موضوعات: "سیر و سلوک" یا "نکات اخلاقی"

حبّی که انسان را به تمام سعادت‌های عالم می‌رساند

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1396

 



یکی از خصوصیّاتی را که سعادت ایجاد می‌کند، که بی‌بی‌دو عالم در خطبه‌ای بیان فرمودند. عنوانش «حرّم له الشرک» است، یعنی برای او دیگر شرک حرام می‌شود. «و هو من المخلصین» یعنی انسان را به سمت اخلاص می‌برد.

آیت الله روح الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازه ترین جلسه اخلاق خود به موضوع “” پرداخت که مشروح آن در ادامه می آید:

تمام سعادت‌های دنیا و آخرت در حبّ به ولایت‌الله است. فرمودند: «هل الدین الا الحبّ» که توأم با این معرفت به آن حضرات، اسّ و اساس، همین می‌شود. نکته‌ی مهم این‌جاست که هر سعادتی، ظلّ این سعادت عظمی است.

گاهی تصوّر می‌شود سعادت این است که انسان، خانه‌ای، ماشینی، زندگی خوبی، همسر خوبی و … داشته باشد، البته این‌ها هم اگر به عنوان وسیله‌ای برای قرب الی الله باشد، به نوعی سعادت محسوب می‌شود، امّا حتّی این‌ها هم در ظلّ سعادت عظمایی است که اگر آن به وجود آمد، همه چیز به وجود می‌آید.

بی‌بی‌دوعالم(صلوات اللّه و سلامه علیها) جمله‌ای دارند که عجیب است، فرمودند: «اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلّیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه»[1]، به درستی که حقیقت و واقعیّت و تمامی سعادت (إنّ چون تحقیقیّه هست، معنای حقیقت و واقعیّت در این‌جا می‌دهد) و حقّی که سعادت به گردن انسان دارد، همه برای آن کسی قرار داده می‌شود که امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) را در حیاتش و بعد از وفاتش، دوست داشته باشد.

یعنی کسی که حبّ ولایت را داشت، تمام سعادت و حقیقت سعادت را دارد. آنچه که از اوّل تا آخر سعادت بتوان تبیین کرد در حبّ امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) قرار دارد. «حبّ علیّاً» یعنی حبّ به ولایت؛ چون محبّت، خصوصیّتی دارد که هیچ چیزی نمی‌تواند داشته باشد.

جمله‌ای که بهشتی بودن ابن ابی الحدید معتزلی را می‌رساند

ابن ابی الحدید معتزلی، جمله‌ای دارد که اگر شرح نهج البلاغه را نمی‌نوشت و خیلی از مطالب را که راجع به مولی‌الموالی گفته، نمی‌گفت، همین یک جمله را که بیان کرده است، یقیناً بهشتی است. او بیان می‌کند:

چرا با وجود معجزات کثیره‌ای که خلفا و دیگران از امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) دیدند و خودشان هم در آخر اقرار کرده و بیان کردند که اگر علی نبود، ما هلاک می‌شدیم (همه‌ی آن‌ها بیان کردند: «لو لا علی لهلک ابابکر»، «لو لا علی لهلک عمر»، «لو لا علی لهلک عثمان»)، تسلیم نشدند و عداوت ورزیدند؟!

ادامه »

چه کنم تا در زندگی زمین نخورم ؟

نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396

 

همه ما در زندگیمان بارها شکست خورده ایم. برخی دوباره کمر راست کرده ایم و به راهمان ادامه داده ایم و بسیاری دیگر برای همیشه مأیوس و نا امید شده ایم. گاهی انسان در پی راه حلی می گردد که هنگام شکست و زمین گیر شدن بتواند دوباره برخیزد و به راه خود ادامه دهد و شکست خود را جبران نماید. اما شاید از آن مهمتر این سوال است که چه کنم که اصلاً در زندگی شکست نخورم؟
 
