« یک زن و چند شوهر ! ؟معرفی 8 گیاه معطر و روش استفاده از آن‌ها »

غدیر از دیدگاه امام خمینی (ره)

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مهر, 1391

     پيغمبر مي‌خواست همة مردم را علي‌بن‌ابي‌طالب كند ولي نمي‌شد. و اگر بعثت پيغمبر هيچ ثمره‌اي نداشت الا وجود علي‌بن‌ابي‌طالب و وجود امام زمان- سلام‌الله عليه- اين هم توفيق بسيار بزرگي بود. اگر خداي تبارك و تعالي، پيغمبر را مبعوث مي‌كرد براي ساختن يك همچو انسانهاي كامل، سزاوار بود؛ لكن آنها مي‌خواستند كه همه آن طور بشوند، آن توفيق حاصل نشد.

     پيدايش غدير در پرتو مقام شامخ علي عليه السلام، مسأله‌اي نيست كه بنفسه براي حضرت امير يك مسأله‌اي پيش بياورد، حضرت امير مسألة غدير را ايجاد كرده است.

      آن وجود شريف كه منبع همة جهات بوده است، موجب اين شده است كه غدير پيش بيايد. غدير براي ايشان ارزش ندارد؛ آن كه ارزش دارد خود حضرت است كه دنبال آن ارزش، غدير آمده است.

      خداي تبارك و تعالي كه ملاحظه فرموده است كه در بشر بعد از رسول‌اکرم صلي الله عليه وآله و سلم كسي نيست كه بتواند.

     عدالت را به آن طوري كه بايد انجام بدهد، آن طوري كه دلخواه است انجام بدهد، مأمور كند رسول‌الله را كه اين شخص را كه قدرت اين معنا را دارد كه عدالت را به تمام معنا در جامعه ايجاد كند و يك حكومت الهي داشته باشد، اين را نصب كن.

      نصب حضرت امير به خلافت اين طور نيست كه از مقامات معنوي حضرت باشد؛ مقامات معنوي حضرت و مقامات جامع او اين است كه غدير پيدا بشود. و اينكه در روايات ما و از آن زمان تا حالا اين غدير را آن قدر ازش تجليل كرده‌اند، نه از باب اين كه حكومت يك مسأله‌اي است، حكومت آن است كه حضرت امير عليه السلام به ابن عباس مي‌گويد كه :

«به قدر اين كفش بي‌قيمت هم پيش من نيست .»

      آن كه هست اقامة عدل است. آن چيزي كه حضرت امير سلام‌الله‌عليه و اولاد او مي‌توانستند در صورتي كه فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوري كه خداي تبارك و تعالي رضا دارد انجام بدهند، اينها هستند، لكن فرصت نيافتند.

      زنده نگه داشتن اين عيد نه براي اين است كه چراغاني بشود و قصيده خواني بشود و مداحي بشود، اينها خوب است، اما مسأله اين نيست. مسأله اين است كه به ما ياد بدهند كه چطور بايد تبعيت كنيم، به ما بايد بدهند كه غدير منحصر به آن زمان نيست، غدير در همة اعصار بايد باشد و روشي كه حضرت امير در اين حكومت پيش گرفته است بايد روش ملتها و دست‌اندركاران باشد.

     قضية غدير، قضية جعل حكومت است، اين است كه قابل نصب است و الا مقامات معنوي قابل نصب نيست يك چيزي نيست كه با نصب آن مقام پيدا بشود؛ لكن آن مقامات معنوي كه بوده است و آن‌ جامعيتي كه براي آن بزرگوار بوده است، اسباب اين شده است.

     منازل مختلف، كلياتش سبع والي سبعين والي زيادتر، تا حالا رسيده است به دست ماها به صورت يك مكتوب، حضرت امير هم اين طور است، رسول خدا هم اين طور است، مراحل طي شده است، تنزل پيدا كرده است.

     از وجود مطلق تنزل پيدا كرده است، از وجود جامع تنزل پيدا كرده است و آمده است پايين تا رسيده است به عالم طبيعت، در عالم طبيعت اين وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولياي بزرگ خدا.

      بنابراين، اين كه حديث غدير را ما حساب كنيم كه مي‌خواهد يك معنويتي را براي حضرت امير يا يك شأني براي حضرت امير درست كند نيست.

      حضرت امير است كه غدير را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست كه اسباب اين شده است كه خداي تبارك و تعالي او را حاكم قرار بدهد.

      مسأله، مسألة حكومت است. مسأله، مسألة سياست است، حكومت عِدْلِ سياست است، تمام معناي سياست است.
      خداي تبارك و تعالي اين حكومت را و اين سياست را امر كرد كه پيغمبر به حضرت امير واگذار كنند، چنانچه خود رسول خدا سياست داشت و حكومت بدون سياست ممكن نيست.

      اين سياست و اين حكومتي كه عجين با سياست است، در روز عيد غدير براي حضرت امير ثابت شد.

 پي نوشت:

 

  1. نهج‌البلاغه خطبة 33
  2. عدل: برابر، همان
نظر از: عمادی [عضو] 

اللهم عجل لولیک الفرج

1391/07/17 @ 20:00


فرم در حال بارگذاری ...