موضوع: "مهدویت"

تربيت نسل منتظر(قسمت دوم )

نوشته شده توسطرحیمی 21ام اردیبهشت, 1397

 

تربيت نسل منتظر(قسمت اول )

تربيت نسل منتظر(قسمت سوم )

تربيت نسل منتظر(قسمت چهارم )

تربيت نسل منتظر(قسمت پنجم)

در حديث شريف از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که ما گروه انبيا مأموريت داريم که با مردم در حدود عقلشان سخن بگوييم.

مربي شايسته بايد به اين اصل تفاوت هاي فردي توجه کند و بر اساس توانايي و توانمندي مربي خود از او توقع داشته باشد. خصوصاً اگر والدين به اين اصل توجه نکنند، مجبور خواهند بود، فرزندان را با هم مقايسه کنند. این امر، حسّ حسادت و کينه ورزي را در فرزندان شعله ور مي نمايد.

اشاره:
در قسمت نخست اين مقاله دربارة اهميت، اجر اخروي و اهداف تربيت و وظايف منتظران در زمان غيبت امام عصر(عج) بحث شد. در اين قسمت اصول حاکم بر تعليم و تربيت را به طور اختصار بررسي مي کنيم.

مفهوم اصول در تعليم و تربيت چيست؟

برخی، اصول تربيت را عبارت از مباني عقلاني و مقياس هايي مي دانند که به وسيله آنها مي توان فعاليت مطلوب تربيتي را به سامان رساند.

بعضي از صاحب نظران، مفاهيم، نظريه ها و قواعد نسبتاً كلي را كه در بيشتر موارد صادق است و بايد راهنماي مربيان، معلمان، مديران، اولياي فرهنگ والدين و متعلمان در کليه اعمال تربيتي باشد. اصول تعليم و تربيت مي دانند و معتقدند که اصول تعليم و تربيت، مبتني بر تعاليم ديني، تحقيقات روان شناسي جامعه شناسي، فرهنگي نظريات مربيان بزرگ و علماي تعليم و تربيت است.

مهم ترين اصول تربيت اسلامي که بيشترين تأثير را در دستيابي انسان به کمال نهايي و نيل به قله قرب خداي سبحان و سعادت حقيقي دارند و فعاليت هاي تربيتي بايد براساس آنها صورت پذيرد، عبارت اند از:

1. سلامت نفس مربي
کساني که در مصدر و بستر تربيت قرار مي گيرند بايستي ابتدا به تربيت خود بپردازند. يک انسان تربيت شده قادر خواهد بود که بعنوان مربي نقش خود را خوب ايفا کند. در بيماري هاي ويروسي و واگيردار، معمولاً ما شخصي را که مبتلا به بيماري مي باشد، از استفادة مشترک از وسايل منع مي کنيم زيرا انتقال ميکروب باعث بيمار شدن افرادي است که در آن محيط زندگي مي کنند. در خانواده اي که پدري عصباني، پرخاشگر، بدزبان يا مادري مضطرب، وسواسي و افسرده وجود دارد، مسلماً در روحيه فرزندان اثر منفي مي گذارد. علي علیه السلام مي فرمايند:

«هر کس در مصدر تربيت قرار مي گيرد قبل از پرداختن به تربيت ديگران ابتدا بايد به تربيت خود بپردازد».

ادامه »

تربيت نسل منتظر(قسمت اول )

نوشته شده توسطرحیمی 21ام اردیبهشت, 1397

 

تربيت نسل منتظر(قسمت دوم )

تربيت نسل منتظر(قسمت سوم )

تربيت نسل منتظر(قسمت چهارم )

تربيت نسل منتظر(قسمت پنجم)

 

«اگر انقلابي تحت فشارهاي سياسي و اقتصادي قدرت هاي بزرگ قرار بگيرد، هيچ کس اين انقلاب را سرزنش نخواهد کرد، ولي اگر مردم اين انقلاب نتوانستند فرزندان خود را خوب تربيت کنند سرزنش خواهند شد».

در ميان فعاليت ها و رويدادهاي مختلف زندگي، کار تعليم و تربيت در رأس همة آنها قرار دارد و اساس بر فعاليت مطلوب و منطقي را تشکيل مي دهد.

