موضوع: "شهدا"

نحوه شهادت شهید بسیجی آشوب خیابان پاسداران "محمد حسین حدادیان"

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1396

 

پدر شهید محمدحسین حدادیان در گفت‌و‌گو با تسنیم جزئیات جدیدی از نحوه شهادت فرزندش را به دست دراویش آشوب‌گر را تشریح کرد.

پدر شهید محمد حسین حدادیان، شهید بسیجی آشوب خیابان پاسداران در گفت‌و‌گو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری فرزندش گفت:محمد حسین متولد سال 74 و دانشجوی علوم سیاسی بود. او از 7 سالگی عضو بسیج  بود و در مسجد فعالیت می‌کرد.

وی با بیان اینکه ‘محمد حسین دنیایی نبود و به دنیا تعلق نداشت’، گفت که محمد حسین پیرو خط ولی فقیه بود و  تمام مستحبات و واجبات شرعی و دینی را انجام می‌داد. در بسیج هم بسیار فعال بود و خالصانه به انقلاب و مردم خدمت می‌کرد و در بسیج بسیار خوب رشد کرد. پسرم در خط رهبری بود و غیر از خط رهبری هیچ خطی را قبول نداشت و خدا را شاکریم که تا لحظه مرگش با ولی فقیه بود.

 دریافت فیلم وداع با شهید حدادیان با حجم 28 MB

پدر شهید حدادیان به اتفاقات و آشوبهای خیابان پاسداران اشاره کرد و گفت:

 از  یک ماه گذشته توحش‌گرانی موسوم به دراویش، در خیابان پاسداران حضور داشتند و مزاحماتی را برای مردم ایجاد می‌کردند و ما نیز ساکن و بسیجی همان محله هستیم.

وی ادامه داد: در آن روز حادثه، آشوب‌گران قصد تخریب کلانتری پاسداران را داشتند و خوشبخاته آشوبگران با هشدارهای ناجا عقب نشینی کردند و پس از مدتی آن حادثه هولناک رخ داد که منجر به شهادت 3 نفر از نیروهای نیروی انتظامی شد. پس از آن آشوبگران با چوب و سنگ و سلاح شکاری به سمت نیروی انتظامی و مردم هجوم آوردند و قصد آسیب زدن به اموال مردم را داشتند. این در حالی بود که نیروی انتظامی قصد داشت بدون خشونت به این غائله پایان دهد و چندین بار ناجا به آنها اخطار و تذکر داده بود اما آنها اقدامات شوم خود را انجام دادند.

پدر شهید حدادیان اظهار کرد که در آن شب حادثه ما در مراسم عزاداری حضرت فاطمه سلام الله علیها حضور داشتیم که متوجه شدیم این آشوب ها آغاز شده  است. محمد حسین با شنیدین این موضوع به صورت داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت. من نیز همراه او تا ساعت 3 بامداد در محل این حادثه حضور داشتیم.

او به نحوه شهادت فرزندش اشاره کرد و گفت: در همان لحظات بامداد، محمدحسین در ابتدا با اسلحه شکاری مجروح شد و سپس توسط یک اتومبیل سمند زیر گرفته شد. این خودرو دوبار از روی پسرم رد شد و او را به شهادت رساند.

پدر شهید حدادیان با بیان اینکه ‘پسرم سینه زن و خادم ائمه اطهار بود’،گفت: ما خوشحالیم که پسرم در شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به فیض شهادت نائل شد و محمد حسین را به حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم کردیم.

تسنیم

برگزاری مراسم تشییع 3 شهید ناجا در حادثه اخیر خیابان پاسداران

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1396

 

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پلیس، مراسم باشکوه تشییع 3 شهید گرانقدر نیروی انتظامی در حادثه اخیر خیابان پاسداران فردا سوم اسفند ماه جاری از ساعت 09:30 در ستاد فرماندهی انتظامی تهران بزرگ واقع در انتهای خیابان شهید مطهری، خیابان شهدای ناجا برگزار خواهد شد.

در این مراسم وزیر کشور، فرمانده نیروی انتظامی ، جمعی از مقامات لشکری و کشوری و مردم شهید پرور نیز حضور دارند.

