« ادعای دینداریدانلودمولودی ولادت حضرت زینب سلام الله علیها(صوتی)سال های 88-89-90-91-92 »

یادی از فقیه اهل بیت(علیهم السلام) حضرت آیةالله العظمی حجت کوه کمری(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1393

 

در واپسین‌‌روزهای حیات‌شان دستور به شکستن مهر مرجعیت دادند. چون با ممانعت حاضرین روبرو شدند، با استشاره به کلام‌الله، آیه «و له دعوةالحق»، ایشان را به لقاءالله بشارت داد، لذا با وجد و نشاط فراوان آیه را برای حاضرین قرائت کردند.

ولادت و نسب: عالم ربانی و مرجع عالی‌قدر شیعه، حضرت آیةالله‌العظمی حاج سیدمحمد حجت کوه‌کمری(ره) معروف به«آیةالله حجت» فرزند آیةالله سیدعلی 28شعبان‌المعظم 1310هجری‌قمری، در کوه‌کمره از توابع تبریز، در بیت علم و ادب دیده به جهان گشودند. تبار ایشان با 25 واسطه، به حضرت سیدالساجدین امام علی‌بن الحسین علیه السلام می‌رسد.

تحصیلات: مقدمات علوم ادبی و بخشی از فقه و کتاب ریاض‌المسائل را از محضر پدر بزرگوارشان آموختند و ریاضیات، علوم عقلی، طب، فیزیک و شیمی را از اساتید وقت استفاده نمودند و در همین ایام به تدریس کتاب‌های مقدماتی حوزه و شرح لمعه پرداختند. این فقیه عالی‌مقام، در سال 1330هجری‌ قمری برای تکمیل تحصیلات معارف الهی، رهسپار حوزه کهن و با برکت نجف اشرف گردیدند و از محضر آیات عظام: آقا ضیاء‌الدین عراقی، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، سیدابو‌الحسن اصفهانی، سیدابوتراب خوانساری، سیدحسن صدر کاظمی، شیخ عبد‌الکریم حائری یزدی، شیخ‌الشریعة اصفهانی، میرزا محمدحسین نائینی و… تلمذ کردند و ریاضیات و فلکیات را در خدمت شیخ حیدرقلی سردار کابلی به‌خوبی آموختند و در سایه تلاش و جدیت، در اندک مدتی به درجه عالیه اجتهاد دست یافتند. حضرت آیةالله حجت کوه‌کمری در سال 1335 هجری‌قمری به جهت معالجه بیماری، به تبریز رفتند و پنج‌سال در تبریز به کارهای علمی پرداختند و پس از شنیدن خبر وفات دو استاد بزرگوارشان آیات عظام شیخ‌الشریعة اصفهانی و سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی قدس‌سرهما در نجف اشرف، بار دیگر در سال 1340 هجری‌قمری به عراق و نجف اشرف بازگشتند و علوم ریاضی را در خدمت شیخ اسد‌الله زنجانی و سردار کابلی به صورت کامل فرا گرفتند و خود در مسجد شیخ انصاری و در کنار مقبره میرزای شیرازی به تدریس فقه و اصول ‌پرداختند.

>

آثار و تألیفات: این مرجع عالی‌قدر، 48 عنوان اثر علمی از خود باقی گذاشته‌اند که در ذیل به برخی اشاره می‌شود: 1. الاستصحاب؛ 2. البیع؛ 3. تنقیح‌المطالب‌المهمة فی عمل‌الصور‌المجسمة؛ 4. جامع‌الاحادیث و‌الاصول؛ 5. حاشیة‌الکفایة فی‌الاصول؛ 6. الصلوة؛ 7. لوامع‌الانوار‌الفردیة فی مرسلات‌الآثار‌النبویة؛ 8. مستدرک‌المستدرک فی استدراک ما فات عن صاحب‌المستدرک؛ 9. الوقف و… .