اگر انسان از دانش و اطلاعات زياد برخوردار باشد، ولي به نحو درستي تربيت نشده باشد، همان دانش، به انحطاط او منجر مي شود. اگر آدمي داراي ظاهري آراسته و قيافه اي زيبا باشد، ولي به نحو مطلوب تربيت نشود، زيبايي ظاهري زمينة انحراف او را فراهم مي کند. اگر فردي وارد عرصة سياست، اقتصاد و امور مشابه ديگر شود، ليکن تربيت صحيح نداشته باشد در هر يک از اين عرصه ها به خود و به جامعه ضربه و خسارت وارد مي کند. بدين ترتيب، اگر هر فعاليت ديگري را در نظر بگيريم و تربيت را از آن منها کنيم چيزي جز انحطاط نخواهيم ديد. بنابراين تربيت درست، سعادت انسان و جامعه را تضمين مي کند و مانع نفوذ عوامل مخرب و منحط در زندگي مي گردد.1

چنان كه امام خميني(ره) بيان كردند:

«آن قدر که انسان تربيت نشده مضر است براي جامعه هيچ شيطان و هيچ حيواني آن قدر مضر نيست و آن قدر که انسان تربيت شده مفيد است براي جامعه هيچ ملائکه اي و هيچ موجودي آن قدر مفيد نيست».

 

امام سجاد علیه اسلام در رسالة حقوق خود مي فرمايند:

«فرزندان حقوقي بر گردن شما دارند که [از جمله] آن حقّ تربيت است».2

يکي از مهم ترين کارکردهاي خانواده، کارکرد تربيتي است. تمام نهادهاي اجتماعي خصوصاً نهاد خانواده، اقتصاد و حتي نظامي گري اگر بخواهد پابرجا باشد بايد وجهة تربيتي داشته باشد. اگر خانواده وجهة تربيتي خود را از دست دهد، محکوم به نابودي است. در جنگ تحميلي عليه ايران، لشکر صدام از نظر تجهيزات بيست برابر لشکر ايران مجهز بود، اما آن چيزي که باعث انهدام لشکر صدام شد از دست دادن وجهة تربيتي بود، چون همه چيز مشروعيت خود را از تربيت مي گيرد.

ادامه »

آيا در قرآن كريم نامي از حضرت مهدي و حرفي از انتظار و اينكه منتظر واقعي كيست و بايد داراي چه ويژگي هايي باشد، به ميان آمده است؟

نوشته شده توسطرحیمی 21ام اردیبهشت, 1397

 

قرآن كريم براي معرفي شخصيت ها به مقتضاي حكمت و بلاغت از سه روش استفاده نموده است كه ذيلا بيان مي شود.

1. معرفي با اسم: اولين راه اين است كه شخصيت مورد نظر را با اسم معرفي مي نمايد، به طور مثال «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل»؛[1] محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ نيست جز پيامبري كه قبل از او نيز پيامبراني بوده اند.

2. معرفي با عدد: در اين مورد به عنوان نمونه قرآن نقباي بني اسرائيل را اينگونه معرفي نموده است. مانند: «و بعثنا منهم اثني عشر نقيباً»؛[2] و از ايشان دوازده پيشوا برانگيختيم.

3. معرفي با صفت و ويژگي: قرآن پيامبر را با اين شيوه نيز معرفي نموده است، مانند آيه «الذين يتبعون الرسول النبي الامّي»[3]؛ همانان كه از اين فرستاد پيامبري كه درس نخوانده پيروي مي كنند و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را هم با صفاتش معرفي شده است، مانند آيه «انما وليكم الله ورسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون»؛[4] ولي شما تنها خدا و پيامبر اوست و كساني كه ايمان آورده اند، همان كساني كه نماز برپا مي دارند و در حال ركوع زكات مي دهند.