پاسخ را با یک مثال ساده بیان خواهم کرد. تصور کن در اتوبوس ایستاده ای. با هر ترمزی که راننده محترم می گیرد همه کسانی که مثل تو ایستاده اند به جلو پرتاب می شوند. در این شرایط اگر کسی دستش را به دستگیره ای نگرفته باشد حتما به زمین خواهند خورد.  حتی گاهی با وجود اینکه دستگیره را گرفته اند ممکن است به خاطر شدت حرکت اتوبوس دستگیره از دستشان رها شود و زمین بخورند. 
زندگی هم مثل همین اتوبوس در حال حرکت است. پستی و بلندی مسیر ممکن است انسان را زمین بزند در این شرایط انسان باید به دستگیره محکمی چنگ بزند تا خودش را حفظ کند. 

 

آن دستگیره چیست؟

 
تنها دستگیره ای که میتوان به آن اعتماد کرد خداست. انسان باید به خدا ایمان و اعتماد داشته باشد و تنها راهی را برود که او فرمان داده است. این راه, راه امن است 
 
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (بقره 256)
در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست. 
بله. پروردگار انسان که خیر و صلاح او را می خواهد هر گز کسانی را که به او تمسک کنند گمراه نمیکند. 
وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (22لقمان)
كسى كه روى خود را تسليم خدا كند در حالى كه نيكوكار باشد، به دستگيره محكمى چنگ زده (و به تكيه‏گاه مطمئنى تكيه كرده است)؛ و عاقبت همه كارها به سوى خداست. 

نویسنده: سید مهدی خدایی




ترمزهایی در جاده زندگی

نوشته شده توسطرحیمی 13ام بهمن, 1396

 

وجود ترمز در هر وسیله ی نقلیه ای، نقش اساسی و کارساز را بر عهده دارد؛ چرا که بدون آن کنترل و هدایت ماشین در جاده های نه چندان خطرناک و معمولی نیز کاری بسیار سخت و خطرناک به شمار می آید. این در حالی است  که فقدان این عنصر و ابزار مهم در جاده های پر پیچ و خم کوهستانی این وسیله ارزشمند را به ارابه ای مرگبار و هولناک تبدیل می نماید.
به راستی اگر انسان به خوبی بیندیشد و خود را در جاده زندگی به درستی بنگرد، زندگی و حیات او بی شباهت به رانندگی در یک جاده پر فراز و نشیب نیست. از این رو اگر در مسیر زندگی خود را به اهرم های بازدارنده و نگه دارنده ای مجهز نکند، زندگی او همانند رانندگی با ماشینی بدون ترمز در جاده هایی خطرناک خواهد بود.
در آموزه های اسلامی قوی ترین اهرم های بازدارنده در جاده زندگی به شرح زیر آمده است:
 
1-تفکر و اندیشه سالم و صحیح
یکی از مهمترین و با ارزش ترین اهرم های باز دارنده در جاده زندگی، استفاده و بهره مندی از اندیشه و تفکر است. آموزه های اسلامی در رهنمودهای خود تأکید و سفارش فراوانی بر این موضوع داشته و همگان را به بهره گیری از آن در زندگی تشویق کرده است. آیات و روایات بی شماری حاکی از اهمیت و ارزش این عنصر کار آمد در زندگی است.
کتاب شریف کافی روایت بسیار زیبا و ارزشمندی را در خصوص اهرم تفکر و اندیشه نقل می نماید:
فردی نزد رسول خدا(صلی الله علیه و اله) آمد و عرض کرد:
ای رسول خدا! توصیه و سفارشی به من نما،
آن حضرت سه بار از آن شخص پرس
یدند:
اگر سفارشی کنم انجام می دهی؟
آن شخص در هر سه بار پاسخ داد: آری ای رسول خدا!  
پیامبر اکرم(صلی الله الله علیه و اله) فرمودند:
به تو سفارش می کنم که هرگاه خواستی کاری انجام دهی در  سر انجام آن تدبر نما؛ اگر مایه رشد و هدایت بود انجام بده و اگر مایه گمراهی بود از آن بپرهیز.[1]

ادامه »

بجای تظاهر کردن، قلب را باید صاف کرد

نوشته شده توسطرحیمی 30ام دی, 1396

 

در محضر مجتهدی:

در پیشگاه خداوند به گناهانی که انجام داده‌ای،

به بدی‌هایی که در قلبت مخفی کرده‌ای اعتراف کن.

