موضوعات: "سیر و سلوک" یا "نکات اخلاقی"

چگونه نزد دیگران محبوب شوم؟؟؟

نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 1395

 

 
 
 
راه های افزایش محبوبیت
 
 
انسان موجودی اجتماعی است و برای نیازهای عاطفی و مادی و مانند آن نیازمند دیگران است. از این رو میان انسان ها ارتباط اجتماعی شکل می گیرد که یکی از آنها در قالب دوستی و رفاقت و صداقت است. نویسنده در مطلب حاضر راه های افزایش محبوبیت در جامعه و کسب دوستان را تبیین کرده است.
 

ارتباط و محبوبیت اجتماعی، نیاز بشر

انسان، خیر و خوبی را دوست می دارد و از شر و بدی بیزاری می جوید؛ زیرا فطرت بشر گرایش به کمال دارد. کمال خواهی بشر به این معناست که انسان نسبت به نواقص و فقر خود آگاه است. هر حرکتی که انسان انجام می دهد در پاسخ به انگیزه کمال خواهی و نقص گریزی اوست. بر همین اساس می کوشد تا به کمالی برسد که نقصی در آن نیست. خردمندان این کمال را در خالق و آفریدگار خود یافته و می کوشند تا بدان متصل شوند و از غنای خداوندگار حمید، مستغنی شوند.[1]

البته نظام احسن خداوند این گونه سامان یافته که انسان در ذات خویش نیازمند جفت و زوج باشد؛ چنانکه دیگر موجودات آفرینش را این گونه آفریده است.[2] پس نیاز انسان به دیگر همنوعان و دست کم جنس مخالف، یک نیاز طبیعی و فطری است.

انسان برای اینکه به درستی از دیگران بهره مند شود، نیازمند ارتباط درست و صحیحی است که بدون هیچ گونه تنش و خشونت و برخوردی نیازهای خود را برآورده سازد و دیگران به وی گرایش ویژه ای پیدا کنند. این گرایش زمانی شکل می گیرد که دیگران او را دارای ویژگی هایی بدانند که می تواند به سبب همان صفات و ویژگی ها، نیازهای آنان را به آسانی و بهترین وجه برآورده سازد. اینجاست که مسئله محبوبیت و ستایش و ثنا، مطرح می شود؛ زیرا ستایش دیگران زمانی شکل می گیرد که فرد به ویژگی های برجسته ای شناخته شود. وجود این ویژگی ها موجب ستایش دیگران و محبوبیت در نزد آنان می شود. پس هر کسی دوست می دارد با کسی که دارای برجستگی ها و ویژگی های انحصاری یا برتری است ارتباط پیدا کرده و از وی بهره مند شود؛ زیرا کمالی در او می یابد و می کوشد تا خود را به آن برساند و این گونه از نقص و کمبود بگریزد.

اصلاح ارتباط با خدا، سبب اصلاح ارتباط با خلق

اما از آنجا که کمال مطلق خداوند است و خاستگاه و منشأ هر کمال و خیری خداوند تبارک و تعالی است، باید گفت فردی که دارای برجستگی های کمالی است، آن را از خداوند دارد؛ زیرا بشر به طور طبیعی فاقد چیز کمالی است.[3] پس این کمالی که در فرد است کمالی است که خداوند به او بخشیده است.

بر همین اساس هر کسی بخواهد در جامعه به محبوبیت برسد و به سبب وجود کمالی ممدوح دیگران شود و مردم به ثنا و ستایش وی بپردازند، می بایست خودش را به خداوند وصل کرده و رابطه خویش را با خدا اصلاح کند، وگرنه رابطه او با خلق و دیگران به هم می خورد؛ زیرا هرگونه فساد ارتباطی با خدا، به معنای قطع بهره مندی از کمالی است که خداوند به شخص داده است و قطع ارتباط و افاضات الهی نیز به معنای تبدیل نعمت به نقمت و در نهایت بازگشت به فقر و نداری است که پیش از آن دارا بوده است.