اين قسم اخيركه معرفي با صفات است شايد بهترين راه معرفي باشد، زيرا اين نوع معرفي راه را بر سود جويان مي بندد چون نام قلابي مي توان درست كرد، اما تخلق به صفات، عملاً كار آساني نيست و قابل جعل نمي باشد. لذا در سورة بقره مي بينيم كه خداوند متعال بعد از آن كه طالوت را به اسم معرفي مي كند بلافاصله وي را با صفات و نشانه نيز معرفي مي نمايد تا جلوي هرگونه اشتباه احتمالي گرفته شود. در آنجا كه مي فرمايد: «انّ الله قد بعث لكم طالوت ملكا»؛[5] در حقيقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهي گماشته است.

بعد مي فرمايد: «و قال لهم نبيهم ان آية ملكه…»؛[6] و پيامبرشان به ايشان گفت در حقيقت نشانة پادشاهي او اين است كه ..

قرآن كريم در معرفي اشخاص از سه روش استفاده نموده است و بهترين روش معرفي اشخاص با صفات و ويژگي ها است.

حال سوال اين است كه قرآن كريم حضرت مهدي (عج) را چگونه معرفي مي كند.

ادامه »

چرا برخی در سخن گفتن از امام زمان (عج) کم فروشی می کنند؟ +صوت

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1397

 

بعضی از گفتن دشمنی با دشمنان امام زمان (عج) ابا می کنند؛ وای بر کم فروشان، چرا از معارف حق فقط بخش جزئی آن را می‌گویید؟

حجت الاسلام احمد پناهیان در یکی از سخنرانی های خود درباره وحاکمیت خداوند روی زمین توسط وجود مبارک صاحب الزمان (عج) و کم‌فرشی برخی در اشاره به این مسئله مهم صحبت کرده است.

متن کامل این سخنرانی را در ادامه بخوانید؛

ولادت امام زمان (عج) از بعضی جهات، بسیار به ولادت حضرت محمد (ص) شباهت دارد. یکی از این شباهت ها این است که حضرت حجت (عج) در بدو ولادت، آیات سوره قصص را تلاوت کردند؛

«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ».

و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل شده در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان (خلق) قرار دهیم و وارث (ملک و جاه فرعونیان) گردانیم.

بحث اصلی، بحث حاکمیت خداوند روی زمین توسط وجود مبارک صاحب الزمان (عج) است. این بحث از بسیاری از فضایل و ویژگی‌های حضرت مهم تر است. خداوند متعال چرا این مسئله حاکمیت را در بدو ولادت آن حضرت برجسته کرد؟ چون آن منتی که ویژه است نسبت به ولادت حضرت حجت، تحقق حاکمیت خداوند روی زمین است؛ یعنی همه مردم باید در نیمه شعبان، منتقل به قدرت مطلقه خداوند در حاکمیت منتقل شوند. چیز دیگری جز این نیست.

ادامه »

صبح امید| نماهنگ

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1397

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار جمعی از کارگران سراسر کشور، در سخنانشان به عید نیمه‌ی شعبان اشاره کردند و این روز را مظهر امید به آینده دانستند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سالروز ولادت با سعادت حضرت بقیه‌الله‌الاعظم عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، این بخش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی را در قالب نماهنگ «صبح امید» منتشر میکند.
 

نماهنگ: نماهنگ | صبح امید

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 207.3 MB

کیفیت متوسط و فرمت Mpeg و با حجم30.1 MB

کیفیت پايين و فرمت Flv و با حجم 23.8 MB

هدایت به امر

نوشته شده توسطرحیمی 10ام اردیبهشت, 1397

 

سخن ما دراین نوبت، بررسی رابطه وجودی ما و مهدی ،علیه السلام، در دوران غیبت، و تا سرآمدن این ایام تلخ جدایی است; و این که آیا غیبت قهری امام زمان ما ،علیه السلام، مانع ازآن خواهدبود که از خورشید وجود او بهره بگیریم و به عبارت دیگر، آیا لزوماً باید او را ببینیم تا از هدایت معنوی و باطنی و از رهنمود تشریعی و حقوقی، اخلاقی و عقیدتی آن وجود بزرگوار برخوردار شویم؟ توجه به این نکته لازم است که حضور امام ، علیه السلام، در عین غیبت او امری مسلم است و حتی اگر از دیدگاه زیست شناسی نوین به این موضوع بنگریم، راهی برای توجیه علمی طول عمر امام زمانمان می یابیم.

