« بیابان هم که باشی حسین آبادت می کند.بصیرت افزایی با موضوع مذاکرات ژنو درحوزه علمیه محدثه سلام الله علیها »

مصاحبه:حاج شیخ علی محمد نجفی بروجردی(ره) اسوه علم و تواضع

نوشته شده توسطرحیمی 3ام دی, 1392

 

 

پای صحبت موسس محترم حوزه محدثه بروجرد -حجه الاسلام و المسلمین سعید نجفی بروجردی- می نشینیم و از زبان ایشان با یکی از عالمان برجسته و بزرگ تشیع مرحوم حاج شیخ علی محمد نجفی بروجردی(ره)- جد پدریشان- آشنایی بیشتری پیدا می کنیم.

از حال و هوای این شخصیت بزرگوار برایمان بگویید!

چرا اساساً حاج شیخ از نجف برگشتند و در بروجرد مستقر شدند؟

 

ما طلبه ها وقتی مشکلات را می بینیم یک مقداری ممکن است دلسرد شویم. با این زرق و برق هایی که وجود دارد گاهی وقت ها حالتِ زدگی و خمودگی پیدا می کنیم. اما انسان تعجب می کند یا در حقیقت تحسین می کند همت والای ایشان را که در سه سالگی مادر او و در هفت سالگی پدر را از دست می دهند. به اصطلاح عربی در سه سالگی یتیم و در هفت سالگی لتیم شدند.تا 13 سالگی تحت تکلف همشیره شان بودند. در 13 سالگی تصمیم می گیرد از روستایش به نجف برود.

 همشیره شان به خاطر مسایل عاطفی مخالفت می کند،تصمیم می گیرند نزد آیت الله غروی از علمای وقت استخاره کنند. سه جور استخاره می کنند خیلی خوب می آید که نجف بروند به گفته خودشان نصف الاغی را اجاره کرده بودند و از بروجرد به طرف نجف راه می افتند. سفرشان بیست روز طول می کشد. در نجف هم اول با ایشان برخورد خوبی نمی شود. گیر یک خادم می افتد خلاصه به ایشان در انبار دمپایی پاره ها جایی می دهند. با این حال دلسرد نمی شود. با فقر و مشکلات عدیده دست به گریبان بودند مثلاً گاهی وقت ها هسته های خرما، که در نجف به عنوان سوخت پخت نان استفاده می شد را جمع می کردند و می فروختند و با پولش چیزی تهیه می کردند.

 

صفحات: 1·

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.0 stars
(4.0)
نظر از: مهتاب بارانی [بازدید کننده]  
مهتاب بارانی
4 stars

سلام
من مهتاب مدیر وبلاگ به سوی خدا هستم.
ممنونم که به وبلاگم سر زدید
سایت خیلی جالبی دارید.
انشاالله که موفق باشید.
برای همه طلبه ها که انشاالله همیشه زیر پرچم امام عصر باشند و سربازانی ظیفه شناس
از شما عزیزان التماس دعا دارم.

1392/10/12 @ 02:00
نظر از: گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 

سلام عزیزم
خدا کند…
ما بیابان هم نیستیم کویر تشنه ایم …کاش بیابان بودیم…
متشکر

1392/10/06 @ 10:37


فرم در حال بارگذاری ...