« بازسازى فرهنگىولايت خدا نسبت به مؤمنان »

جنبش سفيانى یا داعش

نوشته شده توسطرحیمی 7ام دی, 1393
«اى معاويه ، مردى از فرزندان تو، بدخوى و ملعون و سبك مغز و ستمكار و واژگون دل و سختگير و عصبانى است . خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است دائى هاى او همچون سگ خون آشام اند. گوئيا من ، هم اينك او را مى بينم اگر مى خواستم او را نام مى بردم و توصيف مى كردم كه او پسرى چند ساله است ، لشكرى به سوى مدينه گسيل مى دارد. آنها وارد مدينه مى شوند و بيش از اندازه دست به كشتار و فحشاء مى زنند در اين حال مردى پاك و پرهيزكار از آنها فرار مى كند، كسى كه زمين را از عدل و داد سرشار خواهد ساخت همانگونه كه از ظلم و ستم لبريز شده است و من نام او را مى دانم و مى دانم كه در آن روز چند سال دارد و نشانه اش چيست .»

از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده است كه فرمود:
«او از فرزندان خالد پسر يزيد پسر ابوسفيان است »(6)
و ممكن است جدش عنبسه يا عتبه يا عيينه يا يزيد از نسل معاويه پسر ابوسفيان باشد كه در اين صورت اشتباه ، برطرف مى شود.
و مشهور نزد علماى سنت اين است كه نام وى عبدالله است و در نسخه خطى ابن حماد ص 74 نامش عبدالله پسر يزيد است و نيز در روايتى از منابع ما نام او عبدالله آمده است(7) ولى همچنانكه گفتيم ، مشهور اين است كه نام او عثمان است .

پليدى و سركشى سفيانى
راويان حديث ، در نفاق و بدسرشتى و دشمنى او با خدا و پيامبرش صلى الله عليه و آله وسلم و حضرت مهدى (عليه السلام ) اتفاق نظر دارند و رواياتى كه شيعه و سنى درباره شخصيت و كردار او نقل كرده اند يكسان يا تقريبا نزديك بهم است ، چنانكه از اين قبيل روايت شده است كه گفت :

«سفيانى بدترين فرمانرواست ، دانشمندان و اهل فضل را مى كشد و نابود مى سازد و از آنها براى رسيدن به مقاصد خود يارى مى خواهد هركس سر باز زند او را به قتل مى رساند.»(8)
و در جائى ديگر از ارطاة نقل شده است كه گفت :

«سفيانى در مدت شش ماه كسانى را كه نافرمانى وى كنند مى كشد و با اره آنها را سر مى برد و در ديگها مى پزد.»(9) و از ابن عباس ‍ روايت شده است كه گفت :

«سفيانى خروج مى كند و دست به كشتار مى زند حتى شكم زنان را مى درد و اطفال را در ديگهاى بزرگ مى جوشاند.»(10)

از امام باقر (عليه السلام ) روايت شد است كه فرمود:
«اگر سفيانى را مشاهده كنى ، در واقع پليدترين مردم را ديده اى . وى داراى رنگى بور و سرخ و كبود است ، هرگز سر به بندگى خدا فرو نياورده مكه و مدينه را نديده است مى گويد: پروردگارا انتقام من با آتش ‍ است .»(11)

فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى
روايات ، نشانگر اين معناست كه سفيانى فرهنگ و آموزش غربى دارد و چه بسا در همانجا نشو و نما كرده باشد. در كتاب غيبت طوسى از بشر بن غالب بصورت مرسل روايت شده است كه گفت :
«سفيانى در حاليكه رهبرى گروهى را بعهده دارد مانند شخص ‍ نصرانى صليب برگردن دارد و از سرزمين روميان روى مى آورد.»(12)
در روايت كلمه منتصر آمده اما در اصل بايد «متنصر» باشد، چنانكه در بحار ج 52 ص 217 آمده است ، يعنى ، مسلمان مسيحى شده . و جمله «از سرزمين روميان مى آيد» يعنى كسى كه از سرزمين روم (غرب ) به شام مى آيد و آنگاه دست به جنبش و قيام مى زند. و نيز نشانگر اين است كه او رهبرى سياسى غربى ها و يهوديان را بر عهده دارد و با حضرت مهدى (عليه السلام ) كه دشمن روم يعنى غربيهاست به نبرد مى پردازد و با تركان يا هواداران تركها كه بنظر ما روسها هستند وارد جنگ مى شود. و سفيانى پايتخت خود را در حوادث زمان ظهور و در پيشاپيش لشكركشى حضرت مهدى (عليه السلام ) از دمشق به رمله فلسطين منتقل مى سازد همانجائى كه طبق روايت ، شورشيان رومى در آنجا فرود مى آيند.
بلكه به طوريكه پيداست ، بعنوان خط مقدم دفاعى بنفع يهوديان و رومى ها وارد پيكار با حضرت مهدى (عليه السلام ) مى شود و روايات ، بطوريكه خواهيد دانست درباره شكست او كه به شكست يهوديان منتهى خواهد شد سخن مى گويد.
همچنين دليل ديگر برگرايش وى به غربى ها اين است كه پس از شكست و كشته شدن او باقيمانده نيروهايش به سوى غرب مى گريزند، آنگاه ياران امام مهدى (عليه السلام ) آنها را بازگردانده و بقتل مى رسانند.
از ابن خليل ازدى ، روايت شده است كه گفت : از ابوجعفر (امام باقر) (عليه السلام ) شنيدم كه درباره اين آيه شريفه «وقتى آنان خشم و عذاب ما را احساس كنند از آن ديار مى گريزند فرار نكنيد و باز گرديد به سوى آنچه اسراف مى كرديد و خانه هايتان . شايد از شما سئوال شود.» فرمود:
«وقتى قائم قيام كند و سپاهى بسوى بنى اميه به شام گسيل دارد آنان به سوى روم (غرب ) بگريزند روميان به آنها گويند ما شما را در سرزمين خود راه ندهيم مگر اينكه به آئين مسيحيت درآئيد، آنگاه صليب به گردن خود آويزند و روميان آنان را به سرزمين خود راه دهند وقتى ياران قائم (عليه السلام ) به قصد نبرد با روميان ، روياروى آنان فرود آيند، روميان از آنها درخواست امان و صلح كنند اما ياران قائم مى گويند: امان نمى دهيم تا آنكه افرادى را كه از ما نزد شماست به ما برگردانيد سپس روميان آنها را به ياران قائم (عليه السلام ) باز مى گردانند و اين است معنى فرموده خداوند:«فرار نكنيد و بازگرديد به سوى آنچه اسراف مى كرديد و خانه هايتان شايد مورد سئوال واقع شويد»سپس فرمود: او از آنها درباره گنجها سئوال مى كند. در حاليكه او بهتر از هر كس از آنها آگاه است آنها مى گويند واى برما كه سخت ستمكار بوديم پيوسته اين گفتار: حسرت آميز برزبانشان بود تا آن كه ما همه را طعمه شمشير مرگ و هلاكت ساختيم .»(13)
و معنى اين جمله كه «هنگاميكه ياران قائم روياروى آنان قرار مى گيرند، آنها امان مى طلبند» اين است كه ياران حضرت ، انبوه نيروهاى خود را در مقابل روميان گسيل داشته و آنان را تهديد مى كنند و مراد از بنى اميه در اين روايت ياران سفيانى است كه در ديگر روايات نيز بدان تصريح شده است . بنظر مى رسد كه آنها مشاوران و فرماندهان سپاه اويند كه داراى موقعيت سياسى عمده اى مى باشند از اين رو ماجراى آنان تا بدانجا كشيده مى شود كه ، حضرت مهدى (عليه السلام ) و يارانش روميان را، در صورت تسليم نكردن اين افراد، تهديد به كارزار مى نمايند.

تلاش سفيانى براى مذهبى جلوه دادن جنبش خود
با توجه به گسترش آئين اسلام و عظمت يافتن آن تا ظهور حضرت مهدى (عليه السلام ) و با توجه به اينكه جنبش سفيانى در برابر ياوران درفش هاى سياه و گسترش اسلام ، در حقيقت يك طرح غربى يهودى است ، پژوهشگرى كه روايات مربوط به سفيانى را بررسى نمايد، دليلها و نشانه هاى تلاش وى را براين معنى مى يابد از جمله آن خبرها عبارتى است كه در نسخه خطى ابن حماد ص 75 آمده است كه «سفيانى در: اثر عبادت بسيار زردرنگ بنظر مى رسد» از اين عبارت چنين برمى آيد كه او خود را به ظاهر متدين نشان مى دهد و البته اين حالت طبق روايت ديگرى تنها در آغاز امر او ديده مى شود.
گاهى به جمع بين حالت تدين و نصرانى بودن او در حاليكه صليب به گردن دارد و از سرزمين غرب مى آيد، اشكال مى شود، ولى ما آنچه را كه از حالتهاى سياستمداران مزدور غرب سراغ داريم اشكال را برطرف مى سازد، حتى برخى از آنها به گونه اى با مسيحيان زندگى مى كنند كه نمى توان بين آنها فرق گذارد، آنچنان به آنان نزديك مى گردند كه صليب زرين به ساعت و يا به گردن خود مى آويزند و به هنگام انجام مراسم در كليساهاى آنها حضور مى يابند.. تا آينكه او را به جهت تظاهر به نماز و ديانت ، فرمانرواى مسلمانان گردانند تا مسلمانان را با اين ترفند كه وى از خود آنهاست فريب دهد، بلكه عبارت روايت قبل كه »اهل فضل و دانش ‍ را مى كشد و نابود مى سازد و براى نيل به مقاصد خود، از آنها يارى مى خواهد و هر كس سر باز زند او را به قتل مى رساند»(14) حاكى از اين است كه وى به شدت خواستار اين است كه به جنبش و حكومت خود رنگ اسلامى و شرعى بدهد.
از اين رو علماء را بر آن امر وارد مى سازد و شايد كلمه «آنان را نابود مى سازد» بجاى كلمه «آنان را مى آزمايد» اشتباه ذكر شده باشد.

