« نجوای آشناآخرين يادگار كربلا ... »

نقش نيازهاى مادى و معنوى در ياد كردن خداوند

نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391

     هم چنين ، ساير نيازهاى انسان هر يك انگيزه براى توجه به اسم خاصى از اسماى الهى را پديد مى آورند.

     پس با توجه به انگيزه هاى مادى و معنوى و سطح توجهى كه انسان به خداوند دارد، گونه ها و مراتب ذكر شكل مى گيرد.

     در اين بين ، پايين ترين مراتب ذكر مواردى است كه انگيزه ها و نيازمندى هاى دنيوى زمينه ذكر خداوند را فراهم آورده است . در آغاز، نوعا انسان از مسير نيازهاى مادى به خداوند توجه مى يابد. مثلا وقتى به بيمارى و مشكلى گرفتار مى شود، فطرتا به خداوند توجه پيدا مى كند و با توسل و نيايش و راز و نياز به درگاه خدا، از او مى خواهد كه مشكلش را مرتفع سازد. گرچه چنين ذكر و عبادت و توجهى كه با انگيزه مادى انجام پذيرفته با عبادت و ذكر اولياى خدا تفاوت اساسى دارد، اما نبايد آن را ناديده گرفت ؛ چون همين انگيزه ها نيز بين ما و خداوند پيوند ايجاد مى كنند و باعث مى شوند انسان از خداوند و توجه به او غافل نگردد. چيزى كه هست بايد متوجه باشيم كه با اين انگيزه هاى مادى و دنيوى در آغاز راه قرار داريم و به اولين و پايين ترين مراتب ذكر خداوند رسيده ايم .

     عالى ترين و نقش آفرين ترين مراتب ذكر مربوط به مواردى است كه انگيزه هاى معنوى و نيازهاى اخروى باعث توجه به خداوند شده اند. وقتى انسان مى نگرد كه زندگى بى انتهايى در پيش دارد كه كاستى هاى جهان ماده - نظير بيمارى ، ندارى و گرفتارى هايى كه او را رنج مى دهند - در برابر گرفتارى ها و عذاب هاى آن بسيار ناچيز و بى مقدار هستند، در مى يابد كه نياز او به خداوند و لطف و عنايت او در جهان بسيار فراتر از نيازهاى اين جهانى او به خداوند است . بر اين اساس ، كسى كه تحت تاءثير انگيزه هاى معنوى و نيازهاى اخروى به خدا روى آورد توجه پاينده ترى به خداوند پيدا مى كند. درست به همين دليل است كه در ادعيه و مناجات هايى كه از ائمه اطهار عليه السلام وارد شده ، علاوه بر ذكر نعمت هاى اخروى و توجه به آنها، بر عذاب ها و گرفتارى هاى قيامت نيز تكيه شده است .

     نيازمندى هاى مادى ( از قبيل نياز به خوردن و آشاميدن ، لباس و نياز به انس ‍ يافت با ديگران ) غريزى و فطرى اند و نوع انسان ها بسيار تحت تاءثير آنها هستند. شبيه اين نيازها - و البته با اختلاف اساسى و ماهوى نسبت به مشابه هاى دنيايى خود - در آخرت نير وجود دارند. به همين دليل ، خداوند متعال براى ترغيب انسان هاى متعارف به بهشت و جهان آخرت ، در موارد بسيارى به آن دسته از نعمت هاى اخروى اشاره مى كند كه هم نام نعمت هاى دنيوى هستند. در اين جا نمونه هايى از اين آيات را با هم مرور مى كنيم .

    « إِنَّ اللَّهَ يدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ»(الحج/23)

     خدا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند در باغ هايى كه از زير درختان آن نهرها روان است در مى آورد:

     در آن جا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مى شوند، و لباسشان در آن جا از پرنيان است .

     «وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»(البقرة/25):

     و مؤ منان و صالحات در آن جا همسرانى پاكيزه خواهند داشت ، و در آن جا جاودانه مى مانند.

    «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ*عَلَى الْأَرَائِكِ ينْظُرُونَ *تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ(المطففين22/23/24)»:

     به راستى نيكوكاران در نعيم الهى خواهند بود. بر تحت ها نشسته مى نگرند از چهره هايشان طراوت نعمت بهشت را در مى يابى .

