موضوع: "تفسیر"

هدف از آفرینش چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 1ام تیر, 1397

همه ما در درون خود با اين سؤال مواجه هستيم كه چرا ما خلق شديم؟ اين سؤال با ذكر دو مطلب حل مى‏شود. اول اينكه هدف خدا از آفرينش چيست؟ دوم اينكه هدف از خلق شدن ما چيست؟

پاسخ مطلب اول اين است كه هر كس كارى را انجام مى‏دهد براى آن است كه نقص خود را با آن كار برطرف كند. احتياجى دارد و مى‏خواهد آن احتياج را برطرف كند، تا به كمال برسد. به عبارت دیگر یک فاعل ناقص ، برای نکمیل نقص خود دست به انجام کاری می زند مثلا کسی احساس گرسنگی یا تشنگی می کند و به دنبال تهیه آب و غذا می رود. اما اگر در خود احساس نقصی نکند و بی نقص باشد دیگر معنی ندارد کاری را با هدف تکمیل نقایص و نیازهای خود انجام دهد.

پس فاعل نا متناهی ای چون خدا که کمال محض و مطلق است و هیچ کمبود و احتیاجی ندارد دیگر این سؤال صحيح نيست كه كمال مطلق براى چه اين كار را انجام مى‏دهد. هر فاعلى كارى را انجام مى‏دهد كه به كمال برسد، خود كمال مطلق به چه منظور كارى را انجام مى‏دهد؟

بلكه درباره كمال مطلق اينطور گفته مى‏شود كه: او چون كمال مطلق و خَيِّر محض است و يكى از شعب كمال، جود و سخا است، از چنين ذاتى، جز خير و احسان و جود، صادر نمى‏شود و آن افاضه هستى است، افاضه هستى بهترين جود است.

در سوره ابراهيم فرمود: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ» اگر همه مردم روى زمين كافر شوند نقصى بر خدا وارد نيست و كمبودى براى خدا ايجاد نمى‏شود.

بعضى‏ها كارى را انجام مى‏دهند براى اين كه سودى ببرند، مثلًا كسى خانه‏اى مى‏سازد كه در آن سكونت كند يا خانه‏اى مى‏سازد كه بفروشد و از آن سود ببرد. غرض از خانه سازى در اين جا، سود بردن صاحب خانه است.

گاه هدف از ساختن اين بنا سود بردن نيست، جود كردن است، مثل كسى كه وضع مالى‏اش از راه حلال درست است، مسكن دارد و در عين حال براى دانشجويان خوابگاه مى‏سازد. او سودى نمى‏برد ولى جود مى‏كند، اگر اين كار را نكند ناقص است، سخا ندارد، چون مى‏خواهد به جود و سخا كه يك كمال است برسد خوابگاه مى‏سازد.

پس بعضى‏ها ناقصند، كار انجام مى‏دهند تا سود ببرند، بعضى‏ها ناقصند كارى انجام مى‏دهند تا جود كنند. ذات اقدس اله نه از قسم اول است نه از قسم دوم، نه جهان را آفريد كه سودى ببرد و نه جهان را آفريد كه جودى كند [كه اگر نكرده بود معاذاللّه ناقص بود] او غَنّىٌ عَنِ الْعالَمين است.

كسى كه هستى محض و كمال صرف است كمبودى ندارد تا كارى را انجام دهد و آن كمبود را رفع كند؛ بلكه چون عين كمال است، جود و سخا از او ترشح مى‏شود و نشأت مى‏گيرد. او خودش هدف است و عين الهدف، منزّه از آن است كه هدف داشته باشد.

اما در پاسخ به سوال دوم که هدف از خلق شدن ما چیست ؟ باید گفت انسان، موجودى است كه هم مى‏انديشد و هم عمل می کند  پس از دو جهت باید هدف از خلقت انسان را بررسی کرد اول انسان از حیث اندیشه و معرفت، چه افق هایی برای وی در نظر گرفته شده است دوم: انسان از حیث عمل باید چکار کند؟

اما از حیث اندیشه و معرفت، خداوند در قرآن می فرماید هدف از آفرينش انسان اين است كه او جهان را با ديدگاه الهى ببيند و بشناسد:

«اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً» اين مجموعه آفريده شد تا شما با ديد الهى جهان را ببينيد و بدانيد همه اين‏ها مخلوق يك مبدأ است، مبدأيى بنام خدا كه عين قدرت است و «بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير» است، عين علم است و «بكل شى‏ء عليم» است، چيزى از علم و قدرت او خارج نيست.

