موضوع: "شعر"

دارم براي رنگِ تنت گريه ميكنم

نوشته شده توسطرحیمی 27ام تیر, 1396

 

***

دارم براي رنگِ تنت گريه ميكنم

پايِ نفس نفس زدنت گريه ميكنم

باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟

يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

باور كنيم شأن تورا رَد نكرده است؟

اين بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟

گرد و غبار، روي تو اي يار ريختند

روي سر ِتو از در و ديوار ريختند

هرچند بين كوچه تنت را كشيد و بُرد

دستِ كسي به رويِ زن و بچه ات نخورد

باران تير و نيزه نصيب تنت نشد

دست كسي مزاحم پيراهنت نشد

اين سينه ات مكان نشست كسي نشد

ديگر سر تو دست به دست كسي نشد

ادامه »

خط با خون تو آغاز می شود

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1396

 

خط با خون تو آغاز می شود

از آن زمان که تو ایستادی

دین راه افتاد

چون فرو افتادی

حق برخواست

تو شکستی

و راستی درست شد

و از روانه خون تو

بنیان ستم سست شد

ای قتیل

بعد از تو خوبی سرخ است

رد خونت

راهی که راست به خانه خدا می رود

ای باغ بینش

ستم، دشمنی زیباتر از تو ندارد

و مظلوم، یاوری آشناتر از تو

تو کلاس فشرده تاریخی….

 علی موسوی گرمارودی

این همان است که یاری ولایت می کرد

نوشته شده توسطرحیمی 19ام تیر, 1396

 

شاعران آیینی کشورمان درباره موضوعات مختلفی شعر سرودند.

یکی از این موضوعات، شهادت حمزه سیدالشهدا است. به برخی از این اشعار در ذیل اشاره می کنیم:

محمد فردوسی:

قوت بازوي من بود كه افتاده به خاك
همه ي نيروي من بود كه افتاده به خاك

اين همان است كه ياري ولايت مي كرد
مثل يك شير ز اسلام حمايت مي كرد

در احد هر كه به خون جگرش مي گريد
هر پسر بر سر نعش پدرش مي گريد

اي عمو جان يه سر پيكر تو گريه كنم
من به جاي پدر و مادر تو گريه كنم

مثل تو هيچ كسي كشته در اين صحرا يست
به خدا هيچ كسي چون تو شهيد ، اینجا نيست

چه سرش آمده هر عضو تنش مثله شده
گوش و بيني و دو دست و دهنش مثله شده

فكري امروز به حال بدنش بايد كرد
شده با خار و علف هم كفنش بايد كرد

صورتش زود بپوشان كه ز ره خواهر او
تا رسد خاك به سر ريزد بالا سر او

خواهرش گر برسد موي پريشان بكند
دشت را گريه ي او شام غريبان بكند

در غم دلبر خود پاره گريبان بكند
خواهرانه دل ما را همه سوزان بكند

مگذاريد صفيه برسد تا اينجا
مگذاريد ببيند رخ خونينش را

لحظه اي سخت تر از ماندن من اينجا نيست
بدنت مانده ولي بر تو چرا اعضا نيست ؟

زرهت پاره ، كمان و سپرت باقي هست
جگرت نيست ولي شكر ، سرت باقي هست

باز هم شكر عمو، رأس تو بر نيزه نرفت
باز هم شكر كه در حلق تو سر نيزه نرفت

نزده بوسه به پاره گلويت خواهر تو
با صفيه كه نزد حرف ز نيزه سر تو

اي عمو راس تو در بزم شرابي كه نرفت
به تماشا سوي هر شهرخرابي كه نرفت

باز هم شكر سر پاكت عمو چوب نخورد
گاه دندان و گهي پاره گلو چوب نخورد

الامان واي حسين واي سر شاه شهيد
تا نفس هست مرا ، گويم : ” مالي ليزيد “

 

ادامه »

پايگاه شيعيان

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1396

به قم كه پايگه شيعيان آگاه است

مزار عصمت كبري وليّة الله است

اَيا كسي كه بر اين آستان سائي سر

بهوش باش كه دختِ خليفة الله است(1)


* * *

اين روضه كه مظهر آيات كبرياست

آرامگاه بانوي دين خواهر رضاست

مطلوب شيعيان و محبّان اهل بيت

مقصودِ اهل دل بُود و مشهدِ لقاست(2)

* * *

اين روضه صفيّه حق خواهر رضاست

يا خود اگر غلط نكنم عرش كبرياست

معصومه بنتِ موسيِ جعفر كه تربتش

بر ديده اعاظم و اعلام توتياست(3)

* * *

با روي سياه و بار سنگين گناه

با خجلت و شرمساري و حال تباه

در حضرتِ معصومه گزيديم پناه

يا فاطمة اشفعي لنا عندالله(4)

پاورقي


1) كريمه اهل بيت، ص 410.

2) همان، صص 410 - 411.

3) همان، صص 410 - 411.

4) همان، ص 364.

