موضوع: "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم"

پیشنهادی برای مطالعه تاریخ پیامبرصلی الله علیه و آله

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اردیبهشت, 1397

نویسنده: جلال‌الدین فارسی
ناشر: انجام كتاب
موضوع كتاب: تاریخ
موضوع كتاب: دین
نوبت چاپ: دوم
تاریخ چاپ: تابستان ۱۳۶۳
شمارگان: ۱۰۰۰۰ نسخه
تعداد صفحه: ۵۲۵

یک کتابِ خوبِ فراموش‌شده؛ تا جایی که ناشر هم انگیزه‌ای برای توزیع و تجدید چاپش ندارد. سه‌گانه‌ی «پیامبری» نوشته‌ی آقای جلال‌الدین فارسی. با خواندن مجموعه‌ی سه‌جلدی «پیامبری» با یک تیر، سه هدف مهم زده‌اید؛ هم یک دوره تاریخ صدر اسلام را مرور کرده‌اید، هم با ترجمه و مفاهیم آیات قرآن کریم و شأن نزول آیات آشنا شده‌اید و هم مروری بر زندگی و سیره‌ی پیامبر گرامی اسلام از تولد تا رحلت ایشان داشته‌اید.

«زندگی پیغمبر را میلیمتری باید مطالعه کرد. هر لحظه‌ی این زندگی یک حادثه است، یک درس است، یک جلوه‌ی عظیم انسانی است؛ تمام این ۲۳ سال همین‌جور است. جوان‌های ما بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است.»(۱۳۸۷/۰۵/۰۹)

  یک کتابِ خوبِ فراموش‌شده؛ تا جایی که ناشر هم انگیزه‌ای برای توزیع و تجدید چاپش ندارد. سه‌گانه‌ی «پیامبری» نوشته‌ی آقای جلال‌الدین فارسی. با خواندن مجموعه‌ی سه‌جلدی «پیامبری» با یک تیر، سه هدف مهم زده‌اید؛ هم یک دوره تاریخ صدر اسلام را مرور کرده‌اید، هم با ترجمه و مفاهیم آیات قرآن کریم و شأن نزول آیات آشنا شده‌اید و هم مروری بر زندگی و سیره‌ی پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از تولد تا رحلت ایشان داشته‌اید. «پیامبری و انقلاب»، «پیامبری و جهاد» و «پیامبری و حکومت» عناوین این مجموعه‌ی سه‌جلدی است؛ کتاب‌هایی از جلال‌الدین فارسی که در دهه‌ی شصت منتشر شد، اما آن‌چنان که شایسته‌ی آن بود در مجامع علمی و گفت‌وگوهای اهالی فرهنگ به آن پرداخته نشد. اثری که نویسنده در مقدمه‌ی چاپ نخست آن در اردیهشت سال ۱۳۶۱ می‌گوید ثمره‌ی ده‌سال تحقیق او بوده‌است. امری که با دیدن پانویس‌های کتاب و ارجاعات مکرر به آثاری همچون سیره‌ی ابن‌اسحاق، سیره‌ی ابن‌هشام، مغازی واقدی، طبقات ابن‌سعد، اسباب‌النزول واحدی و منابع متعدد دیگر می‌توان آن را تصدیق کرد.
 

ادامه »

خداوند چه صدایی را دشمن می‌داند؟

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اردیبهشت, 1397

 

اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

 پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

صَوتان یُبغِضُهُما اللهُ: إعوالٌ عِندَ مُصیبَةٍ وَ مِزمارٌ عِندَ نِعمَةٍ.

خداوند دو صدا را دشمن دارد: شیون هنکام مصیبت، ساز و آواز هنگام نعمت

بحار الانوار ج74 ص145

 

به وعده خود وفا کنید...

نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1396

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند :

بهکودکان محبت کنید

     و به آنها رحم کنید 

و هر وقت به آنها وعده دادید به آن وفا کنید،

     چون آنها شما را روزی رسان خود میدانند.

