« پاداش مخصوص عبادالرحمن‏بداء »

نقد افكار وهّابيّت در حوزه توسل/ توسّل به پيامبران ريشه قرآنى دارد (1)

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مرداد, 1394

 

توسّل به پيامبران ريشه قرآنى دارد

1. دستور قرآنى بر توسل به رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

استغاثه به انبياء و پيامبران الهى و تقاضاى شفاعت از آنان در دوران حيات و زندگى آنان مسئله اى است قرآنى و هيچ گونه تضادّى با مبانى اعتقادى شيعه ندارد، چنانكه خداوند مى فرمايد:

«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوآا أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا »(النساء/64):

و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش مى كرد، قطعا خدا را توبه پذير مهربان مى يافتند.

2. اثبات توسل به پيامبر صلى الله عليه و آله در زمان حيات وپس از آن:

«محمود سعيد ممدوح» از علماى بزرگ اردن پس از نقل اقوال علماى اهل سنّت مبنى بر جواز توسل مى گويد:

اين آيه شريفه «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوآا أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا » كه به گنه كاران دستور داده است تا براى بخشش گناهان خود رسول اكرم صلى الله عليه و آله را واسطه و شفيع قرار دهند شامل دوران حيات پيامبر و دوران پس از مرگ را نيز شامل مى شود و اگر كسى بخواهد آن را محدود به دوران حيات حضرت قرار دهد، اشتباه كرده و به بى راهه رفته است، چون هرگاه فعلى بعد از حروف شرط قرار گرفت معناى عموم را مى رساند و از بهترين حالات فهم كلى و عموم از يك عبارت است، هم چنانكه در صفحه 22 كتاب ارشاد الفحول، به اين مطلب اشاره شده است.

استاد بزرگوار ما علاّمه و محقّق «سيّد عبد اللّه صدّيق غمارى» مى نويسد: اين آيه عموميّت دارد و شامل حيات و پس از مرگ مى شود و اختصاص آن به يكى از اين دو حالت، دليل مى خواهد كه آن هم موجود نيست.

تفسير كنندگان آيات قرآن و شارحان اين كتاب مقدّس هم از اين آيه معناى عموم را فهميده اند؛ زيرا همه مفسّران، داستان مشهور آمدن اعرابى را كنار قبر پيامبر به نقل از «عتبى»، ذيل همين آيه آورده اند. ابن كثير دمشقى در تفسير خود نوشته است:

جمعى از بزرگان همانند شيخ ابونصر صبّاغ در كتابش اين قضيه مشهور را از عتبى نقل كرده اند كه گفته است: در كنار قبر پيامبر اكرم [ صلى الله عليه و آله ] نشسته بودم كه اعرابى وارد شد و گفت:

السلام عليك يا رسول اللّه…(رفع المنارة في تخريج أحادث التوسّل والزيارة، ص 57).

3. استدلال مالك به آيه قرآن ، در جواز توسل:

در مناظره و گفتگويى كه ميان منصور دوانيقى از خلفاى عباسى كه در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله مشغول زيارت بود و سلامها و دعاها را با صداى بلند مى خواند و ميان مالك، پيشواى مالكى هاى اهل سنّت اتفاق افتاد آمده است:

منصور دوانيقى از مالك پرسيد: «أستقبل القبلة وأدعو أم أستقبل رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلم وأدعو»؛ آيا بعد از زيارت پيامبر اكرم [ صلى الله عليه و آله ]، رو به قبله قرار بگيرم خدا را بخوانم، يا هم چنين رو به قبر پيامبر ايستاده و دعا كنم؟

مالك گفت:«ولِمَ تَصْرِفُ وجهك عنه وهو وسيلتك ووسيلة أبيك آدم إلى اللّه تعالى؟ بل استقبل واستشفع به فيشفعه اللّه فيك»؛

چرا مى خواهى صورتت را از قبر پيامبر بر گردانى، با اين كه آن حضرت، وسيله تو و پدرت حضرت آدم عليه السلام به سوى خدا است؟ بلكه رو به قبر رسول خدا [ صلى الله عليه و آله ] به ايست و از او طلب شفاعت كن، كه خداوند شفاعت او را مى پذيرد. زيرا خداى متعال در قرآن مى فرمايد:

«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوآا أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا »(1) واگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش مى كرد، قطعا خدا را توبه پذير مهربان مى يافتند.(رفع المنارة في تخريج أحادث التوسّل والزيارة، ص 57)

4. توسل برادران يوسف به حضرت يعقوب علیهما السلام:

هم چنين در داستان حضرت يوسف و برادرانش آنجا كه از زبان برادران يوسف مى فرمايد:

«يَـآأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا»(یوسف/97)؛

اى پدر، براى آمرزش گناهان ما از خدا طلب آمرزش كن؛

يعقوب در پاسخ فرزندانش مى گويد:

«سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ»(یوسف/98)؛

به زودى از پروردگارم براى شما طلب آمرزش خواهم كرد.

یاوران دجال

 


فرم در حال بارگذاری ...