ادامه »

نرمش و پیوند دوستى با دشمن خدا ممنوع!

نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1396

 

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کفَرُوا بِما جاءَکمْ مِنَ الْحَقِّ یخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیاکمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکمْ إِنْ کنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یفْعَلْهُ مِنْکمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ[1]

ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید. شما با آنان طرح دوستی می افکنید، در حالی که آنان نسبت به حقّی که برای شما آمده است، کفر ورزیده اند. (علاوه بر آن که) آنان شما و پیامبر را به خاطر ایمان به خدا که پروردگار شما است، (از مکه) اخراج و آواره نموده اند. اگر شما برای جهاد در راه من وطلب رضای من (از وطن) بیرون آمده اید (با آنان دوستی نکنید). شما مخفیانه دوستی خود را به آنان می رسانید در حالی که من به آنچه مخفیانه و آنچه آشکارا انجام دهید آگاه ترم و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه راست گم گشته است.

نکته ها:

کلمۀ«عدو» هم به یک نفر و هم به گروهی از افراد اطلاق می شود، ولی در اینجا مراد، گروه است؛ زیرا در مقابل آن، کلمۀ«أَوْلِیاءَ» که جمع است، به کار رفته است. [2]

مراد از اخراج پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان، بدرفتاری با آنان بود تا جایی که پیامبر و مسلمانان برای رهایی از بدرفتاری کفّار، خودشان از مکه خارج شدند. [3]

در تفاسیر می خوانیم: یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله، نامه ای را به زنی داد تا برای مشرکان مکه ببرد و آنان را از تصمیم پیامبر صلی الله علیه و آله مبنی بر فتح مکه آگاه کند.

جبرئیل، موضوع را به رسول اکرم خبر داد و پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت علی علیه السلام، و جمع دیگری را برای پس گرفتن نامه از آن زن، به سوی مکه فرستاد و فرمود:

«در فلان منطقه آن زن را خواهید یافت». گروه اعزامی حرکت کردند و در همان نقطه ای که پیامبر فرموده بود، آن زن را یافتند و سراغ نامه را از او گرفتند. زن از وجود چنین نامه ای اظهار بی اطلاعی کرد. بعضی از اصحاب، سخنان زن را باور کردند و خواستند به مدینه برگردند، امّا حضرت علی علیه السلام فرمود: «نه جبرئیل به پیامبر دروغ گفته و نه آن حضرت به ما، بنابراین قطعاً نامۀمورد نظر در نزد این زن است». سپس شمشیر کشید که نامه را بگیرد. زن که مسئله را جدّی دید، نامه را از میان موهای سرش بیرون آورد و آن را تحویل داد.

ادامه »

شفاء مومنان در چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1396

 

از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود:

«هر کس این سوره را بخواند و وقتی در این آیه که صحبت از پدر و مادر می شود منقلب شود در بهشت قنطار به او داده خواهد شد . قنطار 1200 اوقیه است و هر اوقیه از دنیا و هر آنچه در آن است بهتر بود.

 

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا ﴿اسراء/٨٢﴾

و از قرآن آنچه را براى مؤمنان شفا و رحمت است نازل مى‌كنيم، ولى ستمگران را جز زيان نمى‌افزايد.


