« اهمیت دعا در میدان جنگآیت الله عیسی قاسم وارث انبياء الهي »

در دانستن عمل صالح و علم نافع

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1395

زنهار که بعلم ظاهر و صلاح بی بصیرت، مفتون و مغرور نگردی، که هر شقاوتی که بمردودان راه یافت از غرور علم ظاهر و عمل بی اصل راه یافت و آنچه در قصص الانبیاء خوانده ای یا از احوال شهداء و اولیاء شنیده ای، از مصیبتها و محنتها که بخاندان نبوت و ولایت و اهل بیت عصمت و طهارت راه یافته، اگر نیک دریابی آنها همه از نفاق و کید اهل شید و ریا و غدر و حیله متشبهان باهل علم و تقوی برخواسته.

علی مرتضی علیه السلام نه بضرب ابن ملجم بر زمین افتاد، بلکه بسکنجبین شهد صلاح ابو موسی اشعری و سرکه نفاق عمرو بن عاص شربت شهادت نوشید،

و امام حسین علیه السلام نه بخنجر بیداد شمر ذی الجوشن خوابید بلکه بمعجون افیون پرسم مکر و افسون و تریاق پرزهر اتفاق اهل نفاق خونش با خاک کربلا آمیخته شد، که” قتل الحسین یوم السقیفة".

و همچنین پارهای جگر حسن مجتبی علیه السلام از کید و غدر نهانی معاویه بخاک محنت ریخت، و برین قیاس هر چه بسائر ائمه علیهم السلام واقع شده همه بزور شید اعدا و مکر و تلبیس ارباب رزق و ریا بوده،

و با این همه ظلم و بیداد و فتنه و فساد که ازیشان سرزد ذره ای از جاه و قدر و منزلت اهل ولایت و حقیقت کم نگشت، و در دنیا و آخرت معزز و مکرم بودند و خواهند بود بلکه این طایفه اعداء خود را در دین و دنیا رسوا کردند و بعذاب سرمد و سخط الهی تا ابد خویشتن را مبتلی ساختند.

ای متشرع عادل و ای دقیقه شناس غافل، اگر لحظه ای تامل نمائی درین آیه، کهوَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یقِیمُوا الصَّلاةَ وَ یؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِک دِینُ الْقَیمَةِ، معلومت شود که باین اعمال بدنی و علوم ظاهری و اسلام زبانی و نماز ارکانی و روزه دهانی و زکوة نانی و حج زبانی بی تصفیه باطن از غش اعتقادات ردیه و بدع و اهواء و تنویر قلب از ریا و از اغراض فاسده دنیا و دواعی نفس و هوا راه بمنزل سلامت و نجات آخرت نمی توان برد،” طاحت العبارات و فنیت الاشارات و ما نفعتنا إلا رکیعات رکعناها فی جوف اللیل“.

بدان که علم بی نفع و عمل بی علم نبودنش بسیار بهترست از آنکه باشد، و در دعاهای ماثور از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله واردست که” نعوذ بالله من علم لا ینفع و من دعاء لا یسمع، زیرا که صد فتنه و غرور از هر یک ازین دو زائیده می شود که یکی از آنها کافیست از برای اجابت دعوت شیطان و قبول وسوسه ابلیس لعین. از بعضی ارباب قلوب منقولست که” فتنة الحدیث أشد من فتنة المال و الاهل و الولد و کیف لا یخاف و قد قیل للسید البشر صلی الله علیه و آله: وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناک لَقَدْ کدْتَ تَرْکنُ إِلَیهِمْ شَیئاً قَلِیلًا".

p>و دیگری گفتهإذا طلب الرجل الحدیث أو تزوج أو سافر فی طلب المعاش فقد رکن إلی الدنیا” مراد طلب اساتید عالیه یا طلب حدیثی که در طریق آخرت احتیاج بدان نیست، و دیگری گفتهأدرکت الشیوخ و هم تتعوذون بالله من العالم الفاجر بالسنة”. و از حضرت عیسی علیه السلام مرویست که گفت” کیف یکـون من أهل العلم من یـکـون مسیره إلی الاخرة و هو مقبل علی دنیاه و کیف یکـون من أهل العلم من یطلب الکلام لیخبر به لا لیعمل به"، از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله منقولست که فرمود” أوحی الله تعالی إلی بعض أنبیائه قل للذین یتفقهون لغیر الدین و یتعلمون لغیر العمل و یطلبون الدنیا بعمل الاخرة و یلبسون للناس لباس مشوک الکباش و قلوبهم کالذئاب ألسنتهم أحلی من العسل و قلوبهم أمر من الصبر إیای یخادعون و بی یستهزؤن لا یتحن لهم فتنة تذر الحکیم حیرانا".