از همین رو امامان معصوم(ع) اصلاح ارتباط صحیح با خداوند را عامل اصلاح میان انسان و دیگران دانسته و می فرمایند: من اصلح فیما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس؛ کسی که بین خود و خدایش را اصلاح کند خداوند بین او و مردم را اصلاح می کند.[4]


سه صفت برجسته افزایش محبوبیت

امام حسن عسکری(ع) سه صفت برجسته را مهم ترین عامل در محبوبیت در میان خلق و افزایش دوستان صدیق و صادق می داند و می فرماید: من کان الورع سجیته، والکرم طبیعته، والحلم خلته، کثر صدیقه و الثناء علیه؛ هر کس ورع و احتیاط در روش زندگی اش، بزرگواری و سخاوت و صبر و بردباری برنامه اش باشد؛ دوستانش زیاد و تعریف کنندگانش بسیار خواهند بود.[5]

ادامه »

راز با حیا شدن

نوشته شده توسطرحیمی 27ام شهریور, 1395
یکی از شاخه های حیا این است که انسان نسبت به اوامر و نواهی الهی در خفا و آشکار مراقب باشد.
می‌خواهی بی‌حیا نباشی، اتّفاقاً ابتدا مهم این است که در خفا،مراقب باشی و بعد در آشکار. لذا در تنهایی‌ات هم بی‌حیا نباش، یعنی چه؟
خیلی مواظب باشد، مراقب باشد، چه در نشستن، چه برخاستن و … . در تنهایی نعوذبالله چیزهایی نبیند. اگر حیا را در تنهایی رعایت کردی، در علن صددرصد بیشتر است. کسی که در سرّ و خفایش، باحیاست، صددرصد در علن هم حیا دارد. 

سه اثر نفاق

نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1395
نورِ ضعیف آتشى كه منافقان، خود برافروختند و نور خیره كننده برقِ آسمان، هیچ یك نتوانست راهنماى آنان در مسیر زندگى گردد

 استاد قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه های آیه بیستم سوره بقره پرداخته است.

«يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ» (بقره،20)

نزدیك است كه روشنىِ برقِ آسمان، نور چشم آنان (منافقان) را برباید. هرگاه كه برق آسمان در آن صحراى تاریك، براى آنان روشنى بخشد، چند قدمى در آن حركت مى ‏كنند، اما چون راهشان را تاریك كند از حركت بازایستند. اگر خدا مى ‏خواست شنوایى و بینایى ‏شان را برمى ‏گرفت كه همانا خدا بر همه چیز تواناست.

رعد و برق آسمان، كه معمولا نشانه نزول باران و رحمت است، براى بعضى سبب وحشت و دلهره است.

نورِ ضعیف آتشى كه منافقان، خود برافروختند و نور خیره كننده برقِ آسمان، هیچ یك نتوانست راهنماى آنان در مسیر زندگى گردد. زیرا اوّلى را دوام و بقایى نبود و دوّمى تنها بشارت ‏گر نزول بارانى بود كه براى او جز مصیبت چیزى را به دنبال نداشت.

آرى وحىِ الهى، برق خیره ‏كننده آسمان است كه منافقان، با اظهار ایمان مى ‏خواهند از پرتو این نور استفاده كنند، اما قرآن به گونه ‏اى آنان را رسوا مى ‏سازد كه به ناچار از ادامه راه با مؤمنان باز مى ‏ایستند و این سردرگمى، كیفر دنیوىِ نفاق با خدا و مؤمنان است.

از این آیه مى ‏آموزیم كه:

* منافق، از خود نورى ندارد و به دنبال حركت در پرتو نور مؤمنان است؛

* گرچه منافق، گاهى چند قدمى به جلو برمى ‏دارد، امّا پیشرفتى ندارد و از حركت باز مى ‏ایستد؛

* منافق نمى ‏تواند خدا را فریب دهد و از قهر و كیفر او بگریزد.

منبع: خبرگزاری حوزه

رفیقی برگزین که پاپیچت شود.

نوشته شده توسطرحیمی 25ام مرداد, 1395

حاج آقا مجتبی تهرانی:

رفیقی برگزین که پاپیچت شود.

مثلا تامن می آیم حرفی بزنم،می گوید:

پشت سرمردم حرف نزن،این کار حرام است عزیزمن!

تا می خواهم کاری انجام دهم سنگ جلوی پایم می اندازد،ولی سنگ هایش سنگ الهی است.

پاپیچم می شود ولی برای اینکه من خلافی مرتکب نشوم!

رفیق

رفیق واقعی پاپیچ می شود
ولی برای اینکه من خلافی مرتکب نشوم!

پرهیز از مواضع تهمت و رازداری

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1395

وقتی در موقفی، در جایی خودتان را قرار می‌دهید که جای تهمت است،

اگر کسی به شما سوء ظنّ بُرد، او را ملامت نکنید!

از مواقف تهمت دوری کنید!