1- چون قرآن از جانب خدایى است كه خالق بشر و فطرتِ اوست، قوانین آن نیز با فطرت مطابق و نجات دهنده ‏ى اوست. «شفاء»
2- آنچه از سوى خداى رحمان و رحیم باشد، رحمت است. «رحمة للمؤمنین»
3- چون كافران به اوامر و نواهى قرآن عمل نمى‏ كنند، نزول هر دستور، جرمشان را بیشتر و خسارتشان را افزون‏ تر مى‏سازد. «لایزید الظالمین الا خساراً»

 

سوره اسراء

تعداد آیات: 111

مکی یا مدنی: مکی

نام های دیگر سوره: بنی اسرائیل، سبحان

«ايـن سـوره بـنـا بـر مـشـهـور از سـوره هـائى اسـت كـه در مـكـه نازل شده است و طبعا ويژگيهاى سوره هاى مكى در آن جمع است ، از جمله دعوت مؤ ثر به تـوحـيـد، و تـوجـه دادن بـه مـعاد، و نصائح سودمند، و مبارزه با هر گونه شرك و ظلم وانحراف بطور كلى ميتوان گفت آيات اين سوره بر محور امور زير دور مى زند.

ادامه »

سابقه شرک و گناه مانع کسب مقام امامت است

نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1396

 


  ازآیه ۱۲۴ بقره به بعد، ضمن هجده آیه، سخن از پیامبر بزرگ الهى، قهرمان توحید و معمار بناى كعبه است حضرت ابراهیم علیه ‏السلام است، او با پیروزى در آزمایش‏هاى گوناگون الهى، به مقام امامت رسید.

 
 وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيتِي قَالَ لَا ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ(البقرة/124)

و چون ابراهيم را پروردگارش با کلماتي بيازمود و وي آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواي مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به ستمكاران نمي ‏رسد

  حضرت ابراهیم علیه ‏السلام در میان پیامبران جایگاه و منزلت خاصى دارد. نام او 69 مرتبه و در 25 سوره قرآن آمده و از او همانند پیامبر اسلام به عنوان اسوه و نمونه یاد شده است.

 در این سوره نیز از این آیه به بعد، ضمن هجده آیه، سخن از این پیامبر بزرگ الهى، قهرمان توحید و معمار بناى كعبه است. او با پیروزى در آزمایش‏هاى گوناگون الهى، به مقام امامت رسید.

 آزمایش از سنت‏هاى حتمى الهى براى همه مردم است. البته آزمایش‏هاى خداوند مثل آزمایش‏هاى بشرى نیست كه براى آگاه شدنِ باشد، زیرا او همه چیز را مى‏داند.

 این آزمایش‏ها براى بروز استعدادها و نیك و بد انسانهاست تا مشخص شود هر كس براساس اختیارى كه خداوند به او داده چه راهى را انتخاب مى‏كند، تا كیفر و پاداش آنرا دریافت دارد.

 در این آیه نیز منظور از (كَلِمات) یك سلسله وظائف سنگینى است كه خداوند بر دوش ابراهیم گذارد و او از عهده انجام همه آنها برآمد، كه به برخى از آنها اشاره مى‏كنیم:

 ابراهیم در میان اقوام و خویشان خود تنها موحّد بود اما علیه شرك و بت‏پرستى قیام كرد و به تنهایى وارد بتخانه شد و همه بتها را شكست. با آنكه بت‏پرستان به جزاى این كارش، او را در آتش انداختند ولى او با خونسردى كامل و با ایمان و یقین به خدا وارد آتش گشت و به امر الهى، آتش بر او سرد و ایمن شد.

 با آنكه در سنّ پیرى خداوند فرزندى نصیب آنها كرده بود، ولى چون امر الهى آمد، فرزندش اسماعیل را براى قربانى به قربانگاه برد.

 ابراهیم، مقام امامت را براى نسل و ذریه خود نیز طلب مى‏كند امّا خداوند در پاسخ مى‏فرماید: این مقام، موروثى نیست بلكه هر كس كه لیاقت داشته باشد آنرا دریافت مى ‏كند.

 مقام امامت بالاتر از مقام رسالت است. «رسول» مأمور ابلاغ احكام الهى و بشارت و انذار مردم است اما «امام» مسئول تحقق بخشیدن به آن احكام و اجراى عدالت اجتماعى در میان مردم است.

 این آیه به روشنى بیان مى‏دارد كه امامت، عهد و امانت الهى است كه به ظالمان و گنهكاران نمى‏رسد. بر این اساس ما شیعیان معتقد هستیم كه امام نیز همچون پیامبر باید معصوم باشد و كسى كه سابقه شرك و گناه داشته باشد لایق امامت نیست.

