« دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان + صوتدانلود تندخوانی جزء بیست وهفتم قرآن با صدای معتز آقایی »

سخن و سکوت در کلام امیر سخن

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1397

 

امام على علیه السلام فرمود:

 

صَمْتٌ يَكْسُوكَ الْكَرامَةَ خَيْرٌ مِن قَوْلٍ يَكْسِبُكَ النَّدامَةَ.

 

سكوتى كه تو را جامه كرامت و بزرگوارى بپوشاند، بهتر از سخنى است كه برايت پشيمانى آورد.

 

غررالحكم ج۴ ص۲۱۳

گاهی سکوت، گویاتر از تکلم و فریاد است.

گاهی نبودن، روشن ترین دلیل حضور است.1

همچنان که کلام، یک آیه و نشانه است، سکوت هم یک نشانه است و حکایت از یک دنیا حرف و نظر دارد.

برای آدمیان، کلام تنها وسیلة ارتباط با مخاطب نیست؛ بلکه گاهی وسیلة سعادت و شقاوت است؛ گاهی عامل رشد و تباهی است و گاهی سبب محبت یا عداوت است.

پس باید درنگ کرد که کجا سکوت کرد و کجا سخن گفت و با چه کسی چه چیزی باید گفت و با چه کسانی چه چیزهایی نباید گفت و چگونه حق زبان را باید ادا کرد.

نعمت کلام

وقتی خدای متعال، در کنار خلقت انسان و تعلیم قرآن، از موهبتی به نام بیان در انسان، یاد می کند: (علّمه البیان)،2 گویای اهمیت آن است و در خور تأمل و حتی در قرآن، اختلاف زبان ها و گویش ها نیز به عنوان یکی از آیات شگفت خلقت به شمار آمده است.3

کاربرد نعمت در جایی که صاحب نعمت خواسته است، شکر نعمت است و به کار گرفتن آن در غیر آن مورد، ناسپاسی و کفران نعمت است و مایه عذاب و عقاب.

زبان که نعمت است، اگر رها باشد و لجام گسیخته، گاهی صاحبش را به ورطه سقوط می کشاند و گاهی برای او جهنم ساز می شود و این نعمت، تبدیل به نقمت می گردد.

اگر کلام پاک از زبان پاک برآید، روح را تعالی می بخشد و مخاطب را بهره مند می سازد و ذهن ها و اندیشه ها را بارور می کند.

اگر سخن زشت و انحرافی از زبانی آلوده و دلی بیمار برآید، هم عامل انحطاط اخلاقی گوینده است، هم به فساد و گمراهی مخاطب می انجامد و هم اندیشه ها و قلوب دیگران را مسموم و بیمار می سازد. پس نقش آن در تعالی یا انحطاط انسان، بسیار است. این کلام حضرت علی علیه السلام را به یاد بسپاریم که فرمود: «سفیدرویی ها، با سخن است و سیه رویی ها هم با سخن»!4

چه بسا کلام نیک و خداپسندانه و سودمند و راهگشایی که وسیله روسفیدی انسان گردد و چه بسا کلام فتنه انگیز و اختلاف افکن و گمراه گر و گناه آفرینی که موجب روسیاهی شود.

پس بسیار باید دقت کرد تا مایه روسفیدی، وسیله سیه رویی نگردد و این، مواظبت بر گفتار را می طلبد و از دستورالعمل های بزرگان اخلاق است.

سکوت، برنامه سلوک

چه در آموزه های دینی پیشوایان و چه در توصیه های بزرگان سلوک و اخلاق، تأکید فراوانی بر سکوت و کم حرفی و کنترل زبان شده است؛ زبانی که اگر رها باشد، می گزد و اگر زندانی شود، هم خود انسان و هم دیگران، از شر این «گزنده هار» در امان می مانند.

تجربه انسانی همه ما نیز گواه است که پرحرفی، خطرآفرین است و کم حرفی و سکوت، به صلاح! این کلام علوی را زیاد شنیده ایم: «هر که سخنش زیاد باشد، خطایش هم زیاد خواهد شد».5

اگر از پرگویی و زیاده گویی انتقاد شده است، از صحت و سکوت هم ستایش شده است.

در حدیث نبوی نیز آمده است: «سکوت، طلاست و سخن، نقره».6

این کلام، تشویق به غواصی در دریای سکوت، برای استخراج حکمت هایی است که در این عمق، پیدا می شوند.

سخن خوب، به جا، سازنده و الفت بخش، گوهری کمیاب است و قیمتی و تنها کسانی توانِ چنین گهر افشانی دارند که غواص دریای سکوت و تأمل و تدبر باشند؛ تا از آن، گوهرهای سنجیده و مروارید های سفته به دست آرند و عرضه بدارند. .. تحمیل سکوت و درنگ و تأمل، برای آنان که بی تأمل دم می زنند و بدون فکر و محاسبه سخن می گویند، در حکم سخت ترین شکنجه هاست؛ ولی اگر قدر بدانند، تربیت کننده ترین «تازیانة تأدیب» است.7

در کلمات حضرت داود آمده است: «فرزندم سلیمان! پیوسته سکوت کن؛ مگر به گفتن سخن نیک. پشیمانی بر طول سکوت یک بار، بهتر از پشیمانی بر زیاده گویی مکرر است. فرزندم! اگر کلام از جنس نقره باشد، سزاوار است که سکوت از جنس طلا باشد».8

کلام رسواگر و سکوت خطاپوش

گاهی سکوت و کم حرفی، سبب می شود عیب ها و خطاها پنهان بماند و آبروها محفوظ و گاهی هم سخن و پرحرفی، عامل برملا شدن عیوب و افشای اسرار و لو رفتن نقشه ها و ریخت آبروها و برانگیختن دشمنی ها و حسادت ها می شود.

