« ضعف مديريت و سوء تدبير حداقل ماجراست/ سعودي ها به دنبال جنگ بين تمدن‌ها هستندشباهت علی علیه السلام به حضرت عیسی علیه السلام »

ایمان به خدا محور سعادت است.

نوشته شده توسطرحیمی 5ام مهر, 1394

آیت الله مصباح یزدی: محور تمام سعادت ها، ایمان به خداست. پیامبران آمده اند تا جایگاه والای انسان را به وی نشان دهند و بگویند تو می توانی با ایمان به خدا، به جایی برسی که با خدا عشق بازی کنی «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»[مائده، 54.] و خدا هم عاشق تو باشد.

اگر کسی ذره ای طعم عشق بازی با خدا را بچشد آنگاه خواهد فهمید که چرا محور همه سعادت ها ایمان به خدا است و برای چه آفریده شده است. علم نسبت به خدا هنگامی که با خواستن و دوست داشتن توأم شد؛ ایمان پدید می آید و این گوهر گران قیمت از صفر تا بی نهایت مرتبه دارد. دسته بندی ای در روایات معصومین علیهم السلام از ایمان شده برای درک بهتر ما است اما بین هر مرتبه ایمان با مرتبه پایین تر فاصله بسیار زیادی وجود دارد.

بالاترین مرتبه ایمان نزد معصومین علیهم السلام است. در روایات آمده است بهترین شما نسبت به ما مانند کوچک ترین ستاره نسبت به خورشید است. این یعنی فاصله کسی مثل سلمان با اهل بیت علیهم السلام این اندازه است.

>

از کودکی نیاز به توجه دیگران در انسان وجود دارد. کم کم این نیاز رشد کرده و به جایی می رسد که دوست دارد مورد توجه همه مردم دنیا باشد. این نیاز مانند نیازهای دیگر میل به بی نهایت دارد برای این که انسان برسد جایی که تنها به دنبال جلب توجه خداوند لا متناهی باشد.

هنگامی که در آخرت با خداوند ملاقات می کنیم و پرده از عظمت خداوند برداشته می شود خواهیم فهمید که دوست داشتن خداوند و دست نوازش الهی با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. خوردن، خوابیدن و حورالعین بهشتی در حدی نیستند که انسان به آنها توجه کند.

ارتباط انسان ها با خداوند متفاوت است. در برخی این ارتباط به قدری ضعیف است که تنها به خواندن یک نماز اکتفا می کنند. اما در روایت داریم خدا بندگانی دارد که مرگ در نزد آنها لذیذ تر از این است که حتی ساعتی از خداوند غافل باشند. وقتی چنین مراتبی وجود دارد حیف نیست که انسان عمر خود را در دنیا به خاطر کسب جایگاه و شهرت به بطالت بگذراند.

تلاش برای دست یابی به لذت های حلال دنیا کاری بیهوده است. حیف نیست که انسان عمر خود را صرف چیزهایی کند که با مرگ به پایان می رسد یعنی برای اینکه نامش پرآوازه باشد و عکسش را در ابعادی بزرگ در سطح شهرها بزنند؛ تلاش کند و برای زندگی ابدی اش هیچ تلاشی نکند؟ باید مراقب باشیم به این چیزهای آلوده دنیا، دل نبندیم.
احساس نیاز به نعمت ها انسان را به شکر وا می دارد

احساس نیاز در وجود آدمی امری خدا دادی است. انسان وقتی قدر نعمتی را می داند که احساس نیاز کند و هر اندازه این نیازها رشد کند؛ نعمت های جدیدی را کشف می کند که تا به حال توجه نداشته است. تفکر در نعمت های الهی زمینه شکر را ایجاد می کند و شکر عاملی قوی در رشد انسان است.

انسان با توجه به رشد نیازهایش، خواسته هایش نیز رشد می کند. به تدریج شخص به جایی می رسد که خواسته هایش به بی نهایت میل می کند. زیبایی، قدرت، عشق و همه چیز را در حد اعلی می خواهد. برخورد با انسان های قدرت مند ما را در برابر آن فرد متواضع می کند. اما اگر انسان به قدرت بی نهایت خداوند پی ببرد؛ آنگاه قدرت های دیگر به نظرش نمی آید. این جا است که می فهمیم در نماز باید چگونه تواضع داشته باشیم.

بر اساس آیه شریفه «وَ مَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ»[یس، 35] بسیاری از نعمت هایی که به بشر داده می شود؛ ناشی از تلاش خود فرد است. برخی نیازهای بشر نیز به وسیله خود فرد رشد می کند. مثلا نیازی که یک شاعر و یا نقاش نسبت به اثر هنری دارند و شب زنده داری و تحمل رنج و سختی یک هنرمند برای خلق اثر هنری تنها برای افراد خودش قابل درک است و ما شاید اوج لذت او را درک نکنیم. این ذوقی است که خدا در وجود شخص نهاده است اما این احساس باید به کجا منتهی شود؟ به برکت تعالیم اهل بیت علیهم السلام در می یابیم که اینها مقدمه ای است برای رسیدن به یک هدف بالاتر.

نرسیدن انسان به بلوغ معنوی نوعی بیماری است

رسیدن به نیازهای عالی بشری، منوط به بلوغ معنوی است. تا زمانی که شکم انسان سیر نباشد نمی تواند به فکر ریاست و قدرت بیفتد اما وقتی نیازهای فیزیولوژیک و ابتدایی فرد تأمین شد نیازهای دیگری جوانه می زند. در درک مراتب بالای معنوی نیز به همین شکل است. در حقیقت روح انسان بلوغ های جدیدی پیدا می کند و به درجات بالاتری می رسد. اگر فردی در سن نوجوانی به بلوغ جسمی نرسد مریض است؛ اگر بلوغ معنوی هم صورت نپذیرد انسان مریض است«فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ».[ بقره،10]برخی می گویند که بالاترین نیاز بشر، منحصر در خواسته های شهوانی است و بعضی هم با بررسی های دقیق تر خواسته های دیگری را مشخص کرده اند که نهایتا به همان نظر اول ختم می شود. این درست مثل این است که از کودکی که هنوز به بلوغ فکری نرسیده بپرسید که اوج لذت و کمال انسان چیست؟ و در جواب بگوید بازی کردن.

انسان های وارسته ای هستند که به این لذات زود گذر هیچ دلبستگی ندارند. شاید اگر این نمونه ها وجود نداشت به سختی می توانستیم درک کنیم که لذت های بالاتری هم وجود دارد که می تواند همه خواسته های بشری را تحت الشعاع خود قرار دهد. حضرت سلیمان علیه السلام از بهترین بهره های دنیایی بهره مند بود. جن و انس و حتی حیوانات به طور کامل در اختیارش بودند. چنین جایگاهی در میان سلاطین عالم بی سابقه است اما با همه این داشته های دنیایی صورت به خاک می گذاشت؛ گریه می کرد و به این شکل به خدا را عبادت مشغول می شد.ما هم اگر زیبایی های حکمت دستگاه عظیم آفرینش را درک کنیم؛ به خاک می افتیم و خدا را سجده می کنیم.

منبع : برگرفته از پایگاه رسانیوز

 


فرم در حال بارگذاری ...