شاگردان: در کتاب آثار‌الحجة، اسامی بیش‌از 100 نفر از علمای برجسته معاصر را به عنوان شاگردان ایشان ذکر کرده‌اند که به برخی از ایشان اشاره می‌شود. حضرات آیات: علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، شیخ محمد فکور یزدی، حاج شیخ محمد لاکانی، سیدحسین بدلاء، حاج سیدصادق لواسانی، میرزا علی مرندی، شیخ ابراهیم مراغه‌ای و… .

خدمات: آیةالله‌العظمی حجت کوه‌کمری(ره) علاوه بر تألیف کتاب‌های علمی، خدمات اجتماعی ارزشمندی نیز از خود به یادگار گذاشته‌اند، که احداث مدرسه بزرگ حجتیه قم در هشت‌هزار مترمربع از جمله آن‌هاست. هم‌چنین تأسیس کتاب‌خانه‌ای در مدرسه حجتیه که هم اکنون بیش از 25 هزار جلد کتاب متنوع و نفیس در زمینه‌های فقه و اصول، تفسیر، ادبیات، اخبار و احادیث و رجال و تاریخ دارا می‌باشد، ‌در کارنامه خدماتی ایشان موجود است. این مرجع فقید، علاوه بر خدمات اجتماعی، فعالیت‌های سیاسی هم داشتند و هرگاه پای دین و مسائل شرع مقدس اسلام در میان می‌آمد، با شجاعت تمام وارد عمل می‌شدند. مثلاً در مسئله کشف حجاب و در مورد دخالت اجباری دولت در امور دینی، اعلامیه‌ای توسط آیةالله بهبهانی به دولت وقت مخابره نمودند.

جانشین مؤسس حوزه قم: آیةالله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره)، مؤسس حوزه علمیه قم، در حال حیات خویش، حضرات آیات سیدمحمد حجت و سیدمحمدتقی خوانساری را به عنوان وصی و مسئول رسیدگی به کارهای طلاب انتخاب نمودند. یک روز به آیةالله حجت و آیةالله صدر گفتند: «من دیگر ضعیف و خسته شده‌ام، آقای حجت عوض من اقامه جماعت کند»؛ ایشان هم امتثال نمودند و تا اواخر که حالشان مقتضی بود، تابستان‌ها در صحن کوچک (محل نمازخواندن آیةالله‌العظمی حائری) و زمستان‌ها در مسجد بالاسر حرم مطهر کریمه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) در کنار قبر مؤسس فقید حوزه علمیه قم نماز جماعت می‌خواندند. صاحب کتاب ریحانة‌الادب در کتاب خود می‌گوید: مرحوم آیةالله‌العظمی حائری در زمان حیاتشان احتیاطات خود را به حضرت آیةالله حجت ارجاع فرمودند.

پاسداری از حوزه علمیه: بعد از وفات مؤسس حوزه علمیه قم و در دوره خفقان رضاخانی که فعالیت‌های حوزه قم به سردی گراییده بود و اوضاع این حوزه روزبه‌روز نگران‌کننده‌تر می‌شد و حتی انتظار می‌رفت که حوزویان را تبعید و حوزه را متلاشی کنند، در چنین شرایطی حضرت آیةالله حجت همراه با حضرات آیات سیدصدرالدین صدر و سیدمحمدتقی خوانساری در صدد حفظ حوزه علمیه برآمدند و هر کدام قسمتی از اداره حوزه قم را بر عهده گرفتند. مرحوم آیةالله‌العظمی حجت نان طلاب را چنان‌که در زمان مرحوم حاج شیخ متداول بود متکفل گردیدند و تا هجده سال پس از وفات مرحوم حائری این روند ادامه داشت.

