موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

آلبوم شیدایی(حاح حسن خلج و صابر خراسانی) + دانلود

نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1392

تدبر در سوره ناس+دانلود فایل پاورپوینت تدریس

نوشته شده توسطرحیمی 9ام آبان, 1392

دریافت فایل صوتی تلاوت ترتیل سوره ناس

پاورپوینت تدریس سوره ناس

دریافت فایل پاورپوینت تدریس تدبر سوره ناس

دریافت فایل Pdf تدبر در سوره ناس


 

برای باز کردن این فایل باید نرم افزار winrar را در سیستم خود نصب کرده باشید.

این فایل قرائت ترتیل «مشاری راشد العفاصی» را در خود دارد.

برای پخش صوت ترتیل بعد از باز کردن فایل در نرم افزار پاورپوینت گزینه «فعال سازی محتوای خارجی» را کلیک کنید.

این فایل قرائت ترتیل «مشاری راشد العفاصی» را در خود دارد.

برای پخش صوت ترتیل بعد از باز کردن فایل در نرم افزار پاورپوینت گزینه «فعال سازی محتوای خارجی» را کلیک کنید.

دریافت بسته فونت لازم برای نمایش درست متن ها

دریافت نرم افزار winrar برای بازکردن فایلهای زیپ شده

 

***************

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمت گر مهربان

قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ النَّاسِ (۱) مَلِکِ النَّاسِ (۲) إِلَهِ النَّاسِ (۳)

مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَْنَّاسِ (۴) الَّذِى یُوَسْوِسُ فىِ صُدُورِ النَّاسِ (۵) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (۶)

جنّیان و آدمیانی در دلهای مردمان وسوسه می کنند و از پسِ پرده خیرخواهی، آنان را به بدی ها و زشتی ها فرا  می خوانند. این شرّی بزرگ و تهدیدی جدّی در مسیر سعادت ابدی است و مردم نیازمند راهی برای نجات هستند.

ای رسول ما! بگو پناه می بـرم به پروردگار مردم؛ همان کس که عهده دار سرپرستی، تدبیر و تربیت مردمـان است و ایشـان در همه نیازهایشـان به او رجـوع می کنند«۱» فرمانروای مردم؛ همان که صاحب سلطه است؛ قدرتش در نهایت و حکمش نافذ است و به هنگام پناهندگی، پناه می‌دهد«۲» اله و معبـود مردم؛ همان که بندگانش تنها برای او هستند و جز او را نخوانند و در نیازهای خود، جز به سوی او نروند و جز مراد او را اراده نکنند و جز به خواست او عمل نکنند.[۱]«۳» آری، خدای متعالی، هم پروردگار، هم فرمانروا و هم معبود مردم است؛ پس اگر بخواهم به پروردگاری پناه برم، خداست و جز او پروردگـاری نیسـت و اگر بخواهم به فرمانروایی پناهنـده شوم، خدا فرمانروای بر حق است و اگر بخواهم به معبودی رجوع کنم، خداست و جز او معبودی نیست؛ پس به او پناه می برم از شر وسوسه گری که در پسِ پرده خیرخواهی نهان گردد[۲]«۴» همان که در سینه های مردمان وسوسه کند«۵» چه از جنیان که شرّ وسوسه شان به آدمی نزدیک تر است و چه از آدمیان که از شرّ وسوسه آنان هم امانی نیست.«۶»

آری، خدای حکیم راه مقابله با این شرّ بزرگ را در قالب اظهار سیره عملی رسول خود۶ بیان می کند تا بفهماند که حتی اشرف مخلوقات او در دفع شرّ وسوسه باید به خدا پناه برد و جز این راهی نیست.

وسوسه، شرّی است که تهدید آن در فضای غفلت دل از یاد خداست و تکرار نام خدا با عبارات (رب)، (ملک) و (إله) در ادبیات استعاذه از این شر، موجب زدودن غفلت از دل آدمی است.[۳] اینک می توان فهمیـد که چرا در سوره مبارکـه «فلق»، از شرور همه مخلوقـات و سه شرّ خاص (تاریکی، سحر، حسد) با یک نام به خدا پناه می بریم و در این سوره از یک شرّ، با سه نام به درگاه خدا پناهنده می شویم.

