موضوع: "آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی(ره)"

آیت‌الله‌العظمی‌ بروجردی (ره) پیشتاز در وحدت و تقریب مذاهب

نوشته شده توسطرحیمی 21ام شهریور, 1392

مرحوم آیت‌الله‌العظمی‌سید حسین طباطبایی بروجردی (فروردین ۱۲۵۴ـ فروردین ۱۳۴۰ش) پس از دریافت درجه اجتهاد از مراجع اصفهان و فراگیری علوم معقول‌، به نجف اشرف عزیمت نمود و از محضر آیات آخوند خراسانی، سیدکاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی بهره مند گردید و از سال ۱۳۲۳ش به قم رفت و مرجعیت جهان تشیع و مدیریت حوزه علمیه را پذیرفت.
آیت‌الله‌العظمی بروجردی که پس از رحلت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی به مرجعیت تام رسید، از فقهای نامداری بود که علاوه بر «فقه» در علوم دیگر از جمله علم‌الحدیث و رجال، شخصیتی برجسته و بی‌نظیر به شمار می‌رفت و در این میدان، تسلط کاملی بر حدیث و فقه اهل سنت هم داشت. ایشان این رشته را در «مکتب اصفهان» و سپس «مکتب نجف» در محضر اساتید برجسته آن دوران فرا گرفته بود و به دلیل همین احاطه بر علوم و فقه مذاهب، در مسائل خلافی فقهی، برای «فقه مقارن» ارزش ویژه‌ای قائل بود و در عمل، در حوزه تدریس خود در هر مسئله مهم خلافی، اهتمام خاصی به بررسی ادله مذاهب دیگر داشت و شاید در همین راستا به تصحیح و تجدید چاپ کتاب «الخلاف» شیخ طوسی اقدام نمود و حتی در بعضی از اوقات، این کتاب را همراه خود به حلقه درس فقهش می‌آورد و با استناد به آن کتاب و نظرات شیخ طوسی، فضلای را با این مکتب آشنا می‌ساخت و بدین وسیله موجب می‌شد که آن مجتهدان آیندة دنیای تشیع، با کتابها و آرای فقهی مذاهب اربعه آشناتر شوند؛ چون عقیده داشتند که فقه یک علم مشترک بین مذاهب اسلامی است که با هم اشتراکات و پیوندهای زیادی دارند و باید از جنبه‌های مثبت آن به ویژه در «مسائل مستحدثه» و استنباط احکام آنها، استفاده لازم به عمل آید.
اصولاً با توجه به تلمذ بعضی از ائمه اربعه اهل سنت در محضر ائمه هدی علیهم‌السلام و شرکت و حضور علما و طلاب شیعه و سنی، در محافل درسی یکدیگر این سنت حسنه رجوع به فتاوی فقهای طرفین از قدیم ـ از عصر علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) تا عصر شهید ثانی و پس از آن ـ ادامه داشت، ولی متأسفانه به علت دخالت بعضی از حاکمیت‌ها، در یکی دو قرن اخیر به کنار گذاشته شده بود که با ابتکار آیت‌الله بروجردی و روش عملی تدریسی ایشان دوباره مرسوم گردید.
آیت‌الله بروجردی به این نکته اشاره می‌نمودند که فقهای قدیم شیعه (مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و…) همواره به این روش عمل می‌کردند و آن را به سود جهان اسلام و وحدت مسلمانان و نزدیکی علمای فریقین می‌دانستند. ایشان برای تکمیل این روش و گسترش همه جانبه‌اش، بر این باور بودند که باید کتب فقهی شیعه بین علمای اهل سنت توزیع شود تا آنها هم از دامنه وسیع فقه شیعی آگاه شوند و گامی مثبت در راه ایجاد وحدت و تقریب برداشته شود. به همین منظور کتاب «المبسوط» شیخ طوسی را توسط علامه محمدتقی قمی برای شیخ عبدالمجید سلیم (از شیوخ الازهر) فرستادند که موجب اعجاب نامبرده گردید و در مراحلی، دارالافتا مصر ـ وابسته به الازهر ـ از مبانی فقهی شیعه در صدور فتوا استفاده کردند.

صفحات: 1· 2

بزرگ‌ترین جایزه آیت‌الله بروجردی به چه کسی تعلق گرفت؟

نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1392

خبرگزاری فارس: بزرگ‌ترین جایزه‌ای که آیت‌الله بروجردی داد/ نظر استاد امام درباره ورود طلاب به رسانه

آیت‌الله بروجردی  مرجع شیعیان جهان اسطوره‌ای یگانه بود که سال‌ها در اوج ساده‌زیستی گام‌های مؤثر و فراوانی در ترویج و تبیین دین مبین اسلام برداشت و آثار و برکات به جا مانده از این فقیه بزرگ گنجینه‌ای ناب برای همیشه تاریخ اسلام و تشیع است، بیان خاطرات از زبان شاگردان ایشان می‌تواند زاویای اخلاقی و علمی این عالم بزرگ شیعه را آشکار می‌سازد، یکی از شاگردان این مرجع معظم، مرحوم علامه علی دوانی است.

