسطرحیمی 6ام اسفند, 1393

نامه اخیر رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی بی شک ابعاد و مقاصد گسترده ای را در بر می گیرد. نامه ای که برخی آن را پیروی از سیره رسول الله دانسته و آن را با نامه پیامبر به خسروپرویز و نامه امام خمینی (ره) به گورباچف مقایسه نمودند. برای بررسی بیشتر ابعاد مختلف این نامه  دکتر حسین کچویان؛ جامعه شناس، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران که چندسالی تجربه زندگی در غرب را داشته در گفتگویی به تبیین و تحلیل ابعاد و لایه های عمیق تر این نامه پرداخته است. بخش‌هایی از این مصاحبه به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم می‌شود.


زمینه های پذیرش پیام رهبری را در نسل متأخر اروپا و غرب چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کچویان: اگر منظور این باشد که آیا پذیرش دارند یا خیر و کمیت و کیفیت پذیرش مد نظر باشد، باید اذعان داشت که به طور کلی از دهه شصت میلادی قرن گذشته که پنجاه و اندی سال از آن می گذرد، موجی در غرب برخاست که در برگیرنده دو جنبه بود.

دلسردی و ناخشنودی از تمدن فعلی غرب منجر به تشکیل “پست مدرن” شد

یکی جنبه دلسردی و ناخشنودی از تمدن فعلی غرب یا تجدد بود و بعد دیگر میل به ابعادی از هستی و زندگی که در این تمدن مغفول واقع شده است. در آن مقطع نیز جوانان آن موج را به راه انداختند. بعد اول یا همان دلسردی و ناخشنودی از تمدن فعلی غرب منجر به تشکیل فضایی شد که بعدها به نگاه “پست مدرن” مشهور شد. به عبارت دیگر نقد تجدد و بحث بحران تجدد به میان آمد که جنبه های مختلفی هم داشت. اعم از بحران معرفت شناسی، بحران های ارزشی و … .

در همان سال ها از بعد دوم گرایش شدیدی به مذهب در جوانان و نسل جدید غرب دیده شد که لزوما به شکل درستی ظاهر نمی شد و از سوی دیگر به شکل درستی هم پاسخ نمی یافت. میل به عرفان های شرقی، بودیزم و هندوئیزم و … از آن زمان در غرب شایع شد و جریان های مختلفی همچون هیپی ها شکل گرفت که جنبه ی اعتراضی داشت.

این دو جریان در تمام این سال ها تقویت شده است و تضعیفی در این جریانات دیده نمی شود. هر چه پیشتر می‌آئیم زمینه های نقد و ناخشنودی از نظام های موجود اعم از اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و… گسترش یافته است. به نحوی که در تحولات اخیر همچون جنبش وال استریت شاهد هستیم که این جریانات به سطح عموم مردم منتقل شده است. زمانی تنها جوانان گرایشات اعتراضی از خود بروز می دادند لیکن اکنون این گرایشات به سطوح عامه مردم رسیده و ناخشنودی جنبه فراگیری پیدا کرده است.

جنبه ای از زندگی غربی وجود ندارد که نسبت به آن ناخشنودی ایجاد نشده باشد

اکنون جنبه ای از زندگی غربی وجود ندارد که نسبت به آن ناخشنودی ایجاد نشده باشد؛ این مسئله در خصوص مواردی همچون دموکراسی و دیگر مسائلی که از نظر ارزش های مدرن برای غربی ها مهم است نیز وجود دارد و نسبت به این موارد نیز موضع انتقادی شکل گرفته است.

در خصوص گرایشات مذهبی و دینی نیز به این ترتیب رو به گسترش بوده است و این مسئله بعد از انقلاب اسلامی بیشتر مشهود بود. بعد از وقوع انقلاب اسلامی موج عظیمی در جهان به راه افتاد که نه تنها به خیزش مسلمین و احیای مجدد دین اسلام منجر شد بلکه در تمام ادیان این خیزش و احیا رخ داد. هندوها، یهودیان، مسیحیان، بودیزم و… شامل این خیزش و احیا شدند. به طور مثال قضایای میانمار از تبعات احیای بودیزم بوده است. بودیزم که ادعا می کند دیانتی بدون خشونت است، احساس موجودیت ارزشمندی می‌کند و وارد صحنه سیاسی شده و از هویت خود دفاع می‌کند.