زمانی حضرت موسی بن عمران علیه السلام یاران خود را پند و اندرز می ‌داد که ناگاه مردی برخاست و پیراهن خود را پاره کرد. خداوند عزوجل به او وحی کرد: «ای موسی به او بگو که پیراهن خود را پاره نکن، بلکه دلت را برای (محبت و عشق به من) بگشای».

آیت‌الله مجتهدی در شرح این حدیث می‌گوید:

یک روز حضرت موسی علیه السلام اصحابش را موعظه می‌کرد که ناگهان یک نفر از جایش بلند شد، و در حالی که ناراحت شده بود، پیراهنش را پاره کرد. بعضی‌ها هستند که وقتی موعظه می‌شنوند، حالشان منقلب می‌شود؛ من شصت سال پیش دیدم که «آمیرزا چلویی» مشغول موعظه بود که یک نفر غش کرد؛ ما قدیم دیده بودیم افرادی را که غش می‌کردند.

ایشان ادامه دادند: «پیراهنت را پاره نکن، قلبت را صاف کن»، یعنی در پیشگاه من به گناهانی که انجام داده‌ای، به بدی‌هایی که در قلبت مخفی کرده‌ای اعتراف کن. همه چیز را بگو؛ حالا باید از مردم حلالیت بطلبی، پیراهن پاره نکن و تظاهر ننما. بعضی‌ها در هیئت تظاهر می‌کنند، داد و فریاد می‌کنند، نمی‌گذارند مردم به روضه گوش کنند و حال آنکه وقتی تحقیق می‌کنی می‌بینی همین آدم نصف مالش حرام است.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی بیان کرد: حدیث خوبی است، مرحوم مجلسی در شرح این حدیث می‌گوید: «هدف از این حدیث، توبیخ آن شخص بود، خداوند می‌خواهد این شخص به خاطر گناهانی که در باطن خود پنهان کرده توبیخ کند».

وی در پایان گفت: باید ریشه‌ای درست شویم، نه اینکه دو میلیون خرج کنیم تا بر دیوار خشتی، رنگ روغن بزنیم. اگر اصلاح شویم، آن وقت است که گریه ما فایده دارد، پیراهن پاره کردنمان فایده دارد؛ درحالی که تظاهر به مقدسی که خوبی ها را نمایش دهیم و بدی ها را مخفی کنیم، فایده ای ندارد.

احسن الحدیث

بجای تظاهر کردن، قلب را باید صاف کرد

نوشته شده توسطرحیمی 30ام دی, 1396

 

در محضر مجتهدی:

در پیشگاه خداوند به گناهانی که انجام داده‌ای،

به بدی‌هایی که در قلبت مخفی کرده‌ای اعتراف کن.

زمانی حضرت موسی بن عمران علیه السلام یاران خود را پند و اندرز می ‌داد که ناگاه مردی برخاست و پیراهن خود را پاره کرد. خداوند عزوجل به او وحی کرد: «ای موسی به او بگو که پیراهن خود را پاره نکن، بلکه دلت را برای (محبت و عشق به من) بگشای».

آیت‌الله مجتهدی در شرح این حدیث می‌گوید:

یک روز حضرت موسی علیه السلام اصحابش را موعظه می‌کرد که ناگهان یک نفر از جایش بلند شد، و در حالی که ناراحت شده بود، پیراهنش را پاره کرد. بعضی‌ها هستند که وقتی موعظه می‌شنوند، حالشان منقلب می‌شود؛ من شصت سال پیش دیدم که «آمیرزا چلویی» مشغول موعظه بود که یک نفر غش کرد؛ ما قدیم دیده بودیم افرادی را که غش می‌کردند.