شهید نیروی انتظامی محمد علی بایرامی

گفتنی است، در ناآرامی های دوشنبه شب خیابان پاسداران تهران 3 نفر از کارکنان نیروی انتظامی و 2 نفر از نیروهای بسیج به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

اسامی این عزیزان به شرح زیر است:

شهید گرانقدر؛ گروهبان یکم “رضا امامی” از یگان امداد پلیس پایتخت
شهید گرانقدر؛ گروهبان یکم “محمدعلی بایرامی” از یگان امداد پلیس پایتخت
شهید گرانقدر؛ سرباز وظیفه “رضا مرادی علمدار” از یگان امداد پلیس پایتخت

پایگاه خبری پلیس

ماهی‌ که بیشتر از بقیه زنده بماند بیشتر زجر می‌کشد!!!

نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396

 

ماهی‌ که بیشتر از بقیه زنده بماند بیشتر زجر می‌کشد

صدای بولدوزر می‌پیچد توی سرم؛

حالا شروع کرده‌اند به ریختن خاک؛

نفسم را حبس می‌کنم، محمد فریاد می‌زند

«دیوونه نفست رو حبس نکن، اینطوری بیشتر زجر می‌کشی…»

دیگر صدایش را نمی‌شنوم؛

خاک رفته توی دهان و گلویش.

 

حسن غلامعلی‌فرد داستانی کوتاه به یاد 175 شهید غواص در وبلاگ شخصی‌اش نوشته است:

من بیشتر از همه می‌توانستم نفسم را نگه دارم. محمد که شوخ‌تر از همه بود می‌گفت «تو هنوز کپسول اکسیژنت آکبند مونده» گاهی که با بچه‌ها نفس‌مان را حبس می‌کردیم تا ببینیم کدام یکی ریه‌هایش قوی‌تر است آخرین نفری که نفسش را رها می‌کرد من بودم، برای همین شده بودم پای ثابت تمام عملیات‌هایی که اختفا و سکوت لازمه‌یشان بود.

«مرگ توی آب مثل‌ِ شهادته، پس شهادت توی آب دیگه نور علی نوره» این را علی گفته بود. اصلاً برای همین غواص شده بود. محمد می‌گفت: «علی مثل ماهیه، خشکی بهش نمی‌سازه، اگه علی نفس‌ِ تو رو داشت باید با مصیبت از آب درش می‌آوردیم» علی اهل دجله بود، بچه‌ی شط. می‌گفت فاو و مجنون جزیره نیستند، آدم‌هایی‌اند که مسخ شده‌اند، توده‌ای آدمند که به شکل جزیره در آمده‌اند. می‌گفت «کسی که توی آب جنوب بمیره می‌شه تکه‌ای از مجنون»

***

حالا همه‌مان دراز کشیده‌ایم کنار هم. قرار بود در اعماق آب باشیم. قرار بود وقتی از آن پایین سرمان را بالا می‌گیریم نور خورشید را ببینیم که شکن‌شکن شده و روی موج‌ها می‌رقصد. قرار بود برای دختر 3 ساله‌ محمد گوش‌ماهی و سنگ‌‌های رنگی جمع کنیم.

بوی خاک پیچیده توی دماغم. دراز به دراز ما را خوابانده‌اند کنار هم. دست‌های‌مان را بسته‌اند. نگاهم را می‌چرخانم سمت علی. شبیه ماهی‌ای که از تُنگ بیرون افتاده مدام تقلّا می‌کند.

دلم ریش می‌شود؛ نگاهم را از علی می‌دزدم و می‌چرخم سمت محمد. صورتش روی زمین است. روی چهره‌ بی‌رمقش هنوز ته‌مانده‌هایی از شوخی هست، می‌گوید «قسمت نشد توی آب شهید شیم…» صدای بولدوزر می‌پیچد توی سرم.

حالا شروع کرده‌اند به ریختن خاک؛ نفسم را حبس می‌کنم. محمد فریاد می‌زند «دیوونه نفست رو حبس نکن، اینطوری بیشتر زجر می‌کشی…» دیگر صدایش را نمی‌شنوم؛ خاک رفته توی دهان و گلویش. علی و محمد هر دو کنار منند.

تکان‌ خوردن‌هایشان را زیر خاک حس می‌کنم، سینه‌ام سنگینی می‌کند، لایه‌های خاک بیشتر و بیشتر می‌شوند، بدنم شروع می‌کند به خارش، سنگینی خاک دارد دنده‌هایم را خرد می‌کند، علی و محمد دیگر تکان نمی‌خورند.

