« دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان + صوت و فیلمراز رسیدن به خوشبختی از زبان بانو امین »

تفسیر دعای سحر9

نوشته شده توسطرحیمی 25ام خرداد, 1395
 
مراد از کمالی که در این جاست…مراد ضد قلت است؛ یعنی می توان در اسماء و صفات در مقایسه با ذات مقدس الهی، یا در فیض مقدس به حسب معنا، کثرت و قلت فرض کرد.

تفسیر دعای سحر9


 اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ کمالِک بِاکمَلِهِ وَ کلُّ کمالِک کامِلٌّ؛ اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِکمالِک کلِهِ.

تفسیر ادبی

«کمال» در لغت به معنای ضد نقصان است. به چیزی که نقص نداشته باشد «کامل» می گویند…گاهی هم «کمال» در مقابل «قِلت» استعمال می شود. در قرآن شریف می خوانیم: تِلْک عَشَرَةٌ کامِلَةٌ[1] «عشرة» خود به خود نقص ندارد اما وقتی با نُه قیاس بکنیم نُه ناقص و کمتر است و عشره کامل است؛ یعنی نسبت به نُه بیشتر است. مراد از کمالی که در این جاست…مراد ضد قلت است؛ یعنی می توان در اسماء و صفات در مقایسه با ذات مقدس الهی، یا در فیض مقدس به حسب معنا، کثرت و قلت فرض کرد.

شرح عرفانی

عارف، یعنی کسی که بر در خانه خدا رفته است وقتی به عالم اسماء و صفات توجه می کند، و این که اکمل همه کمال ها ذات مقدس خداست، می گوید: «اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ کمالِک بِاکمَلِها؛ ای خدا! به درخانه ات آمده ام، توجهم به کمال توست و به کامل ترین کمال هایت تو را قسم می دهم؛ یعنی به ذات مقدست تو را قسم می دهم.» ممکن است که اصلًا نظر به ذات نباشد، بلکه نظر به خود صفات باشد. اگر چنین باشد معنایش این می شود که: «ای خدا! به درخانه ات آمده ام، به کامل ترین کمال هایت، یعنی به قیومیتت تو را قسم می دهم.» اما وقتی توجه پیدا می کند که همه صفات عین ذات خداست، می گوید: «وَ کلُّ کمالِک کامِل اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِکمالِک کلِه؛ ای خدا! به درخانه ات آمده ام، و به همه کمال هایت تو را قسم می دهم؛ یعنی به ذات مقدست تو را قسم می دهم.» و اما اگر توجه به «کنِ رحمانی»، فیض مقدس و اسماء افعال باشد در آن جا کثرت ها را می بیند، و از نظر سعه وجودی مشاهده می کند که در این عالم بعضی اوسع اند و برخی واسع؛ لذا می گوید: «اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ کمالِک بِاکمَلِه؛ ای خدا! به درخانه ات آمده ام، توجهم به کمال توست، به کامل ترین کمال هایت، یعنی به اوسع وجودهایت تو را قسم می دهم.»

حقیقت احمدی صلی الله علیه و آله؛ اوسع وجودها

عارف وقتی توجه می کند که فیض مقدس بسیط است، می گوید: «اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِکمالِک کلِه؛ ای خدا! همه کمال تو یک چیز بیشتر نیست، یک رحمت است، یک فیض مقدس است.» «وَ ما امْرُنا الّا واحِدَةٌ کلَمِح بِالْبَصَرِ[2]در این نظر می گوید: «اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِکمالِک کلِّه؛ ای خدا! به درخانه تو آمده ام، و تو را به کمال مقدست، به مظهر «کن رحمانی» ات؛ یعنی به عالم وجودت قسم می دهم.»

درس ولایی

گاهی هم توجه به این پیدا می کند که اهل بیت، اسما، صفات و کمال خدا هستند. در این نظر کثرت، چهارده معصوم را مشاهده می کند؛ لذا متوسل به چهارده معصوم و به اتم آنان می شود و می گوید: «اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ کمالِک بِاکمَلِها؛ ای خدا! به درخانه تو آمده ام، چهارده معصوم را آورده ام، و به کامل ترین آن ها، یعنی به پیغمبر اکرم تو را قسم می دهم.» و وقتی توجه به بساطت می کند و این که همه آن ها یک نور و یک کمالند، می گوید: «وَ کلُّ کمالِک کامِلٌ اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِکمالِک کلِه؛ خدایا! همه کمال هایت کامل است، یک چیز بیشتر نیست. ای خدا! به در خانه ات آمده ام، چهارده معصوم را آورده ام، و به همه آن ها تو را قسم می دهم.»