خبرگزاری حوزه

مراد از ارسال پیامبران به زبان قوم خود چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 31ام فروردین, 1396
 

پیامبر اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رسالت الهی خویش را با صلابت، قاطعیت و بیان صریح ابلاغ می‌کرد؛ ولی همراه با نرمش و ملایمت و بدون سازش یا محافظه‌کاری؛ فراخوان پیامبر به اسلام تدریجی بود.

 

در آستانه فرا رسیدن سالروزمبعث پیامبر ختمی مرتبط( صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ، واکنش مخالفان در برابر پیام الهی و نظام اسلامی  و جایگاه بعثت در جهانی بودن دین اسلام را به قلم حضرت آیت الله جوادی آملی منتشر می کند.

* واکنش مخالفان در برابر پیام الهی و نظام اسلامی

جامعه حجاز از گروه‌های مردمی زیر تشکیل شده بود:

أ. مشرکان مکه که با همه توان خود برای سرکوبی مکتب و نظام نوپای اسلام بسیج شده بودند.

ب. منافقان داخلی که بیش‌از یک‌سوم مسلمانان را تشکیل می‌دادند و برای بیگانگان جاسوسی می‌کردند و در مقاطع حساس به نظام اسلامی ضربه می‌زدند، چنان‌که در جنگ احد از میان هزار سرباز مسلمان بیش‌از سیصد نفر از رفتن به جبهه سر باز زدند. نفاق در این مقطع تاریخی، عنصری قوی و کمرشکن بود، از این‌رو بسیاری از آیات مدنی از توطئه‌های منافقان پرده برمی‌دارد.

ادامه »

هواپرستی

نوشته شده توسطرحیمی 25ام فروردین, 1396

 

أَرَءَيْتَ مَنِ اتَّخَذَإِلَهَهُ هَوَيهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً(فرقان/43)

آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟!

آیا تو می‌توانی او را هدایت کنی (یا به دفاع از او برخیزی)؟!

1- ریشه‏ ى بت‏ پرستى، هواپرستى است. «صبرنا على الهتنا - اتّخذ الهه هواه»

2- خداجویى در فطرت هر انسانى وجود دارد، لكن او در مصداق و یافتن حقّ گرفتار اشتباه مى‏شود. «اتّخذ الهه هواه»

3- انبیا مسئولیّتى در هدایت اجبارى هواپرستان ندارند. «أفأنت تكون علیه وكیلا»

4- انسان داراى اختیار است. «أفأنت تكون علیه وكیلا»

5 - تربیت و ایمان باید بدون اجبار و اكراه باشد. «أفأنت تكون علیه وكیلا»

 

تفیسیر نور:

به هر معبودى غیر از حقّ، هوى گفته مى‏شود. [307]

هوى‏ پرستى از نظر قرآن و روایات:
هواپرستى، سرچشمه غفلت است. «و لاتُطِع مَن أغفَلنا قَلبه عن ذِكرنا واتّبع هَواه» [308]
هواپرستى، سرچشمه ‏ى كفر است. «مَن لا یؤمن بها و اتّبع هَواه» [309]
هواپرستى، بدترین انحراف است. «و مَن أضلّ ممّن اتّبع هَواه» [310]
هواپرستى، مانع قضاوت عادلانه است. «فَاحكُم بین النّاس بالحقّ و لا تتّبع الهَوى» [311]
هواپرستى، سرچشمه‏ ى فساد است. «لو اتّبَع الحقّ أهوائهم لفَسدتِ السّموات والارض» [312]
هواپرستى، سرچشمه ‏ى غصّه‏ هاست.
هواپرست، ایمان ندارد.
هواپرست، بى عقل است.
آغاز فتنه‏ ها پیروى از هوسها و ایجاد بدعت‏ها مى‏باشد.
هوا وهوسها انسان را كر وكور كرده وقدرت تشخیص حقّ از باطل را مى‏گیرد.
شجاع‏ترین مردم كسانى هستند كه بر هوس‏هاى خود غلبه كنند.
پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: هوى را بدان سبب هوى‏ نامیده ‏اند كه صاحب خود را فرو مى ‏افكند. [313]


307) تفسیر قرطبى.
308) كهف، 28.
309) طه، 16.
310) قصص، 50.
311) ص، 26.
312) مؤمنون، 71.
313) مجموعه احادیث از میزان‏الحكمة مى‏باشد.