جهت هدایتی سوره

لزوم پناه بردن به خدا از شر وسوسه گران

از شر وسوسه گران جن و انس به پروردگار، فرمانروا و معبود مردم پناه ببرید.

استناد و استدلال

تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره

  1. فضای سخن: بجا بودن امر (قل) در ابتدای این سوره نشان می دهد که در فضای نیاز افکار عمومی به ارائه راه برای مقابله با شرّ وسوسه نازل شده است، زیرا (قل) معمولاً در قبال طرح پرسش، شبهه و… مطرح می شود.
  2. جهت هدایتی

‌أ. این آیات، تنها یک جمله است: امر (قل) و مقول آن که از (أعوذ) آغاز می شود و تا انتهای سوره ادامه دارد و معمولاً جهت سخن در مقول قول است.

‌ب. مقول قول در این آیات متشکل از یک فعل (أعوذ: پناه می برم) و دو مجموعه از متعلِّقات آن است.

  • مجموعه نخست متعلِّقات، (برب الناس ملک الناس إله الناس: کسی که به او پناه می برم) است.
  • مجموعـه دوم متعلِّقات، (من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنة و الناس: چیزی که از آن پناه می برم) است.

غالباً از میان متعلِّق و متعلَّق، جهت اصلی کلام در متعلَّق است؛ بنابراین جهت اصلی این سوره، (أعوذ) است که به آن واژه، کانونی گفته می شود.

بر این اساس، جهت هدایتی سوره چنین است: «لزوم پناه بردن به خدا از شر وسوسه گران: از شر وسوسه گران جن و انس به پروردگار، فرمانروا و معبود مردم پناه ببرید.»


[۱]. ابتدا (رب) بیان شد، چون به انسان نزدیک تر است و نسبت به وی ولایت خاص دارد. سپس (ملک) ذکر شد، چون دورتر است و ولایت عام دارد؛ یعنی کسی به او پناه می برد که تحت ولایت خاص کسی نیست تا مهمات او را کفایت کند. سپس (إله) بیان شد، چون ولی و سرپرستی است که انسان او را از روی اخلاص می خواند نه از روی طبع مادی. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۹۵ و ۳۹۶)

[۲]. برخی از مفسران و مترجمان، کلمه (الخناس) را به معنای «پنهان شونده به هنگام ذکـر خدا» دانستـه اند. با توجه به جایگاه استعمـال این واژه در آیـه، می توان فهمید که وصفی در تبیین خطر هرچه بیشتر وسوسه است و معنای مذکور با این جایگاه سازگار نیست. معنای مناسب تر برای این واژه، مبالغه در پنهان شوندگی وسوسه کننده در پسِ پرده خیرخواهی است. صاحب واژه نامه قرآنی «التحقیق» درباره معنای این واژه چنین می­نویسد: «فظهر أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة (خنس): هو التأخّر و الانقباض إذا کان من شأنه التقدّم و الانبساط… مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ- وصف الوسواس بصفة الخنس: اشارة الى انّ الموسوس لیس متظاهراً بعمله، بل مستتر و مختف فی عمله، و متنحّ و متأخّر عمّن یوسوس الیه…». (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۳، ص ۱۳۸)

[۳]. با توجه به مراتب مختلف سه نام مبارک (رب)، (ملک)، و (إله) و سطوح مختلف وسوسه، می توان گفت که ذکر استعاذه با سه نام پیش گفته، برای پوشش دادن تمام طبقات وسوسه است.

 

متن تدریس سوره ناس در دوره تربیت مدرس تدبر

قبل از ورود به بحث تدبر سوره ناس باید توضیحی در مورد سوره‌های کوتاه داده شود.

دلیل احساس بی‌نیازی نسبت به سوره‌های کوچک آن اینکه غالبا احساس می‌شود که چون این سوره‌ها کوتاه هستند، نباید به این سوره‌ها پرداخت شود، و همه مردم با آن سوره‌ها آشنایی کافی دارند و لزومی به تدریس این سوره‌ها نیست.