كينه سفيانى نسبت به اهل بيت و شيعيان
كينه توزى ، از بارزترين ويژگيهاى سفيانى است كه روايات مربوط به او از آن ياد مى كند بلكه از آن روايات چنين برمى آيد كه نقش سياسى او ايجاد فتنه مذهبى در ميان مسلمانان و تحريك تسنن عليه شيعيان تحت شعار يارى اهل سنت است … در حاليكه وى هوادار زمامداران كفر پيشه غربى و يهوديان و مزدور آنهاست ، از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
(ما و اولاد ابوسفيان دو خاندان هستيم كه بخاطر خدا با يكديگر دشمنى داريم .. ما گفتيم خداوند راست گفت و آنها گفتند خداوند دروغ گفت … ابوسفيان به جنگ پيامبر برخاست و معاويه فرزند ابوسفيان به جنگ على بن ابى طالب رفت و يزيد پسر معاويه به نبرد با حسين بن على (عليه السلام ) پرداخت و سفيانى به مصاف حضرت قائم (عليه السلام ) برمى خيزد.»(15)
همچنين از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده است كه فرمود:
«گويا من سفيانى (يا رفيق او) را مى بينم كه در زمينهاى سرسبز شما در كوفه اقامت گزيده و منادى اوندا مى دهد، هر كس سر يك تن از شيعيان على را بياورد هزار درهم پاداش اوست ، در اين هنگام همسايه بر همسايه حمله برده و مى گويد اين شخص از آنهاست ، گردن او را مى زند و هزار درهم جايزه مى گيرد، آگاه باشيد كه در آن روز، فرمانروائى شما بدست حرامزادگان خواهد بود … و گويا هم اينك «شخص نقابدار» را مى بينم . پرسيدم : شخص نقابدار كيست ؟ فرمود: مردى است از شما كه به خواسته شما سخن مى گويد، نقاب مى پوشد، شما را گرد آورده و مى شناسد اما شما او را نمى شناسيد و مردان شما را يكايك با عيب جوئى بدنام مى كند، آگاه باشيد كه او جز زنازاده اى نيست .»(16)
البته ما در لبنان ، نمونه هايى از اين نقابدارها را كه از مزدوران يهود و فالانژها و ديگران هستند ديده ايم كه باهم به مناطق تحت نفوذ مسلمانان وارد شده و در حاليكه چهره هاى سياه خود را زير ماسكهاى سياه رنگ يا رنگهاى ديگر مخفى ساخته اند مؤ منان را شناسائى و به همدستان خود معرفى مى كنند و آنها مسلمانان انقلابى را محاصره و دستگير و زندانى مى كنند و يا به قتل مى رسانند و سفيانى از دست آموزان اين دشمنان است و نقابداران وى از نوع نقابداران اين گروه هستند.
روايت ديگرى نيز وجود دارد كه مى گويد:
«سواران سفيانى به جستجوى اهل خراسان مى آيند و شيعيان آل پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم را در كوفه مى كشند، آنگاه اهل خراسان در جستجوى حضرت مهدى (عليه السلام ) بيرون مى آيند.»


پی نوشت ها:

1. بحار ج 53 ص 182.
2. تعريف متواتر اجمالى گذشت .
3. تواتر لفظى در احكام شرع فراوان است مانند نماز واجب ، شماره ركعتهاى آن ، روزه و حج و مانند آن .
4. بحار ج 52 ص 205.
5. بحار 52 ص 213.
6. نسخه خطى ابن حماد ص 75.
7. بحار ج 52 ص 208.
8. نسخه خطى ابن حماد ص 76.
9. نسخه خطى ابن حماد ص 80.
10. نسخه خطى ابن حماد ص 84.
11. بحار ج 52 ص 354.
12. غيبت طوسى ص 278.
13. بحار ج 52 ص 377.
14. نسخه خطى ابن حماد ص 76.
15. بحار ج 52 ص 190.
16. بحار ج 52 ص 215.

عصر ظهور/نويسنده: علي كوراني

صفحات: · 2

نظر از: بانوی ایرانی [بازدید کننده]
بانوی ایرانی

سلام

مطلب بسیار تکان دهنده ای بود وقتی فکر می کنم آقای مهربان ما می خواد بیاد یه ترسی وجودم رو فرا میگیره ترس از آماده نبودن. شنیدم که ظهور حضرت مانند طوفان نوح یک مرتبه هست و همه قافل گیر میشن.
دوباره دلم آشوب شد .
خدایا به آماده بودن من نگاه نکن فرج مولامون رو برسون من قول میدم آماده شم

1393/10/08 @ 01:50


فرم در حال بارگذاری ...