***

قرار بود توی آب بمیریم، یعنی اینطور فکر می‌کردیم، اما نه اینکه غرق شویم یا توی آب خفه شویم، علی می‌گفت «آب ما رو خفه نمی‌کنه، چیزی که ما رو می‌کشه خاکه، خاک» حالا هم داریم زیر خروارها خاک خفه می‌شویم.

***

نمی‌دانم چشمانم بازند یا بسته، اما می‌سوزند، هر چه سعی می‌کنم مزه‌ آب را به یاد آورم نمی‌توانم؛ فکرم می‌رود سمت محمد و علی، علی لابد تا الان شده تکه‌ای از مجنون، محمد هم شده است سنگی رنگی در دستان دخترش؛ شاید هم آنها هم مثل من هنوز نفس‌شان را نگه داشته‌اند… ماهی‌ای که بیشتر از بقیه زنده بماند بیشتر زجر می‌کشد، اینطوری شاهد مرگ باقی ماهی‌هاست.

خبرگزاری فارس

مداحی با صدای حاج عماد مغنیه +فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 26ام بهمن, 1396

 

شهید عماد فائز مغنیه معروف به “حاج رضوان” از فرماندهان ارشد حزب‌الله لبنان بود که در سال بهمن 1386 توسط رژیم غاصب صهیونیستی در دمشق پایتخت سوریه ترور شد و به شهادت رسید.

این شهید والامقام در سال 1340 در روستای طیردبا در جنوب لبنان در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. وی دارای دو برادر به نام‌های فؤاد و جهاد و دو خواهر به نام‌های ناهده و زینب بود. او از 14 سالگی با ورود به جنبش فتح فلسطین، به جبهه‌ی مقاومت پیوست و بعدها از فرماندهان ارشد حزب‌الله لبنان شد و تا سن 45 سالگی که به شهادت رسید، به طور مداوم در حال مبارزه با صهیونیست‌ها و جبهه‌ی استکبار بود.

شهید جهاد عماد مغنیه فرزند شهید عماد مغنیه هم فرماندهی نیروهای لبنانی خطوط دفاعی منطقه جولان را بر عهده داشت که برای ممانعت از ورود تروریست‌های القاعده و داعش به خاک لبنان به وجود آمده بود. جهاد مغنیه در سال 1393 بلندی‌های جولان در استان قنیطره‌ی سوریه توسط هواپیما رژیم صهیونیستی ترور شد و به شهادت رسید.

به مناسبت ایام شهادت شهید عماد مغنیه، در ادامه ویدئویی مشاهده می‌کنید که با مداحی این شهید، صداگذاری شده است.

دانلود فیلم

قصاص خون عماد برچیدن بنیان رژیم صهیونیستی است

نوشته شده توسطرحیمی 26ام بهمن, 1396

 

سردار سلیمانی در همایش راز رضوان:

قصاص خون عماد برچیدن بنیان رژیم صهیونیستی است

جبهه مقاومت امروز وسعتی بزرگ پیداکرده و روزانه بر آن افزوده می‌شود

از منظر عماد شرط به زانو درآوردن دشمنان، به کار گرفتن قابلیت‌های جهادی است

فرمانده سپاه قدس گفت:

راه شهدا، عماد مغنیه و هم‌چنین راه جهاد استمرار خواهد داشت و جبهه مقاومت امروز وسعتی بزرگ پیداکرده و روزانه بر آن افزوده می‌شود.

سردار قاسم سلیمانی در همایش راز رضوان ویژه دهمین سالگرد شهادت عماد مغنیه اظهار کرد: اولین جلسه ای است که درچارچوب علمی پیرامون شخصیت شهیدی برگزار می شود که وجودش، حضورش و شهادتش تاثیر بسیاری بر عالم اسلامی داشت. نامی که برای دشمن رعب آور و برای دوست نشاط بخش و امید آور بود.

وی ادامه داد: برای اولین بار می خواهم پیرامون دوست عزیزی صحبت کنم که دوره مهمی از عمرم را با او گذراندم. شخصیتی که قدر و اساس شخصیتش تاکنون در میان جوانان جهادی عالم اسلامی اعم از سنی و شیعه و غیر از آن در عالم مسیحی، مجهول و ناشناخته مانده است. نه این کنگره می تواند قدر او را معلوم کند و نه کنگره های دیگری.