فرضا این کشف جدید دانشمندان علوم زیستی را می پذیریم که مرگ و پیری، حاصل عملکرد یک ژن خاص در بدن آدمی است و بی تردید اگر این ژن ویژه از وجود مادی کسی رخت بربندد، پیری و مرگ او نیز تا مدتی که خدا بخواهد به تاخیر می افتد. بعلاوه چنانکه خواهد آمد، تاثیر هدایت باطنی و معنوی امام ،علیه السلام، اصولا بر وجود جسمانی آن امام همام پایه ندارد و وجود مقدس ائمه دیگر ما ، علیهم السلام، نیز در عین عدم حضور جسمانی در این دنیا، از چنین تاثیر و هدایتی برخوردارند.

ادامه »

چرا امام زمان (عج) را اباصالح می خوانیم؟

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اردیبهشت, 1397

 

یکی از مطالبی که کم و بیش مورد سؤال واقع می شود این است که چرا ما حضرت بقیة الله، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در مقام دعا و ندبه با کنیه «اباصالح می خوانیم؟» آیا ایشان فرزندی به نام صالح دارند که او را اباصالح می خوانیم و یا علت و سبب دیگری دارد که ما نمی دانیم؟

 

معنای لغوی اب

کلمه اب در لغت عرب به معنای پدر آمده است . بدین جهت برخی از مردم تصور می کنند که عبارت اباصالح در حالت ترکیبی باید به معنای پدر صالح باشد تا معنی و مفهوم جمله صحیح گردد .

برای رفع این شبهه برخی از مؤمنین هم در مقام جواب برآمده و چنین اظهار داشته اند که: چون امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با تشکیل زندگی خانوادگی، فرزندی به نام صالح دارند، بدین جهت او را با کنیه 1اباصالح می خوانیم .

لکن به نظر می رسد که اینگونه جوابها از حقیقت حال و واقعیت آنچه هست پرده برنمی دارد، چون راهی برای درک چگونگی زندگانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و پی بردن به این موضوع که آیا آن حضرت به طور یقین فرزندی به نام صالح و غیره دارند یا نه، وجود ندارد; زیرا آنچه که از منابع معتبر به دست آمده این است که کیفیت زندگانی و همچنین مسکن و ماوای آن حضرت، همانند خودشان، برای ما مستور و پنهان است و بر همین اساس می گوییم که جواب یاد شده توجیه مطلوب و دلپسندی به نظر نمی آید .

 

تحقیق عمیق تر

القاب و صفات و کنیه هایی که برای پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت در روایات و دعاها به کار رفته است هر کدام معنی و مورد خاصی دارند، مثلا کلمه «امین » که یکی از القاب معروف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است به طور یقین به خاطر کمال امانتداری و امین اسرار و اموال مردم بودن به آن حضرت گفته شده است . هدف از به کار بردن کنیه «اب » و «ام » برای افراد، اثبات پدر یا مادر بودن آن اشخاص است نسبت به مضاف الیه شان، مانند ابوالحسن (پدر حسن)، ابو جعفر (پدر جعفر)، ام داوود (مادر داوود)، لکن از نظر لغت عرب این طور نیست که کلمات یاد شده (اب و ام) همیشه به معنای پدر و مادر باشد، بلکه گاهی به معنای صاحب و مالک و کنه و اساس شی ء می باشد مانند: ابوالفضل، ابوتراب، ام القری، ام الفساد و امثال آن که به طور یقین هیچ کدام آنها در معنای پدر و مادر به کار نرفته است . چون حضرت ابوالفضل عجل الله تعالی فرجه الشریف پسری به نام فضل نداشته است که ابوالفضل - در این مورد - به معنای پدر فضل باشد . علی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز فرزندی به نام تراب نداشته است که آن حضرت پدر تراب باشد و همچنین است کلمه ام القری که کنیه معروف شهر مکه است، چرا که شهر مکه فرزندی نداشته است که مادر آن باشد .

