« مجموعه 7 جلدی دائرةالمعارف صحابه پيامبر (ص) رونمايی می‌شودکلاه پهلوی یا اسلام پهلوی!! »

قصه های من و فامیل دور (قسمت چهارم)

نوشته شده توسطرحیمی 28ام فروردین, 1392

راستش قصد نداشتم قصه من و فامیل دور رو ادامه بدم. دلیلش بماند، اما دیروز حرف های استادم حاج آقا منصفی باعث شد تا دوباره به فکر بیفتم که هر چقدر دوستان نسبت به ما بی مهری کنند و بهمون لقب گروه فشاری بدن کار ما تموم نمیشه و نباید اهداف فرهنگیمون رو رها کنیم…

قرار به این بود که بعد از فیلم کلاه پهلوی عزیز که با فامیل دور خیلی ذکر خیرش بود درباره فیلم"بیدار باش” حرف بزنیم که البته اینجا دیگه فامیل دوری در کار نیست چون فامیل دور رفته دانشگاه و داره مثل یه بچه حزب اللهی واقعی درس میخونه!!

موضوع فیلم بیدار باش همون چیزیه که جدیداً غالب فیلم های دفاع مقدس حول محور اون میچرخند، اینکه یه روزی روزگاری یه لاتی بود که همه از دستش در عذاب بودن، تا اینکه یه روزی کاملاً اتفاقی و فقط به دلیل عشق به یه خاله خان باجی خوشگل میره جبهه و از قضا یک دفعه از این رو به اون رو میشه و بعدشم شهید میشه_هر چند ما منکر این نیستیم که جبهه دانشگاه انسان سازی بود و خیلی ها بعد از ورود به این دانشگاه کن فیکون شدند، اما اینکه قریب نود درصد فیلم های دفاع مقدس به این موضوع بپردازند و قسمت عشق و عاشقی با خاله خان باجی وطنز و خنده فیلم را غلیظ تر از قسمت آدم شدن به تصویر بکشند کمی بی انصافی در حق رزمنده هاست_نقش اول این فیلم آقایی بود به نام گرزین بهگزین، که ما اصلاً کاری با ایشون نداریم. تمام درد ما مادر گرزینه ؛ همان خانوم به ظاهر محجبه ای که کمترین نشانی از یک زن مؤمن نداشت. نقش مادر گرزین رو  خانم اسکویی بازی میکرد که در بازی خوب ایشون حرفی نیست؛ حرف اینجا بر سر ضعف فیلم نامه است، مادر گرزین زن مؤمنه ای نشون داده میشه که شوهرش یک آدم لاابالیه و همش در بی تفاوتی و بیخبری از اوضاع زمان خودش به سر میبره، این زن و مرد خونه ای دو طبقه دارن که یه طبقه اون به نام آقا و طبقه دیگه به نام خانوم . حالا رسیدیم به اصل درد تو این فیلم.. مادر گرزین در یک عمل کاملاً خود سرانه طبقه مربوط به سهم خودش رو تبدیل به پایگاه بسیج میکنه تا لج شوهرش رو در بیاره، حالا ممکنه یکی بگه بابا مال خودشه! چه ربطی به شوهرش داره! باید جواب بدیم این خانم که مرتب در حال فرمایش درباره حلال و حرامه چطور نمیدونه جلب رضایت شریک برای انجام کاری که مربوط به مال هر دوی اونهاست واجبه؟؟؟ و اینکه این زن به ظاهر مؤمنه نمیدونه که جلب رضایت شوهرش برای کارهاش واجبه و مرتب کارهایی میکنه که شوهرش رو ناراحت میکنه، خونه رو رها میکنه و به جبهه میره و تو جبهه هم طوری رفتار میکنه که همه رزمنده ها متوجه میشن این زن و شوهر آبشون تو یه جوب نمیره، حالا بماند که چقدر گریم این خانم محجبه ترسناک بود و آدم رو خود به خود از این زن بیزار میکرد. ممکنه دوستان بگن بابا این چه گیریه تو میدی، من میخوام کمی فکر کنیم اگه قراره ما یه خانمی رو به عنوان یه چهره مذهبی نشون بدیم همه چیزش رو مذهبی کنیم، نه اینکه زنی با گریم زشت، لباس های مشکی خود رای و…که هیچ نشونی از رعایت احکام اسلام در اون وجود نداشته باشه به نمایش بذاریم ، همین فیلم نامه های به ظاهر قشنگ و خنده داره که  چهره ای احمقانه از مذهبی ها با رفتاری منافقانه نشون میده، آدم های یک کلام و اهل افراط که دیدنشون دیگران رو عصبی میکنه. وجداناً اگر قرار بود نقش مادر گرزین رو یک خانم با مانتو و ظاهری آراسته بازی کنه انقدر این خانم با شوهرش بدرفتاری میکرد و بچه اش رو وادار به کاری میکرد که دوست نداره؟؟؟!!!

این حرف ها شاید گروه فشاری به نظر بیاد اما این نوع فیلم هاست که در ضمیر ناخوداگاه دختر مسلمان سؤالی رو به وجود میاره به این عنوان"چادر چیز خوبی نیست"، “چادری ها آدم های زشت و احمق و بیسوادی هستن"و قطعاً همینه_منظورم اینه که قطعاً این حرف ها درذهن مخاطب به وجود میاد. اگه قبول ندارین کتاب های کنترل ذهن رو مطالعه کنین و ببینین همون کاری که هالیوود با فیلم های خاص درباره اعراب و نشون دادن اونها به عنوان انسانهایی خونریز و بی تمدن،و فیلم هایی درباره آخر الزمان میکنه و توی فیلم هاش نشون میده که همیشه یه مو طلایی به یه مو مشکی غلبه میکنه و قدرت رو در دست میگیره. ما هم داریم همون کار رو در مورد مذهبی هامون انجام میدیم، مثل فیلم های بی محتوای مسعود دهنمکی که فیلم جدیدش رو هم باید به کارنامه درخشانش اضافه کنیم.

اینکه چه قصدی در کاره که در غالب فیلم های ما ، زنان محجب زنانی بیسواد، بی اطلاع از اوضاع جامعه، زشت و ترشرو نشون داده میشن که همه همّ و غمّ اونها شستن کهنه بچه هاشون و پختن قورمه سبزی برای شوهراشونه، خدا عالمه. از دوستانی که حرف بنده رو قبول دارن یا دوستانی که حرف بنده رو قبول ندارن خواهش میکنم موشکافانه تر به سریال های سیما نگاه کنند و خودشون قضاوت کنند که دین مظلوم تر است یا مدرنیته.

به قلم:هانیه خوددانی

 

نظر از: یادگاری [عضو] 

سلام علیکم خواهران گلم بویژه خدا قوت به هانیه خانوم گل که با قلم زیبای خودش این متن زیبا رو نوشته.خیلی زیبا بود . هدف قشنگی دارید دعا می کنم عاقبت به خیر بشید
براما هم دعا کنید به ما هم سر بزنید این روزا سرتون شلوغ شده ما رو حسابی فراموش کردید آآ!اما من واقعا بیادتون هستم.منتظرتون می مونم.

1392/01/29 @ 00:49


فرم در حال بارگذاری ...