به همین منظور گفت‌وگویی را «محمدحسین رجبی» فرزند این استاد فقید تاریخ اسلام درباره خاطرات پدرش از آیت‌الله بروجردی انجام دادیم .

وی در ابتدا به ویژگی‌های منحصر به فرد مرحوم آیت‌الله بروجردی اشاره کرد و گفت: این مرجع بزرگ تقلید شیعه در زمان حیات خویش موقعیتی را پیدا کردند که تا کنون هیچ یک از مراجع بزرگ تقلید به این حد و پایه از نظر دارا بودن جایگاه در بین تمام شیعیان جهان به آن دست نیافته‌اند، زیرا هنگامی که آن بزرگوار زعامت جهان تشیع را بر عهده گرفت، نه تنها شیعیان ایران بلکه شیعیان عراق، آذربایجان شوروی سابق، عربستان، بحرین، افغانستان، پاکستان، هند و شیعیان کشور اندونزی از آیت‌الله بروجردی تقلید می‌کردند.

رجبی با بیان اینکه تا زمان حیات آیت‌الله بروجردی دیگر علمای شیعه به خاطر احترام به مقام علمی و معنوی ایشان هیچ‌گونه رساله علمیه‌ای را منتشر نکردند، ابراز داشت: بنابراین این موقعیت برجسته آیت‌الله بروجردی به عنوان یک مرجع واحد و مطلق جهان تشیع، یک موقعیت استثنایی محسوب می‌شود، زیرا تمام عالم تشیع به ایشان چشم دوخته بود و تا زمانی که این مرجع بزرگ زنده بودند، حکومت جبار و ظالم پهلوی جرأت نداشت که اهداف آمریکایی را در ایران اجرا کند.

وی ادامه داد: بعد از رحلت جانسوز آیت‌ الله بروجردی، شاه نادان و جاهل ایران برای اینکه پایگاه مرجعیت را از ایران دور کند، تلگراف تسلیتی به آیت‌الله حکیم در نجف ارسال کند، بدون اینکه پیام تسلیتی به حوزه علمیه قم بدهد، و خواست این گونه القا کند که بعد از آیت‌الله بروجردی زعامت شیعه با آیت‌الله حکیم است و در ایران دیگر مرجعی نیست که بخواهد با آیت‌الله بروجردی برابری کند و زعامت شیعه را به عهده بگیرد.

این کارشناس تاریخ اسلام با بیان اینکه این توطئه شاه پهلوی به خطا رفت، اظهار داشت: زیرا علمای بزرگ و برجسته‌ای در حوزه علمیه قم که حضرت امام خمینی(ره) در میان آن‌ها بیشتر می‌درخشید، وجود داشتند که توانستند خلاء آیت‌الله بروجردی را پر کنند، در همین مقطع زمانی می‌بینیم که بعد از ارتحال آیت‌الله بروجردی بعد از سال  1340، رژیم پهلوی شروع به انجام دستورات اربابان آمریکایی در سال 41 کرد با مقاومت و برخورد کوبنده امام خمینی(ره) و علمای بزرگوار دیگری که آن مرد الهی را همراهی و یاری کردند مواجهه شد.

رجبی در ادامه به دو خاطره علامه دوانی از آیت‌الله بروجردی اشاره کرد که در ادامه می‌آید:

*بزرگ‌ترین جایزه  آیت‌الله بروجردی به چه کسی تعلق گرفت

پدر من به عنوان طلبه جوان بعد از تحصیلی که در نجف داشت، وارد حوزه علمیه قم شد و به عنوان شاگرد درس آیت‌الله بروجردی در محضر آن بزرگوار تلمذ کرد، اما آنچه که باعث شد مورد توجه معظم له قرار بگیرند و آن بزرگوار ایشان را فرا بخوانند و مورد تقدیر بزرگ قرار دهد، این بود که پدرم کتابی را به نام «شرح زندگانی استاد کل وحید بهبهانی» نوشت.

توضیح اینکه وحید بهبهانی یکی از علمای طراز اول شیعه است که در اواخر قرن 12 و اوایل قرن 13 هجری با اقدام بسیار ارزنده خود مکتب اجتهاد در فقه شیعه که به افول رفته بود و اخباری‌ها بر حوزه‌های علمی شیعه غلبه پیدا برده بودند، احیا کرد و تسلط اخباری گری بر حوزه‌های علمیه را برکنار کرد، از این حیث آیت‌الله بهبهانی در میان علمای شیعه به عنوان تجدد مکتب اجتهاد و علم اصول شناخته می‌شود و مورد احترام ویژه است.

مرحوم پدرم این کتاب را در سن 27 سالگی راجع به این مرد بزرگ و کارهای او نوشته بود و از آنجایی که خانواده آیت‌الله بهبهانی با خاندان آیت‌الله بروجردی قرابتی داشتند، پدرم تلاش داشتند که پیش از چاپ این کتاب شرح حالی از آیت‌الله بروجردی را هم اضافه کنند تا در این کتاب از آیت‌الله بروجردی با عظمت یاد شود، ولی با توجه به اشتغالات وسیع آیت‌الله بروجردی یا عدم استقبال ایشان که برای عدم بازگویی شرح حالشان، این مهم میسر نشد تا اینکه چاپ و منتشر شد.

