محاکمه ی حضرت آدم!

نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1393

افسران - محاکمه ی حضرت آدم!


افسران - محاکمه ی حضرت آدم!

afsar999

نامت چه بود؟
آدم
فرزند ؟
من را نه مادری نه پدر….. بنویس اول یتیم عالم خلقت.
نام محل تولد؟
بهشت پاک.
اینک محل سکونت ؟
زمین خاک.
قدت؟
روزی چنان بلند که همسایه خدا…اینک به اندازه بختم به روی خاک.
اعضای خانواده؟
حوّای خوب و پاک,
قابیل خشمناک,
هابیل زیر خاک.

روز تولدت؟
درروز جمعه ای به گمانم که روز عشق.
رنگت؟
اینک فقط سیاه ز شرم چنان ﮔﻨﺎﻩ.
چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران که ببارد از آسمان.
وزنت؟
نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست,
نه آنچنان وزین که بشینم بر این زمین.
جنست؟
نیمی مرا ز خاک…. نیمی دگر خدا.
شاکی تو؟
خدا.
نام وکیل؟
آنهم فقط خدا.
جرمت؟
یک سیب از درخت وسوسه !
تنها همین؟!!!!
همین…
حکم ؟
تبعید در زمین!!!!
همدست در گناه؟
حوای آشنا.
ترسیده ای؟
کمی.
ز چه؟
که شوم من اسیر خاک.
آیا کسی به ملاقاتت آمده؟
بلی.
چه کسی؟
گاهی فقط خدا.
داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه…..ولی..
ولی چه؟
حکمی چنین آنهم به یک گناه..!!!
دلتنگ گشته ای؟
زیاد.
برای که ؟
تنها فقط خدا.
آورده ای سند؟
بلی.
چه؟
دو قطره اشک.
داری تو ضامنی ؟
بلی.
چه کسی؟
تنها کسم حســـــین

یا حمید به حق محمد

یا عالی به حق علی

یا فاطر به حق فاطمه

یا محسن به حق حسن

یاقدیم الاحسان به حق حسین


« اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ »

منبع: افسران جنگ نرم

اگر همسرتان قهر کرد : ناسازگاری زن و شوهر مرگ تدریجی

نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1393

 

باید توجه داشت که

میان زن و شوهر توافق اخلاقی صد در صد محال است

زیرا سلیقه‌ها، عقیده‌ها و پرورش‌ها با هم تفاوت دارد.



حضرت آیت‌الله مظاهری:

ناسازگاری زن و شوهر مرگ تدریجی است

 رییس حوزه علمیه اصفهان با اشاره به این‌که اسلام به صبر متقابل زن و شوهر تأکید می‌کند،‌ عفو و گذشتن از خود را راه حل اختلافات زن و شوهر دانست و ناسازگاری همسران در خانه را نوعی مرگ تدریجی خواند. به گزارش رسا حضرت آیت‌الله حسین مظاهری، رییس حوزه علمیه اصفهان، سه‌شنبه 25 تیرماه پس از نماز ظهر و عصر در ادامه جلسات اخلاقی ماه مبارک رمضان در مسجد حکیم با اشاره به اهمیت صبر خانوادگی گفت: صبر خانوادگی و صبر و زن و شوهر از صبر در اجتناب در گناه و صبر در عبادت مشکل‌تر است.
وی اظهار کرد: تربیت فرزندان وابسته به صبر در خانه است، نباید هم گفت که تقصیر دیگری است، موضوع تقصیر و عدم تقصیر نیست، بلکه موضوع این است که ما شیعه هستیم و باید صبر در خانواده زنده باشد.

 

میان زن و شوهر توافق اخلاقی صد در صد محال است

 حضرت آیت‌الله مظاهری با تأکید بر این‌که این‌که صبر زن در برابر شوهر و صبر متقابل پدر و مادر نیز از جایگاه ویژه‌ای برخودار است، گفت: باید توجه داشت که میان زن و شوهر توافق اخلاقی صد در صد محال است زیرا سلیقه‌ها، عقیده‌ها و پرورش‌ها با هم تفاوت دارد.

 استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان این‌که اگر اختلافات در میان زن و شوهر باقی بماند، دیگر نمی‌توان نام آن را زندگی نهاد، بلکه مرگ تدریجی است، ادامه داد: زندگی زمانی زندگی و حیات طیب می‌شود که اختلاف میان زن و شوهر وجود نداشته باشد و به جای اختلاف محبت حکم‌فرما شود.

 وی اظهار کرد: در میان زن و شوهر باید از 50 درصد تا 70 درصد توافق اخلاقی باشد، و کمبود آن را با ایثار و از خودگذشتگی جبران کنند، ایثار و فداکاری باشند، بدون حساب و کتاب وارد بهشت می‌شوند، خداوند نیز ازخودگذشتگی، ایثار و عفو را در قرآن تأکید کرده است.