منظورم تایید آن جریانات نیست، اشاره من به دلیل و ریشه آنهاست. قضایای میانمار از تبعات احیای بودیزم است؛ در اسرائیل (دین یهود) و جهان مسیحیت و دیگر ادیان تمام دنیا هم این چنین جریانی شکل گرفت.

ادامه »

اجازه‌ شوهرت را می‌دهی؟

نوشته شده توسطرحیمی 6ام اسفند, 1393

کوتاه‌ نوشته‌هایی از زندگی و رفتار خانوادگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره

این چند بند نه داستانند و نه توصیه. هر کدامشان یک گوشه‌اند. یک گوشه از زندگی مردی که جایگاهش حجتی است برای راستی رفتارش؛ حضرت آیت‌الله محمدتقی بهجت قدس‌سره. خاطرات و گفته‌های فرزند ایشان بهترین مخزنی است که می‌شود گوشه‌های زندگی خانوادگی این بزرگ مرد را در آن به نظاره نشست.


اجازه‌ شوهرت را می‌دهی؟
قرار شده بود من و آقا بدون آنکه کسی، حتی اهل منزل، مطلع بشود به حج برویم. از من پرسیدند که اگر ما بخواهیم برویم خانواده شما راضی هستند؟ بنده از این سؤال کمی جا خوردم. جواب دادم: «از خدا می‌خواهد». ایام حج شد. اغلب حاجی‌ها رفتند. خیلی وقت نمانده بود. همسرم گفتند: «نمی‌خواهی حج بروی؟ چی شد؟ همه رفتند». سؤالاتش کمی برایم عجیب بود. پرسیدم مگر چه شده است؟ گفت: «آقا اول من را صدا کرد، از من اجازه خواست که تو را ببرد». معمولاً اجازه زن را از شوهر می‌گیرند، نه شوهر را از زن. عکس این قضیه را اولین بار بود که می‌شنید. همسرم هم جواب داده بود: «این چه حرفی است که می‌زنید آقا؟».
- «آخر ایشان نباشد این اداره‌ بچه‌ها برای شما زحمت نیست؟».
- «آقا برای چی؟ ما که از خدا می‌خواهیم ایشان خدمت شما باشند».
چند روز بعد دوباره همسرم را صدا کرده بودند و گفتند: «مثل این که امسال حج قسمت ما نیست. اگر بگویم، علی آقا ناراحت می‌شود. ولی اگر صبر کند خدا بهتر از این را قسمتش می‌کند». ایشان حتی سپرده بود که من مطلع نشوم.

بیشتر مادرمان متکفل تربیت فرزندان بود
در تربیت فرزندان روی مسائل شرعی ـ واجبات و محرمات ـ خیلی حساس بودند و جبهه می‌گرفتند. حتی گاهی تند هم می‌شدند. مسائل اخلاقی هم مورد توجه‌شان بود. از بچگی و کودکی‌مان، جلوی این می‌ایستادند که بچه‌ها حرف‌های ناشایستی بخواهند یاد بگیرند و از بیرون توی منزل بیاورند. جلوی این هم می‌ایستاد. دیگر مسائل را بیشتر مادرمان متکفلش بود و وقتی مادر یاری می‌طلبید ایشان وارد معرکه می‌شدند، والا به بقیه مسائل ورود پیدا نمی‌کردند.

ادامه »

ای حسین زمان ! (کاش بودیم آن زمان کاری کنیم از تو و طفلان تو یاری )

نوشته شده توسطرحیمی 6ام اسفند, 1393

ملتي که در روزهاي عاشورا و تاسوعا فرياد مي زدند و مي‌زنند:

اي امام حسين- عليه السلام- !

 کاش بودیم آن زمان کاری کنیم از تو و طفلان تو یاری

کاش ما در زمانت بوديم و تو را ياري مي کرديم،

                                          حال وقت آن رسيده که حسين زمان را ياري دهيد،

به خدا قسم اگر کسي که در امر ياري حسين زمان کوتاهي کند،

                     مثل اين است که در کربلا حسين –عليه السلام- را ياري نکرده . روحانی شهيد مصطفي حجتي


 ما از كوفيان بدتريم!