ادامه »

مهدویت در نزد اهل تسنن

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اردیبهشت, 1397

 

از جمله عقاید مشترک میان همه ادیان الهی و حتی مکاتب ساخته ي دست بشر ، آمدن مصلحی جهانی برای رفع همه مشکلات مردم می باشد . این عقیده از زمان افلاطون تا کنون مشاهده می شود و ملخص آن را می توان در واژگان ” آرمان شهر ” یا همان ” مدینه فاضله “  بیان نمود .

عقیده به مصلح جهانی و بشارت به آمدن وی در اسلام به نام عقیده مهدویت مشهور است و کلیه فرقه های اسلامی در این عقیده مشترک اند تا جایی که برخی از فرقه های انحرافی منتسب به اسلام دقیقا بر اساس عقیده به مهدویت به وجود آمدند .

مهدویت در منظر شیعه امامیه اثنی عشریه از اساسی ترین بنیانهای فکری - عقیدتی بوده تا جایی که هر جا نام شیعه اثنی عشریه مطرح می باشد ، عقیده به مهدویت نیز مطرح می گردد .و این امر ردّی است بر جاهلان و معاندینی که برای اثبات مهدویت در شیعه ، دنبال سند می گردند !

بحث عقیده به منجی آخر الزمان و آمدن مهدی (علیه السلام) در نزد علمای اهل تسنن نیز مطرح بوده و حتی گروهی از آنها نیز – در مورد منجی – همان فردی را اراده می کنند که شیعیان بدان اعتقاد دارند .

البته گروهی قلیل نیز در میان اهل تسنن هستند که احادیث دال بر وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را از اساس مردود می دانند ( همانند ابن خلدون و احمد امین مصری و رشید رضا ) و یا مصداق مهدی علیه السلام را کسانی همچون حضرت عیسی علیه السلام می دانند( همانند ابومحمد بن ولید بغدادی) که البته این عقاید حتی در نزد خود عامّه نیز بعنوان اقوال شاذ بیان می گردد .

ما در این نوشتار ، به اقوال علمای اهل تسنن در مورد صحت اصل موضوع مهدویت و قبول آن اشاره خواهیم نمود .لازم به تذکر می باشد که در این مقاله ، هدف از اشاره به سخنان اهل تسنن (و حتی وهابیون ) در مورد بحث مهدویت تنها و تنها از باب الزام و اسکات خصم بوده تا رفع شبهه برخی جهّال گردد و البته این امر ،سیره مستمره علمای اعلام شیعه در طی قرون و اعصار در مقابل مخالفین بوده است . وگرنه شیعیان ، نه تنها در این بحث ، بلکه در تمامی مباحث اعتقادی خود ، تنها و تنها مقیّد به رجوع به کتاب الله الحکیم و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بوده و کوچکترین نیازی به رجوع به شاگردان مکتب سقیفه ندارند .

در این نوشتار ، به سخن گروهی از علمای اهل تسنن در مورد تواتر و کثرت احادیث مهدویت در نزد ایشان و مقبول آن اشاره خواهیم نمود .


1 – ابومحمد حسن بن علی بربهاری ( متوفی 329 ه. ق)
وی در کتاب ” شرح السنه ” ، یکی از امور اعتقادی اهل تسنن را این چنین بیان می کند :
والإيمان بنزول عيسى ابن مريم عليه السلام ينزل فيقتل الدجال ويتزوج ويصلي خلف القائم من آل محمد صلي الله عليه وسلم ويموت ويدفنه المسلمون

 ایمان به نزول عیسی بن مریم علیه السلام ، ایشان نازل شده و دجال را می کشد و ازدواج کرده و پشت سر قائم آل محمد صلی الله علیه و آله نماز خوانده و از دنیا می رود و مسلمین او را دفن می کنند . 11
 

ادامه »

عاقبت یک عمر انتظار

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اردیبهشت, 1397

 

مَسعَده مي گويد: خدمت حضرت صادق (عليه السلام) بودم که يک پيرمرد خميده اي در حالي که به عصايش تکيه زده بود، وارد شد و سلام کرد. حضرت جوابش را دادند. به گريه افتاد. امام فرمود: چرا گريه مي کني؟

عرضه داشت: فدايت شوم، صد سال است که به پاي قائم شما (وفادار) مانده ام، مي گويم: همين ماه و همين سال (ظهور خواهد کرد) ولي اکنون سن من بالا رفته و استخوانهايم سست گرديده و مرگم نزديک است اما آنچه را دوست دارم در شما نمي بينم و شما را کشته شده و آواره مي بينم و دشمنان شما را مي بينم که با بالها پرواز مي کنند. چطور گريه نکنم؟!