(ادامه…)

صفحات: 1· 2

تدبر در سوره بقره+دانلود

نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1392


دریافت فایل جزوه تدبر سوره بقره


این جزوه، جزوه مقدماتی بوده و مباحث آن در حال تکمیل است که بعد از آماده شدن در سایت قرار خواهد گرفت.

برای نمایش درست آیات، افزونه قرآن در ورد را باید در سیستم خود نصب کنید.

منبع :موسسه تدبر در کلام وحی

تدبردر سوره حمد صوتی+فایل پاورپوینت

نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1392

دریافت فایل صوتی تدبر سوره حمد

دریافت فایل پاورپوینت سوره حمد

برای باز کردن این فایل باید نرم افزار winrar را در سیستم خود نصب کرده باشید.

این فایل قرائت ترتیل «مشاری راشد العفاصی» را در خود دارد.

برای پخش صوت ترتیل بعد از باز کردن فایل در نرم افزار پاورپوینت گزینه «فعال سازی محتوای خارجی» را کلیک کنید.

دریافت بسته فونت لازم برای نمایش درست متن ها

دریافت نرم افزار winrar برای بازکردن فایلهای زیپ شده

تفسیر منسجم هدایتی سوره حمد (صوتی)

دریافت فایل صوتی تدریس تفسیر منسجم هدایتی سوره حمد - جلسه اول

دریافت فایل صوتی تدریس تفسیر منسجم هدایتی سوره حمد - جلسه دوم

دریافت فایل صوتی تدریس تفسیر منسجم هدایتی سوره حمد - جلسه سوم

منبع :موسسه تدبر در کلام وحی

سجده تلاوت و سور عزائم

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1392

جهان خلقت تجلّی آیات عظیم و جلیل حق تعالی است ، انسان از دیرباز در مقابل عظمت خالق خود به طور فطری خاضع و خاشع بوده است و سر تعظیم را در مقابل مقام کبریائیش به خاک سائیده است ، هر چند که این گرایش فطری در برهه هایی از زمان در اثر القائات شیطانی و متابعت هواهای نفسانی منحرف گشته و شیطان ، قبله ی فرزندان آدم را با تطمیع امیال آنها ، تغییر داد ولی هنوز هم ، میل به پرستش ربّ و سجده برای اودر نهان بنی آدم است .

سجده های تلاوت بیان آیات عظیمه ای است در سور عزائم. آیاتی با معانی بسیار عمیق و بالا که بار عرفانی زیادی را در خود نهفته دارد ، مگر نه این است که اوج لذت معنوی بنده ، سجده و خضوع و گریه برای پروردگار است ، پس می توان گفت که اوج لذت معنوی هم در سور عزائم و نیز آیات سجده دار آن است.

اما متأسفانه با وجود تأثیرات زیادی که این سوره ها در خودسازی و رشد معنوی دارند مانند خود قرآن کریم که در میان امت اسلامی مهجور است ، در میان سایر سوره ها مجهور مانده اند .

چرا ؟ بسیار دیده شده که حتی حافظان قرآن کریم که قرآن را برای مسابقه و کسب جایزه می خوانند از خواندن این سوره ها خود داری می کنند، حال آنکه سور عزائم را اگر کسی بشناسد و تأثیری را که در زودن بیماری های روح دارد بداند از خواندن آن به خاطر مباحث فقهی و شرعی آن غافل نمی ماند ، البته کل قرآن نور واحد ست و به هیچ وجه نباید از هیچ کجا و هیچ کدام از سوره و آیات آن غافل شد ولی به خاطر مظلومیتی که سور عزائم در میان سایر سوره ها دارند بر آن شدیم تا به مطالعۀ آثار فواید خواندن آنها و نیز فلسفه واجب شدن سجده در آیات سجده دار آن بپردازیم.