 

اختلاف زن و شوهر یک نوع مرگ تدریجی است

 وی تلطف، مهربانی، گذشت را عاملی مهم در زندگی خواند و گفت: مردی که با زن خود نمی‌سازند تنها این نیست که زن و بچه‌اش را ناراحت کند، بلکه ابتدا خود را اذیت و ناراحت می‌کند و در درون خود جهنمی ایجاد می‌کنند، سپس به زن و فرزندان خود می‌رسد.

 رییس حوزه علمیه اصفهان گفت:

ناسازگاری زن با شوهر و شوهر با زن، لجاجت و خودسری، دلخوری از یکدیگر، مرگ تدریجی است، قرآن در این باره تأکیدات فراوان دارد و خاطرنشان می‌کند که میان زن و شوهر به صورت دو طرفه عفو، گذشت باشد.

 وی گفت: زن و مرد کینه‌توز مانند شتر وارد صف محشر می‌شوند، قرآن می‌فرماید کینه‌توزی در میان خانواده نباید باشد و حتی قرآن از این پیش‌تر می‌رود و می‌گوید اگر فردی از زن و شوهر اشتباه کرد، دیگری باید او را ببخشد تا زندگی آنان بهشت شود.

 حضرت آیت‌الله مظاهری با اشاره به این‌که گاه دیده می‌شود که زن و شوهر از نظر فقر و امکانات دنیایی و حتی شخصیت پایین هستند، اما دارای زندگی خوش و خرم هستند، ابراز کرد: این زندگی در واقع یک حیات طیب است که در مقابل مرگ تدریجی قرار می‌گیرد.

 

بداخلاقی در خانه فشار قبر را به دنبال دارد

 وی ادامه داد: گاه نیز دیده می‌شود که زن و شوهر از نظر مال‌داری، اولاد و شخصیت اجتماعی دارای امکانات فراوانی هستند، اما خانه برای آنان جهنم است و هم خود و هم فرزندان آنان می‌سوزند و فرزندان آنان به دلیل اختلافات عقده‌ای می‌شوند.

 استاد اخلاق حوزه علمیه با تصریح این نکته که در برخی مواقع مال، زیبایی و شخصیت اجتماعی و مانند آن هیچ کاری را پیش نمی‌برد و اختلاف همچنان باقی است، گفت: معاذ شخصیتی است که در خانه بداخلاق بود و به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و آله در تشییع جنازه او شرکت کرد و گفت قبر او را چنان فشار داد، که همه استخوان‌های وی له می‌شود.
وی بیان کرد: اگر زن همه مسائل را رعایت کند، نجیب، عفیف،‌ مقدس و اهل مستحبات باشد، اما اگر بداخلاق باشد و نیش داشته باشد، ممکن است به بهشت برود اما دچار فشار قبر می‌شود، بعضی اوقات دست خود او نیست اما چون روی اخلاق کار نکرده است، زبانش نیش دارد.

 حضرت آیت‌الله مظاهری با اشاره به این‌که گاه زن و مرد در اثر روزه‌داری هنگام افطار دعوا به راه می‌اندازند، ادامه داد:

این دعوا و داد بر سر همسر مار و عقرب می‌شوند، این مار و عقرب به زندگی زن و شوهر می‌افتاد و این مار و عقرب در قبر نیز همراه آنان خواهد بود.

 وی ادامه داد: گاه انسان در حالی که حواسش نیست برای خودش مار و عقرب درست می‌کند، گاه خانم عصبانی می‌شود یا شوهر بی‌دلیل عصبانی می‌شود، اگر این توافق اخلاقی با گذشت و ایثار نباشد، زندگی مرگ تدریجی است و جهنم را در همین دنیا برای خود فراهم می‌کند تا به جهنم موعود وارد شود.

 

صبر در اختلافات نیازمند مردانگی و پا گذاشتن بر روی نفس است

 استاد درس خارج حوزه علمیه ابراز کرد: قران در آیات فراوانی ایثار و گذشت را راجع به همه به ویژه زن و شوهر گوش‌زد می‌کند،‌ اختلافات از «من، من» سرچشمه می‌گیرد، از این سرچشمه می‌گیرد که فرد می‌خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند.

 وی خاطرنشان کرد: اگر در میان زن و شوهر اختلاف واقع شد، قهر کردن، بی‌محلی و بی‌اعتنایی گناه بزرگی است، حتی در برخی روایات گفته شده است اگر این قهر کردن ادامه یابد، فرد از دایره اسلام بیرون می‌رود زیرا در مسلمان قهر و بی‌محلی راه ندارد.

 حضرت آیت‌الله مظاهری با تأکید به این‌که از میان برداشتن اختلافات مردانگی می‌خواهد، گفت: فرد اگر بهشت می‌خواهد باید مرد باشد، مردانگی به این است که اگر دیگری بدی کرد، فرد به جای او خوبی کند، با همین مردانگی است که بهشت نصیب انسان می‌شود.

 وی ابراز کرد: ما باید شباهت به خداوند داشته باشیم، ما به خداوند بسیار بدی می‌کنیم، در یک روزه گرفتن بسیار نق نق می‌کنیم، اما پرودگار عالم نعمت‌های ظاهری و باطنی خود را برای ما فرستاده است و در برابر بدی ما نیکی می‌کند.