تدریس و مراتب علمی: آیةالله‌العظمی حجت یکی از استوانه‌های علمی در حوزه علمیه قم بودند و از آن‌جایی که روش درسی ایشان، منظم و مطالبشان دسته‌بندی شده و قابل ضبط و تحریر بود، گروهی از شاگردان فاضل، تقریرات دروس ایشان را به رشته تحریر درآورده‌اند. البته تبحر این مرجع فقید در فقه و اصول خلاصه نمی‌شد، بلکه ید طولایی هم در حدیث و رجال داشتند، به‌طوری که حضرت آیةالله سیدابو‌الحسن مولانا (ره)، ضمن بیان خاطره‌ای از مفسر کبیر قرآن کریم، علامه طباطبایی(ره) در این خصوص، می‌گفتند: «آقای طباطبایی می‌فرمودند: من تا به حال کسی را سراغ ندارم که بتواند روایات را با روایات، همانند ایشان (آیةالله حجت) معنی کند و بعضی‌ها را شاهد و قرینه بعضی دیگر قرار دهد و نتیجه مطلوب را در فقه از این راه به‌دست آورد.»

خصوصیات اخلاقی:

1. پرهیز از ریاست؛ بعد از وفات آیةالله‌العظمی سیدابوالحسن اصفهانی(ره)، جمعی از فضلای اراکی و آذربایجانی به منزل حضرت آیةالله حجت رفتند تا ایشان را با احترام به مجلس فاتحه ببرند؛ معظم‌له وقتی نظری به انبوه جمعیت کردند، فرمودند: آقایان چه فرمایشی دارند؟ گفتند: هیچ عرضی نداریم، منتظریم در خدمت شما به مجلس فاتحه برویم! این مرجع عالی‌قدر فرمودند: شما بروید من خود می‌آیم! غالب فضلا هنوز ایستاده بودند. ایشان باز فرمودند: شما هم بروید. اگر نروید من نخواهم آمد. همه که رفتند، حضرت آیةالله حجت تنها با خادمشان به مراسم رفتند.

2. ساده‌زیستی؛ عده‌ای از تجار تبریزی در تهران که آن‌زمان به‌ندرت خودرو یافت می‌شد، با چندخودرو به قم آمده و آیةالله‌العظمی حجت و برخی اصحابشان را به زیارت مشهد مقدس بردند. موقع بازگشت در حوالی قم، ‌حضرت آیةالله حجت دستور توقف می‌دهند و می‌گویند، من با ماشین داخل شهر نمی‌آیم. برخی از اطرافیان می‌گویند: همه مردم که می‌دانند شما اتومبیل ندارید. ایشان ‌فرمودند: درست است، ولی وقتی مردم طلبه‌ها را در ماشین ببینند، غصه می‌خورند؛ و من نمی‌خواهم آن‌ها را ناراحت کنم.

3. دقت در وجوهات؛ شیخ علی مرندی از مقسمین شهریه آیةالله‌العظمی حجت، درباره دقت این مرجع فقید در رسیدگی به حساب و کتاب‌های شهریه، می‌گوید: وقتی شهریه را پرداخت می‌کردیم، دفتر را خدمت حضرت آیةالله حجت می‌آوردیم، ایشان می‌فرمودند: تا من حساب و کتاب‌هایم را نکنم خوابم نمی‌برد، چون این‌ها برای امام زمان (عج) و امانت است. یک‌بار وقتی دفتر را دیدند، فرمودند: 20 تومان کم است، باید پیدا کنید؛ این پول برای من نیست، برای امام زمان است. من دلخور شدم و قهر کردم و به منزل رفتم! پس‌از چندروز برخی از اصحاب حضرت آیةالله حجت آمدند و مرا توبیخ کردند که چرا ناراحت شده‌ای؟ گفتم: آقا دیگر به من اعتماد ندارد. آن‌ها گفتند: صحبت اعتماد نیست، خلاصه مرا به خدمت ایشان بردند. ایشان فرمودند: این‌ها درس است که من به شما می‌دهم، باید خیلی هم ممنون باشید! این‌ها برای امام زمان (عج) است.