آیات سجده دار قرآن کریم 2 دسته اند :

یک دسته آیاتی هستند که سجدۀ مندوبه یا مستحب دارند که سجده در هنگام خواندن آنها مستحب است و دستۀ دیگر آیاتی که سجدۀ واجب دارند که شامل این آیات می شوند:

سورۀ حم آیۀ 15 ، سورۀ فُصلت آیه 38 ، سورۀ نجم آیه 62 ، سورۀ علق آیه 19 .

واژه هایی چون سجده ، تلاوت و عزائم در معناهای متفاوتی به کار رفته اند.

سجده در لغت به معنای نهادن پیشانی بر زمین و در اصطلاح قرآنی به معنای تذلّل و تواضع در برابر خدا برای عبادت است. تلاوت در لغت به معنای از بر خوانی یا قرائت سرسری و در اصطلاح قرآنی به معنای قرائت قرآن همراه تدبر و تأمل ، و واژۀ عزائم ، عزیمت در لغت به معنای عزم و اراده و در اصطلاح قرآنی به معنای دستور و حکم به سجد برای آیات سجده دار و سوره هایی که آیات سجده دار دارند می باشد .

یعنی اگر ما تلاوتمان با تأمل و تدبر باشد سجده ای عاشقانه و عارفانه خواهیم داشت ولی اگر تلاوتمان سرسری و بدون تأمل باشد سجده ای همراه با کرامت و به اصطلاح خودمان « زورکی » خواهیم داشت که تأثیری در رشد ما ندارد .

عزائم جمع عزیمت در لغت به معنای عزم و اراده می باشد و چون در سوره هایی که سجده واجب دارند هنگام خواندن و شنیدن آیات سجده دار باید قصد و اراده سجده کرد و نیز به دلیل این که خداوند متعال سجده بر این آیات را عزم یعنی حکم الزامی نموده است به آنها « عزائم » می گویند .

فلسفه سجده برای این آیات :
1. تعبّد و بندگی
2. اطاعت فرمان حق تعالی ( جل جلاله )
3. دستور سجده در آیات
4. مبارزه با تفکر شرک آلود
5. ذکر عظمت پروردگار در آیات سجده دارد می باشد .

« قرآن مانند سفره ای است که سوره های آن ، غذاهای معنوی متعددی هستند که درون این سفره نهاده شده اند. برای رسیدن به رشد کامل باید از مجموع این غذاهای معنوی به طور یکسان استفاده شود. تأکید بسیاری که روی خواندن بعضی سوره ها شده است نباید ما را محصور در آن سوره ها کند و باعث شود که خود را محروم از سایر سوره ها کنیم. اگر ما به حقیقت « رشد » و « تقرب » را می خواهیم باید تلاوت کلّ قرآن را با همۀ آداب آن و در همۀ ماه های سال داشته باشیم و بدانیم که این (روش) نه تنها برای تکرار نخواهد بود بلکه قدم به قدم ما به پیش خواهد برد و علم و عقل ما را زیاد خواهد کرد. اگر این عادت را برای خود قرار دهیم که با قرآن مأنوس باشیم ، غنای معنوی فراوانی را نصیب خود کرده ایم بسیار آسان و بدون هزینه »

یکی از بیماری های بزرگی که ما با آن روبه رو هستیم بیماری بزرگ « کبر» است که ریشۀ بسیاری از گناهان است و اگر شیطان با آن همه عبادت چند هزار ساله اش و با یک گفتن « انا خیر منه » از مقامش سقوط کرد تکلیف ما معلوم است .

سورۀ مبارک حم ( سجده ) را ه درمان این بیماری را در چند چیز می داند :

اول این که انسلاخ از ما سوی الله و زودن تمام آثار هوای نفساني از قلب که دلیل مؤمن شدن است. درآيه اي که انحصار ایمان را در کسانی می داند که هنگام شنیدن آیات الهی به سجده می افتند و با خوف و طمع پروردگارشان را می خوانند و تکبر نمی ورزند، همانهایی که به هنگام شب پهلوهایشان را از بستر خالی می کنند و به نماز و عبادت عاشقانه می ایستند و از آنچه روزیشان شده نیز انفاق می کنند. اگر دقت ویژه ای به این آیات کنیم متوجه می شویم که رمز تقرب به بارگاه حق جدا شدن از تمام وابستگی ها ( حتی وابستگی به خود ) است و علّت تکبر نیز همان وابستگی به تن و امیال نفسانی است آری ! اگر ما هیچ گونه وابستگی نداشته باشیم و یک سر توجّه و اشتیاقمان به ذات باری تعالی باشد دیگر چه جای تکبر و خود پسندی است؟

اما معنای خوابیدن و بیدار شدن یعنی داشته باش ولی وابسته نباش.

