« ناشناسلا حول و لا قوة الّا باللَّه »

اعتراف به گناه

نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1391

     پروردگارا سه خصلت مرا از اينکه چيزى از تو بخواهم بازمى دارد،

     و يک خصلت مرا به درخواست از تو ترغيب مى کند،

      آن سه عبارت است از:

     امرى که به آن فرمان داده ‏اى و من در انجامش کندى کردم،

     و کارى که مرا از آن نهى نمودى و به سويش شتافتم،

     و نعمتى که به من بخشيدى ولى در شکر گزاريش کوتاهى کردم.

     اما آنچه مرا بر درخواست از تو ترغيب مى کند احسان توست به آن که با نيت پاک به تو روى آورده، و از طريق خوش گمانى به درگاه تو آمده، زيرا که تمام احسانهايت از روى تفضّل است، و نعمتهايت همه بى سبب و بدون سرآغاز.

     اى خداى من اينک منم که به پيشگاه عزتت همچون تسليم شونده ذليل ايستاده ‏ام،

     و با شرم و حيا همچون نيازمندى عيالوار از تو درخواست مى کنم،

     و معترفم که در هنگام احسان تو جز خوددارى از معصيت طاعتى نکرده‏ ام،

     و هيچ گاه از نعمتت بى بهره نبوده ‏ام،

     خدايا اکنون که در برابرت به زشتى اعمالم اعتراف مى کنم برايم سودى خواهد داشت؟

     و آيا اقرار به زشتى آنچه انجام داده‏ ام مرا از عذاب تو نجات خواهد داد؟

     يا آنکه مرا در اين حالى که هستم مستوجب غضب خود مى دانى؟

     و يا در اين هنگام که تو را مى خوانم اراده عذابى شديد به دنبال من است؟

    پاک و منزّهى، از تو نااميد نيستم در حالى که درِ توبه را به رويم گشوده ‏اى، بلکه سخن بنده ذليل را به زبان مى آورم، بنده‏اى که به خود ستم کرده،

    و حريم حرمت پروردگارش را سبک شمرده، بنده‏اى که گناهش عظيم است و روى هم انباشته، و روزگار از او روى گردانده و عمرش سپرى شده، تا چون نظر کرده که زمان عمل گذشته، و دوران عمر به آخر رسيده، و يقين نموده که پناه گاهى از عذابت و گريزگاهى از انتقامت نيست، با ناله و انابه به سويت رو آورده، و توبه‏ اش را براى تو خالص ساخته، پس با دلى پاک و پاکيزه به سويت برخاسته، و تو را با ناله‏اى سوزناک و آهسته خوانده، در حالى که از شدت تواضع در برابر تو خم گشته، و از سرافکندگى کج و فرومانده شده، و ترس از مقام تو هر دو پايش را به لرزه انداخته، و اشک چشم صفحه رخسارش را فراگرفته، و با اين جملات تو را مى خواند:

صفحات: 1·


فرم در حال بارگذاری ...