« مهم ترین دلیل رضا نامیدن امام هشتم شیعیانتصاویر وحشتناک از سوءتغذیه کودکان یمنی »

آداب سفر حج در سيره امام رضا عليه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 13ام مرداد, 1396
 
از نگاه امام رضا عليه السلام حج فرصتي است براي تغيير سبك زندگي و انتخاب را درست و عبادتي است كه همگي از آن بهره مند شده و از فيوضات و بركات مادي و معنوي آن استفاده مي كنند.
آداب سفر حج در سيره امام رضا (ع)درمنابع تاريخي آمده است كه امام رضا عليه السلام مكرر به زيارت خانه خدا و انجام مناسك حج و عمره مي‌رفتند، ايشان به زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه و آله علاقه فراواني داشتند، بالاي قبر پيامبر صلي الله عليه و آله مي‌رفتند و خودشان را به قبر شريف مي‌چسبانيدند، در كنار قبر پيامبر صلي الله عليه و آله شش يا هشت ركعت نماز مي‌خواندند در ركوع يا سجده سبحان الله سه بار يا بيشتر مي‌گفتند، زماني كه نمازشان تمام مي‌شد به سجده مي‌رفتند آن قدر سجده را طولاني مي‌كردند كه عرق ايشان روي ريگ‌هاي مسجد مي‌ريخت، صورت مباركشان را روي زمين يا خاك مسجد مي‌گذاشتند، دائماً در حال عبادت بودند و به عبادت عشق مي‌ورزيدند و براي عبادت خداوند انواع رنج‌ها را تحمل مي‌كردند.(1)
 
حج براي فرصتي براي همه

 
از نگاه امام رضا عليه السلام حج فرصتي را براي بهره مندي همه از منافع آن ايجاد مي كند چرا كه حج عبادتي جمعي است و خداوند هم به منافع گروهي آن شهادت داده است. در اين زمينه «محمد بن سنان» مي گويد: «از امام على بن موسى‏ الرضا (عليه السلام) طى نامه‏ اى مسائلى را پرسيدم كه امام آن را پاسخ دادند. از جمله درباره حج چنين نوشتند: انما امروا بالحج لعل الوفاد الي الله عزوجل و طلب الزياد و الخروج من كل ما اقترف العبد تائبا مما مضي مستانفا لما يستقبل مع ما فيه من اخراج الاموال و….؛ فلسفه حج ورود در ميهمانى خداى بزرگ و طلب رحمت افزون‏تر و خروج از معاصى و گناهان و توبه از گذشته اعمال و انتخاب راه و روش صحيح براى آينده است. در سفر حج، اموال خرج مى‏ شود، بدن‌ها به رنج مى‏ افتد و لذات و شهوات نفسانى مهار مى‏ گردند و بدينسان حج‏ گزاران با اين عبادت به خداى بزرگ تقرب مى ‏جويند و سر تسليم و خضوع و ذلت و انكسار در برابر او فرود مى ‏آورند. در سرما و گرما و در حال آرامش و امنيت و يا بيم و هراس، راه مى‏ پويند و قرب حق را مى‏ جويند.
 
افزون بر اين در اين عبادت جمعى، همه مردم سود مى‏برند و با رغبت و رهبت به سوى خداى سبحان روى مى ‏آورند. از آثار ديگر آن، رهايى از قساوت قلب و خساست نفس و نسيان ذكر خدا و نوميدى از خير و دل بستن به رحمت او و تجديد حقوق و دور نگهداشتن نفس از فساد است. همه كساني كه در شرق يا غرب يا در دريا و خشكى‏ اند چه حج‏ گزاران و چه غير آنها از تاجر و پيله‏ ور، فروشنده و خريدار و كاسب و مستمند بهره ‏مند مى‏ گردند و در تأمين حوائج ساكنان اطراف و نواحى ديگر سرزمين ‏ها كه مى ‏توانند در موسم گرد آيند مى‏ كوشند. اين است كه خداوند مى‏ فرمايد: 
«ليشهدوا منافع لهم.»(2)
 
 
يك خاطره
 
يكي از ياران امام رضا عليه السلام به نام اميه بن على نقل مى‏كند: در سالى كه امام رضا)ع) حج‏به جاى آورد و سپس ‏به خراسان رفت، من در مكه همراه امام عليه السلام بودم و امام جواد عليه السلام نيز همراهش ‏بود. امام عليه السلام با خانه كعبه وداع كرد. وقتى طوافش تمام شد، به طرف مقام[ابراهيم] رفت و در آنجا نماز گزارد. جواد عليه السلام كه خردسال بود، بر دوش موفق(غلام حضرت) طواف داده مى‏شد. جواد عليه السلام به طرف حجر [اسماعيل] رفت، در آنجا نشست و اين امر مدتى طول كشيد. موفق به او گفت: جانم به فدايت‏ باد، برخيز. او فرمود: برنمى‏ خيزم تا وقتى كه خدا بخواهد و در چهره ‏اش غم نمايان شد. موفق خدمت امام رضا عليه السلام آمد و گفت: جانم به فدايت‏باد، جواد عليه السلام در حجر نشسته، برنمى‏خيزد. امام رضا عليه السلام به طرف‏جواد عليه السلام آمد و فرمود: برخيز، اى حبيب من. جواد عليه السلام فرمود: چگونه برخيزم، درحالى كه شما با كعبه چنان وداع مى‏كنيد كه گويا هرگز به سويش بازنمى‏گرديد! [براى بار سوم] امام رضا عليه السلام فرمود: برخيز، اى حبيب من. جواد عليه السلام برخاست. (3)
 
ابى محمد وشاء از امام رضا عليه السلام نقل كرد كه حضرت فرمود: هنگامى كه خواستم از مدينه به سوى خراسان حركت‏ كنم، اهل و عيال خود را جمع كردم و از آنها خواستم كه با صداى بلند بر من بگريند. سپس دوازده هزار دينار بين آنها تقسيم كردم و گفتم: من هرگز به سوى‏ شما بر نمى‏ گردم. سپس دست جواد عليه السلام را گرفتم، وارد مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله شدم، دست اورا بر قبر گذاشتم و از رسول خدا صلي الله عليه و آله نگهدارى‏اش را طلب كردم. جواد عليه السلام [راز كارم را] دريافت و گفت: پدر و مادرم به فدايت، به سوى دشمن مى‏روى؟
حضرت همه‏ وكلاء و خدام خود را سفارش ‏كرد كه به سخنان جواد عليه السلام گوش فرادهند، از اواطاعت‏ كنند، با او مخالفت نورزند و بعد از وفات من به وى بگروند. و آنها را آگاه كردم كه او امام بعد از من و جانشين من است …
 
پانوشت ها:
 
ابن بابويه، صدوق، عيون اخبارالرضا، علي اكبر غفاري، ج2، ص 421
وسائل الشيعه ج 11 ص 12 و عيون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص 119
اثبات الوصيه،ص 203
 

حـج


فرم در حال بارگذاری ...