کافی جلد 6 صفحه 49 حدیث 3

 

۵۱ داستان شنیدنی در مورد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)/ شیخ حسین انصاریان

نوشته شده توسطرحیمی 4ام اسفند, 1396

۶۸ داستان شنیدنی در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله

نوشته شده توسطرحیمی 4ام اسفند, 1396

لشکر اسامه

نوشته شده توسطرحیمی 4ام اسفند, 1396

 

فرمان پیامبر

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ماه های آخر عمر تصمیم گرفتند که جهت مقابله با سپاه روم لشکری به سرزمین بَلقاء (در اردن فعلی) بفرستند. به همین دلیل به تمام بزرگان مهاجرین و انصار دستور دادند تا به همراهی سپاهی به فرماندهی جوانی هجده ساله به نام اسامه بن زید به آنجا بروند. و بر سرعت عمل در اعزام و حرکت به محل نبرد تاکید نمود. واقدی می‌گوید: «هیچ‌کس از مهاجرین اولیه نمانْد، مگر این‌که به این جنگ فراخوانده شد».[۱]
 
إبن حجر عسقلاني (م852) نیز که از استوانه‌هاي علمي و رجالي اهل سنت می‌باشد در شرحش بر صحيح بخاري - كه از مهمترين و بهترين و معتبرترين شروح بر صحيح بخاري است - تصریح می کند که شخصيت‌هاي بزرگ مهاجرين و انصار همچون أبو بكر، عمر، أبو عبيده جراح، سعد، سعيد و قتاده و همه بودند. و می گوید اينها در رابطه با فرماندهي أسامه اشكال تراشي كردند. [۲]
 

تخطی از فرمان پیامبر

اسامه در منطقه جُرف نزدیکی مدینه اردو زد، اما این انتصاب با مخالفت برخی از صحابه مواجه شد. آنان از اینکه جوانی نوخاسته به فرماندهی چنین لشکری گمارده شده بود ناخشنود بودند و در فرستادن نیرو به محل اردو، آنچنان درنگ شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله با حال بیماری به منبر رفت و بر این امر تاکید فرمود.[۳]
در برخی منابع آمده است رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) چون این سخن را شنید سخت برآشفت و درحالی که دستمالی به سر بسته و قطیفه ای بر دوش انداخته بود.از منزل خارج شد و از منبر بالا رفت و فرمود:
 
«این چه سخنی است که درباره فرماندهی اسامه به من گزارش داده شده است. همانا شما بودید که پیش از این درباره فرماندهی پدرش اعتراض داشتید در صورتی که پدرش فرماندهی لایق بود و پسرش نیز همان لیاقت و شایستگی را دارد [۴]
 
برخی نقل می کنند که پیامبر فرمودند: هرکس که از رفتن به همراه سپاه اجتناب ورزد، خدا او را لعنت کند. [۵]
ابوبکر و عمر از جمله کسانی بوده اند که از دستور پیامبر مبنی بر همراهی سپاه اسامه تخطی نمودند. شیخ مفید داستان تخلف ابوبکر و عمر از سپاه اسامه را چنین نقل می‌کند:
 
«پیامبر دستور داده بود، ابوبکر و عمر به سپاه اسامه ملحق شوند ولی از تخلف و سرپیچی آن‌ها اطلاعی نداشت. زمانی که متوجه شد عایشه و حفصه در تلاش برای امام جماعت قرار دادن پدران خود هستند؛ از تخلف آن‌ها اطلاع یافت».[۶]
 

معطل ماندن لشکر اسامه و وفات پیامبر

به روایت واقدی[۷] پس از حدود چهارده روز از فرمان دستور هنوز سپاه حرکت نکرده بود، ظاهرا بیماری پیامبر، بهانه عدم اطاعت اصحاب از فرمان بوده است. یکی از کسانی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله اجازه خواست حرکت سپاه تا بهبودی ایشان به تأخیر بیفتد، ام ایمن، مادر اسامه، بود که رسول خدا با درخواستش مخالفت می‌کنند.[۸]
در نهایت علی رغم تأکید‌های پیامبر بر حرکت سپاه اسامه[۹] ، فراخوانده‌شدگان به سپاه تا زمان وفات پیامبر صلی الله علیه و آله به نبرد نرفتند. به روایت واقدی[۱۰] اسامه ۱۰ شب از ربیع الاول گذشته با چند تن از اصحاب مانند عمر بن خطاب به مدینه آمد و به دیدار پیامبر که در بستر بیماری بود رفت و آنگاه به اردوگاه خود بازگشت و همه را به جهاد دعوت کرد. در این میان فرستاده مادرش‌، ام ایمن او را از نزدیک بودن رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله آگاهی داد و او بدین سبب دوباره به مدینه بازگشت.[۱۱] در همین زمان ابوبکر از مدینه به سُنح نزد همسرش رفت[۱۲]
بنا بر یک روایت دیگر همسر اسامه، شخصی را نزد او فرستاد تا او را از شدت بیماری پیامبر صلی الله علیه و آله آگاهی دهد و او تا رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله درنگ کرد.[۱۳] سرانجام اسامه به مدینه بازگشت و در غسل و کفن پیامبر صلی الله علیه و آله شرکت کرد.[۱۴]
 