چه نیکو که پرده ای از سکوت، بر عیوب خویش بکشیم و چه نیکوتر آن که با کلام نسنجیده، آبروی کسی را نبریم.

در کلام امیرمؤمنان علیه السلام آمده است: «از سخن اضافی و زاید بپرهیز؛ زیرا عیب های پنهان تو را آشکار می سازد و دشمنی های خفته و نهفته بدخواهانت را تحریک می کند».9

رازداری نیز از همین مقوله سکوت است. تحمل و ظرفیتی بالا لازم است تا انسان اگر رازی دارد، یا کار بدی کرده، یا عیبی و خطایی از دیگری می داند یا از اسراری باخبر است، آنها را در صندوق سینة خویش حفظ کند؛ تا افشای آنها مصیبت و بحران و رسوایی نیافریند.

خامشی به که ضمیر دل خویش

به کسی گفتن و گفتن که نگوی

ای سلیم آب ز سرچشمه ببند

که چو پر شد، نتوان بستن، جوی10

امام علی علیه السلام می فرماید: «کم حرفی، عیب ها را می پوشاند و گناهان را کم می کند».11

برای آنان که می پرسند چه کنیم گناه کمتر کنیم، آیا این جواب، کافی و راهگشا نیست؟

کجا سخن و کجا سکوت؟

پاسخ این سؤال، یک دریا حکمت و معرفت می خواهد.

هیچ یک از سخن و سکوت، در خوبی یا بدی، مطلق نیست. هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد؛ اما به چند نکته زیر توجه کنید:

1. زمان شناسی، یک عنصر تعیین کننده است که چه وقت باید حرف زد و چه وقت باید دم فرو بست.

2. زمینه شناسی، عنصر دیگری است. گاهی بستر لازم برای گفتنِ یک سخن و شرایط کافی برای کلام، وجود ندارد که در آن جا هم باید سکوت کرد.

3. مخاطب شناسی، یک عامل تعیین کننده دیگر است. همه، ظرفیت هر حرفی را ندارند. همه، طاقت شنیدن بعضی خبرها را ندارند. هر کس، قدرت حفظ اسرار را ندارد و دل پاک و قلب بی مرض، در همه نیست.

پس مخاطب را هم باید شناخت.

4. علم و آگاهی، شرط نخست سخن گفتن است. جایی که اطلاع نداریم و کارشناس موضوعی نیستیم، اظهار نظر نکنیم؛ بلکه بیشتر بشنویم تا بگوییم. حرف ها باید مستند و مستدل باشند. اگر علم و اطمینان نیست، چرا سخن گفتن و نظر دادن؟

5. سخن بیهوده، عرصه را بر صاحب سخن تنگ می سازد و پرهیز از لغو، از کلام ما می کاهد و کلام ما هم مثل عملمان است و باید حساب پس بدهیم، سبب کاهش سخن می گردد.

امیرمؤمنان علیه السلام شخصی را دید که مشغول سخنان بیهوده و غیرلازم بود؛ خطاب به او فرمود: «تو بر دو فرشته ای که مراقب و محافظ گفتار تواند، نامه ای را به سوی پروردگارت املا می کنی ]یعنی تو می گویی و آنها می نویسند و به محضر خدا می برند[ پس چیزی بگو که مفید باشد و آن چه را بیهوده و بی ثمر است، واگذار».12

6. فرجام اندیشی، محور دیگری است که جای سخن و سکوت را تعیین می کند. کلامی که گفته می شود، چه تأثیری بر ما و دیگران دارد و در پرونده عملی ما به چه صورت ثبت می شود؟ آیا مایة آبروست یا مایه شرم و خجلت؛ سبب محکومیت ماست یا وسیله سربلندی و از عهده اثباتش بر می آییم یا نه؟

امام علی علیه السلام فرمود: «سکوتی که برایت وقار آورد، بهتر از سخنی است که مایه ننگ و عار باشد. سکوتی که پیامدش سلامت باشد، بهتر از نطقی است که ملامت در پی داشته باشد و سکوتی که جامه کرامت بر تو پوشاند، بهتر از سخنی است که وسیله ملامت گردد».13

فرزانه و حکیم، کسی است که بداند کجا جای سکوت است و کجا جای کلام؟

سعدی گوید:

دو چیز، طیره14 عقل است، دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی

ساکنان عصر خروش، در پیشگاه وجدان و تاریخ، باید پاسخ گو باشند.

پایان نوشته را با سخنی نورانی از پیشوای رحمت و هدایت، امام علی علیه السلام زینت می دهیم که فرمود: «هر گاه خداوند، صلاح بنده ای را بخواهد، به او سه چیز الهام می کند و می آموزد:کم حرفی، کم خوری و کم خوابی».15

پی نوشت ها:

1. محدثی، برگ و بار، ص 178.

2. الرحمن، آیه 4.

3. روم، آیه 32 (واختلاف السنتکم و الوانکم).

4. ری شهری، میزان الحکمه، حدیث 17826.

5. نهج البلاغه، حکمت 349.

6. مجلسی، بحارالأنوار، ج 68، ص 294.

7. محدثی، چشم دل، ص 116.

8. بحارالأنوار، ج 68، ص 277.

9. غررالحکم، حدیث 2720.

10. گلستان سعدی.

11. غررالحکم، حدیث 6767.

12. همان، حدیث 2722.

13. همان، حدیث های 5867، 5865 و 5866.

14. گلستان سعدی؛ طیره یعنی سبکی و خفت.

15. غررالحکم، حدیث 4117.


فرم در حال بارگذاری ...