« مبارزه با فسادراه خروج ازبن بست »

طمع ضد اخلاق

نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394

 

 

وَ قَالَ علی عليه السلام إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيٍّ وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِيِّهِ وَ كُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْ ءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ وَ الْأَمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ وَ الْحَظُّ يَأْتِي مَنْ لَا يَأْتِيهِ

امام عليه السّلام (در دورى از آز و آرزو) فرموده است:

طمع (آدمى را) بر سر آب مى آورد بى آنكه (او را سيراب كرده) باز گرداند (هر كه بآن گرفتار شود تباه گشته رهائى نيابد) و ضامن است بى آنكه (بعهد و پيمان خود) وفاء كند، 2- و بسا آشامنده كه پيش از سيراب شدن گلوگير شود (بسا آزمند كه در راه بدست آوردن مطلوب پيش از رسيدن بآن و بهره بردن تباه گردد) 3- و هر چند منزلت چيزيكه بآن رغبت ميشود افزون باشد اندوه نيافتن و بدست نياوردن آن بسيار گردد، 4- و آرزوها ديده هاى بينائيها را كور مى نمايد، 5- و نصيب و بهره (مقدّر) مى آيد پيش كسيكه بسوى آن نمى آيد (بهره مقدّر خواهد رسيد هر چند در طلب آن كوشش نداشته و آرزومند آن نباشند).( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1221)

[و فرمود:] طمع كشاننده به هلاكت است و نارهاننده، و ضامنى است حق ضمانت نگزارنده، و بسا نوشنده كه گلويش بگيرد و پيش از سيراب شدن بميرد، و ارزش چيزى كه بر سر آن همچشمى كنند هر چند بيشتر بود مصيبت از دست دادنش بزرگتر بود، و آرزوها ديده بصيرت را كور سازد و بخت سوى آن كس كه در پى آن نبود تازد.( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 412)

ترجمه شرح ابن میثم

امام (علیه السلام) فرمود:

إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيٍّ- وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِيِّهِ- وَ كُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْ ءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ- عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ- وَ الْأَمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ- وَ الْحَظُّ يَأْتِي مَنْ لَا يَأْتِيهِ

ترجمه

«طمع، انسان را تا لب آب مى آورد بدون اين كه برگرداند و ضمانت مى كند بدون اين كه وفا كند، بسا نوشنده آب كه پيش از سيراب شدن، گلوگير شود. هر چه ارزش شي ء دلخواه بيشتر باشد، مصيبت از دست دادنش بزرگتر است. آرزوها چشم بصيرت را كور كنند، و بهره و برخوردارى به كسى مى رسد كه در پى آن نيست.»

شرح

امام (علیه السلام) از طمع در دنيا و آزمندى در طلب دنيا و آرزو داشتن و در پى دنيا رفتن به چند دليل بر حذر داشته است:

1- قياس مضمرى كه صغراى آن عبارت: «إنّ الطمع… و فىّ» است يعنى: طمع آدمى را بر موارد هلاكت مى برد امّا از آنجا باز نمى گرداند. عبارت الضامن غير الوفىّ را- به دليل اين كه انسان را علاقمند به كسب دنيا مى كند و به طرف دنيا مى خواند، و با اين حال دروغ مى گويد، هم چون كسى كه ضامن چيزى شود و وفا نكند- براى طمع استعاره آورده است، و كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه اين طور باشد، سزاوار پيروى و اطمينان نيست.

2- عبارت: و ربّما… ريّه هشدار بر اين مطلب است كه در پى دنيا به طور مداوم بودن روا نيست، به دليل قياس مضمرى كه از صغراى آن به كنايه ياد كرده است و در تقدير چنين است: هر كه همواره در پى دنيا باشد گاهى نااميد مى شود و بدون رسيدن به آرزو، اميدش قطع مى شود، و كبراى مقدّر آن نيز چنين است: و هر چه اين طور باشد، شايسته نيست كه هميشه در پى آن بود.

3- از شتافتن در پى آنچه از متاع دنيا كه پر ارزش است، به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن عبارت: و كلّما… لفقده است. رزيّة به معنى مصيبت است.

و كبراى مقدّر آن نيز چنين است، و هر چه كه مصيبت فقدان آن بزرگ باشد پس شايسته بر گرفتن نيست، زيرا ناگزير از دست خواهد رفت، و فنا پذير است.

4- از آرزوها به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن عبارت: و الأمانىّ تعمى اعين الابصار است، توضيح آن كه آرزوها فكر را به چيزى كه هدف نيست مشغول مى سازد و از هدف يعنى كمالات عقلى باز مى دارد.

كلمه. اعين را استعاره براى افكار آورده است از آن رو كه هر دو ادراك مى كنند. و كبراى مقدر نيز چنين است: و هر چه اين طور باشد، اجتناب از آن لازم است.

5- بر ترك بهره بردارى از دنيا توجّه داده است. با اين عبارت: و الحظّ يأتي من لا يأتيه يعنى: بهره آن كسى كه نصيبى از دنيا دارد به او مى رسد، هر چند كه در پى دنيا نباشد، و اين عبارت به منزله صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه كه اين طور باشد، نيازى به رفتن در پى آن و جستن آن نيست.( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 651 - 653)

 

 


فرم در حال بارگذاری ...