 استاد اخلاق حوزه علمیه ادامه داد: ما انسان‌های بدی در برابر خداوند و امام زمان(عج) هستیم، ما با رفتار و کردارمان امام زمان(عج) را ناراحت می‌کنیم، اما ایشان واسطه فیض هستند و همه نعمت‌های مادی و معنوی ما از ایشان است و اگر ما شیعه هستیم باید یک در میلیون شبیه امام زمان(عج) شویم

 

تیتر آنلاین

در آرزوی تو به قصد كوی تو- خانم ها بخوانند!

نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1393

ماجرای گرایش دوباره ی من به سمت خدا از حدود دو سال پیش شروع شد وقتی با همه وجود احساس كردم دلم گمشده ای داره كه بدون او نمی تونه آروم بگیره. شروع کردم به مطالعه درمورد خیلی چیزها. خیلی راهها که بشه با بودنش توی زندگیم کمی آرامش داشته باشم و هیچکدوم اقناعم نکرد.

روزهای بدی بود.خیلی بد و هر روز حالم بدتر می شد تا اینكه یك روز تصمیم گرفتم به یك جای دور برم جایی كه در آن احساس آرامش كنم حتی به فرار از خونه هم فكر كردم و همین طور كه ذهنم گزینه های مختلفی رو به عنوان مقصد جستجو میكرد بی اختیار، ناخودآگاه تصویر کعبه اومد جلوی چشمم و شدم پراز آرامش. حس کردم بهترین مکان برای آرامش کعبه ست.

حالم خیلی خرابتر شد. من کجا کعبه کجا؟ باور و اعتقادات من کجا و آرامش پیدا کردن توی کعبه کجا؟

برام عجیب بود. درست یا غلط دو ركعت نماز خوندم و شاید این قدم اول من بود به سمت گمشده ام…

بعد از اون روز گاهی نماز می خوندم؛ وقتهایی كه حوصله داشتم یا مضطرب بودم. بعد آروم آروم نمازهام درست تر و منظم تر شد در کنارش به کمک یه دوست مطالعه در این زمینه رو شروع کردم .خاله و شوهرخاله ام هم کتابهای خیلی مفیدی بهم دادن و کم کم ذهنیتم در مورد خدا شکل گرفت و یواش یواش با دینم آشتی کردم و پذیرفتمش. خدایی که توی دعای ابوحمزه ثمالی توصیف شده … خدایی که من دارم خدای مهربونی كه خیلی هم من رو دوست داره.

كمی بعد پدر و مادر رفتن مشهد. بهشون گفتم برام چادرنماز بخرن. و البته که تعجب کردن حسابی. از روزی که چادرنماز سوغات مشهد به دستم رسید و مادر برام دوخت نمازم رو به صورت ثابت خوندم. البته بی اغراق هر وعده نماز رو با علاقه خوندم. از دو سه هفته قبل از شروع ماه رمضان سال 92 دوستی وارد زندگیم شد و همه عقایدم رو یواش یواش محکم تر کرد. بهش شکل بهتری داد. بدون اینکه بدونه اعتقادات من تازه داره شکل میگیره و به اصطلاح خودم تازه مسلمون هستم.

از روزی که برگشتم تغییراتی که سابقا درون خودم بود رو به بیرون هم منتقل کردم و تغییرات زیادی توی زندگیم دادم. بی رودربایستی خیلی از دوستان رو حذف کردم حتی از صفحه فیس بوکم. روابطم رو شفاف کردم. سعی کردم حجابم اینقدر باز نباشه البته چادری نشدم و تصمیم هم نداشتم كه هرگز چادری بشم…

در کل خیال نکنید شدم یه مسلمون دو آتشه. نه…

اما بهترین قسمت این تغییرات و بهترین لحظه ها برام وقتی بود و هست که دعاهای مختلف رو میخونم. مناجات های زیبائی که روح آدم رو مشتاق تر از قبل میکنه برای بیشتر راز و نیاز و مناجات کردن. شب های بیخوابی که سابقا به فکر و خیال و اضطراب و گریه میگذشت دیگه با دعا و مناجات و مطالعه سپری می شد

كمی در مورد خانواده ام بگم. خانواده من یعنی پدر و مادرم هردو مذهبی هستند. پدرم سالهاست نمازشبش ترک نمیشه و مادرم هم به معنای کلمه نور ایمان توی صورتشون میدرخشه ولی هیچوقت نتونستن من رو قانع کنند که سعی کنم در مسیری که اونها قدم گذاشتن وارد بشم.و وقتی دیدن که با اینکه نمازخون نیستم حواسم به عزت نفسم هست و هرگز پا درمسیر گناه نمیذارم سعی کردند کمتر فشار بیارن هرچند با محبت و نصیحت خیلی سعی میکردن من رو به راه بیارن.

بعد از اینکه نمازخون شدم هنوز حجابم کامل نبود. سعی میکردم موهام رو بپوشونم یا آرایش نکنم (با اینکه قبل از نمازخون شدنم هم زیاد آرایش نمیکردم چون درنهایت خط قرمزهایی برای خودم داشتم)ولی خب مانتوهام کوتاه بودن و هرکاری میکردم میدیدم اونطوری که باید حجابم درست نیست.چندمدل مانتو طراحی کردم و با کمک مادرم که متوجه بود روحم درحال تغییره و خیلی خوشحال بود دوختم و اونها رو میپوشیدم ولی چادری نشدم چون چادر برام حرمت داشت و نمیخواستم یکی دوماه بپوشم و بعد بذارم کنار.

صفحات: 1· 2

کمی بیشتر از ولی امر مان بدانیم!

نوشته شده توسطرحیمی 10ام شهریور, 1393

«محشور شدن ما با حضرت آقا به سال 61 برمی‌گردد که ایشان رییس جمهور بودند و من مسئولیت حفاظت سپاه را برعهده داشتم.»

از طرف سپاه، علی شمخانی به عنوان جانشین فرمانده کل و مسئول اطلاعات نیز در جلسات شورای امنیت کشور شرکت می‌کردند.

«در همین جلسات بود که بنده نیز گاهی برای گزارش حفاظت از شخصیت ها شرکت داشتم و حضرت آقا از همانجا ما را شناختند و زمانی هم که ایشان برای سرکشی به مناطق جنگی می‌رفتند، بنده ایشان را همراهی می‌کردم.»

آنچه در زیر می‌خوانید، خاطراتی است شنیدنی که فرمانده سابق سپاه ولی امر با لهجه شیرین شیرازی در حالی که در برخی دقایق با بغض همراه بود، با حضور در خبرگزاری فارس تعریف کرد.


«سردار محمدحسین نجات» شاید مهمترین مسئولیت خود را در سال 79 برعهده گرفت: «فرماندهی سپاه ولی امر» که مسئولیت آن، حفاظت از بیت رهبری است و به مدت 10 سال در این مسئولیت ماند.

اگرچه بیشتر «نجات» را یک چهره امنیتی و به دور از رسانه می‌شناسند، اما او با روی خوش به درخواست ما پاسخ مثبت داد و به بیان برخی خاطرات و ناگفته ها از 10 سال زندگی نزدیک با رهبر معظم انقلاب پرداخت.

* نماز عید در پادگان گُلف

یک مرتبه بعد از پذیرش قطعنامه -درست خاطرم نیست که عید فطر بود یا عید قربان- عراق مجددا حمله‌ای کرده بود و حضرت «آقا» برای سرکشی به پادگان گُلف* آمدند.

جالب است که «آقا» حتی در این وضعیت هم نماز عید را حذف نکردند و به همراه دیگر پاسدارها که حدود 20 نفر بودند، نماز جماعت خواندند و وقتی بنده رسیدم، ایشان در حال خواندن خطبه‌ها بودند.

* پادگان گُلف (منتظران شهادت) در اهواز در دوران دفاع مقدس به عنوان مرکز فرماندهی جنگ، محورهای عملیاتی خوزستان را اداره می‌کرد.

این ستاد در سال 1359 فعال شد. تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات، اعزام نیرو تشکیل واحدهای جنگ و حضور مسئولین نظام از مشخصات اصلی پادگان منتظران شهادت (گُلف) بوده است. گُلف تا پایان جنگ به عنوان پایگاه فرماندهی و هدایت جنگ مورد استفاده قرار می‌گرفت.

* وقتی پنیر کوپنی تمام شد

زندگی «آقا» یک زندگی معمولی است.

یکی از برادرها که محافظ ایشان بود، تعریف می‌کرد در زمانی که اجناس کوپنی بود، هیچ وقت در منزل ایشان ما مثلا پنیر غیر از کوپنی ندیدیم.

ماشینی که فرزندان رهبر انقلاب سوار می‌شوند/ وقتی پنیر کوپنی منزل رهبر تمام شد/ گزارشی از دولت خاتمی که سبب ناراحتی رهبر انقلاب شد
همراه با رهبر انقلاب در مزار شهدای کرمان - اردیبهشت 84

یک مرتبه یکی از آقازاده‌ها که فکر می‌کنم آقا میثم بود، آمدند تا با محافظ‌ها صبحانه‌ بخورد. وقتی آمدند دنبال ایشان، «آقا» فرمودند ایشان (فرزندشان) به نان و پنیر علاقه دارند و چون پنیر کوپنی منزل ما هم تمام شده، آمده‌ است با شما نان و پنیر بخورد.

صفحات: 1· 2

از آیات خداوند متعال سرپیچی نکنید!

نوشته شده توسطرحیمی 9ام شهریور, 1393

« يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يقُصُّونَ عَلَيكُمْ آياتِي وَينْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ»(سوره أنعام،آیه 130)

ای گروه پریان و انسانها آیا پیامبرانی از خودتان برای شما نیامدند که آیات مرا برایتان بیان کنند و شما را از دیدار چنین روزی بترسانند گفتند بر زیان خود گواهی می دهیم، همانا زندگی دنیا آنان را فریب داد و بر نفس خود شهادت دادند که آنان کافر بوده اند.

معشر: از عدد عشر یعنی ده گرفته شده و گویند این تمام عدد است و مقصود همه خلایق می باشد چه از جنس جن باشند و چه از جنس انس. از این روی است که به قیامت یوم الجمع می گویند، زیرا در آن روز تمام جنیان وانسیان در یک جا جمع می شوند.

به هر حال این خطاب الهی قطعا به کافران و عاصیان از انس و جن می شود. شاید برخی پندارند که این سخن تنها به کفار ابلاغ می شود، چنان که در بسیاری از تفاسیر آمده است ولی گمان نمی رود که تنها کفار مخاطَب این آیه باشند، زیرا مسلمانان عاصی و گنهکار نیز شامل می شود.

مگر این آیات الهی فقط بر کفار نازل شده است؟ یا مگر مسلمانان همگی به این آیات محکم آسمانی عمل می کنند؟ بی گمان آنان که این آیات را دیدند و مطالعه کردند و بر آنها تلاوت شد، همه در برابر آنها مسئولیت دارند.پس اگر کسی آیات خدا را شنید و به آنها پشت کرد، یا به آنها عمل نکرد در برابر خداوند باید پاسخگو باشد. چون در آن جهان مجال دروغ گفتن و حقایق را پنهان کردن نیست، لذا کافران و متمردان بر علیه خود شهادت می دهند و اقرار می کنند که: آری، خداوندا! آیات تو را دیدیم و عبرت نگرفتیم. آیات تو توسط پیامبران و رسولانت رسید ولی به آنها پشت کردیم. و خداوند در این آیه مبارکه علت عصیان و سرپیچی آنان را وابستگی شدید به دنیا می داند که چون اینان مغرور به زرق و برق دنیا شدند. لذا از آیات خدا دوری گزیدند و در برابر پیامبران الهی ایستادند تا جائی که پیامبران را به قتل رساندند و یا آنکه با آنان رفتار بسیار بدی انجام دادند. مگر رسول خدا و برترین انسان روی زمین نمی فرماید: «ما أوذی نبی مثل ما أوذیت» که در این سخن شیوا هم ثابت می شود که تمام پیامبران اذیت و آزار شدند و هم ثابت می شود که بیشترین اذیت و شکنجه، مربوط به خود خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله است که حضرت اقرار می کند هیچ یک از پیامبران مانند من اذیت نشدند.

دلیل دیگری که ثابت می کند مخاطبین آیه منحصر به کفار نمی شود، همین است که علت پشت پا زدن مردم را به آیات، فریفته شدن دنیا به می داند. زیرا کفار بیشتر از روی لجاجت و عناد و یا تکبر به مقابله با رسولان بر می خواستند. یعنی نه تنها به خاطر وابستگی به دنیا تمرد و نافرمانی می کردند بلکه حاضر به کرنش و خضوع در برابر پروردگار خود نمی شدند و همین تکبر که شیطان را از رحمت خدا ـ برای همیشه ـ دور ساخت، آنان را به چنین ظلمی به خویشتن واداشت. ولی در این آیه بحث از دنیاپرستی است که چون آیات الهی آنان را از لهو ولعب دور می سازد و از پیروی هوای نفس منع می کند که نمی توانند به آمال و آرزوهای دنیوی خود برسند، لذا سرپیچی می کنند و با رسولان خدا درگیر می شوند و پیکار می کنند.

صفحات: 1· 2

صبر

نوشته شده توسطرحیمی 9ام شهریور, 1393

به گفته بعضی از علمای اخلاق، روایاتی که درباره فضیلت صبر و شکیبایی ازمعصومین علیهم السلام به ما رسیده، بیش از آن است که به شمارش در آید. و در برخی از کتب که درباره صبر تالیف یافته، نزدیک به 900 حدیث از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و ائمه معصومین علیهم السلام در این باره آمده است که به عنوان نمونه، بخشی از آن ها را گلچین نموده ایم:

1- رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند:

«الصبر خیر مرکب ما رزق الله عبدا خیرا له و لا اوسع من الصبر،

صبر بهترین مرکب سواری است، خداوند هیچ بنده ای را بهتر و گسترده از صبرروزی نداده است.»(28)

تعبیر به «بهترین مرکب»، در این حدیث شریف اشاره به این دارد که صبر، وسیله رسیدن به همه سعادت ها و خوشبختی هاست و انسان بدون آن به هیچ مقامی در دنیا وآخرت نمی رسد!

2- امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:

«علیکم بالصبر فان الصبر من الایمان کالراس من الجسد،

بر شما باد صبر و استقامت کردن، زیرا صبر نسبت به ایمان، همانند سر به بدن است.»(29)

نشان می دهد که صبر نقش کلیدی برای تمام ابعاد زندگی انسان دارد، به همین دلیل در ذیل همین حدیث آمده است :

«لا ایمان لمن لا صبر له، کسی که صبر و استقامت ندارد، ایمان او پایدار نخواهد ماند.»

3- در حدیث دیگر، همان حضرت علیه السلام می فرمایند:

«لا یعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان،

شخص صبور، پیروزی را از دست نخواهد داد هر چند طول بکشد.»(30)

با توجه با این که هم صبر مطلق ذکر شده و هم پیروزی، نشان می دهد که این حکم در تمام ابعاد معنوی و مادی زندگی انسان هاست.

4- پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله، صبر را به منزله نصف ایمان شمرده اند:

«الصبر نصف الایمان،

صبر نصف ایمان است.»(31)

در بعضی از روایات، نصف ایمان را شکر گزاری و نصف دیگر آن را صبردانسته اند.صبر و استقامت برای رسیدن به نعمتها و سپس شکر نعمت، یعنی بهره برداری صحیح از مواهب و نعمت های الهی.

روشن است که این حدیث، هیچ منافاتی با احادیث گذشته ندارد، زیرا همان طور که بیان شد، اگر مؤمن صبر نداشته باشد ایمانش به خاطر موانعی که بر سر راه دارد، از بین می رود، هم چنین اگر شاکر نباشد، طبق این بیان (و لئن کفرتم ان عذابی لشدید) نعمت هااز کفش می رود.

5- در حدیث دیگر، رسول خدا صلی الله علیه و اله در تعبیر زیبای دیگری فرمودند:

«الصبر کنزمن کنوز الجنة، صبر،

گنجی از گنج های بهشت است.»(32)

6- دلیل این امر با نقل حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام به وضوح روشن می شود:

«الصبرعون علی کل امر،

صبر و شکیبایی به پیشرفت هر کار (مهمی) کمک می کند.»(33)

زیرا همان گونه که می دانید، در نظام زندگی بر سر راه هر کار مهمی، موانعی قراردارد که عبور از آنها فقط با نیروی صبر و شکیبایی ممکن است.

7- درباره شکیبایی در برابر گناه این حدیث نقل شده است:

«و من صبر عن معصیة الله فهو کالمجاهد فی سبیل الله،

کسی که در مقابل عوامل گناه صبر کند، مقامش همانند مجاهد در راه خداست.»(34)

آری هر دو مجاهد «فی سبیل الله» اند، با این تفاوت که یکی با دشمن بیرونی (جهاد اصغر) و دیگری با دشمن درونی (جهاد اکبر) می جنگد.

8- در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است:

«ان صبرت ادرکت بصبرک منازل الابرار و ان جزعت اوردک جزعک عذاب النار،

اگر صبر کنی، به خاطر صبر خودبه مقامات ابرار و نیکوکاران می رسی و اگر بی صبری کنی، این بی صبری تو را در عذاب دوزخ وارد می کند.»(35)

9- امام صادق علیه السلام درباره صبر در برابر بلاها و حوادث تلخ زندگی، می فرمایند:

«من ابتلی من المؤمنین ببلاء فصبر علیه کان له مثل اجر الف شهید،

هر کس از مؤمنان به بلایی گرفتار شود (و) شکیبایی را از دست ندهد، پاداش هزار شهید دارد».(36)

مرحوم «علامه مجلسی» قدس سره، بعد از ذکر این حدیث در جلد 68 بحار الانوار، این سؤال را مطرح می کند که چگونه این پاداش صحیح است، در حالی که شهید خود ازصابران می باشد، زیرا در برابر دشمن صبر می کند تا شربت شهادت را می نوشددر جواب این سؤال می توان گفت:شهید در برابر تهاجمات دشمن صبر می کند وصابران در مقابل حوادث تلخ زندگی، مانند بیماری ها، ناکامی ها و از دست دادن عزیزان صبر می کنند.

دلیل دیگری بر برتری او نسبت به اجر شهادت، این است که شهادت یک بار است، ولی گرفتاری های تلخ زندگی، هزاران بار تکرار می شود،

10- پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله درباره پاداش معنوی صابران می فرمایند:

«من ابتلی فصبر واعطی فشکر و ظلم فغفر اولئک لهم الا من و هم مهتدون،

کسانی که به بلایی مبتلا شود وشکیبایی کند و نعمتی به او برسد و شکر آن را به جا آورد و مورد ستم واقع شود و (با بزرگواری) طرف راببخشد، چنین کسانی امنیت و آرامش (در قیامت دارند) و آنها دایت یافتگانند».(37)

11- امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«الصبر یظهر ما فی بواطن العباد من النور و الصفاءو الجزع یظهر ما فی بواطنهم من الظلمة و الوحشة،

صبر، آنچه را که در درون بندگان خدا ازنور و صفا وجود دارد، آشکار می کند و بی صبری و ناشکیبایی، آنچه را که در درون آنها از ظلمت ووحشت است، ظاهر می سازد.»(38)

12- بحث احادیث صبر را با حدیث دیگری از امیر مؤمنان علیه السلام پایان می دهیم:

«الصبر مطیة لا تکبوا و القناعة سیف لا ینبوا،

صبر و شکیبایی مرکبی است که هرگز به زمین نمی خورد و قناعت شمشیری است که هرگز از کار نمی افتد»(39)

این ها بخش مختصری از احادیثی است که درباره اهمیت صبر انسان ها و پاداش شکیبایان وارد شده است.

من از مفصل این قصه مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

پی نوشت ها:
28- میزان الحکم، ج 2، ح 10025.
29- نهج البلاغه، کلمات قصار 82.
30- نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 153.
31- محجة البیضاء، ج 7، ص 106.
32- محجة البیضاء، ج 7، ص 107.
33- غرر الحکم، حدیث 765
34- جامع الاحادیث الشیعه، ج 14، ص 253.
35- شرح غرر الحکم، ح 3713.
36- اصول کافی، ج 2، ص 92.
37- مجمع الانوار، ج 2، ص 526 (حدیث 830)
38- بحار الانوار، ج 68، ص 90، ح 44.
39- بحار الانوار، ج 68، ص 96.

منبع: حوزه نت

گوشه‌ای از ارادت مراجع به کریمه اهل‌بیت(ع)

نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1393

گوشه‌ای از ارادت مراجع به کریمه اهل‌بیت(ع)


آیت‌الله العظمی بروجردی(ره) وصیت کرده بودند:

قبر من در مسیر رفت و آمد زائران حضرت معصومه(س) قرار گیرد تا قبرم به خاک پای آنان متبرک شود.


آیت الله سید جواد علوی بروجردی، همزمان با فرارسیدن میلاد باسعادت کریمه اهل بیت(ع)، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، با اشاره به این که وجود مقدس حضرت معصومه(س) در لسان ائمه اطهار(ع)، موقعيت ممتاز و ويژه‌اي داشته است، اظهار داشت: امام صادق(ع) پيش از ولادت آن بانوي گرانقدر، به اصحابش فرمودند “پاره تن من در قم دفن خواهد شد و نام او فاطمه است".

استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: امام هادي(ع) نيز زيارت‌نامه براي ايشان ايراد فرمودند که ظاهراً تنها زيارت نامه منصوصي است كه از امامان معصوم(ع) دربارة امام‌زاده ها صادر شده است.

وی با اشاره به فرازی از سخنان امام هادی(ع) در اين زيارت‌نامه «یا فاطِمَةُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ فَاِنَّ لَكِ عِنْدَاللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْن…»، ابراز داشت:

اين سخن يك فقيه و عالم نيست؛ بلکه سخن امام معصوم(ع) است و باید به این نکته اشاره کرد که شخصيت حضرت فاطمه معصومه(س) آنچنان بالا و والاست كه امام هادي(ع) چنين تعبيري درباره ايشان به کار برده اند.

*چرا به قم «حرم اهل بیت(ع)» می گویند؟

آیت الله علوی بروجردی با بیان این که دربارة فضيلت زيارت ايشان روايات متعددي وارد شده و ائمه(ع) اهتمام و عنايت ويژه‌اي به این بانوی بزرگوار داشتند، خاطرنشان ساخت:

دلیل نامیدن قم به نام حرم اهل بیت(ع)، وجود حضرت فاطمه معصومه(س) است.

امام صادق(ع) تعبیر فوق العاده ای درباره حضرت و قم دارند و مي‌فرمايند:

«إِنَ لِلّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَةُ وَ إِنَ لِلرَّسُولِ (ص) حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَهُ وَ إِنَ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع) حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَهُ وَ إِنَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَهٌ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَهٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّي فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَ جَبَتْ لَهُ الْجَنَةُ / خداوند حرمي دارد كه مكه است و رسول خدا حرمي دارد كه مدينه است و براي اميرالمؤمنين حرمي ديگر است كه كوفه است و براي ما اهل‌بيت حرمي ديگر است كه آن شهر قم است و به زودي بانويي از اولاد من در آن دفن مي شود كه نامش فاطمه است. پس هر كه او را زيارت كند بهشت بر وي واجب مي شود».

صفحات: 1· 2

حکومت مستضعفان

نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1393


اعوذبالله‌من‌الشیطان‌الرجیم

 

«وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»

 

و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم

 

***

در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه امده است:

از امیرمؤمنان آورده ‏اند که فرمود:

و الذى فلق الحبّة و برأ النّسمة لتعطفنّ الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس على ولدها، و تلا عقیب ذلک: و نرید ان نمن على الّذین…

به آن خدایى که دانه را شکافت و انسان را آفرید، دنیا پس از آنکه در برابر ما خاندان رسالت چموشى و سرکشى کرد، سرانجام بسان شتر خشن و بداخلاقى که به فرزند خویش محبت ورزد، به سوى ما روى خواهد آورد، و در برابر ما رام خواهد شد، و آن‏گاه به تلاوت آیه مورد بحث پرداخت که: و نرید أن نمنّ على الّذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین.

در روایت دیگرى در این مورد از پنجمین امام نور آورده‏ اند که روزى به فرزند گرانمایه‏ اش حضرت صادق نگاهى عمیق و پر راز افکند و فرمود:

هذا و اللّه من الّذین قال اللّه تعالى: و نرید ان نمن على الّذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة…

به خداى سوگند این فرزندم از همان کسانى است که خدا در مورد آنان فرموده است:

و ما مى ‏خواهیم بر آن کسانى که در آن سرزمین به ناتوانى کشیده شده‏ اند نعمتى گران ارزانى داریم و آنان را پیشوایان عدالت قرار دهیم…

چهارمین امام نور در تفسیر آیه فرمود:

و الّذى بعث محمدا بالحق بشیراً و نذیراً، انّ الابرار منّا اهل البیت و شیعتهم بمنزلة موسى و شیعته، و انّ عدوّنا و اشیاعهم بمنزلة فرعون و اشیاعه.

به خدایى که محمد صلى الله علیه وآله را به حق براى نوید دهى و هشدار به مردم برانگیخت، پیشوایان و نیکان ما خاندان وحى و رسالت و شیعیان آنان، بسان موسى و پیروان اویند و دشمنان ما و پیروان آنان بسان فرعون و فرعونیان، آرى، پیروزى و سرفرازى سرانجام از آن ماست.

تولد شوم؛ صهيونيسم چيست؟

نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1393

صهيونيسم 1چيست؟

«صهيونيسم، يك اسم ظاهري براي توطئه مي‌باشد.»هرتزل ـ شهر بازيل 1897

صهيونيسم با هدف تأسيس حكومت مستقل يهود در كشور فلسطين «يك جنبش جديد سياسي است» كه زير علم مقدس مذهب يهود سينه مي‌زند و كسب شرف و افتخار مي‌كند؛ در حالي كه به دور از مذهب، به دنبال سرزمين مي‌گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

يك متخصص تاريخ يهود معتقد است كه «صهيونيسم يك دستگاه ارتجاعي عقايد و نظريات و مجموعه سازمانهاي ارتجاعي است كه به امپرياليسم خدمت مي‌كند. به سخني ديگر، صهيونيسم يك نمود طبقاتي است.» 2

مكتب صهيونيسم در اواخر قرن نوزدهم، ايدئولوژي خود را تحت عنوان «در به دري»، دنبال كرده كه خود را از بي‌وطني و جذب‌شدن در ساير اجتماعات، برهانند. تز آنها بر پايه وحدت بر اساس «اصول نژادي» بود، و تشكيل حكومت يهود به عنوان مركزي براي تحت نفوذ قرار دادن جهان.

لذا در سال 1884 ميلادي در يكي از شهرهاي يهودي‌نشين شوروي به نام پينسك 3 شخصي به نام هواوي زيون 4، طرح بازگشت يهوديان را به فلسطين با شعار «سال ديگر در اورشليم» تهيه كرد و سيزده سال بعد، «تئودور هرتزل» روزنامه‌نگار اتريشي با تشكيل اولين كنگره صهيونيستها، از آن طرح يك برنامه عملي ساخت.

عده‌اي معتقدند تاريخچه به وجود آمدن افكار صهيونيستي را بايستي در نوشته‌هاي موسي هس 5 در كتاب «روم، اورشليم در سال 1862» و لئو پينسكر 6 در كتاب «خودرهاسازي» 7 كه در سال 1882 منتشر شد، جستجو كرد. «هس» كه از اولين صاحب‌نظران يهود در مسئله صهيونيسم مي‌باشد، نكته جالبي را ارائه داده و نوشته است: «نكته بسيار مؤثر درباره نيايشهاي عبري، بيان روح جمعي و گروهي يهود است. اينها مدافع و شفيع فرد نيستند؛ بلكه بر همه قوم نظر دارند.» 8 از اين وقت بود كه فكر ملت جهاني يهود به وجود آمد «تا سلطه سياسي و ايدئولوژي خود را بر مردم ممالك مختلف اعمال كند».

«موسي هس» مي‌گفت: «يهودي متجددي كه وجود مليت يهود را انكار كند، نه فقط يك ملحد به مفهوم مذهبي است، بلكه خائن به ملت و نژاد و حتي به خانواده‌اش مي‌باشد.»

صفحات: 1· 2

ای انسان... توجه !

نوشته شده توسطرحیمی 3ام شهریور, 1393

روزی جوانی از پیری نصیحت خواست.

پیر گفت: ای جوان !!

قرآن بخوان قبل از آنکه برایت قرآن بخوانند!

نماز بخوان !!! قبل از آنکه برایت نمازبخوانند !!

از تجربه دیگران استفاده کن !! قبل از آنکه تجربه دیگران شوی ….


 

ای انسان ….

از تاریکی شب میترسی، امّا از تاریکی شب اول قبر نه!!!

در بهشت می خواهی داخل شوی، اما در مسجد نه!!!

رشوه دادن را انجام میدهی، ولی کمک به یک نیازمند نه!!

کتاب های متنوع جهان را می خوانی ، امّا قرآن کلام خدا را نه!!!

آهنگ های شرقی و غربی جهان را می شنوی ، ولی نوای قرآن را نه!!!

از ریختن آبرویت در نزد مردم میترسی، امّا در نزد خدا نه!!!

برای امتحانات دنیوی ساعتها و روزها بیدار می مانی ، امّا برای امتحانات الهی نه!!!

 

 

ای انسان…

امروز برای خدا چه کرده ای؟؟؟