ایشان ادامه دادند: «پیراهنت را پاره نکن، قلبت را صاف کن»، یعنی در پیشگاه من به گناهانی که انجام داده‌ای، به بدی‌هایی که در قلبت مخفی کرده‌ای اعتراف کن. همه چیز را بگو؛ حالا باید از مردم حلالیت بطلبی، پیراهن پاره نکن و تظاهر ننما. بعضی‌ها در هیئت تظاهر می‌کنند، داد و فریاد می‌کنند، نمی‌گذارند مردم به روضه گوش کنند و حال آنکه وقتی تحقیق می‌کنی می‌بینی همین آدم نصف مالش حرام است.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی بیان کرد: حدیث خوبی است، مرحوم مجلسی در شرح این حدیث می‌گوید: «هدف از این حدیث، توبیخ آن شخص بود، خداوند می‌خواهد این شخص به خاطر گناهانی که در باطن خود پنهان کرده توبیخ کند».

وی در پایان گفت: باید ریشه‌ای درست شویم، نه اینکه دو میلیون خرج کنیم تا بر دیوار خشتی، رنگ روغن بزنیم. اگر اصلاح شویم، آن وقت است که گریه ما فایده دارد، پیراهن پاره کردنمان فایده دارد؛ درحالی که تظاهر به مقدسی که خوبی ها را نمایش دهیم و بدی ها را مخفی کنیم، فایده ای ندارد.

احسن الحدیث

مسافر سحر

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1396

 

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

 

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

 

سحرگاهان بیست و هفتمین روز دی ماه 1334، مصادف با شب شهادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، لحظات عروج قهرمان عالم تشیع حضرت نواب صفوی بود که جانش با نغمه توحید دمساز افتاد و افتخار حماسه سازی در راه احیای ارزش های الهی و اعتلای پرچم حق در اقصی نقاط جهان را به نام خود ثبت کرده بود.

یکی از افسران مأمور اجرای اعدام آن شهید سرافراز گفته است:

«نواب صفوی با کرامت و بزرگواری خود احترامش را به من تحمیل کرد و من هنوز هم هرگاه صدای آژیر آمبولانس ها را می شنوم، بدنم می لرزد و به یاد شب شهادت نوّاب می افتم که نوّاب با عشق به یارانش می گفت: خلیلم، مظفّرم، محمّدم عجله کنید، غسل شهادت کنید. جدّه ام حضرت زهرای مرضیه علیها السلام منتظر ماست.»[1]

 

 

پی نوشت

[1] نشريه يالثارات، ش 163، ص 7.

 

زیباترین خصلت‌ها

نوشته شده توسطرحیمی 2ام دی, 1396

 

زیباترین خصلت سه چیز است:

۱- وقار بدون مهابت

۲- گشاده دستی

۳- اشتغال داشتن به غیر بهره‌های دنیوی

دریافت فایل

مجموعه «عطر ماندگار» شامل قطعات کوتاهی از شرح احادیث اخلاقی با بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای درس خارج فقه است. احادیث گنجانده شده در این مجموعه با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است. منبع احادیثی که در این مجموعه شرح داده می‌شوند کتاب «الشافی فی العقاید، الاخلاق و الاحکام و امالی» است.

غضب، از آتش و هم جنس شیطان است

نوشته شده توسطرحیمی 1ام دی, 1396

 

آیت الله قرهی:

وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) از پیامبر اکرم(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل می‌کنند که حضرت فرمودند:

دلیری در این است که موقعی که شما خشمگین می‌شوید و به واسطه‌ی این شدّت غضب، چهره‌تان سرخ شده، موهایتان به لرزه درمی‌آید؛ بتوانید خودتان را کنترل کنید.

ذیل این روایت ملّاصدرا می‌گوید: معلوم می‌شود که غضب، آتش است و در انسان وجود دارد.

در نهج‌الفصاحه هست که پیغمبر اکرم(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند:

«أَلاَ وَإِنَّ الغَضَبَ جَمْرَةٌ فِی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ».

«جمرة» تکه‌های آتش است که بر سر گرزها می‌گذاشتند و در جنگ‌ها پرتاب می‌کردند. بدانید غضب، پاره‌ی آتشی است که در قلب بنی‌آدم وجود دارد.