بارها شده از خود پرسیده ایم که چرا ما در زندگی ایناندازه مشکل داریم؟چرا کسانی با وجود این که به ظاهر مؤمن و مسلمان هم هستند مشکلاتشان خیلي از ما کمتر است؟ و زندگی توأم با رفاه دارند ؟ و هر چه بخواهند برایشان فراهم است ؟ و این که چرا سهم ما از زندگی به قول معروف « نان جو آلوده در خون » است ؟

سورۀ علق به این سؤال پاسخ می دهد با این آیات کریمه :

«كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيطْغَى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى (العلق6/7) »

انسان طغیان می کند اگرخود را بی نیاز ببیند. اگر این آیات را با آیات دیگری که در قرآن است تفسیر کنیم متوجه می شویم که رمز آن تضرع است. این کلمه اگر در زندگی ما نباشد و حتّی اگر کمرنگ باشد از « احسن تقویم » به سوی « اسفل السافلین » سقوط می کنیم. حتی اگر به ظاهر وضعمان خیلی خوب باشد و جزء مؤمنین محسوب شویم. ولی خداوند از آنجا که ما را بسیار درست می دارد نمی خواهد که ما مؤمن توخالی باشیم و به اصطلاح قرآنی « اخلد الی الارض اعراف » کردیم بلکه او می خواهد ما را رشد دهد تا در سرای ابدی زندگی شیرین تر و دلپذیرتری داشته باشیم. ممکن است که ما در این دنیا علّت این سختی ها را متوجه نباشیم ولی قطعاً روزی خواهیم دانست و پروردگار خود را به خاطر این سختی ها سپاس بسیار خواهیم گفت.

این جا است که خداوند در سوره مبارک فصلت رمز پیروزی را در صبر و استقامت در راه حق معرفی می کند

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ(فصلت /30)

به يقين کساني که گفتند:

«پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مي‌شوند که: «نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتي که به شما وعده داده شده است!
به امید این که رضایت خداوند شامل حال همۀ ما گردد و جزء بندگان واقعی او محسوب شویم .

« والعاقبة للمتیقین »

طلبه آزاده رحيمي

قدری تأمل! ای عزیز مسئول

نوشته شده توسطرحیمی 11ام مهر, 1392

این روزها که دغدغه تحریم اقتصادی و ارتباط با شیطان بزرگ بیش از آنکه درد دین داشته باشیم چاره کار ما شده است؟

براستی هنوز شهدا ما فراموش نکرده اند و هر از چندگاهی با عطر حضور خویش دل دلداه به دنیایمان را هوایی می کنند!

شاید یاد مان بیایید

زکجا آمده ام                 آمدنم بهر چه بود

و شاید فرصتی را که هنوز دیر نشده  در اراده  و ارادتمان تجلّی شود .

آری کربلا همچنان جاریست!


عزیزی می گفت:

دنیا که مشتش را باز کرد ،

شهدا گل بودند و ما پوچ

خدا آنها را برد و زمان ما را !!!

انگار یاد کوفه و تکرار تاریخ است.

پس ای عزیز

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يوقِنُونَ(الروم/60)

پس صبر پيشه كن كه همانا وعده‏ى خداوند (درباره‏ى نصرت تو) حقّ است، و كسانى كه (به راه حقّ) يقين ندارند تو را به سبك سرى وادار نكنند.

نکته:

سوره‏ ى  مبارکه روم با پیش‏بینى پیروزى شروع شد وبا وعده الهى به نصرت گروه حقّ پایان یافت.