 اي حسين! در عزاداريهايي كه به نام تو برگزار مي‌كنيم آرزو مي‌كنيم كاش عاشوراي 61 هجري در كربلا بوديم و از تو و حَرَمت دفاع مي‌كرديم.

كاش بوديم و زير پرچم تو كشته مي‌شديم. كاش بوديم و تو را ياري مي‌كرديم؛ تا امروز نداي مظلومانهء “هل من ناصر” تو در گوش تاريخ زنگ نزند.

آري! آرزو مي‌كنيم تا ما بوديم و تو تنها نبودي. براي دل خودمان هم دليل مي‌آوريم كه همان‌طور كه در انقلاب ايران از جان گذشتيم در كربلا نيز اگر بوديم، چنين بود.

اما آقاجان باور نكن. خيالت راحت! گذشت آن روزگار.

ما هم اگر بوديم مي‌رفتيم آن سوي ميدان، زير پرچم يزيد و بر تو شمشير مي‌كشيديم؛ علي‌رغم تمام نامه‌ها و داعيه‌ها. كوفيان اگر خيانت كردند و نقض عهد، ما نه تنها تو را مي‌كشتيم و خودت را و آرمانت را مثله مي‌كرديم، بلكه بعدش خودمان مي‌شديم خون‌خواهت و تازه اول كاسبي بود؛ قربة الي الله. بدتر از كوفيان.

ادامه »

توصیه‌ها و تذکرات رهبر انقلاب به دولت یازدهم

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1393
توصیه‌ای که ۲۱ بار تکرار شده است…
اگر چه توصیه‌های رهبر انقلاب در یک‌و‌نیم سال گذشته به مسئولین نظام در موضوعات گوناگون و متنوعی انجام شده‌اند و فهرستی طولانی را تشکیل می‌دهند، اما بی‌شک حدس زدن پربسامدترین آنها کار آسانی است:
«توجه به ظرفیت‌های درونی کشور و استعدادهای ملت ایران»
این توصیه‌ای است که ایشان در جلسات خصوصی و عمومی با مسئولین حدود ۲۱ بار، مورد تأکید قرار داده‌اند:
«دولتى‌ها هم بدانند که آنچه میتواند آنها را بر انجام وظیفه‌ى خودشان قادر کند تکیه بر نیروى داخلى است؛ تکیه بر نیروى مردم است. من بارها این را عرض کردم در جلسات عمومى و همچنین در جلسات خصوصى با مسئولین دولتى، نگاهشان به دست بیگانه نباشد.»



*یکی از اولین توصیه‌ها در اولین روز دولت

اهمیت توجه دولتمردان به استعدادهای درونی ملت ایران در جهت‌گیری کلی نظام جمهوری اسلامی آن‌چنان است که رهبر معظم انقلاب در اولین روزی که دولت، مسئولیت سنگین اداره‌ی کشور را بر عهده می‌گیرد به آن اشاره می‌کنند و «خلع سلاح» در مقابل مشکلات را عاقبت کسانی می‌دانند که به بیرون کشور دل ببندند:

«درس بزرگی که ما از این فشارهای اقتصادی دریافت کردیم، این است که هرچه میتوانیم، باید به استحکام ساخت داخلی قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر کنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهائی که دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتی با یک چنین مشکلاتی مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفیت‌های ملت ایران خیلی زیاد است. ما باید بپردازیم به استحکام ساخت درونی اقتدار ملی.»

در جدول زیر توصیه‌ها و تذکرات رهبر انقلاب به دولت یازدهم مبنی بر توجه به استعدادهای ملت ایران مرور شده است:

* دو دیدگاه برای حل مشکلات کشور

یک ماه بعد، رهبر انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، درباره‌ی دو دیدگاه صاحب‌نظران برای حل مشکلات کشور سخن می‌گویند و مجدداً دیدگاهی که به مبانی و اصول انقلاب نزدیک‌تر است را نیز مشخص می‌کنند:

«بعضی میخواهند مشکلات را با کمک دیگران، با تکیه‌ی به دیگران، با رشوه دادن به دیگران، با تذلّل در مقابل دیگران حل کنند؛ بعضی‌ها هم نه، میخواهند مشکلات را با نیروی خودشان، با توان داخلی خودشان حل کنند - اعتقادمان این است که باید به تقویت ساخت درونی نظام اهمیت بدهیم؛ این اساس کار است. از درون، خودمان را باید تقویت کنیم. تقویت درونی با اندیشه‌ی کامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چیزی است ممکن.»