4. توکل و قناعت؛ حضرات آیات احمدی میانجی و حاج شیخ محمد علامی هشترودی نقل می‌کنند: آیةالله‌العظمی حجت وقتی از نجف اشرف به قم آمدند، حضرت آیةالله‌العظمی حائری به ایشان پیام فرستاده بودند که هر وقت به پول نیاز داشتید، در خدمت هستیم. حضرت آیةالله حجت گفته بودند: من از لطف و کرامت ایشان کمال تشکر را دارم، ولی اگر به پول نیاز داشتم از خود «کریم متعال» می‌گیرم!

5. تواضع در برابر بزرگان؛ حضرت آیةالله حاج میرزا علی احمدی میانجی(ره) از آقای ذاکری ـ از علمای شیراز ـ نقل می‌کند: من شاهد بودم که آقای حجت سوار بر الاغ بود. آقای بروجردی هم آن‌طرف می‌رفت. آقای حجت به محض دیدن آقای بروجردی، از الاغ پیاده شد، کنار دیوار مثل یک طلبه ایستاد، تا این‌که آقای بروجردی آمدند و با ایشان احوال‌پرسی کردند و رد شدند. ایشان در برابر آقای بروجردی بسیار مؤدب بودند و می‌گفتند: هرچه آقای بروجردی بفرمایند، انجام می‌دهم.

6. عفو و گذشت؛ آیةالله شهید استاد مرتضی مطهری(ره) نیز می‌گفتند: در ایام طلبگی با عده‌ای از افراد در جلسه‌ای نشسته بودیم، در آن مجلس از مرحوم آیةالله‌العظمی حجت غیبت شد و من هم در آن برنامه حضور داشتم. احساس کردم که این درست نیست، لذا پی فرصت مناسبی بودم تا ایشان را ببینم و رضایت بطلبم تا این‌که در یک تابستانی خدمت ایشان رفتم و عرض کردم: من از شما کمی غیبت کرده‌ام، اما غیبت زیادی نیز از دیگران شنیده‌ام و از این کار سخت پشیمانم و خود را ملامت می‌کنم که چرا در جلسه‌ای که از شما غیبت می‌کردند، حاضر بودم و چرا احیاناً غیبت شما به دهان من نیز بیاید. آمده‌ام که به خود شما بگویم که مرا ببخشید و از من بگذرید. این مرد با آن بزرگواری که داشتند، فرمودند: غیبت کردن امثال ما دو جور است، یک وقت به شکلی است که اهانت به اسلام است و یک وقت هم مربوط به شخص خود ما می‌شود. گفتم: نه بنده چیزی که به اسلام توهین و جسارت شود نگفته‌ام، بلکه هرچه بود مربوط به شخص خودتان بود. فرمودند: من گذشتم. انسان اگر می‌خواهد توبه کند، باید حقوق مردم را بپردازد، اگر خمس و زکات و نماز و روزه و حج و… بدهکار است بپردازد و به‌جای آورد که در عرف به این‌ها حق‌‌الله می‌گویند و اما اگر رشوه‌ای به زور از کسی گرفته یا از فردی مالی را غصب کرده و یا در حق شخصی ظلم و تجاوز نموده، آن‌ها را به صاحبانش برگردانده و اگر غیبت و تهمتی را مرتکب شده، آن شخص را راضی نموده و در صورتی که ممکن نیست و یا این افراد از دنیا رفته‌اند، لااقل استغفار باید کرد و برای آن‌ها که حقی از ایشان زایل شده و یا مورد غیبت و تهمت قرار گرفته‌اند، از خداوند طلب مغفرت نمود که خداوند ان‌شاء‌الله آن‌ها را راضی می‌کند. ایشان علاوه بر این اوصاف، طبق اعتراف بزرگان، صاحب کرامات، حضور ذهن عالی، ذهن وقاد، حافظه قوی و عزمی فولادین بودند. استاد شهید مرتضی مطهری در مورد اراده بالای ایشان می‌نویسند: مرحوم آیةالله حجت یک سیگاری بود که تاکنون نظیر او را ندیده بودم! گاهی سیگار او از سیگار دیگر بریده نمی‌شد و در اوقات بیماری هم اکثر وقتشان صرف کشیدن سیگار می‌گشت! وقتی او را برای معالجه به تهران بردند، اطبا گفتند، چون بیماری ریوی دارید باید سیگار را ترک کنید. ایشان به شوخی فرموده بودند: من این سینه را برای کشیدن سیگار می‌خواهم! اگر سیگار نباشد سینه را می‌خواهم چه کنم؟! اطبا عرض کردند: به هر حال، سیگار برایتان ضرر دارد. ایشان فرموده بودند واقعاً مضر است؟ گفته بودند بلی، واقعاً همین‌طور است. بلافاصله فرموده بودند: دیگر نمی‌کشم! و یک کلمه «نمی‌کشم» کار را یکسره نمود.