«أَمَا رَأَیْتُمْ إِلَی حُمْرَةِ عَیْنَیْهِ وَانْتِفَاخِ أَوْدَاجِهِ»،

مگر نمی‌بینید (همزه استفهامیّه بر سر «ما»، یعنی لا شک و لا ریب که حقیقتاً این‌گونه هست) به حقیقت موقع غضب، چشمانشان سرخ می‌شود و رگ‌های گردنشان باد می‌کند.

«فَمَنْ أَحَسَّ بِشَیْءٍ مِنْ ذَلِکَ فَلْیَلْصَقْ بِالْأَرْضِ»

هر کسی چنین احساسی پیدا کرد، بر روی زمین بنشیند.

بحث ما چیز دیگری است، امّا حضرت در این‌جا دستورالعملی می‌دهند و آن این که می‌فرمایند:

اگر غضبناک شدید و در حال ایستاده هستید، به طرف دیگری بروید و بنشینید. یک مطلب هم که وضو گرفتن است که در جلسه‌ی گذشته بیان کردیم. امّا مطلب دیگری هم که بسیار عجیب اثر دارد، صلوات فرستادن است. قدیمی‌های ما این مطلب را زیاد به کار می‌بردند و می‌گفتند: صلوات بفرستید، تمام شود که شاید بعضی‌ها هم بگویند: حالا چه وقت صلوات فرستادن هست، می‌خواهم حرفم را بزنم و …! در حالی که این مطلب در باب روایات هم بیان شده است و بسیار اثرگذار است.

لذا معلوم می‌شود که غضب از نفس امّاره است و این نفس امّاره انسان را بدبخت و بیچاره کرده و به هلاکت می‌اندازد. من وامثال من که هنوز به نفس مطمئنّه نرسیدیم، اگر غضب در اختیار نفس مطمئنّه باشد، شجاعت است. امّا ما غضب کردیم، بدانیم که از نفس امّاره است. شیطان هم که هم جنس خودش، آتش، را می‌بیند، خیلی خوشش می‌آید.

اتّفاقاً شیطان وقتی به ابراهیم خلیل رسید، گفت: من در باب ملوک و کسانی که کار در دستشان هست (مانند افرادی که در جایی مدیریتی دارند و …)، با چیزی از جنس خودم یعنی غضب وارد می‌شوم، «فسلطهم بالغضب فان الغضب کیدی عظیم»، من بر این‌ها به واسطه‌ی همان غضب، مسلّط می‌شوم و کید بزرگ من برای این‌ها، غضب است.

گاهی ما هم در این مطالب گرفتار می‌شویم. مثلاً پدر در خانه فکر می‌کند چون ولایت دارد باید غضب کند. لذا این مطلب برای ما و شما هم هستیم. خدای ناکرده بی‌ادبی و بی‌تربیتی می‌کنیم و به همسر و فرزندمان حرف زشت می‌زنیم، چون احساس می‌کنیم ما مالکشان هستیم و بر آن‌ها تسلّط داریم.

وارث

دستورالعمل جامع

نوشته شده توسطرحیمی 24ام آذر, 1396

 

یاد خدا در همه حال

سؤال: از محضرتان تقاضامندم دستورالعمل جامعی برای استفاده، ذکر فرمایید.

جواب: باسمه‌تعالی، دستورالعمل جامع و مانع، «یاد خداست» در حلال و حرام؛ یعنی همیشه.

به‌سوی محبوب، ص۸۶

بالاترین ذکر

نوشته شده توسطرحیمی 8ام آذر, 1396

 

بالاترین ذکر ، همین ذکری است که عرض می کنم:

نیت بکند که اگر خدا به او صد سال عمر داد، یک دفعه هم عالما عامدا مختارا معصیت خدا را نکند، این بالاترین ذکر است.

ذکر عملی است! اگر همه ما این ذکر را داشته باشیم، همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم، همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم، اگر این ذکرمان دوام داشته باشد.