مرحوم پدرم با تلاش بسیار این کتاب را همراه با نامه‌ای در معرفی خود و اقدامی که انجام داده بودند و با یادآوری اینکه بعد آمدن من از نجف به قم با دستور ایشان بوده است، تقدیم حضورشان می‌کنند که این کتاب مورد توجه خاص و عنایت ویژه آیت‌الله بروجردی واقع می‌شود، به همین منظور از پدرم دعوت می‌کنند تا به حضورشان بروند.

هنگامی که پدرم در محضر آیت‌الله بروجردی مشرف می‌شوند،‌ جمعی از جمعی علمای تراز اول حوزه علمیه حضور داشتند و در این میان آیت‌الله بروجردی را یک طلبه جوان که تقریباً گمنامی بود را بسیار مورد تفقد قرار می‌دهند و با تأکید می‌فرمایند: این کتابی که بالغ بر 500 صفحه بود، من تماماً خواندم و دو بار می‌فرمایند: بسیار استفاده کردم، بعد جایزه‌ای را برای علامه دوانی در نظر می‌گیرند که در طول دوران مرجعیت آن بزرگوار بی‌سابقه بوده است.

زیرا معمولاً اگر کسی کتاب ارزشمندی می‌نوشت و مورد توجه و تفقد آیت‌الله بروجردی قرار می‌گرفت، در آن موقع حداکثر 300 تومان به عنوان جایزه به او اهدا می‌کردند، اما برای اولین و شاید هم آخرین بار رقم اهدایی جایزه ایشان به پدرم بابت نگارش این کتاب 1700 تومان بود که بسیار در حوزه انعکاس پیدا کرد و چون پدرم در نامه قید کرده بودند که خواهان این بودم که شرح حال شما را داشته باشم، ایشان فرزند خود را به سراغ پدرم می‌فرستند و بعد از ایشان دعوت می‌کنند که خصوصی به محضر ایشان شرفیاب شوند.

صفحات: 1· 2

یادمان زعیم بزرگ حوزه آیت‌الله‌العظمی بروجردی(ره)در بیان مرجع معاصر

نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1392

آیت‌الله‌العظمی بروجردی در بیان مرجع معاصر

سخن از بزرگ‌مردی است که در یکی از حساس‌ترین شرایط تاریخ ایران چون شهاب شکافنده، سینه تاریکی و جهل را در ایران درید و پرتوی انوار وجودی او پس از سال‌ها همچنان بر تارک این خاک می‌درخشد.


آیت‌الله‌العظمی حاج آقا حسین بروجردی، پس از رحلت مو سس حوزه علمیه قم ،سکان مرجعیت شیعه را به دست گرفت و با نگاهی نو، سنگ بنای نظام جدید حوزه را پایه‌گذاری کرد و 54 سال پیش پس از عمری مجاهدت و پشتیبانی از مکتب پیامبر و اهل‌بیت (ع) عالم تشیع را به سوگ نشاند.

در آستانه سالروز رحلت آن مرجع بزرگ، خاطرات آیت‌الله‌العظمی سبحانی را منتشر می‌کند.


* از سلاله امام حسن مجتبی‌(ع)

آیت‌الله بروجردی از سادات طباطبایی بروجردی است و با سی‌واسطه به دومین پیشوای شیعیان حضرت حسن‌بن‌علی(ع) می‌رسد و نیز نواده دختری مجلسی اول به شمار می‌رود.

* اطاعت از امر پدر/ ترقی روز‌ افزون

هنگامی که سید حسین در اصفهان به تحصیل اشتغال داشت از سوی پدر به بروجرد احضار شد و بر خلاف گمان خود متوجه نشد که پدر، مقدمات ازدواج او را فراهم نموده است، از این پیشامد اندهگین می‌شود و چون پدر علت اندوه و تاثر او را می‌پرسد می‌گوید که من با خاطری آسوده و جدیت بسیار، سرگرم کسب دانش بودم، ولی اکنون بیم دارم که تاهل، مانع رسیدن من به مقصدم شود.

پدر به وی می‌گوید: فرزندم این را بدان که اگر به دستور پدرت رفتار کنی، امید است که خداوند به تو توفیق دهد تا به ترقیات مهمی نایل شوی.

* مطالعه تا سپیده‌دم

ایشان از علوم و فنون متداول بهره‌های کافی داشته و به خوبی قدر علم را می‌دانسته‌اند و چنان با نشاط تحصیل می‌کرد که بعضی شب‌ها تا سپیده دم سرگرم مطالعه بودند.