آيت الله علي صافي گلپايگاني

دفتر دلتنگی

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1396

 

 

 دیگر به خلوت های من یک نم نمی باری

در دفتر دلتنگی ام شعری نمی کاری

 لحن سکوتت در دلم هر روز یک جور است

قهری؟…نه؟…دلگیری؟…نه؟…آقا! دوستم داری؟

 

من – بی تعارف- هستی ام را از شما دارم

آقا خلاصه مطلبی ؛ فرمایشی ؛ کاری…

 

من خوانده ام دربارتان یک خیمه ی سادَه ست

جایی در آن دارند شاعرهای درباری؟

اما من و این رتبه و این منزلت … هرگز

اما تو و این بخشش و این مرحمت… آری

 

توفیق دادی یک غزل هم صحبتت باشم

از بس که گل هستی و رو دادی به هر خاری

 حسن بیاتانی

باید اینجا حرم درست کنند /اشعار تخریب قبورائمه بقیع

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1396

 

هشتم شوال با سالروز تخریب بقاع ائمه بقیع به دست صعودی ها مصادف می شود.در این جا به ذکر اشعاری می پردازیم که شاعران در این باره سروده اند.

مهدی رحیمی:

باید اینجا حرم درست کنند

چار تا مثل هم درست کتتد

 

با امام حسن سزاوار است

چند باب الکرم درست کنند

 

با طلا دور مرقد سجاد

بیتی از محتشم درست کنند

 

به تولای باقر و صادق

صحن دارالقلم درست کنند

 

نزد ام البنین نمادی از

مشک و دست و علم درست کنند

 

“دودمه” نه در این مکان باید

شاعران “چاردم” درست کنند

 

با کریمان “کریم خانی"ها

قطعه ی “آمدم” درست کنند

 

دورگنبد چهار گلدسته

ولی از داغ خم درست کنند

 

کاش هرجیز را نمی سازند

کوچه را دست کم درست کنند

ادامه »

وقتی جفا به جای وفا رنگ می شود

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1396

 

وقتی نگاه شهر پر از سنگ می شود

بشکستن هر آینه فرهنگ می شود

 

بیچاره من که عابر این شهر کینه ام

از هر طرف نصیب سرم سنگ می شود

 

بر سبزی بهار در ان جا امید نیست

وقتی جفا به جای وفا رنگ می شود

 

اینجا درخت وقت ثمر نیزه می دهد

اینجا کمیت عاطفه ها لنگ می شود

 

اینجا صدای پتک هر آهنگری چه خوب

با سم اسب جنگ هماهنگ می شود

 

آوای گریه های غریبانه دلم

در گوش شهر کوفه خوش آهنگ می شود

 

بر زلفهای دختر بابائی ات حسین

هر دست جای شانه زدن چنگ می شود

موسی علیمرادی

 

دل ما و صفای بارانت از دعای تو سبز و سیرابیم

نوشته شده توسطرحیمی 9ام تیر, 1396

 

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه‌های سردابیم

بی‌ تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

آمدی بغض کوچه‌ها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم

قاسم صرافان

نظر علیرضا قزوه درباره مداحی میثم مطیعی

نوشته شده توسطرحیمی 9ام تیر, 1396

 

این هایی که می گویند شعر خوانده شده در روز عید فطر به ما برخورده است. بی خود به این افراد برخورد.

شعر خوانده شده در روز عید فطر بیخود به برخی افراد برخورده استعلیرضا قزوه، شاعرو مدیر دفتر آفرینش های ادبی حوزه هنری گفت:

در خصوص شعری که میثم مطیعی در روز عید فطر خواند و حواشی پیرامون آن گفت: مسلما شعری را که میثم مطیعی خواند، تایید می کنم. شعر خوبی بود که آن را چهار نفر از شاعران خوب کشورمان سروده بودند. برخی می گویند زمانش نبود که این شعر خوانده شود.

چرا زمانش بود.

وی افزود: شعری که در روز عید فطر توسط میثم مطیعی خوانده شد، از جهت ادبی خوب بود. هرچهار شاعری که این شعر را سرودند، می شناسم.جزء شاعران خوب هستند.در شعر انقلاب بخشی به عنوان شعر اعتراض داریم.

ادامه »

رجعت یارِ سفر کرده ی ما نزدیک است

نوشته شده توسطرحیمی 9ام تیر, 1396

 

عاقبت روی نهان تو عیان خواهد شد

عالم پیر به یکباره جوان خواهد شد

بهترین خاطره ها در گرو ایامیست

که به گرمای حضورت گذران خواهد شد

دست تقدیر مرا از تو جدا خواسته است

انتظار من و تو وِرد زبان خواهد شد

مهدیه اسم مکان است ولی میدانم

روزگاری برسد اسم زمان خواهد شد

با تو هر ماه سر سفره ی حق مهمانیم

چو بیایی همه سالم رمضان خواهد شد

حرم فاطمه آنروز تماشا دارد

که به دستان شما مشک فشان خواهد شد

رجعت یارِ سفر کرده ی ما نزدیک است

یاعلی عليه السلام پرچمِ یکتای جهان خواهد شد

سید حسین میرعمادی