و محمد بن یعقوب کلینی رحمة الله در کتاب کافی از امیر المؤمنین علیه السلام روایت نموده که آن حضرت از پیغمبر صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرموده” العلماء رجلان رجل عالم أخذ بعلمه فهذا ناج و عالم تارک لعلمه فهذا هالک، و إن أهل النار یتاذون عن ریح العالم التارک لعلمه"، و هم از امیر المؤمنین علیه السلام در کافی روایت نموده که فرموده” أیها الناس إذا علمتم فاعملوا بما علمتم لعلکم تهتدون، إن العالم العامل بغیر بصیرة کالجاهل الحائر الذی لا یستفیق عن جهله بل قد رأیت الحجة علیه أعظم و الحشرة أدوم علی هذا العالم المنسلخ علمه منها علی الجاهل و المتحیر فی جهله و کلاهما حائر بائر".

و از امام جعفر صادق علیه السلام روایت نموده که” من أراد الحدیث لمنفعة الدنیا لم یکن له فی الاخرة نصیب و من أراد خیر الاخرة أعطاه الله خیر الدنیا و الاخرة”. و از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده که گفت” من طلب العلم لیباهی به العلماء أو یماری به السفهاء أو لیصرف به وجوه الناس إلیه فلیتبوء مقعده من النار".

و آیات قرآنی و احادیث و اخبار درین باب از حد شمار بیرونست، و نقل او درین مختصر متعذرست. لیکن باید که معلوم همکنان باشد که آنچه در باب مذمت علم بی عمل واقع شده آن علمیست که غیر مکاشفه باشد، زیرا که دانستی معارف الهیه ازین نقائص و عیوب و غوائل مبراست و از همه آفتی آزادست و دانستنش عین مطلبست، و هر چند که زیاده دانسته شود بحسب کمیت بهترست.

و اما علمی که متعلق بعملست و از علوم معاملات نه از مکاشفاتست دانستن آن بقدر عمل واجب کفائی است و زیاده از عمل دانستنش وبال آخرتست. و این معنی نزد عارفان بوضوح پیوسته و دلائل و شواهد آن بسیارست، و اگر بذکر آن مشغول شویم سخن دراز کشیده خواهد شد، و آنجا که کس است یک حرف بس است.

ای عزیز اگر انصاف داری و هوشت بجای خود است ببین که شیخ زین الدین علیه الرحمة در آداب المتعلمین خود چه نقل می کند.

چنین گفته که” قال بعض المحققین، العلماء ثلثة عالم بالله بامر الله فهو عبد استولت المعرفة الالهیة علی قلبه فصار مستغرقا بمشاهدة نور الجلال و الکبریاء فلا یتفرغ لتعلم علم الاحکام إلا ما لا بد منه، و عالم بامر الله غیر عالم بالله و هو یعرف الحلال و الحرام و دقائق الاحکام لکنه لا یعرف أسرار جلال الله. و عالم بالله و بامر الله فهو جالس علی الحد المشترک بین عالم المعقولات و عالم المحسوسات، فهو تارة مع الله بالحب له و تارة مع الخلق بالشفقة و الرحمة، فاذا رجع من ربه إلی الخلق صار معهم کواحد منهم کانه لا یعرف الله، و إذا خلا بربه مشتغلا بذکره و خدمته فکانه لا یعرف الخلق، فهذا سبیل المرسلین و الصدیقین و هو المراد بقوله صلی الله علیه و آله سائل العلماء و خالط الحکماء و جالس الکبراء. المراد بقوله سائل العلماء، العلماء بامر الله غیر العالمین بالله فامر بمسالتهم عند الحاجة إلی الاستفتاء، و أما الحکماء فهم العالمون بالله الذین لا یعلمون أوامر الله فامر بمخالطتهم، و اما الکبراء فهم العالمون بهما فامره بمجالستهم لان فی مجالستهم خیر الدنیا و الاخرة. و لکل واحد من الثلثة ثلث علامات، فالعالم بامر الله الذکر باللسان دون القلب و الخوف من الخلق دون الرب و الاستحیاء من الناس فی الظاهر، و لا یستحیی من الله فی السر، و العالم بالله ذاکر خائف مستحیی. أما الذکر فذکر القلب لا اللسان.