* احترام استاد به شاگرد

هنگامی که سید حسین جوان، وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد، در حلقه درس آیت‌الله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی مصنف کفایةالاصول وارد شد، در روز نخست متوجه می شود که بیش از یک‌هزار و دویست عالم و فاضل، پای درس آخوند خراسانی حضوردارند و کسی جوان‌تر از او نیست، هنگامی که استاد شروع به تدریس می‌کند، اشکالی به نظرش خطور می‌کند ولی مهابت آخوند خراسانی، مانع از طرح اشکالی از سوی سید حسین می‌شود اما چند روز بعد در مجلس غیر رسمی اشکال خود را مطرح می‌کند که مناظره علمی و پرسش و پاسخ در بین آنان صورت می‌گیرد؛ از آن به بعد سید حسین جوان، مورد احترام استاد خود قرار می‌گیرد و هرگاه در درس، اشکالی از سوی آیت‌الله بروجردی صورت می‌گرفت، مرحوم آخوند با دقت به آن گوش فرا می‌دادند و در احترام و تکریم شاگرد خود کوتاهی نمی‌کرد.

* شیفتگی پروفسور فرانسوی به آیت‌الله‌العظمی بروجردی

پروفسور موریس متخصص بیماری‌های قلبی که برای معالجه آیت‌الله بروجردی از پاریس به قم آمده بود، تحت تاثیر جذبه معنوی آن مرد بزرگ قرار گرفته بود که به اعتراف خودش هیچ مقام روحانی او را این‌قدر تحت تاثیر قرار نداده بود.

* آزاداندیشی و مناظرات علمی

آیت‌الله فقید مخصوصا در بحث‌های علمیه بسیار (آزادمنش) بود، هنگامی که مساله‌ای را عنوان می‌فرمود با کمال بی‌طرفی اقوال و نظرات مختلف علمای بزرگ را در آن مساله با استدلالات آنها، کاملا تشریح می‌کرد، و آنچه در تایید هر یک از نظرات و استدلالات ممکن بود بیان می‌فرمود؛ به‌طوری که غالبا شاگردان قبل از اتمام مساله نمی‌توانستند بفهمند نظر آیت‌الله موافق کدام یک از اقوال مساله است حتی در پاره‌ای از اوقات تمام گفتگوها و بحث‌های لازم و احتمالات مختلف را در مساله مورد بحث بیان گرده و از آن می‌گذشتند به طوری‌که نظر نهایی ایشان در موافقت با یکی از اقوال روشن نمی‌گردید، آیت‌الله فقید با این روش فضلا و شاگردان بحث خود را در یک محیط آزاد علمی و فکری قرار می‌دادند، تا آنها نیز بتوانند ابتکار خود را به کار انداخته و در کمال آزادی، هر نظری به فکر آنها نزدیک‌تر به حقیقت است را انتخاب کنند، آیت‌الله بروجردی هرگز عقیده و نظریه علمی خود را بر دیگری تحمیل نمی‌کرد؛ این یکی از امتیازات درس آن مرد بزرگ بود.

* رفع خستگی مطالعه با مطالعه

آیت‌الله العظمی بروجردی عشق و علاقه وافری به تربیت شاگردان خود داشت و با انواع وسایل تا آنجا که شرایط اجازه می‌داد، آنها را تشویق می‌کرد، و چون خودشان از مطالعه بسیار لذت می‌برد، لذا می‌گفتند(هیچ‌گاه از مطالعات علمی خسته نمی‌شود، بلکه هر گاه از کارهای زیاد خسته شوم خستگی خود را با مطالعه رفع می‌کنم) لذا تا آخر عمر مقدار زیاد از وقتشان صرف مطالعه می‌شد و خودشان می‌گفتند: در دوران جوانی گاه می‌شد که شب‌ها چنان گرم مطالعه می‌شدم که یک وقت متوجه می‌شدم صبح طلوع کرده است. کسانی که با ایشان معاشرت زیاد اشته‌اند نقل می‌کنند که آیت‌الله نوعا از نیمه‌های شب بیدار می‌شدند و مشغول مطالعه و عبادت بودند، و این روش را تا آخر عمر داشتند.

* خلوت در کتابخانه

عشق و علاقه آیت‌الله به مطالب کتب علمی به اندازه‌ای بود که تا اواخر همر پربرکشتان که زعامت شیعیان دنیا با ایشان بود و همواره اشتغالات زیادی از قبیل پاسخ به «استفتائات» و سوالاتی که درباره مسایل دینی از نقاط مختلف جهان به دفتر ایشان می‌رسید، رسیدگی به سایر نامه‌ها و تلگرافات، رفع احتیاجات حوزه‌های علمیه، رسیدگی به کارها و حوائج مردم، را نیز در دستور کار خود داشتند و با آن کبر سن و ضعف مزاج، معذلک در شبانه روز  چند ساعت را خلوت کرده و در کتابخانه مشغول مطالعه و تکمیل نوشته‌های علمی خود بودند.

* قدرت حافظه

آیت‌الله العظمی بروجردی دارای حافظه‌ای فوق‌العاده بودند، قریب نصف قرآن را حفظ داشتند و در بعضی اوقات مخصوصا قبل از افطار در ایام ماه مبارک رمضان قرآن را از حفظ تلاوت می‌کردند؛ بسا می‌شد شخصی را در یک مجلس دیده بودند و چند سال بعد که مجددا ایشان را می‌دیدند با آن همه مراجعاتی که از اشخاص مختلف به ایشان می‌شد، فورا تطبیق می‌نمودند.