*تحریم را به مذاکره گره نزنید

رهبر انقلاب، اگرچه گره زدن تحریم و مشکلات کشور به مذاکره را کاری نادرست می‌دانند، اما ضمن حمایت از تلاش‌ها و تحرک دیپلماسی دولت، آنان را به توجه به راه حل اصلی مشکلات کشور - که همان استفاده‌ی از ظرفیت‌های درون‌زای کشور است – فرامی‌خوانند. چهارچوبی که هم می‌تواند وعده‌های دولت یازدهم در آن محقق شود و هم کشور در مسیر رشد و پیشرفت به حرکت خود ادامه دهد:
«ما از تحرک دیپلماسی دولت حمایت میکنیم، پشتیبانی میکنیم. در کنار آمادگی‌های همه‌جانبه‌ی ملّت ایران - چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ امنیّت داخلی، چه از لحاظ استحکام ساخت درونی نظام اسلامی، چه از لحاظ وحدت ملّی و چه از لحاظ نظامی - به تلاش و تحرک دیپلماسی هم اهمیت میدهیم و حمایت میکنیم.»

«من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجی و مذاکره بوده و هستم و توصیه‌ی همیشگی من به مسئولان این بوده که در سیاست خارجی و مبادلات بین‌المللی هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند اما نباید نیازمندی‌های کشور و برخی مسایل همچون تحریم‌ها، به مذاکره گره زده شود.»

ادامه »

پیروز تمام امتحانات ، زینب علیهاالسلام

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1393

و قطعا مردم در امتحان به چند گروه تقسیم می شوند: گروهی که در تمام موارد و مواد امتحانی با نمره عالی قبولمی شوند و برای همیشه سعادتمند و سرفراز شده اند. گروهی با نمره متوسط در این امتحان قبول شده اند و خود را ازخواری و ذلّت شکست نجات داده اند. و گروهی نیز مردود شده و برای ابد دچار ذلّت و بیچارگی گشته اند.

زینب کبری علیهاالسلام در این بین، جزء گروهی است که در تمام موارد امتحانات و ابتلائات، به خوبی و با نمره عالی به پیروزی رسیده و به بالاترین قلّه سعادت و موفقیت راه یافته و به قهرمان بزرگ کربلا لقب یافته است.

آنچه پیش رو دارید، تبیین مواد امتحانی با استفاده از آیات قرآن و پیروزی و موفقیت حضرت زینب علیهاالسلام در تک تکآن موارد است.

مواد امتحانی و ابتلائات

در قرآن کریم، این کتاب تعلیم و تربیت و انسان سازی، گاه مواد امتحانی به صورت کلّی و فراگیر بیان شده و گاه بهصورت مشخص و خاص، شماره شده است.

الف. موارد عام

1. خیر و شر: «وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ»؛ «و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می کنیم و [سرانجام] بهسوی ما بازگردانده می شوید.»

بدی و خوبی مصداقهای فراوانی می تواند داشته باشد که در این آیه مشخص نشده است.

2. حسنات و سیّئات: «وَ بَلَوْنَـهُم بِالْحَسَنَـتِ وَالسَّیِّـءَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ «و آنها را با نیکیها و بدیها آزمودیم، شایدبرگردند.»

3. آنچه در زمین است: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الاْءَرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ «ما آنچه را روی زمین است، زینت آنقرار دادیم تا آنها را [به وسیله آنچه در زمین است] بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می کنند.»

