« گناه، جنگ با خداست!آیا دعای شما به اجابت می رسد؟! »

دعا و درخواست بندگان از خداوند

نوشته شده توسطرحیمی 3ام تیر, 1394

 

میرزا جواد آقا ملکی تبریزی از جمله سالکان و عارفانی است که بندگان خالص و مشتاقان می توانند به توصیه های او در دعا و نحوه درخواست کردن از محضر خداوند متعال توجه کنند.بخشی از سخنان این عارف وارسته در خصوص آداب دعا از کتاب «المراقبات» تقدیم می شود.

امید به غیر خدا

به عزتم و جلالم و عظمتم و ارتفاع مکانم بر عرش سوگند که امید هر آن کس را که به غیر من امیدوار باشد، قطع می کنم و آرزویش را به یأس بدل می کنم و در میان مردم لباس مذلت برایش می پوشانم. و او را از قرب خودم دور می کنم و از وصلم دورش می سازم آیا در شدت ها به غیر من امید می بندد، حال آنکه شداید در دست من است؟ و به غیر من امیدوار می شود و با فکرش در دیگری را می زند، در صورتی که آن بسته است و در من برای هر کس که مرا بخواند، گشوده و باز است؟

امید به خدا

پس کیست که در سختی هایش به من امیدوار باشد؟ و کیست که در امر مهمی به من امیدوار باشد و من امید او را قطع کنم؟ من آمال بندگانم را در پیش خود محفوظ قرار داده ام، ولی آنها به حفظ من راضی نیستند؟ آسمان ها و زمینم را از ملائکه ها پر کرده ام، کسانی که از تسبیح من دچار ملال و خستگی نمی شوند و امرشان کرده ام درهای موجود میان من و بندگانم را نبندند، ولی آنها(بندگانم) به قول من اعتماد نمی کنند؟ آیا نمی داند کسی را که من بر او با مشکلی از مشکلاتم ببندم، کسی جز من نمی تواند مالک کشف و رفع آن شود؟

عطای بی حساب الهی

پس او را چه شده که پس از اذان دادنم بر او، او را ناله کننده بر درگاه خودم نمی بینم؟ با جودم برایش عطا کردم چیزی را که از من نخواسته بود و سپس آن را از او گرفتم، پس بازگشت آن را از من مسئلت نمی کند و از غیر من می خواهد، آیا مرا این گونه می بینید که قبل از مسئلت با عطا آغاز کنم آنگاه آن را از من بخواهد، من جواب ندهم؟ آیا من بخیل هستم تا بنده ام به من بخل ورزد؟ آیا عفو و رحمت به دست من نیست؟ آیا من جایگاه آرزوها نیستم؟ پس کیست غیر از من که قطع کند؟ آیا امیدواران به غیر من نمی ترسند که به آنها امید می بندند؟ پس اگر اهل آسمان من و اهل زمین من، همگی به من امید بندند، و من مثل همه آنچه را که امید آنهاست برایشان عطا کنم، از ملک من ذره ای کاسته نمی شود. و چگونه کم شود ملکی که من قیّم آن هستم؟ پس بدا بر ناامیدشدگان از رحمت من، و بدا بر هر کس که عصیانم می کند و مراقب من نیست!

دعا و درخواست بندگان از خداوند

و همچنین، باز در احادیث قدسیه آمده است:

أنا عِندَ ظَنّ عبدی بی، فلا یظنّ بی الاّ خیراً؛

من در نزد حسن ظنّ بنده ام به من هستم، پس بر من گمان نبرد، مگر خیر و نیکو.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرمود:

خدا را در حالی بخوانید که به اجابت دعا یقین دارید

و از حضرت امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است:

هرگاه دعا نمودی، چنین گمان کن که اجابت در خانه ات است.

در روایتی دیگر آمده است که:

با قلبت به خدا روی بیاور و اجابتت را درِ خانه ات حساب کن!

و همچنین روایت شده است:

که فرعون به هنگام غرق شدن، به موسی استغاثه نمود و به خداوند استغاثه نکرد، پس خدا به موسی وحی کرد:

یا موسی! به درستی که تو نمی توانی به داد او برسی، چرا که تو خلقش ننموده ای و اگر او از من یاری می خواست، پناهش می دادم.

و همچنین داستان قارون و عتابش به موسی علیه السلام در جواب ندادنش به او معروف است.

حسن ظن به خدا

ای برادر من! بدان که آنچه روایات به آن دلالت می کند این است که کسی به خداوند گمان نیکو و حسن نمی برد، مگر اینکه خداوند با او بنا به آنچه گمان برده، معامله می کند ولی بسیاری از مردم مغرور شده، چنین پنداشته اند که: عدم مبادلات در دین «حسن ظنّ» داشتن به غفران خداوند است. بی شک از او دلیل خواسته شده و گفته خواهد شد: اگر چنین است، پس چرا در امر رزقت به خداوند حسن ظن نداری، حال آنکه خداوند در قرآن آن را ضمانت و آن را با «سوگند مؤکد» یاد کرده است. و اگر چنین است که حسن ظنّت به لطف و کرم و عنایت خداوندی است، این صفت ها تنها به امور اخروی اختصاص ندارد و اگر در امر دنیایت به کرمش اعتقاد داری، پس چرا به هنگام فقدان اسباب رزق دچار اضطراب شده، به کرمش اتکاء نمی کنی؟ و این همه اندوه و هم و غم به خاطر حاجت ها چه دلیلی دارد؟

عنایت خداوندی

اگر پدری توانا و دارای عنایت داشته باشی که روزیت را عهده دار شده باشد، آیا به ضمانتش رضایت داده، به قبولش اطمینان حاصل می کنی؟ آیا تو به راستی عنایت خداوندی را از عنایت پدرت کمتر می دانی، یا از ناتوانی اش می ترسی، یا اینکه احتمال می دهی درباره ات بخل روا دارد؟ آیا هنوز اعتقاد نیافته ای که اوست ارحم الراحمین و اقدرالقادرین و اجود الاجودین؟ روایت شده که به هنگام محاسبه خلق، توسط خداوند، متعال، گناهان بنده ای به خوبی هایش غلبه می کند. پس فرشتگان او را گرفته، به طرف آتش می برند او رو به درگاه حق می کند. در این حال خداوند امر می کند او را برگردانند و می پرسد: چرا به درگاه من رو کردی؟ پاسخ می دهد: ای پروردگار! به درستی که ظن من به تو این نبود! خطاب می رسد: ای فرشتگان من! به عزت و جلالم سوگند! او حتی یک روز نیز به من حسن ظن نداشت، ولی چون ادعای آن را می کند، او را به بهشت ببرید!

منبع: پایگاه حوزه


فرم در حال بارگذاری ...