نکته ای دقیق و لطیف از امام خمینی رحمه الله

استاد بزرگوار ما رهبر عظیم الشأن انقلاب حضرت امام خمینی رحمه الله می فرماید: از قرآن استفاده می شود که ولایت، کمال دین است؛ قرآن می فرماید: «الْیوْمَ اکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ اتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الاسْلامَ دینا»؛[3] امروز [روز غدیر خم] دین را برای شما کامل گرداندم و نعمت را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین برایتان برگزیدم.[4]

ولایت، یعنی کمال دین

همین طور که فصل، کمال جنس است و اگرفصل نباشد جنسی نیست، اگر صورت نباشد هیولایی نیست و اگر ولایت نباشد دینی نیست، دین اسلام و صورت، هویت و حقیقت او ولایت است؛ لذا در روایات می خوانیم: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ امامَ زَمانِه ماتَ میتَةَ کفْرٍ وَ نِفاقٍ[5] «وَ قالَ رَسُولُ اللّهِ مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ امام زَمانِهِ ماتَ میتَةَ جاهِلیةً[6]؛ اگر کسی بمیرد و امامش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است؛ یعنی مسلمان نیست، و در حال کفر، نفاق و ضلالت مرده است. بنابراین ما نباید تصور کنیم که ولایت از واجبات است، بلکه از ارکان و به منزله صورتی برای عبادات، عقاید و اسلام است، و چنان چه این انسان صورت و اصل نداشته باشد چیزی نیست، اسلام هم اگر ولایت نداشته باشد چیزی نیست. بدین جهت هم شیعه می گوید: اصول دین پنج چیز است و چهارم آن امامت است.

نقل قولی از مرحوم شاه آبادی در مورد ولایت

باز ایشان از استاد بزرگوارشان، مرحوم شاه آبادی نقل کرده اند که: بعضی گفته اند که ولایت یکی از فریضه های الهی است، مثل سایر فرائض و واجبات، و استناد به این حدیث کرده اند که امام باقر علیه السلام فرمود:

«بُنِی الاسْلامُ عَلی خَمْس: عَلَی الصَّلوةِ، و الَصَّوْمِ، و الَزَّکوةِ، و الْحَجِّ، وَ الْوِلایةِ وَلَمْ ینادَ بِشی ءٍ کما نُودِی بِالْوِلایةِ؛[7] اسلام بر پنج پایه است: نماز، روزه، زکات، حج و ولایت. و به ولایت خیلی سفارش شده است.» ایشان فرموده اند: این ولایت و دوستی مربوط به ولایت اهل بیت نیست، بلکه مربوط به حکومت است؛ یعنی اسلام پنج رکن دارد، یکی، این است که ما باید اهل بیت را دوست داشته و تولی و تبری داشته باشیم؛ یعنی با مردم دوست باشیم؛ یعنی همان چیزی که در آیه شریفه ذیل آمده است: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه وَالَّذینَ مَعَهُ اشِدّاءُ علَی الْکفّار رُحَماءُ بَینَهُمْ»؛[8] محمد، پیامبر خدا است و کسانی که با او هستند بر کافران سخت گیرند و با مومنان رئوف و مهربان. لذا ایشان فرموده اند: این روایت که ولایت را از جمله واجبات می داند به معنای سرپرستی مردم در امر حکومت است، نه ولایت به معنای دوستی اهل بیت و مردم. این روایت نمی خواهد ولایت را معنا کند، ولایت از جمله واجبات نیست، ولایت رکن و همه واجبات وابسته به آن است، اسلام وابسته به آن است.[9] شاهد دیگر هم این آیه است: «یا ایها الرَّسولُ بَلِّغْ ما انْزِلَ الَیک مِنْ رَبِّک وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ»[10] ای پیامبر! آن چه را که بر تو نازل کرده ایم تبلیغ کن، [آن چیزی که بناست عمل کنی به آن عمل کن و امیرالمؤمنین علیه السلام را منصوب به خلافت کن] و اگر این کار را نکنی رسالت خود را به انجام نرسانده ای. از این آیه می توان استفاده کرد که اسلام منهای ولایت ناقص و پوچ است و اصلًا اسلام نیست.

منبع : آفاق نیایش، تفسیردعای، سحر، ص87 , مظاهری، حسین

پی نوشت ها:

[1] بقره، آيه 196.

[2] قمر، آيه 50.

[3] مائده، آيه 3.

[4] تفسير دعاء سحر، ص 114.

[5] ر. ك: بحارالأنوار، ج 25، ص 159،(باب 4)، ذيل ح 30.

[6] حر عاملی، وسائل الشيعه، ج 16، ص 236،(باب 33) و بحارالانوار، ج 8، ص 368،(باب 27)، ذيل ح 41.

[7] مجلسی، بحارالأنوار، ج 65، ص 329،(باب 27- دعائم الإسلام والإيمان و …)، ح 1.

[8] فتح، آيه 29.

[9] تفسير دعاى سحر، ص 115.

[10] مائده، آيه 67.




فرم در حال بارگذاری ...