* تفقد از بازماندگان علما

آیت‌الله فقید نسبت به خاندان‌های علمی اهمیت زیادی قائل می‌شدند، هر یک از مراجع و بزرگان علما که در زمان ایشان فوت می‌کردند قرض شخصی یا غیر شخصی که در ذمه ایشان بود، همه را متعهد شده و می‌پرداختند. مثلا دیون زیادی که از مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله العظمی آقای حاج آقا حسین قمی باقی مانده بود همه را رسیدگی کرده و پرداختند، با بازماندگان آیات و حجج اسلام طوری رفتار می‌کردند که وفات سرپرست بزرگ خاندان خود را احساس نکنند، همواره آنها را تفقد و نوازش می‌نمودند.

توجه ایشان تنها به حوزه علمیه قم نبود، بلکه نسبت به تمام حوزه‌های علمی به خصوص حوزه علمیه نجف اشرف نیز نظر داشتند و برای طلاب غالب حوزه‌های علمی شهریه تعیین کرده بودند.


* توجه به گسترش اسلام

آیت‌الله بروجردی علاقه خاصی به پیشرفت اسلام در کشورهای غیر اسلامی مخصوصا کشورهای اروپایی و آمریکا داشتند و می‌گفتند که اگر تعلیمات عالی اسلام و مکتب تشیع به‌صورت خوبی در میان مردم این کشورها انتشار یابد، به زودی شیفته این تعلیمات گرانبها شده و با آغوش باز از اسلام استقبال می‌کنند.

* اعزام نماینده به کشورهای اروپایی و آمریکا

ایشان نمایندگانی را به آمریکا و اروپا فرستادند، افرادی مثل آقای حایری نماینده آیت‌الله العظمی بروجردی در آمریکا، و دانشمند معظم آقای محققی نماینده ایشان در اروپا.

منبع:خبرگزاری حوزه/

آیت‌الله العظمی بروجردی مهمترین مانع انقلاب سفید بود .

نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1392

به گزارش خبرگزاری حوزه حجت الاسلام والمسلمین علی نظری منفرد، ضمن گرامیداشت سالروز رحلت آیت الله العظمی بروجردی؛ به تاسیس حوزه های علمیه توسط آیت الله حائری اشاره کرد و اظهار داشت: رضاخان پهلوی قصد از بین بردن حوزه های علمیه را داشت، اما آیت الله حائری در این زمینه بسیار مقاومت کرد تا حوزه ها حفظ شود.

وی با اشاره به اینکه پس از رحلت آیت الله حائری در سال 1355، حوزه های علمیه از دست دادن ایشان را به خوبی احساس می کرد، تصریح کرد: به همین دلیل حوزه علمیه نیازمند حضور شخصیتی بود که فضای مقاومت در برابر رضاخان را تداوم بخشد.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه مرحوم آیت الله بروجردی در زمان رحلت آیت الله حائری در بروجرد اقامت داشتند، خاطرنشان کرد: مرحوم امام خمینی(ره) به همراه علمای دیگری به بروجرد عزیمت کرده و آیت الله بروجردی را به قم آوردند.

حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد ابراز داشت: پس از فوت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در نجف، ریاست عامه مرجعیت به آیت الله العظمی بروجردی واگذار شد.

وی با تاکید بر اینکه مرحوم آیت الله بروجردی از شخصیت علمی و اخلاقی جامعی برخوردار بودند، تصریح کرد: با روحیه بزرگ این مرجع فقید، حوزه های علمیه به خوبی مدیریت می شد.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه مرحوم آیت الله بروجردی از موقعیت اجتماعی خاصی برخوردار بودند، ابراز داشت: شخصیت های بزرگی در حوزه توسط این عالم بزگوار پرورش داده شد.

حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد با اشاره به اینکه مرحوم آیت الله بروجردی از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی بود، تصریح کرد: هوش و نبوغ بالای این عالم ربانی موجب شده بود تا مرحوم آخوند در نامه ای به پدر آیت الله بروجردی از استعداد بالای ایشان تجلیل کند.

وی با تاکید بر این که تبلور نبوغ، دیانت و تقوا در شخصیت آیت الله العظمی بروجردی قابل تجسم است، ابراز داشت: تقوا، زهد و تعهد این مرجع فقید موجب پرورش شاگردان بسیاری در مکتب امام صادق(ع) شد.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه در زمان حیات آیت الله العظمی بروجردی، محمدرضا پهلوی نتوانست انقلاب سفید مورد نظر خودش را اجرا کند، تصریح کرد: پس از رحلت معظم له، شاه قصد تخطئه کردن حوزه های علمیه را داشت.

حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد خاطرنشان کرد: با وجود آیت الله گلپایگانی و آیت الله مرعشی نجفی در قم، محمدرضا پهلوی نامه تسلیت به مناسبت رحلت آیت الله بروجردی را به حوزه نجف ارسال کرد تا به اهداف خود برسد.