دریافت فایل

 00:00 01:39

مجموعه «عطر ماندگار» شامل قطعات کوتاهی از شرح احادیث اخلاقی با بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای درس خارج فقه است. احادیث گنجانده شده در این مجموعه با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است. منبع احادیثی که در این مجموعه شرح داده می‌شوند کتاب «الشافی فی العقاید، الاخلاق و الاحکام و امالی» است.



مسیر رسیدن به لذت ایمان

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1395

 

مسیر چشیدن «لذت ایمان»

وقتی مردم در حسینیه جماران شعار می دادند «روح منی خمینی، بت‌شکنی خمینی»؛ برای امام -رحمت‌الله‌علیه- لذتی نداشت، چون امام -رحمت‌الله‌علیه- از «ایمان به خدا» لذتی برده بود که این ابراز محبت‌های مردم در مقابل محبت‌های خدا هیچ بود.

امام آنقدر ترک شهوات و خوشی‌ها کرده بود که به «لذت ایمان» رسیده بود.

بر اساس فرمایش رسول خدا -صلی‌الله‌علیه‌وآله- کسی‌ که دوست دارد لذت‌های دیگر را بچشد، هیچ‌گاه به «لذت ایمان» نمی‌رسد؛ چه برسد به کسی که پی‌گیر و دل‌بسته‌ی لذت‌های دیگر است.

لذت و شهوت هم، منحصر در شهوات جنسی نیست، بلکه همه‌ی دل بخواهی‌های وجود انسان را در بر می‌گیرد که گاهی سلبی است (مانند غضب که چیزی را از خودت دفع می‌کنی) و گاهی ایجابی است (که منفعتی را به سمت خودت جلب می‌کنی).

منبع:سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در سلسله مباحثی تحت عنوان «تنها مسیر».

خصایصی از انسان که سبب تبدیل سیئات به حسنات می شود

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1395

حجت الاسلام علوی تهرانی؛

منبرهای یک دقیقه ای/خصایصی از انسان که سبب تبدیل سیئات به حسنات می شود چهار خصلت در هر کس باشد گر چه سر تا پا غرق در گناه باشد،خداوند تمام آنها را به حسنات تبدیل می کند.

1) راستگویی؛
2 ) حیاء؛
3 ) اخلاق نیکو؛
4 ) سپاسگزار نعمت ها

 این خصوصیات را اگر فردی داشته باشد، گناهانش تبدیل به حسنات می شود.

تبدیل، یکی از راههای بخشش گناهان است، یک حقیقت قرآنی و بر گرفته از قرآن است.

منبع: وارث/سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی در حسینیه جلوه ، بهمن 94

پارچه ای تعارفی که آیت الله کوهستانی را زاهد کرد؟!

نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1395

آیت الله کوهستانیمقابله کردن با نفس از راه‌های رسیدن به مراتب والای زهد و بندگی است و اینکه مومن با از دست دادن چیزی ناراحت نشود یا با بدست آوردن دنیا خوشحال نگردد، ملاک و معیار خوبی برای سنجش عیار تقوا و بندگی اوست.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا ءَاتَى كُمْ شوری/23

تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به آنچه به شما داده است شادمانی نکنید.

یکی از تجار متدین می‌گفت:

یک روز من از آیت‌الله کوهستانی پرسیدم شما چگونه به این مقام زهد و تقوا رسیدید؟

فرمود: به‌وسیله جهاد با نفس.

سپس افزودند: نجف در صحن حضرت امیر (علیه السلام) حجره‌ای داشتم مشغول تحصیل علم بودم و با کمال قناعت و سادگی زندگی می‌کردم یک روز از جانب مادرم یک طاقه پارچه قبایی از جنس برک (پارچه‌ای نرم و ضخیم از پشم شتر یا کرک بز که از آن لباس زمستانی می‌دوزند) به دست من رسید از دیدن آن پارچه خوب و مرغوب بسیار احساس خوشحالی کردم، ولی ناگهان به فکرم رسید این قبای نو و قیمتی فردا از من عبای نو و قیمتی می‌خواهد، روز دیگر باید نعلین مناسب آن‌ها تهیه و این لباس‌های جدید و عالی خانه نو سپس اثاثیه نو می‌خواهند، بالاخره فکرم به اینجا رسید هر چه زودتر این «طاقه برک» تا مرا گرفتار هوا و هوس نکرده او را از خود دور کنم به همین سبب صبح زود آن طاقه پارچه را بردم به یک طلبه مستحقی دادم تا اینکه خیالم راحت شد.(با اقتباس و ویراست از کتاب مقامات مردان خدا)