اينجا بود که چشمان مبارک امام (عليه السلام) گريان شد و فرمودند:

يَا شَيْخُ إِنَّ اللَّهَ أَبْقَاكَ حَتَّى تَرَى قَائِمَنَا كُنْتَ مَعَنَا فِي السَّنَامِ الْأَعْلَى وَ إِنْ حَلَّتْ بِكَ الْمَنِيَّةُ جِئْتَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ ثَقَلِ مُحَمَّدٍ ص وَ نَحْنُ ثَقَلُهُ فَقَدْ قَالَ ص إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي‏.

اي شیخ، اگر خدا تو را زنده بدارد تا آنکه قائم ما را ببيني، در مرتبه اعلا خواهي بود، و اگر مرگ تو فرا رسد (و قائم عليه السلام را درک نکني) روز قيامت با ثقل حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) محشور خواهي شد. و ما ثقل او هستيم که فرمود: من دو چيز گرانبها در ميان شما بر جاي مي گزارم، پس به آن دو تمسک کنيد تا هرگز گمراه نشويد: کتاب خدا و عترتم که اهل بيت من هستند.

پيرمرد گفت: بعد از شنيدن اين خبر ديگر باکي ندارم و خاطرم آسوده شد.

او نمي دانست که قائم اهل بيت (عليهم السلام) چه کسي خواهد بود. لذا حضرت ايشان را به او معرفي کردند و فرمودند:

 يَا شَيْخُ اعْلَمْ أَنَّ قَائِمَنَا يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنُ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبَِ لِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ ابْنِي هَذَا وَ أَشَارَ إِلَى مُوسَى ع وَ هَذَا خَرَجَ مِنْ صُلْبِي وَ نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ كُلُّنَا مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُون‏.

قائم (عليه السلام) پسر امام حسن عسکري (عليه السلام) از صلب حضرت هادي (عليه السلام)و … از فرزندان من خواهد بود. آن گاه فرمودند:

يَا شَيْخُ وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَلَا إِنَ‏ شِيعَتَنَا يَقَعُونَ‏ فِي‏ فِتْنَةٍ وَ حَيْرَةٍ فِي غَيْبَتِهِ هُنَاكَ يُثْبِتُ اللَّهُ عَلَى هُدَاهُ الْمُخْلَصِينَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُمْ عَلَى ذَلِكَ‏.

اي شیخ، قسم به خدا اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نمانده باشد، خداي متعال آن قدر آن روز را طولاني مي سازد تا آنکه قائم ما اهل بيت ظهور کند. توجه داشته باش که شيعيان ما در زمان غيبت او به امتحان و سرگرداني مبتلا مي شوند. در آن زمان خداوند اهل اخلاص را بر هدايت خويش ثابت قدم مي دارد. خداوندا، ايشان را بر اين امر (پايداريِ با اخلاص) ياري فرما!1

 

و امروز من و تو …

کسي که عمر خود با حال انتظار سپري کند، وقتي مرگ خويش را نزديک بيند در حالي که هنوز مولايش ظهور نکرده است، با همه وجود مي سوزد و در حسرت سرور آل محمد (صلي الله عليه و آله) مي گريد که چرا پس از يک عمر انتظار کشيدن، بدون آنکه به آرزويش برسد، دست خود را از ياري کردن مولايش کوتاه مي بيند.