پیام ها:

  1. رهبران دينى بايد صبور باشند. «فاصبر»
  2. ايمان به وعده‏هاى الهى، عامل صبورى است. «فاصبر انّ وعد اللّه حقّ»
  3. جوّسازى افراد بى‏دين، نبايد در تصميم‏گيرى ما اثر كند. «لايستخفّنّك…»
  4. یكى از طرفندهاى دشمنان، سبك كردن رهبر است. «لايستخفّنّك»
  5. كسانى به فكر تضعيف و تحقير رهبر هستند كه به راه حقّ يقين ندارند. «الّذين لايوقنون»
  6. كسى‏كه صبر نكند، خفيف مى‏شود. «فاصبر… لايستخفّنّك

دلنوشته از :رقیه رحیمی با بهره مندی از:تفسیر نور

با ناز و عشوه سخن نگوئید.( آیه های زندگی )

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1392

يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي … . ﴿احزاب،۳۲﴾

تفسیر نمونه

در آيات گذشته سخن از موقعيت و مسئوليت سنگين همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) بود، در آيات مورد بحث اين موضوع همچنان ادامه مى يابد و طى آياتى دستوراتی مهم به همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم)  مى دهد:

شما به خاطر انتسابتان به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از يك سو، و قرار گرفتنتان در كانون وحى و شنيدن آيات قرآن و تعليمات اسلام از سوى ديگر داراى موقعيت خاصى هستيد كه مى توانيد سرمشقى براى همه زنان باشيد، چه در مسير تقوا و چه در مسير گناه .

بنابر اين موقعيت خود را درك كنيد و مسئوليت سنگين خويش را به فراموشى نسپاريد و بدانيد كه اگر تقوا پيشه كنيد در پيشگاه خدا مقام بسيار ممتازى خواهيد داشت .

بدون شك اين يك حكم عام است، و تكيه آيات بر زنان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) به عنوان تاكيد بيشتر است، درست مثل اينكه به شخص ‍ دانشمندى بگوئيم تو كه دانشمندى دروغ مگو، مفهومش اين نيست كه دروغ گفتن براى ديگران مجاز است، بلكه منظور اين است كه يك مرد عالم بايد به صورت مؤ كدتر و جديترى از اين كار پرهيز كند.

درباره ی خانواده های محترم طلاب و اهل علم نیز همین طور است.

به هر حال اين تعبير نشان مى دهد كه جاهليت ديگرى همچون جاهليت عرب در پيش است كه ما امروز در عصر خود آثار اين پيش گوئى قرآن در دنياى متمدن مادى را مى بينيم ، ولى مفسران پيشين نظر به اينكه چنين امرى را پيش بينى نمى كردند، براى تفسير اين كلمه به زحمت افتاده بودند لذا جاهليت اولى را به فاصله ميان آدم و نوح ، و يا فاصله ميان عصر داود و سليمان كه زنان با پيراهنهاى بدننما بيرون مى آمدند، تفسير كرده اند، تا جاهليت قبل از اسلام را جاهليت ثانيه بدانند!.

ولى چنانكه گفتيم نيازى به اين سخنان نيست ، بلكه ظاهر اين است جاهليت اولى همان جاهليت قبل از اسلام است كه در جاى ديگر قرآن نيز به آن اشاره شده است (سوره آل عمران آيه 143 و سوره مائده آيه 50 و سوره فتح آيه 26) و جاهليت ثانيه ، جاهليتى است كه بعدا پيدا خواهد شد.


تفسیر المیزان

در تفسیر گرانسنگ المیزان پس از ترجمه ی این آیه و بیان مقدماتی، مرحوم علامه ی طباطبائی (رحمة الله علیه) با اشاره به آیه ی (وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ) می فرمایند: كلمه” قنوت” به معناى خضوع است و بعضى گفته اند: به معناى اطاعت است، بعضى ديگر به معناى ملازمت و مداومت در اطاعت و خضوع گرفته اند، و كلمه “اعتاد” به معناى تهيه كردن است، و رزق كريم مصداق بارزش بهشت است.