 

تفسیر نمونه:

گمراه تر از چهارپايان
جالب اينكه قرآن مجيد در آيات اين سوره ، سخنان مشركان را يكجا نقل نميكند بلكه بخشى از آن را نقل كرده به پاسخگوئى و اندرز و انذار مى پردازد سپس بخش ديگرى را به همين ترتيب ادامه مى دهد.
آيات مورد بحث بازگو كننده نمونه ديگرى از منطق مشركان و كيفيت برخورد آنها با پيامبر اسلام و دعوت راستين او است .
نخست مى گويد: آنها هنگامى كه تو را مى بينند، تنها كارى كه انجام مى دهند اين است كه به باد مسخره ات گرفته مى گويند آيا اين همان كسى است كه خدا او را به عنوان پيامبر مبعوث كرده است (و اذا رأ وك ان يتخذونك الا هزوا ا هذا الذى بعث الله رسولا ).

ادامه »

چه كسانى آیات قرآن را درك نمى ‏كنند؟

نوشته شده توسطرحیمی 7ام فروردین, 1396

 

یكى دیگر از بهانه ‏هاى یهود آن بود كه به پیامبر مى‏ گفتند: ما از این كتاب تو چیزى نمى ‏فهمیم و مطالب آن براى ما روشن و مفهوم نیست، لذا به تو ایمان نمى‏ آوریم و قرآن را به عنوان معجزه تو نمى ‏پذیریم.

استاد محسن قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه های آیه نود و نهم سوره بقره پرداخته است.

«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ ما يَكْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ» (بقره، 99)

(اى پیامبر) همانا ما آیات روشنى را به سوى تو فرستادیم كه جز فاسقان كسى به آنها كفر نمى ‏ورزد.

یكى دیگر از بهانه ‏هاى یهود آن بود كه به پیامبر مى‏ گفتند: ما از این كتاب تو چیزى نمى ‏فهمیم و مطالب آن براى ما روشن و مفهوم نیست، لذا به تو ایمان نمى‏ آوریم و قرآن را به عنوان معجزه تو نمى ‏پذیریم.

خداوند در پاسخ آنها مى ‏فرماید:

آیاتى كه ما نازل كرده ‏ایم، روشن و گویاست، ولى كسانى آن را درك مى ‏كنند كه قلبشان بر اثر گناه تاریك نشده و زمینه پذیرش حق را دارا باشند.

از این آیه مى ‏آموزیم كه:

گناه، باعث مى ‏شود تا انسان آمادگى پذیرش حق را از دست بدهد، زیرا اگر بخواهد حق را بپذیرد، دیگر به راحتى نمى ‏تواند گناه كند.

حوزه

آیه ای از قرآن که به فیزیک و شیمی می‌پردازد! + تفاسیر

نوشته شده توسطرحیمی 6ام فروردین, 1396

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ(يس/80)

همان کسي که براي شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما بوسيله آن، آتش مي‌افروزيد!

خداوند تبارک و تعالی با مثال‌هایی در قرآن کریم علاوه بر اینکه قدرت خود را به بشر متذکر می‌شود، انسان را از گمراهی به سوی هدایتی آشکار سوق می‌دهد.

در فصل بهار درختان زنده سبز می‌شوند .سلولز ، ماده‌ای است که از کربن ، ئیدروژن و اکسیژن بوجود می‌آید و این ماده با آب ترکیب شده و چوب درختان زنده را به وجود می‌آورد .