اعزام سپاه اسامه در زمان ابوبکر

زمانی که ابوبکر خلیفه شد، اسامه را به همان ماموریتی فرستاد که پیامبر صلی الله علیه و آله او را مأمور کرده بود. تنها از اسامه خواست تا عمر را برای دستیاری خلیفه وانهد و بنابر همین روایت، خود در حالی که پیاده راه می‌سپرد، اسامه را همراهی کرد.[۱۵] اسامه به ناحیه بَلقاء در شام لشکر کشید و بر قریه اُبنی هجوم برد و توانست پیروزی‌هایی را به دست آورد و بنا بر برخی روایات، قاتل پدر خود را بکشد و پس از ۴۰ یا ۶۰ روز به مدینه بازگشت. خبر پیروزی او از سوی مردم مدینه که از ارتداد قبایل عرب بیمناک بودند با خوشحالی و سرور بسیار تلقی شد.[۱۶]
 
پی نوشت ها:
  1.  واقدی، المغازي، ۱۹۶۶ق، ج۳، ص۱۱۱۸.
  2.  فتح الباري في شرح صحيح البخاري ج8، ص115، باب بعث النبي صلي الله عليه و سلم أسامة بن زيد في مرضه الذي توفي فيه
  3.  رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۱۷؛ ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۲، ص۶۵۰.
  4.  ابن سعد در طبقات ج 2 ص 190 ، انساب الاشراف بلاذری ج 1 ص 474 ، یعقوبی ج 2 ص 74، ابن اثیر در تاریخ خود ج 2 ص 120
  5.  (( لَعَنَ الله مَن تَخَلَّفَ عَن جَیِش اُسامَه)). شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 6 ص 52
  6.  شیخ مفید، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص ۱۸۳.
  7.  واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۱۸ به بعد.
  8.  واقدی، المغازي، ۱۹۶۶ق، ج۳، ص۱۱۱۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۶.
  9.  ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴، ص۴۵.
  10.  واقدی(۱۹۶۶)، ج۳، ص۱۱۱۸ به بعد
  11.  رجوع کنید به: بلاذری، انساب(۱۹۵۹)، ج۱، ص۳۸۴
  12.  رجوع کنید به: واقدی(۱۹۶۶)، ج۳، ص۱۱۲۰؛ بلاذری، انساب(۱۹۵۹)، ج۱، ص۵۵۴
  13.  رجوع کنید به: ابن سعد(دارصادر)، ج۴، ص۶۸۶۷
  14.  رجوع کنید به: ابن هاشم، ج۴، ص۳۱۲؛ بلاذری انساب(۱۹۵۹)، ج۱، ص۵۶۹، ۵۷۱؛ طبری، ج۳، ص۲۱۲
  15.  رجوع کنید به: واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۲۲-۱۱۲۱؛ يعقوبي، التاریخ، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۲۷؛ طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۳ به نقل از سیف بن عمر.
  16.  ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۱، ص۱۹۱؛ يعقوبي، التاريخ، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۲۷؛ طبري، تاريخ الأمم والملوك، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۲۷.

در نگارش این مقاله از مقاله های اسامة بن زید و سپاه اسامه در ویکی شیعه کمک گرفته شده است.




داستان ستون حنانه

نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396

 

از وقتی که مسجدالنبی ساخته شد، پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله) در موقع ایراد خطبه و سخنرانی برای مسلمانان (مخصوصاً روزهای جمعه)، بر تنة درخت خرمایی که در صحن مسجد باقی مانده بود تکیه می دادند؛ منتها وقتی جمعیت زیاد شد، اصحاب پیشنهاد کردند که منبری برای رسول خدا (صلی الله وعلیه وآله) ساخته شود تا همگان به آسانی بتوانند ایشان را ببینند.

پیامبر (صلی الله وعلیه و آله) نیز اجازه فرمودند. منبری از چوب با دو پله و یک عرشه ساخته شد. اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم (صلی الله وعلیه وآله) جمعیت را شکافتند و با پشت سر گذاشتن آن ستون نخل، به طرف منبر رهسپار شدند. همین که بر بالای منبر قرار گرفتند، یک باره صدای نالة درخت خشکیده همانند زنِ فرزندمرده بلند شد. با نالة ستون صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست. رسول خدا (صلی الله وعلیه وآله) از منبر به زیر آمدند؛ ستون را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: آرام باش! سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند:

ای مردم! این چوب خشک به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد؛ ولی برخی از مردمان باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند! اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد.