ب. موارد خاص

موارد جزئی و خاص که به عنوان مواد امتحانی در قرآن نام برده شده، متعدد و فراوان است که در زیر به مهم ترینآنها اشاره می شود:

1. پنج مورد مهم

در بین مواد امتحانی، پنج مورد است که هم ابتلا و امتحان مردم نسبت به آنها عمومی و فراگیر است و هم پیروزی وموفقیت در آنها دشوار و طاقت فرسا است.

قرآن کریم این گونه با تأکید از آن پنج مورد نام می برد، آنجا که می فرماید:

«وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْ ءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَالاْءَمْوَ لِ وَ الاْءَنفُسِ وَ الثَّمَرَ تِ وَبَشِّرِ الصَّـبِرِینَ * الَّذِینَ إِذَآ أَصَـبَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوآاْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَ جِعُونَ * أُوْلَـآلـءِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَ تٌ مِّن رَّبِّهِمْوَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَـآلـءِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ «قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود میوه ها آزمایشمی کنیم و بشارت ده به بردباران، آنهایی که هرگاه مصیبتی به آنها رسد، می گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او بازمی گردیم. اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هدایت یافتگان اند.»

2.سخنان آزاردهنده

در آیه دیگر علاوه بر دو مورد از موارد آیه پیش گفته به مورد دیگری اشاره می کند که عبارت است از سخنانطعن آمیز دشمنان که سخت آزاردهنده و زجرآور است:

«لَتُبْلَوُنَّ فِیآ أَمْوَ لِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَـبَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوآاْ أَذیً کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَ لِکَمِنْ عَزْمِ الاْءُمُورِ»؛ «به یقین [همه شما] در اموال و جانهای خود آزمایش می شوید. و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب[آسمانی] داده شد، و [همچنین] از مشرکان سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید و اگر بردبار باشید و تقوا پیشه سازید،[شایسته تر است؛ زیرا] این از کارهای مهم [و زیربنایی] و قابل اطمینان است.»

و همچنین از جهاد و جنگ، فضل و نعمتهای الهی، تفاوت مقامها و درجه ها، منع از برخی فعالیتهای اقتصادیو… به عنوان مواد امتحانی و آزمایشهای الهی نام برده شده است.

ادامه »

آثار دوستی و ارتباط با اهل بیت (علیهم السلام)

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1393

 

نشانه ‏هاى تقرّب به خداوند و اهل بیت اطهار علیهم السلام، به كار افتادن چشم و گوش باطنى و بدست آوردن قدرت‏هاى روحى و معنوى است؛ زیرا آن گاه كه انسان از جهت تقرّب معنوى به خداوند، پیشرفت نمود، مورد محبّت خدا قرار مى ‏گیرد و محبوب خدا مى ‏شود و آن گاه كه انسان محبوب خدا شود، از قدرتهاى معنوى برخوردار مى‏ گردد.


امام صادق ‏علیه السلام از پیغمبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله وسلم نقل فرمودند كه خداوند فرموده است:

مَنْ أَهانِ لی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحارِبَتی، وَما تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَی‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ، وَإِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى اُحِبَّهُ فَإِذا أَحْبَبْتُهُ، كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذی یَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذی یَبْصُرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذی یَنْطِقُ بِهِ وَیَدَهُ الَّتی یَبْطُشُ بِها، إِنْ دَعانی أَجَبْتُهُ وَإِنْ سَأَلَنی أَعْطَیْتُهُ.(1)

هر كس به یكى از اولیاء من توهین كند، براى جنگیدن با من در كمین نشسته است، و هیچ بنده‏اى مقرّب به من نمى ‏شود، بوسیله چیزى كه محبوبتر باشد از واجباتى كه بر او واجب نموده ‏ام. و او بوسیله نافله بسوى من مقرّب مى ‏شود تا محبوب من مى ‏گردد و آن گاه كه او را دوست بدارم، گوش او مى‏ شوم كه بوسیله آن مى‏ شنود و چشم او مى ‏شوم كه بوسیله آن مى ‏بیند و زبان او مى ‏شوم كه با آن نطق مى ‏كند و دست او مى ‏شوم كه با آن اِعمال قدرت مى كند، اگر مرا بخواند او را جواب مى ‏دهم و اگر از من چیزى درخواست كند، به او عطا مى‏ كنم.

ادامه »