« کلبه شما هم در حال سوختن است؟امروز غزه مصداق کل یوم عاشورا وکل ارض کربلاست. »

از مفهوم "نرمش قهرمانانه" سوءتفسیر نشود

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1393

مرزبندی “نرمش قهرمانانه” و “سازش ذلیلانه

نباید از مفهوم “نرمش قهرمانانه” سوءتفسیر شود

مرزبندی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دکترحسن رحیم‌پور ازغدی در چهل و یکمین مقاله شفاهی خود که به مناسبت میلاد مبارک امام حسن مجتبی(ع) منتشر شده بود به مفهوم‌شناسی “نرمش قهرمانانه” امام حسن(ع)‌‌ و تفاوت آن با “سازش ذلیلانه” اختصاص دارد که مشروح سخنرانی وی به شرح زیر است:

من بحث را از یک نامه‌ای شروع می‌کنم که نقش و درس از امام حسن (ع)، خطاب به معاویه است، این نامه در آغاز خلافت و حاکمیت امام حسن (ص)  خطاب به معاویه نوشته شد که طرح‌های براندازی را تعقیب می‌کرد.

طرح‌هایی که متاسفانه چند ماه بعد با کمک خائنین داخلی و ضعف جبهه خودی به نتیجه و هدف شوم خودش رسید. ولی این نامه در آغاز حاکمیت و بیعت وسیع مردم با امام حسن (ع) هست که در جواب نامه‌ای یا شاید پیامی به معاویه است و پیامی به تاریخ است. برای رو کردن دست ژورنالیزم سیاسی و جنگ روانی بسیار فعال و روباه صفتانه‌ای که حاکمیت شام علیه اهل بیت (ص) راه انداخته بود. در آنجا از جمله معاویه، جوسازی کرده بود که مسئله مربوط به دعوای من با علی و ما با حسن و این‌ها نیست. مسئله خیلی ریشه‌ای‌تر است و از قبل این اختلافات بوده است. در واقع خود را با قبلی‌ها گره بزند و یک طوری توجیه کند، مشروعیت یاغی‌گری و باقی‌گری  خودش را. امام حسن (ع) در آن نامه به وی جواب می‌دهند که آن تحلیلی که از آن موقع برای افکار عمومی ارائه کردی و منتشر می‌کنی و خودت می‌دانی دروغ است، اول جواب او را بدهم.

بعد از آنکه رسول الله (ص) از دنیا رفتند، یک جنگ قدرتی بین اشخاص و قبائل شروع شد. بعد قریشی‌ها آمدند، با استناد با خویشاوندی با پیامبر و اینکه ما فامیل پیغمبر هستیم، نزدیک‌ترین شما به پیغمبر هستیم. ما از همان قبیله هستیم. ما عشیره و خویشاوند او هستیم، نسب ما نسب پیامبر است، کسی نباید با ما بر سر حکومت و قدرت؛ مخاصمه و بحث بکند و با همین حرف تمام مدعیان و رقبا را ساکت کردند. یعنی همه قبائل عرب استدلال و حجت را پذیرفتند که خب، بالاخره خویشان و نزدیکان پیامبر بر بقیه، مقدم هستند و باید مقدم باشند.

این حجت را همه قبائل از قریش پذیرفتند و تسلیم شدند و با عزت و احترام قدرت را تحویل یک عده از قریش دادند. بعد که این سؤال در برابر این‌ها مطرح شد، با همین استدلال‌هایی که علیه همه اعراب کردید که چون به پیامبر نزدیک‌تر هستید و قدرت باید در اختیار شما باشد. خب! عین این حرف، این استدلال اگر استدلال قانع کننده‌ای است که خود شما را هم باید وادار کند که قدرت را تسلیم ما بکنید، ما همان حرفی را با قریش زدیم که قریش به بقیه عرب گفت ولی انصافی که بقیه عرب با قریشی‌ها کردند، این‌ها حتی حاضر نشدند همین معامله را با ما بکنند.

یعنی اگر استدلال همین این قبائل قریشی درست بود که چون به پیامبر نزدیک‌ترند و قدرت باید در دست آن ها باشد، نه دیگران! خب با  همین استدلال این‌ها نباید قدرت را تحویل می‌گرفتند، باید می‌آمدند در خود قریش به نزدیک‌ترین افراد به قریش که ما هستیم و فرزندان اهل بیت و پیغمبر هستیم. باید به ما می‌گفتند ولی این‌ها یک بام و دو هوا کردند. حکومت را با استدلال از بقیه عرب تحویل گرفتند و بقیه را کنار گذاشتند و بقیه منصفانه تسلیم شدند. نوبت به همین استدلال و انصاف در رابطه ما با آنها که رسید، درست خلاف آن عمل کردند و نزدیک‌ترین اشخاص و تربیت شدگان دامان پیامبر (ص) را از صحنه حذف کردند، دور کردند و همه با هم بر این ستم و جفا بستند.

هم ستم به ما و هم ستم به امت اسلامی و ستم به مسئله حاکمیت و کار خودشان را کردند و قدرت را گرفتند و یک‌جا با استدلال و یک جا با ضد همان استدلال. امام حسن (ع) فرمودند من نمی‌خواهم الان آن بحث را دوباره باز کنم، وعده ما با آنها در محضر خداوند که او ولی و یاور ماست و داوری حق آنجا خواهد شد.

صفحات: 1·


فرم در حال بارگذاری ...