ادامه »

راز رضوان / بغض سردار سلیمانی در مراسم سالگرد شهید عماد مغنیه

نوشته شده توسطرحیمی 26ام بهمن, 1396

 

عماد مغنیه یکی از فرماندهان نظامی حزب‌الله لبنان بود که در جبهه مخالف رژیم صهیونیستی مبارزه می‌کرد. او چندین عملیات کارآمد را طی جنگ لبنان و رژیم اشغالگر قدس فرماندهی کرد که در نهایت در جریان همین کشمکش‌ها در 12 فوریه 2008 در پی انفجاری در دمشق به شهادت رسید.

جهاد مغنیه فرزند او نیز از جمله مبارزان شجاعی بود که در رکاب سردار سلیمانی علیه مواضع داعش جنگید و در سوریه به مقام رفیع شعادت نائل شد. 

به مناسب سالگرد شهادت عماد مغنیه مراسم یادبودی با حضور حاج قاسم سلیمانی برگزار شد که طی آن سردار به ایراد سخنرانی پرداخت. بیاناتی که با بغض همراه شد.

دانلود فیلم

ادامه »

ما اهل اینجا نیستیم ....

نوشته شده توسطرحیمی 9ام بهمن, 1396

 

ما اهل اینجا نیستیم،

ما اهل جایی دیگر هستیم،

باید برای آنجا خیلی تلاش بكنیم،

دل‌ها را بسپارید به خدای متعال،

متوسل شوید به ائمه اطهارعلیهم السلام،

به امام حسین شهید عزیز

ما اهل اینجا نیستیم ما اهل جای دیگه هستیم باید برای اونجا خیلی ما تلاش بکنیم، ما یک صف بزرگی جلومون وایسادن ماها رو تحویل می‌گیرن اون صف رو ما کاری نکنیم رو برگردونه از ما، دل‌ها رو بسپارید به خدای متعال متوسل بشید به ائمه اطهار در راس اون‌ها امام حسین شهید عزیز، پرچم دار این حرکته ما و افتخار بکنیم که ما سربازان فرزند او حضرت مهدی هستیم و امروز زیر پرچم حضرت ایت الله العظمی‌خامنه‌ای داریم این لشکر و این سپاه و این سازمان رو اداره می‌کنیم که تحویل بدیم به حضرت مهدی.

فراموش نشدنی

نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1396

مداحی غرق در خون می آید، شهید بی سر میثم مطیعی + دانلود

نوشته شده توسطرحیمی 14ام آبان, 1396

 

نماهنگ مداحی میثم مطیعی با عنوان «غرق در خون می آید، شهید بی سر» را در اینجا دانلود کنید.

درد دل جانسوز دختر شهید مدافع حرم + فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1396

درد دل جانسوز دختر شهید مدافع حرم + فیلمدختر یکی از شهدای مدافع حرم، عباس عبداللهی حرفهای غم‌انگیزی درباره شهادت پدرش گفت.

 شهید مدافع حرم عباس عبداللهی، سردار بازنشسته سپاه و از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس بود. شهید عبداللهی متولد مرند و آذری زبان بود. او همواره پای ثابت اردوهای دانشجویی راهیان نور بود و به عنوان راوی دفاع مقدس، برایشان از خاطرات شهدا می‌گفت. 

شهید عباس عبداللهی یکی از تک تیراندازهای ایران و فرمانده گردان صابرین تیپ امام زمان لشکر 31 عاشوای سپاه پاسداران بود که در 23 بهمن 93 در درعای سوریه به دست نیروهای تکفیری به شهادت رسید.

از این شهید بزرگوار یک دختر و یک پسر به یادگار مانده است.  

در ویدئوی زیر صحنه‌هایی از درددل جانسوز دختر شهید عبداللهی نشان داده شده است. این دخترک با لهجه شیرین آذری در نهایت دلتنگی و با چشمانی اشکبار  درخصوص شهادت پدر گفت :

نمیگم بابام شهید نمی‌شد اما الان زمان خوبی نبود که بابا نداشته باشم… 

دانلود فیلم