برای ایجاد کربن و ترکیب عناصر با یک دیگر نیاز است تا انرژی خورشید در درختان ذخیره شود و به گفته دانشمندان نور زغالی که از آتش زدن چوب های درختان بوجود می‌آید ، در واقع انرژی خورشیدی است که سال‌ها در آن درخت ذخیره شده و حالا با سوزاندن این انرژی به طبیعت بر می‌گردد؛ چراکه هنگام سوختن زغال در واقع «کربن» با «اکسیژن» هوا ترکیب شده و گاز کربن را تشکیل مى‌‏دهد، و اکسیژن و هیدروژن (مقدارى آب) آزاد می‌شود. به همین خاطر است که سوزاندن نهال جوان نور کمتری نسبت به زغال درختی کهن از خود متصاعد می‌کند.

این یکی از تفاسیر آیه 80 سوره مبارکه یس در قرآن کریم است.در کتاب تفسیر نمونه جلد هجدهم ، صفحات 462 تا 467 به تفصیل این آیه را با ادله علمی تفسیر کرده است و می‌گوید با دریافت‌های جدید دانشمندان می‌توان از این آیه این نتایج را کسب کرد.

آیه‌ای که به انسان بزرگی خداوند را متذکر می‌شود و می‌فرماید : همان توانمندى که براى شما از درخت سبز ( مَرْخ و عَفار ) که تروتازه است آتشى پدیدار کرد که شما بى درنگ از آن، آتش مى‌افروزید.

این آیه بعد از آیه هفتاد و نهم در پاسخ به کسانی است که قیامت را انکار می‌کنند، آمده است.در آیه 79 سوره مبارکه یس خداوند کریم خطاب به این افراد می‌فرماید :

اى پیامبر(صلی الله علیه و آله)، در پاسخ او بگو: همان توانمندى که نخستین بار آن استخوان‌ها را پدید آورد، آنها را زنده مى‌کند. او به هر آفریده‌اى بسى داناست. ویژگى‌هاى همه خلایق را چه پیش از مرگشان و چه پس از مرگشان مى‌داند، پس زنده کردن مردگان براى او سهل است.

برای توضیح بیشتر درباره آیه هشتاد این سوره مبارک و اینکه چرا خداوند به آتش گرفتن درختان سبز اشاره دارد ، به تفاسیر بیشتری خواهیم پرداخت.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی در بخش دیگری از کتاب خود (تفسیر نمونه ) ج ‏18، ص 462، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۴خورشیدی ؛ می‌نویسد :

در زمان‌های قدیم در میان اعراب این امر رایج بود که براى آتش افروختن از چوب درختان مخصوص به نام «مرخ» و «عفار» که در بیابان‌هاى حجاز مى‌‏روئید استفاده مى‏‌کردند. مرخ و عفار دو نوع چوب آتش زنه بود که اولى را زیر قرار مى‌‏دادند و دومى را روى آن مى‌‏زدند، و مانند سنگ آتش‏‌زنه جرقه از آن تولید مى‌‏شد، در واقع به جاى کبریت امروز از آن استفاده مى‌‏کردند.

بنابر این تفسیر ، ایشان اینگونه توضیح می‌دهند :

آب و آتش دو چیز متضادند، کسى که مى‏‌تواند آنها را در کنار هم قرار دهد! مسلماً براى او پوشانیدن لباس زندگى بر اندام انسان‌هاى مرده کار مشکلى نیست.

ایشان در صفحه 463 از همین کتاب ادامه می‌دهند و آتش گرفتن درختان سبز را اینطور تفسیر می‌کنند:

خاصیت آتش‌‏افروزى به وسیله چوب درختان، منحصر به چوب‌هاى «مرخ» و «عفار» نیست، بلکه این خاصیت در همه درختان و تمام اجسام عالم وجود دارد (هر چند دو چوب مزبور بر اثر مواد و وضع مخصوصشان آمادگى بیشترى براى این کار دارند).

خلاصه این‌که تمام چوب‌هاى درختان اگر محکم به هم بخورند جرقه مى‌‏دهند حتى چوب درختان سبزبه همین دلیل گاه آتش ‏سوزی‌هاى وسیع و وحشتناکى در دل جنگل‌ها روى مى‌‏دهد. این همان جرقه الکتریسته است که بر اثر اصطکاک و مالش آشکار مى‌شود.