وی در پایان تصریح کرد: پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی شخصیتی همچون مرحوم امام خمینی(ره) از حوزه های علمیه برخاست و توانستند با کمک علما خون پاک شهدا، انقلاب اسلامی را بنیان گذاری کنند.

معرفت را از آقا باید آموخت!

نوشته شده توسطرحیمی 29ام بهمن, 1391

 

     زعیم بی نظیر و سراج منیر حوزه علم و تقوا؛ بزرگ مردی همچون آیت الله بروجردی (ره) او که زعیم بی نظیر و قله بی بدیل مرجعیت دینی و استوانة ماندگار علم و پرهیز و در آسمان پرستارة علمای تشیع، ستاره ای که فروغش خیره کننده و بازتابش بی مانند.

     روزی جمعی به دیدار ایشان آمده بودند؛ یکی با صدای بلند گفت : برای سلامتی امام زمان(عج) و آیت الله بروجردی صلوات . ایشان ناراحت شدند و گفتند : « این شخص را از اینجا بیرون کنید ! چرا اسم مرا در کنار نام مبارک امام زمان (عج) قرار می دهد؟

     سالی که پادشاه عربستان به تهران آمده بود، ضمن ارسال هدایایی از ایشان درخواست ملاقات کرده بود. حضرت آیت الله بروجردی این پیشنهاد را نپذیرفتند و در جواب اطرافیان گفته بودند: « این شخص اگر به قم بیاید و به زیارت حضرت معصومه(س) نرود ، توهین به آن حضرت خواهد شد و من چنین امری را به هیچ وجه تـحمل نمی‌کنم».

منبع حوزه نیوز

 

پند آيت الله العظمي بروجردي (خدمت‌رسانی به مردم، موجب سعادت اخروی ميگردد)

نوشته شده توسطرحیمی 26ام آذر, 1391

خدمت‌رسانی به مردم، موجب سعادت اخروی ميگردد. گشايش کار مردم و رسيدگی به مشکلات آنان… 


بسم الله الرحمن الرحيم 

     حضرت آیت‌الله بروجردي ـ رضوان‌الله‌عليه ـ  فرمودند:

     شبی رسول اكرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ را در خواب ديدم و علما در محضر آن حضرت نشسته بودند. - آیت‌الله بروجردي در زمینه جایگاه علما در مجالس حساسيت خاصی داشتند و مراتب علمی افراد را حفظ مي­كردند.- ايشان فرمودند:

     من وقتي خدمت آن حضرت نشستم، ديدم با وجود اینکه علمای بزرگ و طراز اول در آنجا هستند، مرحوم سيدجواد طباطبايي [1] كه موقعيت علمي بالايي ندارد، در کنار پیامبر نشسته است و علماي بزرگ پايين­ تر نشسته ­اند. من نتوانستم خودداري كنم. خدمت پیامبر رسیدم و عرض کردم: در مجلس شما، مراتب علمی افراد رعايت نشده است. حضرت فرمودند:

     من خودم سيدجواد را بر همه مقدم داشتم؛ براي اينكه او در گشايش کار مردم و رسيدگی به مشکلات آنان، از همه کسانی كه اينجا هستند، کوشاتر بوده است.

[1]. مرحوم سیدجواد طباطبایی(رحمه الله) عموی چهارم آیت‌الله العظمي بروجردی(قدس سره) است و قبرش در بروجرد، واقع در مزار برادر سيد بحرالعلوم است.

منبع:

بر طرف شدن درد چشم

نوشته شده توسطرحیمی 16ام آبان, 1391

آیت الله سید محمدحسین علوی بروجردی می گوید:

     آیت الله فقید(آیت الله بروجردی) در سن نود سالگی دارای چشمانی سالم بودند كه بدون عینك خطوط ریز را هم می‌خواندند و می‌فرمودند این نعمت را مرهون وجود مبارك حضرت ابی عبدالله الحسین (ع)هستم و قضیه را چنین نقل می‌ فرمودند :

    در یكی از سالها كه در بروجرد بودم مبتلا به چشم درد عجیبی شدم كه بسیار مرا نگران ساخته بود ، معالجه اطبا مفید فایده نشد و درد چشم هر روز بیشتر و ناراحتی من افزون تر می‌ گردید . تا اینكه ایام محرم شد ، در ایام محرم آیت الله ، عشر اول(دهه اول) را روضه داشتند و دسته جات مختلف هم در این عزاداری شركت می‌ كردند ، یكی از دستجاتی كه روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود دسته “گِل گیرها” است ، كه نوعا سادات و اهل علم و محترمین در حالی كه هر یك حوله سفیدی به كمر خود بسته‌اند، سر و سینه خود را گِل آلود كرده و با وضع بسیار رقت بار و مهیج و در عین حال با سوز و گداز فراوان و ذكری جانسوز آن روز را تا ظهر عزاداری می‌ كنند ، آقا فرمودند هنگامی كه این دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود این هیئت هیجان عجیبی به خود گرفته بود ، من هم در گوشه‌ای نشسته و آهسته آهسته اشك می‌ ریختم و در این بین هم یك مقدار گل از روی پای یكی از همین افراد گل گیر برداشته و به روی چشم های ملتهب و ناراحتم كشیدم و به بركت همین توسل، چشم هایم خوب و تا امروز علاوه بر اینكه مبتلا به درد چشم نشده‌ام ، از نعمت بینایی كامل بر خوردارم و به بركت حضرت امام حسین احتیاج به عینك هم ندارم ، و با اینكه همه قوای ایشان تحلیل رفته بود، مع الوصف تا آخرین ساعات زندگانی از بینایی كامل برخوردار بودند .

