« آفت هاى انقلاب را بشناسیم ( 10- خوف از سردى و سستى و بازگشت به اوضاع سابق )داستان هایی از معنویت و کرامت های اخلاقی آیت الله بروجردی (ره) »

قصه های من و فامیل دور(قسمت دوم)

نوشته شده توسطرحیمی 15ام آبان, 1391

    قصه من و فامیل دور به اینجا رسیده که فامیل دور معتقد بود باید برای عفاف و حجاب فرهنگ سازی بشه و صدا و سیما هم داره خیلی عالی این فرهنگ سازی رو انجام میده!!!  و من هم به خاطر همین در شرف سکته همه جانبه بودم! حالا میرسیم به قسمت دوم گفت و گوهای من و فامیل دور که امروز هم تولدشه و من ازهمین راه بسیار دور روی ماهش رو … نههههه نگاه میکنم. فامیل دور به خاطر اثبات حرفش اشاره ای کرد به فیلم” کلاه پهلوی” که: ببین آقا، چقدر داره در مورد حجاب و پیشینه اون مانوور داده میشه!

البته اینجا بنده یک پارازیت دارم که برادر، بیشتر درباره پیشینه بی حجابیه تا حجاب، ولی خوب نظر فامیل دور اینه که این فیلم داره به جوون ها میگه اصل، بر وجود حجاب بوده و اینکه الان خواهرها خیابان رو با عروسی خاله خان باجی هاشون اشتباه گرفتن، بی شک تقصیر استعمار کبیره .

البته بنده در استعمار کبیر و نامردی عده ای برای بی هویت کردن مسلمان ها موافقم اما خوب، بنده در پرتاب نعلین هایی که با فامیل دور داشتم میخواستم بگم: بابا جان دلسوزی که از طریق خودسوزی نمیشه، ما قصد داریم مفاهیم وسیعی را همچون عفاف و حجاب در قالب کارکتر های بی حجاب به مردم منتقل کنیم! مثلاً یک بچه را جلوی مغازه آبنبات فروشی ببریم وبگوییم ببین عزیزم این آبنبات های خوشگل و آبدار و رنگانگ که هر کدوم با طعم های میوه های مختلف از جمله: تمشک، آلبالو وهلو تهیه شده برای تو ضرر داره و اگه بخوری آقای دکتر برات آمپول گاوی میزنه. به نظر شما این بچه شکمو که البته دارای غریزه لذت خواهی هم هست، آبنبات روانتخاب میکنه یا آمپول گاوی رو؟ کاملاً واضحه که اون پسر بچه تپل یا اون دختر بچه مؤدب_ازترس اعتراض های احتمالی بانوان_ حاضره به خاطر خوردن اون آبنبات ها به جای آمپول گاوی چند سال توی کمای این لذت خواهی باشه اما برای یک لحظه هم که شده فقط یه لیس کوچولو به اون آبنبات ها بزنه و بعد غزل خداحافظی رو…

حالا ای فامیل دور که آتش به خرمنم زدی به نظر تو ما میتونیم با نشون دادن خانم های بد حجاب با پوشش های افتضاح به پسرانمون فرهنگ “یغضوا ابصارهم” بدهیم و اینجا بود که فامیل دوووووور غرق در افکار خویشتن شد.

هانیه خوددانی(طلبه پایه سوم)

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.5 stars
(4.5)
نظر از: مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد [عضو] 
مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

سلام . کاملاً با نظرتون موافقم .

متن تفکر برانگیزیه. ادامه اش دهید لطفاً.

موئد باشید.

1391/08/17 @ 08:39
نظر از: میرعسی خانی [عضو] 

کاملا با حرف های شما موافقم…
موفق باشید

1391/08/17 @ 08:09
نظر از: عترت سادات خاموشی [عضو] 
عترت سادات خاموشی
5 stars

با سلام و عرض تشکر و خسته نباشید
ممنون از نظر و حضور سبز شما
عید شما مبارک

1391/08/16 @ 11:27
نظر از: شکروی [عضو] 
شکروی

عالی بود ممنون

1391/08/16 @ 11:08
نظر از: جان نثاری [عضو] 
جان نثاری

بله تعبیر درستی است

1391/08/16 @ 09:17
نظر از: سرباز گمنام [عضو] 
سرباز گمنام
4 stars

سلام عزیزم واقعا موافقم
ان شاالله یه روزی برسه که دخترای خوب ما
قدر خودشون رو بیشتر از این بدونن و اینقدر راحت خودشون رو عرضه نکنن…

1391/08/15 @ 23:22


فرم در حال بارگذاری ...