غروب فقاهت

مرجع عالی‌قدر، ‌مرحوم آیةالله‌العظمی سیدمحمد حجت کوه‌کمری(ره) یک هفته قبل از وفاتشان در حضور اعضای خانواده و علمایی چون حضرات آیات سیداحمد شبیری زنجانی و سیدعلی‌اصغر صادقی خویی، دستور به شکستن مهر مرجعیت خود می‌‌دهند که با تعجب حاضرین روبه‌رو می‌شوند. شریف رازی در این‌باره می‌گوید: آقایان گفتند: برای چه؟ ایشان فرمودند: برای این‌که کسی بعد از من از این مهر سوءاستفاده نکند. عرض کردند: حالا چرا؟ فرمودند: از این کسالت خوب نخواهم شد و تفأل به قرآن زدند و برای این کار استخاره کردند، که آیه «له دعوة‌الحق» آمد. پس‌از آن، حاضرین ایشان را قانع نمودند که اجازه بفرمایید که مهر در ظرفی لاک و ممهور به نحو امانت نزد آقای زنجانی بماند. اجازه فرمودند و قیچی خواستند تا بند آن را از گردن ببرند و پیوسته با روی باز و بشاشت می‌فرمودند: «له دعوة‌الحق، له دعوة‌الحق». سپس وکلایشان را از جاهای مختلف احضار کردند و دستور دادند تمام وجوهات و تبرعات که نزدشان هست، بین مستحقین و صاحبانش تقسیم کنند و پس‌از آن فرمودند: الحمدلله که نزد تو روسفیدم! و مکرر می‌گفتند: خدایا! اوزوم آغدی. [یعنی روسفیدم] سرانجام روح ملکوتی این عالم جلیل‌القدر و فقیه وارسته، در سوم جمادی‌الاولی سال 1372ه.ق برابر با 29 دی‌ماه 1331ه‌ش به دیدار حق شتافت، چنانکه بر روی سنگ قبر ایشان در مدرسه حجتیه قم نیز حک شده است «و بعد ما استشار بکلام‌الحق فی کسر خاتمه اجیب بقوله تعالی و له دعوة‌الحق امر به ثم تناول‌الثریة‌الحسینیة و قال آخر زادی من‌الدنیا التربه، فلبّی دعوته زول یوم‌الإثنین ثالث جمادی‌الأولی(1372ه‌ق)». وقتی خبر ارتحال آیةالله‌العظمی حجت به آیةالله‌العظمی بروجردی رسید، در فقدان هم‌سنگر و یار خویش گریستند و فرمودند: «کمرم شکست!»

روح ملکوتی‌شان در اعلی‌علیین با اجداد طاهرینشان محشور باد

منابع:

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

آثار‌الحجة، ریحانةالادب، گنجینه دانشمندان، نقباء‌البشر؛ ماهنامه مبلغان شماره 143؛ نورعلم؛ تربت پاکان قم.

 


فرم در حال بارگذاری ...