و معناى آيه اين است كه:

هر يك از شما همسران رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) براى خدا و رسول او خاضع شود، و يا ملازم اطاعت و خضوع براى خدا و رسول باشد، و عمل صالح كند، اجرش را دو باره مى‏دهيم، يعنى دو برابر مى‏دهيم، و برايش رزقى كريم، يعنى بهشت آماده مى‏كنيم.

با اينكه اين امور بين زنان پيغمبر و ساير زنان مشترك است. پس از اينجا مى فهميم كه آوردن جمله «شما مثل ساير زنان نيستيد» براى تاكيد است، و مى خواهد اين تكاليف را بر آنان تاكيد كند، و گويا مى فرمايد شما چون مثل ديگران نيستيد، واجب است در امتثال اين تكاليف كوشش و رعايت بيشترى بكنيد، و در دين خدا بيشتر از ساير زنان احتياط به خرج دهيد.

بنابراین همسران طلاب و اهل علم در قبال سنگین تر بودن بار مسئولیت شان، از نعمت ها و برکات الهی بیشتری برخوردارند.


تفسیر نور

1.       حساب خانواده‏ى رهبران دينى از سايرين جداست و بايد بيش از ديگران مراقب رفتار خود باشند. (يا نساء النبى لستن كاحد من النساء) موقعيّت اجتماعى، محدوديّت آور است.

2.        وقتى به زنان پيامبر كه بيشترشان پير و سالخورده بوده و زندگى ساده‏اى داشتند هشدار داده مى‏شود كه با كرشمه و ناز سخن نگويند، زنان جوان و زيبا بايد حساب كار خود را بكنند. (يا نساء النبّى… فلا تخضعن…)

3.        با كرشمه سخن گفتن زن، بى تقوايى است. (اِن اتّقيتنّ فلا تخضعن بالقول)

4.        قرآن براى سخن گفتن نيز آدابى بيان مى‏كند. (فلا تخضعن بالقول)

5.        تنها طمع بيمار دلان، براى آنكه زن خود را كنترل كند، گرچه تصميم جدّي  نداشته باشند. (لاتخضعن… فيطمع)

6.        افراد آلوده، از مقدّسات نيز دست طمع بر نمى‏دارند. (يا نساء النبّي… فيطمع الّذي فى قلبه مرض)

7.        نبايد گفتار و رفتار زن تحريك كننده باشد. (فيطمع الّذى فى قلبه مرض)

8.        در جامعه‏ى نبوى نيز همه‏ى افراد سالم نيستند. (فيطمع الّذي فى قلبه مرض)

9.        نبايد كارى كنيم كه حتّى يك نفر دچار گناه و فساد شود. (الّذي فى قلبه مرض) و نفرمود (الّذين فى قلوبهم)

10.     چشم چرانى و هوسبازى يك بيمارى روحى است. (فى قلبه مرض)

11.     گرچه كسى كه بيمار دل است مشكل دارد، (فى قلبه مرض) امّا من نبايد كارى كنم كه او را تحريك كند. (فلا تخضعن… فيطمع)

12.     طورى سخن بگوييد كه هم محتوا خوب باشد (قولاً معروفا) و هم شيوه، سالم باشد. (فلا تخضعن بالقول) چند اصل مهم در نهى از منكر كه از اين آيه استخراج مى‏شود:

1-        از موقعيّت خانوادگى افراد كمك بگيريم. (يا نساء النّبيّ)

2-       از موقعيّت اجتماعى افراد استفاده كنيم. (لَستُنّ كاَحدّ من النساء)

3-       القابى را به كار ببريم كه محبوب همه است. (اِن اتّقيتُنّ)

4-       از ساده‏ترين كار شروع كنيم. (فلا تخضعن بالقول)

5-       از بزرگان و خودى‏ها شروع كنيم. (يا نساء النّبيّ)

6-       از سرچشمه‏ى گناهان نهى كنيم. (فلا تَخضعنَ بالقول فيطمع)

7-       از رفتارها و انحرافات كوچك غافل نباشيم. (فلا تَخضعنَ بالقول)

8-       عوارض و پيامدهاى فساد و انحراف را بيان كنيم. (فيطمع الّذي فى قلبه مرض)