……………………………………………………………………

منبع: علوی طباطبایی ،سید محمد حسین ،خاطرات زندگانی حضرت آیت الله العظمی بروجردی،ص94.

داستان هایی از معنویت و کرامت های اخلاقی آیت الله بروجردی (ره)

نوشته شده توسطرحیمی 15ام آبان, 1391

     آیت الله بروجردی غیر از علم و مدیریت، معنویت عجیبی داشت. برادر آقای سلطانی (آقای سلطانی از اساتید با اخلاق و عرفان پیشه و متین و مبادی ادب بودند) معمم نبود. ایشان که در دوایر دولتی بود و شاید نمایندگی هم داشت، آمده بود خدمت آقای بروجردی برسد. آقای بروجردی  ایشان را نپذیرفته بود. برادر آقای سلطانی مطلب را به آقای محسنی ملایری (که زمانی با آقای گلپایگانی هم بحث بودند و ایشان معروف به استخاره بود و سابقاً موقعیت علمی خوبی هم داشته است) گفته بود.

     آقای محسنی چون نزد آقای بروجردی موقعیتی داشت، وقتی خدمت آقای بروجردی مشرف شده بود، گفته بود که عموزاده­ ی شما آقای سلطانی خدمت رسیده بودند ولی توفیق زیارت نیافتند، اجازه می­دهید به حضور برسند؟ آقای بروجردی در جواب، بدون توضیح فرموده بود: بله! آقای سلطانی ،قوری.قوری.قوری.

آقای بروجردی بسیار با هیبت بود.هیبت ایشان مانع از این شد که آقای محسنی بپرسد، چرا و معنی این جمله چیست؟ بعداً که از آن جلسه بیرون آمدند، به آقای سلطانی (اخوی مرحوم آقای سید محمد باقر سلطانی) گفته بودند من مطلب را به آقا گفتم، آقا فرمودند: قوری! من نمی فهمم یعنی چه؟

اخوی آقای سلطانی گفته بود عجیب است! الله اکبر!

    مرحوم محسنی ملایری از قول آقای سلطانی نقل کرده اند که مرحوم آقای بروجردی نامه­ ای به آقای سلطانی دادند تا آن را به آقای سید محمد بهبهانی پسر مرحوم آقا سید عبدالله بهبهانی که رابط آقای بروجردی و دستگاه بود و کارها از طریق ایشان انجام می­ شد بدهد. آقای بهبهانی این اواخر، در تهران بود. تا اوایل مبارزات در سال چهل ایشان در تهران موقعیت خوبی داشت، لکن با شروع مبارزات به تدریج موقعیتش تغییر کرد و با فوت آقای بروجردی مراجع دیگر خیلی او را تحویل نگرفتند. در سال 41 زمانی به مرحوم امام عرض شد که آقای بهبهانی قدری در کارها مداخله می­کنند، ایشان خیلی وجهه­ ای ندارد. مرحوم امام فرمودند: ما از ایشان بدی ندیدیم. 

به هر حال، معروف بود که آقای بهبهانی در جریان 28 مرداد دخالت داشته است، ولی ایشان این طور فرمود. خلاصه نامه­ ای را که قرار بود آقای سلطانی به آقای بهبهانی برساند، به منزل می­ برد و می­ گذارد روی تاقچه . كلفت منزل بدون توجه و آگاهی ، كتری یا قوری داغ را روی نامه می گذارد و نامه از قیافه می­ افتد و حالت سوختگی پیدا می­کند و کثیف می­ شود. آقای سلطانی هم می­ گوید من با خودم فکر کردم اگر نامه را این طوری ببرم پیش آقای بهبهانی سبک است؛ چون همه آنها می­دانستند که آقای بروجردی خیلی آداب را رعایت می­ کند و روی چنین کاغذی نمی­ نویسد واگر بخواهم به آقای بروجردی مسترد کنم، آقای بروجردی خواهد گفت تو چگونه در امانتی که دادیم، این گونه عمل کردی؟ چون آقای بروجردی در این مسئله خیلی حساس بود، بنابراین نامه را همین طور گذاشتم، نه به آقای بهبهانی دادم و نه به آقای بروجردی و هیچ کس هم از این قضیه خبر نداشته است. کلفت منزل آقای سلطانی هم نمی­ دانسته که نامه چیست. حالا آقای بروجردی چه طور در آن جلسه سه بار فرموده بود قوری قوری قوری ، این قضیه را خود آقای محسنی  نقل کرده بود.

