« مجموعه 40 شعر از برجسته ترین شاعران کشو/اشعار شب ششم محرم؛ حضرت قاسم(علیه السلام)باب شهادت »

ماجرای بت‌پرست هندو که برای امام حسین(علیه السلام) نذری می‌داد.

نوشته شده توسطرحیمی 28ام مهر, 1394

بی‌حال بود؛ بعد که به حال آمد، گفت: ۲۰۰ هزار روپیه!

گفتند: چه شده؟!

گفت: رفته بودم داخل چرخ، یک کسی آمد من را گرفت و از آنجا انداخت بیرون.

گفتم: آقا تو کی هستی؟

گفت: من همانی هستم که صدهزار روپیه برای عزاداری من پول خرج می‌کنی!

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عظمت واقعه عاشورا و نمایش بی‌نظیر فضایل الهی اهل‌بیت علیهم‌السلام در مقابل دشمنان خدا و رسول او موجب شد که این رویداد عظیم از جهات گوناگون از دیگر رویدادهای بزرگ عالم متمایز شود؛ مصیبتی که پیش از وقوعش، ملائکۀ الهی و انبیا و اوصیا علیهم‌السلام در سوگ آن نشستند و پس از وقوع آن نیز ائمۀ هدی علیهم‌السلام به یادآوری این مصیبت بزرگ پرداختند و مجالس عزا برپا کردند.

نوشتاری که در ادامه می‌خوانید برگرفته از کتاب «رحمت واسعه» شامل مجموعه گفتارهای عاشورایی آیت‌الله محمدتقی بهجت است:

هندوها و بت‌پرست‌ها الی ماشاءالله نذورات می‌آورند برای سیدالشهدا علیه‌السلام و می‌دهند به کسانی که عزاداری می‌کنند و دهه می‌گیرند و دسته می‌آورند و… الی ماشاءالله شکر یا پول می‌آورند که اینها شربت درست کنند و صرف این طور کارها بکنند.

گفتند: یک بت‌پرستی بوده در دهه عاشورا، نمی‌دانم نذری داشته یا چه داشته که باید در این دهه، عزاداری‌های سیدالشهدا(ع) را مثلاً مهمانی بکند. البته یک طبقه‌ای از خانه را منحصر می‌کرد برای مسلمان‌ها و می‌گفت هر طور که خودتان اطعام ‌می‌کنید و می‌شوئید و هرکاری می‌کنید این طبقه تماماً در دست شما. شما اطعام کنید این هم پول، دیگر با ما کاری نداشته باشید. ما هم با شما کاری نداریم.

ظاهراً صدهزار روپیه در هر سال خرج این مطلب می‌کرد. رفقایش در یک سال گفتند: این پول زیاد است، این را مثلاً نصف بکن. این صدهزار روپیه در آن زمان زیاد بوده است.

این شخص در تردید این مطلب که اینها می‌گویند نصف کن بود که رفت برای افتتاح کارخانه‌ای که درست می‌کرده است. همین که داشته تماشا می‌کرده، قبایش یا لباسش به چرخی که برای کار آورده بودند گیر می‌کند و داخل آن آهن‌ها می‌رود که دیگر به حسب ظاهر کار از کار گذشته بود.

اطرافیان می‌بینند گویا کسی این را گرفت و از داخل کارخانه بیرون انداخت. افتاد بیرون، وقتی به او رسیدند بی‌حال بود. بعد که به حال آمد، گفت: دویست‌ هزار روپیه! گفتند: چه شده؟! گفت: من رفته بودم داخل چرخ، یک کسی آمد من را گرفت و از آنجا انداخت بیرون. گفتم: آقا تو کی هستی؟ گفت: «من همانی هستم که صدهزار روپیه برای عزاداری من پول خرج می‌کنی». از وقتی به شعور آمدم داد زدم که دویست هزار روپیه باید خرج کنم. آنها می‌گفتند نصف بکن، این می‌گفت دویست هزار روپیه.

بالأخره شکی نیست در این کرامات. البته یقین هم داریم به اینکه بت‌پرست هم باشد(با چنین کارهایی)، یک تخفیفی، یک توفیقی به اینکه مسلمان شود وجود خواهد داشت. اگر مسلمان نشد بی‌شک تخفیفی در عذاب می‌شود. نمی‌شود بگوییم که همه اینهایی که در جهنم هستند در یک مرتبه‌اند. قطعاً اهل طاغوتی داریم، طبقاتی داریم. بعضی از بعضی دیگر متنفرند. خدا می‌داند چه تنفری دارند (از طبقات پایین‌تر به طوری که هر کسی می‌گوید) خدا نکند بروم پهلوی آن دیگری. عذاب خودشان در آن طبقه، رحمت است نسبت به عذاب آن طبقه پایین‌تر.

منبع:خبرگزاری فارس

 


فرم در حال بارگذاری ...