و الخوف خوف الرجاء لا خوف المعصیه، و الحیاء حیاء ما یخطر علی القلب لا حیاء الظاهر، و أما العالم بالله و بامره فله ستة أشیاء الثلثة المذکورة للعالم بالله فقط مع ثلاثة أخری، کـونـه جالسا علی الحد المشترک بین عالم الغیب و عالم الشهادة، و کـونـه معلما للمسلمین و کـونـه بحیث یحتاج إلیه الفریقان، و هو مستغن عنها. فمثل العالم بالله و بامر الله کمثل الشمس لا یزید و لا ینقص، و مثل العالم بالله فقط کمثل القمر یکمل تارة و ینقص أخری، و مثل العالم بامر الله کمثل السراج یحرق نفسه و یضی ء غیره".

پس زنهار که بعلم ظاهر و صلاح بی بصیرت، مفتون و مغرور نگردی، که هر شقاوتی که بمردودان راه یافت از غرور علم ظاهر و عمل بی اصل راه یافت و آنچه در قصص الانبیاء خوانده ای یا از احوال شهداء و اولیاء شنیده ای، از مصیبتها و محنتها که بخاندان نبوت و ولایت و اهل بیت عصمت و طهارت راه یافته، اگر نیک دریابی آنها همه از نفاق و کید اهل شید و ریا و غدر و حیله متشبهان باهل علم و تقوی برخواسته. علی مرتضی علیه السلام نه بضرب ابن ملجم بر زمین افتاد، بلکه بسکنجبین شهد صلاح ابو موسی اشعری و سرکه نفاق عمرو بن عاص شربت شهادت نوشید، و امام حسین علیه السلام نه بخنجر بیداد شمر ذی الجوشن خوابید بلکه بمعجون افیون پرسم مکر و افسون و تریاق پرزهر اتفاق اهل نفاق خونش با خاک کربلا آمیخته شد، که” قتل الحسین یوم السقیفة”. و همچنین پارهای جگر حسن مجتبی علیه السلام از کید و غدر نهانی معاویه بخاک محنت ریخت، و برین قیاس هر چه بسائر ائمه علیهم السلام واقع شده همه بزور شید اعدا و مکر و تلبیس ارباب رزق و ریا بوده، و با این همه ظلم و بیداد و فتنه و فساد که ازیشان سرزد ذره ای از جاه و قدر و منزلت اهل ولایت و حقیقت کم نگشت، و در دنیا و آخرت معزز و مکرم بودند و خواهند بود بلکه این طایفه اعداء خود را در دین و دنیا رسوا کردند و بعذاب سرمد و سخط الهی تا ابد خویشتن را مبتلی ساختند.

آنان که ره دوست گزیدند همه

در کوی شهادت آرمیدند همه

در معرکه دو کـون فتح از عشقست

با آنکه سپاه او شهیدند همه

و بر حسب” وَ لا یحِیقُ الْمَکرُ السَّیئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ ” کرده ایشان بدیشان بازگشت و بجزای” وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یسْتَهْزِؤُنَ*” گرفتار گشتند.

با شیر و پلنگ هر که آویز کند

آن به که زتیر فقر پرهیز کند

این همت مردان تو چو سوهان می دان

گر خود نبرد برنده را تیز کند

” یرِیدُونَ لِیطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ “.

هر که در سر چراغ دین افروخت

سبلت بف کنانش پاک بسوخت

ای عزیز امروز کوری را شعار خود کردن و در خوابگاه غرور خوابیدن و عمل بر مجاز صرف کردن و مقامی ورزیدن نه بس کاریست، فردا” فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدِیدٌ” واتو گوید که در چه کار بوده.

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید

شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد

اگر لحظه ای چشم باز کنی و سیل هوا یکسو کشی و غشاوه طبع و چشم بند غرور دور افکنی، هر آیتی از آیتهای قرآنی آئینه ایست روی نما که جمال باطن خود را در آن می توانی دید که سیاه و تاریکست یا سفید و روشن. مشاهده” یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ ” نقد وقت عارفانست، و به میزان حقیقت سنج کتاب و حدیث” وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ” هر عملی را امروز می توان سنجید و حساب نفس از آن بر می توان گرفت. اگر کسی صاحب بصیرت باشد که” حاسبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا“، اما غرور نفس ظاهر بین و تسویلات ابلیس لعین کی راه حق و حساب بخود می دهد؟

کو چشم که بیند نفس انوارش

کو گوش که بشنود دمی اسرارش

أَمْ لَهُمْ أَعْینٌ یبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ یسْمَعُونَ بِها“، بلکه هر یک از دلهای اهل یقین حقائق بین آئینه ایست جهان نما که احوال ماضیه و آتیه در وی می توان دید که” المؤمن مرآة المؤمن".