کرامت ­های اخلاقی آقای بروجردی را به صورت خلاصه نمی ­توان گفت. اجمالاً مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی که همه او را به عنوان صاحب کرامت می­شناختند، خود از مریدان مرحوم بروجردی بود.

بعضی از آقایانی که خدمت ایشان بودند،  نقل کرده اند که آقای بروجردی در این اواخر فرموده بود: بخواهیم پیش خدا برویم، نمی­دانم چه عملی داریم که برویم. شخصی گفت: آقا شما مقام مرجعیت دارید، شما در سامرا برای شیعیان کار کردید. حوزه اداره کردید، مسجد اعظم ساختید، فلان جا فلان کار را کردید. آقای بروجردی در جواب فرموده بود: آن ها که گفتید، کاری نیست! شخصی گفت: شما تهذیب الوسائل را نوشتید و این کار بر اساس روایات اهل بیت (ع) است. آقای بروجردی فرمود: امیدواریم. بعد به سیدی که از بستگان خودشان بود نگاه کرده و فرموده بود: آقا شما هم حرفی بزن. آن آقا سید گفته بود من عرضی ندارم جز روایتی از جدتان (ظاهراً روایت از امیرالمومنین(ع) است) که فرموده است: «اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر» عملت را خالص کن. آن نقادی که باید اعمال انسان را بنویسد خیلی دقیق است. آقای بروجردی خیلی تحت تاثیر قرار گرفتند و اشک در چشمانشان جمع شد. بعد هم مکرر این حدیث را می­خواندند. معنویت آقای بروجردی خیلی زیاد بود.

………………………………………………………………

منبع: احمدی، محمد رضا، خاطرات آیت الله محمد علی گرامی،ص118.

عنایت امیر المومنین علیه السلام به آیت الله بروجردی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 14ام آبان, 1391

آيت الله خزعلى مي گويد :

  ایت الله بروجردی در سال 1364 قمرى به مشهد مسافرت كردند.در آن زمان حاج شيخ على اكبر نهاوندى(رحمة الله عليه)كه امام جماعت حرم مطهر امام رضا عليه السلام بود خدمت آيت الله العظمى بروجردى رفته و به ایشان عرض کردند:"من شصت سال است كه امام جماعت حرم مطهر بوده ام و الان كه ماه رمضان رسيده است مايلم امامت اين ماه با شما باشد.”

 همه ائمه جماعات و آقايان كه پشت سر هر كس اقتداء نمى كردند، پشت سر ايشان ايستادند و من نيز در آن زمان در مشهد بودم و به فيض نماز جماعت ايشان رسيدم .  در آن موقع بلندگو نبود، چند مكبّر در بين صفوف قرار داده بودند تا ركوع و سجود و ديگر مواقف نماز را اعلام كنند.

   این قضیه گذشت و آقاى نهاوندى بعد از مدتى به عراق مشرّف شد. مرحوم آيت الله آقا سيد ابوالحسن اصفهانى كه در حرم مطهر امير المومنين نماز جماعت مى خواند به آقاى نهاوندى مى فرمايند: “امشب نماز را به جاى من در حرم اقامه كنيد.”

ايشان بعد از نماز مغرب مشغول نماز نافله می شود كه صدايى ازمرقد امير المومنين عليه السلام مى شنود: بزرگ داشتی!بزرگت داشتیم . در مشهد به پسرم حاج آقا حسين جا دادى ، اکنون این جابه تو جا داديم . عظمت ولدى فعظمتك !

      اشك از چشمان آقاى نهاوندى جارى مى شود و وقتى به ايران باز مى گردد و خدمت آيت الله بروجردى جريان را عرض مى كند، اشك از چشمان آقاى بروجردى هم جارى مى شود و مى فرمايند:

جدم به من محبت كرده است.

منبع: الگوي زعامت،ص 69

برای خدا چه کرده ایم ! ؟

نوشته شده توسطرحیمی 8ام مهر, 1391

     چند روز قبل از فوت آيت الله العظمى بروجردى ، عده اى خدمت ايشان مى رسند در حاليکه آقا را خيلى ناراحت مى بينند.آقا در چنين حالتى مى گويد:

     خلاصه ، عمر ما گذشت ، و ما مى رفتيم و نتوانستيم چيزى براى خود از پيش بفرستيم و عمل با ارزشى انجام دهيم.

     يکى از حضار گفت : آقا شما ديگر چرا؟ ما بيچاره ها بايد اين حرف را بزنيم ، شما چرا؟ بحمدالله شما اين همه آثار خير از خود باقى گذاشته ايد، اين همه شاگرد تربيت کرده ايد اين همه کتبى که به يادگار نهاده ايد، با اين عظمت و مدرسه هاى فراوان ساخته ايد…وقتى سخنش تمام شد، آن حضرت فرمود: که ظاهرا حديث قدسى باشد خلص العمل الناقد بصير بصيرو با اين جمله همه حضار را منقلب کردند.
منبع : طعم خوب بندگی