9-       امر به معروف و نهى از منكر در كنار هم باشد. (فلا تخضعن - قلن)

10-    حتّى براى جلوگيرى از يك منكر از يك فرد اقدام كنيم. (فيطمع الّذي) نفرمود: «فيطمع الّذين»

11-    با هوس و آرزوى گناه هم بايد مبارزه كرد تا چه رسد به خود گناه. (فيطمع)

منبع:http://khanevadeh.tahzib-howzeh.ir

آیه های زندگی

نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1392

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيتًا فِي الْجَنَّةِ وَ…(التحريم/11)

و خداوند براي مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌اي براي من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايي بخش!»

معروف اين است كه نام همسر فرعون «آسيه» و نام پدرش «مزاحم» بوده است، گفته اند هنگامى كه معجزه موسى (عليه السلام) را در مقابل ساحران مشاهده كرد، اعماق قلبش به نور ايمان روشن شد، و از همان لحظه به موسى (عليه السلام) ايمان آورد. او پيوسته … .

تفسیر نمونه

الگوهائى از زنان مؤمن و كافر

از آن جا كه منافقان از افشاى اسرار درونى خانه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) و بروز مشاجرات و اختلاف هایى در ميان همسران او كه در آيات قبل به آن اشاره شده قطعا خوشحال بودند، بلكه به شايعات در اين زمينه دامن مى زدند شايد به همين مناسبت در نخستين آيه مورد بحث دستور شدت عمل درباره ی آنها داده، مى فرمايد: يا ايها النبى جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم و ماواهم جهنم و بئس المصير؛ اى پيامبر با كفار و منافقان پيكار و جهاد كن و بر آن ها سخت بگير جايگاهشان جهنم و بد جايگاهى است.

سپس بار ديگر به ماجراى همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) باز مى گردد، و براى اينكه درس عملى زنده اى به آن ها بدهد به ذكر سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بى تقوا كه در خانه دو پيامبر بزرگ خدا بودند، و سرنوشت دو زن مؤ من و ايثارگر كه يكى از آنها در خانه يكى از جبارترين مردان تاريخ بود مى پردازد.

نخست مى فرمايد: ضرب الله مثلا للذين كفروا امراءت نوح و امراءت لوط …؛ خداوند مثلى براى كافران زده است، مثلى به همسر نوح و همسر لوط. آن ها تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند «…َانَتَا تَحْتَ عَبْدَينِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا …)(التحريم/10)
…آن دو تحت سرپرستي دو بنده از بندگان صالح ما بودند…

صفحات: 1· 2

دانلود متن کامل تفسير نور به صورت PDF بر اساس سوره هاي قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 13ام شهریور, 1392

راز نجات در توسل به قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 2ام شهریور, 1392

حاج شيخ محمّد ابراهيم رياحى درباره آية الله كوهستانى مى گويد:

به محضرش تشرف حاصل كرديم. ايشان بيمار بودند (و مدّتى بعد بر اثر آن، رحلت نمودند.) تا موقع نماز شد، با آن جسم ناتوان به نماز ايستاد. آن قدر نماز را با خضوع و طمأنينه خواند و سجده هايشان به قدرى طولانى بود كه با وجود آن كه ماجوان بوديم، برايمان مشكل بود. در هر حال، نماز را خوانديم و از ايشان تقاضاى گفتارى كرديم كه به آن عمل كنيم، فرمود:

«توجهتان به قرآن باشد كه اين روزها قرآن خيلى غريب است.»

اين سخن را آن چنان با سوز دل بيان كردند كه ما به گريه افتاديم و چون با اصرار تقاضاى دستورالعملى كرديم، فرموند:

«ذكرى را برايتان مى گويم كه اگر به آن عمل كنيد، هر حاجتى داشته باشيد به آن مى رسيد و آن چنين است: تا 40 روز، هر روز 12 بار «انّا انزلناه» را بخوانيد. بعد از آن، حاجت شما برآورده مى شود. ان شاء الله.»

 

منبع: پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام