« بسیار دعا كنید...پیام رهبری در پی حادثه دردناک آتش‌سوزی و فروریختگی ساختمان در مرکز تهران »

مثل یک کودک زمین خورده

نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395

حال امروز چشم هایم باز

مثل ابر بهار، بارانی ست

یوسف امروز هم نیامده و

شهر در اضطراب کنعانی ست

 

مثل یک کودک زمین خورده

مثل یک پیرمرد نابینا

دست از آسمان طلب کردم

دست هایی که هست… اما نیست

 

شنبه تا پنجشنبه حس کردم

جمعه عطر بهار را دارد

جمعه از راه آمد اما باز

خبر از قصه ای زمستانی ست

 

صبح در های و هوی ندبه گذشت

ظهر، خورشید آمد… اما… نه

عصر هم دست شب رسید اما

شام، در انتظار فردا نیست

 

لحظه هایی که شوق می بارد

چه خوش است و چه زود میگذرد

عصر جمعه چقدر دلگیر است

عصر جمعه چقدر طولانیست

 

سرخ تر از غروب جمعه شده

گونه ای که رفیق باران است

حرفی از قالب غزل نزنید

حال من، حال مرثیه خوانی ست

 

زینب و روضه های کوفه و شام

اهل بیت حسین و بزم شراب

ازدحام حرامیان هست و

غیرت چشم های سقا نیست

حمید رمی

نظر از: ستاره مشرقي [عضو] 

باسلام و عرض ادب
مطلبتون عالی بود

1395/11/06 @ 08:55


فرم در حال بارگذاری ...