سلطان به جهان پرده سرایی زد و رفت 

درویش به دهر، پشت پایی زد و رفت(رضای فارسی)

منبع: حوزه

ماجرای عالمی که به فرد تکفیر کننده‌اش، اقتدا کرد

نوشته شده توسطرحیمی 14ام تیر, 1395

عِبَادُ الرَّحْمَنِ چه خوب می شد اگر نگاهمان نسبت به یکدیگر با حسن ظن و خضوع وخشوع بود تا با کوچکترین بی احترامی از سوی دوست و آشنای دیرینه‌ای، از کوره در نرویم و با غرور و تکبر مسیری را نرویم که به کینه توزی و ناراحتی های بلند مدت ختم شود.

 خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

 وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا فرقان/63

 و بندگان خداى رحمان، كسانى‏اند كه روى زمين با تواضع و فروتنى راه مى‏روند

 آقا محمود نواده مرحوم وحید بهبهانی و از علمای بزرگ و عالیقدر است. حاج میرزا مسیح که یکی از علمای معاصر ایشان بود در اثر سوءتفاهمی، آقا محمود را تکفیر کرده بود، مدتی گذشت تا آنکه حاج میرزا مسیح به قصد زیارت آستان مقدسه حضرت معصومه (علیهاالسلام) به قم مشرف شد و در آن شهر در مسجد امام حسن عسکری(علیه السلام) نماز جماعت می‌خواند، از قضا آقا محمود نیز برای زیارت قبلاً به قم آمده بودند و در آن روزها هنگامی‌که متوجه شد میرزا مسیح اقامه جماعت می‌کند، برای شرکت در نماز جماعت خاضعانه و بدون هیچ ناراحتی حاضر شد و به میرزا اقتدا نمود.

 نزدیکان آقا محمود به او گفتند: میرزا شما را تکفیر کرده و شما به او اقتدا می‌کنید؟

در پاسخ گفت: مسئله‌ای رخ نداده و چیزی نیست، منافاتی ندارد که امر برای میرزا مشتبه شده باشد و مرا کافر بداند ولی من وی را عادل بدانم و طبق مبانی فقهی هر دو نفر مطابق نظریه خویش عمل نموده‌ایم زیرا او طبق اخبار اشتباهی که در دست دارد من را تکفیر کرد و من هم ایشان را عادل می دانم و به او اقتدا می‌کنم و هر دو مثاب و مأجور هستیم.

 جریان که به اطلاع حاج میرزا مسیح رسید شگفت‌زده به دیدار آقا محمود شتافت و جدایی به دوستی تبدیل شد و همواره از اخلاق والای آقا محمود در تعجب بود.

 1.     با اقتباس و ویراست از کتاب قصص العلماء

خطر غرور (سی روز، سی گفتار )

نوشته شده توسطرحیمی 23ام خرداد, 1395
http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1390/1390051653962243.jpgپایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ایام ماه مبارک رمضان، به صورت روزانه گفتار و توصیه‌هایی اخلاقی از رهبر معظم انقلاب را منتشر نموده است.

روز ششم: «خطر غرور»

اگر بخواهیم استغفار -این نعمت الهی- را به‌دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم: یکی غفلت و دیگری غرور.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  بالاترین خطر
غفلت، یعنی انسان به‌کلّی متوجّه و متنبّه نباشد که گناهی از او سر می‌زند؛ مثل بعضی از مردم. حالا عرض نمی‌کنم بسیاری -کار به کم و زیادش ندارم- ممکن است در بعضی از جوامع، کمتر باشند. به هر حال، این نوع آدم‌ها در دنیا و در میان افراد انسان‌ها هستند که غافلند و گناه می‌کنند؛ بدون این که متوجّه باشند خلافی از آن‌ها سر می‌زند. دروغ می‌گوید، توطئه می‌کند، غیبت می‌کند، ضرر می‌رساند، شرّ می‌رساند، ویرانی درست می‌کند، قتل مرتکب می‌شود، برای انسان‌های گوناگون و بی‌گناه پاپوش درست می‌کند، در افق‌های دورتر و در سطح وسیع‌تر، برای ملت‌ها خواب‌های وحشتناک می‌بیند، مردم را گمراه می‌کند، اصلاً متنبّه هم نیست که این کارهای خلاف را انجام می‌دهد. اگر کسی به او بگوید که گناه می‌کنی، ممکن است از روی بی‌خیالی، قهقهه‌ای هم بزند و تمسخر کند: گناه؟ چه گناهی!

ادامه »