اگر حسرت و آرزوي ياري او را در تمام عمر داشته ايم، به ما وعده داده اند که در ايام ظهورش با او و در خيمه او باشيم و اگر زنده نبوديم با او و پدران پاکش محشور شويم. براي زنده نگه داشتن قصد ياري امام (عليه السلام) چه خوب است که انسان نيت خود را به زبان آورد و با خداي خود عهد و پيمان ببندد که هيچ گاه از نيت خويش غافل نشود و کوتاهي نکند. به همين منظور مسأله بيعت با امام زمان (عليه السلام) در زمان غيبت مطرح مي شود. بيعت در واقع اظهار کردن قصد قلبي بر اطاعت از امام و ياري او به زبان است که در مناسبتهاي مختلفي تکرار

مي شود و در واقع بيعت «تجديد» مي گردد، يعني نو و تازه مي شود. به عنوان نمونه در دعاي عهد، تجديد بيعت با امام (عليه السلام) که صبح هر روز انجام مي شود، چنين است:

 اللَّهُمَ‏ إِنِّي‏ أُجَدِّدُ لَهُ‏ فِي‏ صَبِيحَةِ هَذَا الْيَوْمِ وَ مَا عِشْتُ بِهِ فِي أَيَّامِي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ فِي حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْه‏. 2

خدايا، من در بامداد اين روز و در همه روزهايم، عهد و پيمان و بيعتي را که از آن حضرت بر عهده دارم، برايش تجديد مي کنم به گونه اي که هرگز از آن حضرت برنگردم و دست برندارم. خداوندا، مرا از ياران و کمک کنندگان آن حضرت قرار بده و از کساني که از او دفاع مي کنند و در انجام نيازهايش شتاب مي ورزند و از دستوراتش اطاعت کرده و از وجود مقدسش حمايت مي کنند و نسبت به (انجام دادن) خواسته هايش سبقت مي جويند و در پيش روي او به فيض شهادت نائل مي آيند.

 عهد و پيماني که همه اين خواسته ها را در بر مي گيرد و اين آرزوها را به زبان منتظر جاري مي سازد، حقيقتاً او را دگرگون مي سازد و هر روزي که اين بيعت را تجديد مي کند، عزم و اراده اش محکمتر مي شود و خود را براي وفاي به عهدش آماده تر از قبل مي بيند.3

 

  • 1. بحارالانوار، ج 36، ص 407، ح 17، به نقل از کفايه الاثر
  • 2. فرازي از دعاي عهد
  • 3. برگرفته از کتاب “معرفت امام عصر عليه السلام"، سيد محمد بني هاشمي، صص 399-394

 

موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام


یاصاحب الزمان ادرکنی

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اردیبهشت, 1397

 

اى فرزند يس و ذاريات،

اى فرزند طور و عاديات،

اى فرزند كسی كه نزديك شد، آنگاه درآويخت، تا آنكه در دسترسى و نزديكى به خداى علىّ اعلى، به فاصله دو كمان يا كمتر بود،

كاش مى ‏دانستم كه كجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد يافت

آيا به كدام سرزمين اقامت دارى

آيا به زمين رضوا يا غير آن يا به ديار ذو طوى متمكن گرديده ‏اى

عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لاَ تُرَى وَ لاَ أَسْمَعَ (أَسْمَعُ) لَكَ حَسِيساً وَ لاَ نَجْوَى‏

بسيار سخت است بر من كه خلق را همه ببينم و تو را نبينم

و هيچ از تو صدايى حتى آهسته هم به گوش من نرسد

بسيار سخت است

بر من بواسطه فراق تو نزديك من رنج و بلوى احاطه كند و ناله زار من به حضرتت نرسد - و شكوه به تو نتوانم

جانم به فدایت كه تو آن حقيقت پنهانى كه دور از ما نيستى

جانم به فدایت كه تو آن شخص جدا از مايى كه ابدا جدا نيستى

جانم به فدایت كه تو همان آرزوى قلبى و مشتاق اليه مرد و زن اهل ايمانى كه هر دلى از يادت ناله شوق مى‏زند 

جانم به فدایت كه تو از سرشت عزتى كه بر شما هيچكس برترى نخواهد يافت

و ركن اصيل مجد و شرافت هستيد كه هيچكس همانند شما نخواهد گرديد

جانم به فدایت كه تو از آن نعمتهاى خاص خدايى كه مثل و مانند نخواهد داشت

جانم به فدایت كه تو از آن خاندان عدالت و شرفى كه احدى برابرى با شما نتواند كرد

اى مولاى من تا كى در شما حيران و سرگردان باشم

 قسمتی از دعای ندبه