آئینه همه چیز نماید بجز از جان

وین آئینه جز صورت جان می ننماید

اگر از مرآت ضمیر منیر اهل بصیر احوال عواقب امور و نتائج کامرانی دنیا و فتنه و غرور استکشاف نمائی معلومت شود که در چه کاری، و اگر تعامی ورزی و لحاف غرور در سرکشی و بریسمان مکر و تلبیس نفس و فتنه مال و جاه در چاه دنیا و ویل جهنم فرو روی، فردا که غشاوه جسم و غطاء طبیعت از پیش چشم بمقتضای” فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک ” مرتفع گردد و گرد بدن و غبار دنیا فرو نشیند و دیده نفس بمؤدای” فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدِیدٌ” تیزبین گردد و آئینه روح که امروز مقلوبست پشت برو بگردانند، خواهی دید که حال اندرون و دیدار آخرت بر چه سانست.

چون کند جان واژگونه پوستین

بس که واویلا بر آید ز اهل دین

تو بچشم خویشتن بس خوبروئی لیک باش

تا شود در پیش رویت دست مرگ آئینه دار

گرد این نشاه چونکه بنشیند

هر کسی پیش پای خود بیند

آن زمان می نمایدت روشن

” أحمارا رکبت أم فرسا”

گر چه اینجا قباد و پرویزی

چون عوانی زگل سگی خیزی

گر توئی زهد ورز لیکن خر

هیزم دوزخی و لیکن تر

و ر فقیهی و لیک شور انگیز

دیو خیزی بروز رستاخیز

ای عزیز زاده آدم هنوز بر آن سرم که راه گفت و شنود با تو وا نسپرم، و حق نصیحت و خلوص طویت و صلاح اندیشی و دولت خواهی یکسو ننهم. اگر سابقه ای داری و بقیتی از آدمیت در تو مانده است، راست بشنو، و پندارم که نشنوی که تا امروز در هیچ کار نبوده که بچیزی ارزی. اگر چنانچه گوش داری، آن گوش که انسان را در کارست نه گوشی که در دواب و انعام بسیارست، و این سخن در گوش کنی، و داروی تلخ نصیحت نوش کنی، بدانی که بعد ازین چه بایدت کرد و بدانی که تا امروز در هیچ کاری نبوده ای که بکار عاقبت آید. این جاه و منصبی که تو بدان مفتخری هزار وبال از آن میخیزد و این عمل و دانش که تو بدان مغروری خرمنی از آن بجوی نمی ارزد.” رب تال للقرآن و القرآن یلعنه":

فردا که معاملان هر فن طلبند

حسن عمل از شیخ و برهمن طلبند

آنها که دروده ای جوی نستانند

آنها که نکشته ای بخرمن طلبند

و اگر چنانچه نشنوی و در گوش نکنی، از باغ امیر گو کلوخی کم باش، گو کلاغی بر کلوخی چند روزی نشسته می باش، و بهوای نفس اماره قرقری می کرده باش،” إِنَّ اللَّهَ لَغَنِی عَنِ الْعالَمِینَ “.

تن بی روح چیست مشتی گرد

دل بی علم چیست بادی سرد

هر آن دلی که درین خانه زنده نیست بعشق

برو نمرده بفتوای من نماز کنید

مدتیست که” أَمْواتٌ غَیرُ أَحْیاءٍ وَ ما یشْعُرُونَ ” تعزیت تو داشته و بر لوح مزار پیشانیت آیه” إِنَّک لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ ” در ازل نوشته شده و بر سر گور دلت سنگ سیاه” ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً” افتاده گشته، و حافظان کلام ملک علام

آیه” وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ ” بر قبور صدور دل مردگان عالم نشور خوانده اند،” و لیس لهم حتی النشور نشور".

پس ای نامدار کامکار با جاه و اشتهار ملقب بمتقی و پرهیزکار، اگر می خوانی که معنی متقی بدانی بخوان این آیه را:” إِنَّ فِی اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَّقُونَ “.

و اگر خواهی بدانی که بی دین و نابکار و مستحق عذاب دوزخ و لایق لعنت کردگار و فرشتگان و گزیدگان آفریدگار کیست، این آیه بر خوان، که” إِنَّ الَّذِینَ لا یرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ، أُولئِک مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یکسِبُونَ “. و اگر خواهی که ایمان و صلاح بدانی و حقیقت مؤمن و صالح بشناسی این آیه را بر خوان، که” إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ، دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَک اللَّهُمَّ وَ تَحِیتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ “.[و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین ].


رساله سه اصل ج 1 116 , ملا صدرای شیرازی

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: ط.جمالی [عضو] 
5 stars

عالی بود عالی
احسنت
موفق باشید

1395/12/08 @ 21:36


فرم در حال بارگذاری ...