خداوند تبارک و تعالی با مثال‌هایی از این دست علاوه بر اینکه قدرت خود را به بشر متذکر می‌شود و انسان را از گمراهی به سوی هدایتی آشکار سوق می‌دهد، به او می‌گوید که اگرچه این قرآن بیش از هزار و سیصد سال پیش نازل شده ، اما همچنان تازگی دارد و انسان‌ها با کشفیات جدید علمی ، می‌توانند تنها به گوشه‌ای از رموز این کتاب شریف پی ببرند.


باشگاه خبرنگاران/ پوریا سلیمان زاده

اهمیت دعا در میدان جنگ

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1395

 

وَ مَا کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرفَنَا فِی أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکفِرِینَ [1]

و سخنشان جز این نبود که گفتند: « [ای ] پروردگار ما! [پیامد] گناهان ما و زیاده روی های ما را در کارمان، برای ما، بیامرز، و گام های ما را استوار دار؛ و ما را بر گروه کافران پیروز گردان. »

 

نکته ها و اشاره ها:

1- مجاهدان حقیقی به جای فرافکنی و نسبت دادن شکست خود به دیگران و یا به عوامل موهوم و مرموز، عوامل شکست را در درون خودشان جست جو می کنند و به فکر جبران اشتباهات خویش هستند.

 چون هر چه می رسد به تو از کرده های توست جرم فلک کدام و گناه زمانه چیست؟

 (صائب)

2- مردان الهی در میدان های جنگ دست به دعا برمی داشتند و در کنار عوامل نظامی، به عوامل معنوی و روحی نیز توجه داشتند. آری؛ دعا در میدان جنگ ارزش ویژه ای دارد.

3- آیۀفوق با بیان شیوۀدعای رادمردان، به ما می آموزد که در هنگام دعا، ابتدا توبه و استغفار کنید، سپس از خدا یاری بجویید؛ اول پاک شوید، بعد کمک بخواهید.

4- گناه و اسراف کاری از عوامل شکست و مشکلات در جنگ است؛ چون سرپیچی از فرمان رهبر و اسراف در سرمایه های شخصی و اجتماعی و نابودی آنها، موجب ضعف و شکست می گردد.

5- در آیۀ قبل بیان شد که مردان خدا در مقابل دشمن تسلیم نمی شوند و در این آیه بیان شده که در مقابل خدا تسلیم و عذرخواهند. هر کس در مقابل خدا تسلیم باشد، در مقابل مستکبران و ستمگران کرنش نمی کند.

 

آموزه ها و پیام ها:

1- استواری و پیروزی شما در جنگ به دست خداست، پس دعا کنید و از او یاری بخواهید.

2- خلافکاری و تجاوزگری زمینه ساز شکست شماست.

3- رزمندگان اسلام در هنگام جنگ به دعا و معنویات اهمیت زیادی می دهند.

4- در میدان جنگ نیز به فکر پاک سازی و بازسازی خود باشید.

پی نوشت:

[1] سوره آل عمران، آیه147

تفسیر قرآن مهر، جلد سوم، صفحه 288

خدایا! در صراط مستقیم قرارمان ده!

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1395

 

اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقییم

(خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما.

 

نکته ها

راه های غیر الهی متعدّدی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند: *راه خواسته ها و توقعات های خود. * راه انتظارات وهوس های مردم. * راه وسوسه های شیطان. * راه طاغوت ها. * راه نیاکان و پیشینیان. * راه خدا و اولیای خدا. انسان مؤمن، راه خداوند واولیای او را انتخاب می کند که بر دیگر راه ها امتیازاتی دارد:

الف:راه الهی ثابت است، بر خلاف راه های طاغوت ها و هوس های مردم و هوس های شخصی که هر روز تغییر می کنند. ب:یک راه بیشتر نیست، در حالی که راه های دیگر متعدّد و پراکنده اند. ج:در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است. د:در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.

راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»[1]

* راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّک لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»[2]

* راه مستقیم، راه بندگی خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ»[3]

* راه مستقیم، توکل وتکیه بر خداست. «مَنْ یعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»[4]

* راه مستقیم، یکتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست.[5]

* راه مستقیم، کتاب خداوند است.[6]* راه مستقیم، راه فطرت سالم است.[7]

ادامه »