 

و امروز من و تو ….

درختی خشک لحظه ای از پیامبر خدا (صلی الله وعلیه وآله) دور شد و صدا به ناله بلند کرد، با این که حضرتش را می دید. ما را چه شده که امام زمان خویش را نمی بینیم و از او دوریم اما به زندگی عادی خویش سرگرمیم؟

ما را چه شده که به این دوری عادت کرده ایم و باکمان نیست که به او نزدیک شویم یا از او دوری گزینیم؟

ما را چه شده که خود را محتاج تفقد و مهربانی و آغوش گشودة او نمی بینیم؟

آیا به راستی دربارة این فراز از دعای ندبه اندیشیده ایم:

عزیزٌ علیّ أن اری الخلق و لا تُری.

بر من سخت است که همگان را ببینم و تو را نه.

دلتنگ هر کسی که می شویم راهی برای تماس گرفتن با او و رفع دلتنگی می یابیم، اما آیا اصلاً دلتنگ امام زمان خود می شویم که به دنبال راهی برای رفع دلتنگی باشیم. سید کریم پینه دوز از کسانی بود که توفیق و سعادت دیدار ولی غایب خدا، امام زمان (علیه السلام) را در حجرة محقر خود داشت. روزی حضرتش از او پرسید: سید کریم! اگر هفته ای بگذرد و ما را نبینی چه خواهی کرد؟

پاسخ داد: آقا جان! می میرم!

حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) نیز فرمودند: اگر این گونه نبود به سراغت نمی آمدیم.

اگر واقعاً مشتاق دیدن او هستیم باید در فراقش صادقانه به حال ندبه و دلتنگی بیافتیم، آن گاه حتماً سراغمان را خواهد گرفت و مثل جدش، پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله) برای ما آغوش خواهد گشود.

منبع اصلی: 
آشتی با امام عصر (علیه‌السلام)/ دکتر علی هراتیان، صص 82-81

یاران انتظار

پیامبر اسلام از چه چیز امتش به خداوند شکایت کرد؟

نوشته شده توسطرحیمی 20ام بهمن, 1396

 

 

التماس تأمل؛
 
مهجوریت قرآن؛ از قسم دروغ تا زینت چراغانی

 
اين شكايت پيامبر صلی الله علیه و آله امروز نيز همچنان ادامه دارد، كـه از گـروه عـظيمى از مسلمانان به پيشگاه خدا شكايت مى برد كه اين قرآن را به دست فـرامـوشـى سـپـردنـد، قـرآنـى كـه رمـز حـيـات اسـت و وسـيـله نـجـات قـرآنـى كـه عـامـل پـيروزى و حركت و ترقى است ، قرآنى كه مملو از برنامه هاى زندگى مى باشد، ايـن قـرآن را رهـا سـاخـتـنـد و حـتى براى قوانين مدنى و جزائيشان دست گدائى به سوى ديگران دراز كردند!

وقتی در احوالات برخی اقوام در تاریخ جهان می نگریم، گمشده ای را در زندگی شان می یابیم که گویی تمام سعادت و مفید بودنشان در گرو آن ،گم شده است. گم شده ای که در طول تاریخ لبیک گویان به پیامبران الهی و کلمه حق به وصالش رسیدند و از آن سرچشمه آب حیات بهره ها جستند. آری ، آنچه که خداوند به واسطه ی انبیائش بر مردم نازل نمود و آنان را به طریق هدایت دعوت کرد همان گم شده ای است که تسلیم شدگان راه حق آن را به نیکی یافته اند. 

 قرآن کریم که جامع همه هدایت ها و مستجمع همه حکمت ها است، عطیه بزرگ الهی است که به واسطه برترین پیامبرش، نزول آن را بر ما منت نهاده شد و با انتصاب الهی  ائمه معصومین علیه السلام به عنوان والیان دین و مفسران حقیقی قرآن، اکمال دین و اتمام نعمت صورت پذیرفت. 

ادامه »

زهد و ساده زیستی

نوشته شده توسطرحیمی 2ام بهمن, 1396


فاطمه سلام الله علیها ساده ترین و کهنه ترین و زبرترین لباسها را به تن می کردند.

جابر انصاری می گوید:

پیامبر، فاطمه را در حالی دید که عبایی از شتر به تن کرده بود و با دست خود، آسیاب می کرد.

قصد و نیت

نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1396

 

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:

 

كُلُّ عامِلٍ يَعمَلُ على نِيَّتِهِ

 

هر کسی مطابق با نیت خود عمل می کند

كافي، ج 2، ص 84