     يكى از عالى ترين لذت ها در دنيا است است كه عاشق با معشوقش خلوت كند و رو به روى او بنشيند و با او سخن بگويد.

اين لذت در آخرت نيز براى بندگان صالح خدا عينيت مى يابد، از اين رو خداوند مى فرمايد.

     «فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ * عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ * يطَافُ عَلَيهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ * بَيضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ» (الصافات43/44/45/46) :

     در باغ هاى پر نعمت ، بر سريرها در برابر همديگر مى نشيند، با جامى از باده ناب پيرامونشان به گردش در مى آيند، (باده اى ) سخت سپيد كه نوشندگان را لذت (عالى ) مى بخشد.

     هم چنان كه گفتيم ، مرتبه ذكر كسانى كه بيم و اميد نسبت به عذاب ها و نعمت هاى آخرت آنها را به ذكر خداوند وا مى دارد بالاتر و فراتر از مرتبه ذكرى است كه بر پايه انگيزه ها و نيازمنديهاى دنيايى شكل گرفته است .

     اما در اين ميان ، عالى ترين و خالصانه ترين مرتبه ذكر كه عقل ما از درك و تصور آن عاجز است ، ذكرى است كه بر پايه نيازمنديهاى مادى و اخروى و حب نفس استوار نگرديده ؛ بلكه بر پايه ايمانى خالص و اعتقادى راسخ به خداوند و محبت اتم الهى و انس با حضرت حق سامان يافته است.

     ايمان صحيح و استوار و اعتقاد راسخ و راستين به خدا، مستلزم ذكر خالصانه و دايمى ذات اقدس الهى است . اگر كسى واقعا خداوند را شناخت و به او ايمان آورد، جز خدا، هيچ چيز و هيچ كس ديگر را قابل ذكر نخواهد يافت و جز شوق انس با او چيز ديگرى انگيزه ذكر او نمى شود. بديهى است وقتى كه خدا در دل كسى تجلى نمايد، آن دل جايى براى تجلى غير خدايى نخواهد داشت . چنين كسانى از روى محبت شديد به خداوند او را ياد مى كنند «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ »(بقره/165): كسانى كه ايمان آورده اند در دوستى خدا سخت ترند. گاه انسان براى منافع شخصى به ياد دوستش مى افتد، اما گاه فقط رشته مودت و محبت ، او را به ياد محبوب مى اندازد و باعث مى شود شب و روز به ياد او بوده و عقربه دلش همواره سوى او متوجه باشد. آنچه باعث توجه بندگان خالص خدا به معبود خود مى شود و آنها را شيداى ديدار محبوبشان مى سازد، محبت است نه منفعت طلبى هاى دنيايى و اخروى . آنها حتى وقتى نام محبوبشان برده مى شود چنان وجدى مى يابند كه سر از پا نمى نشاسند.

     در همين زمينه روايتى درباره حضرت ابراهيم عليه السلام نقل شده است .

     مى دانيم كه به سبب محبت وافرى كه آن حضرت به خداوند داشت ملقب به خليل الله : دوست خدا گرديد. نقل شده كه فرشتگان مى خواستند درجه محبت حضرت ابراهيم به خداوند را بشناسند. وقتى آن حضرت گله گوسفند خود را در بيابان مى چراند، جبرئيل بين آسمان و زمين نداى سبوح قدوس سر داد. با شنيدن آن ندا، حضرت ابراهيم عليه السلام به هيجان و وجد آمد و گفت تو كيستى كه نام محبوب مرا بردى ؟ اگر يك بار ديگر نام او را ببرى نصف گوسفندانم را به تو مى بخشم . با ديگر جبرئيل گفت : سبوح قدوس حضرت ابراهيم عليه السلام بيشتر به وجه آمد و گفت : اگر يك بار ديگر نام محبوبم را ببرى همه گوسفندانم را به تو مى بخشم .

     آرى ، كسانى چنان در عشق معبود خود ذوب مى شوند كه در سويداى دلشان جز رخ يار نقش نمى بندد و حاضرند در راه محبت و عشق محبوب خويش ، همه دارايى و بلكه هستى خود را ببخشند. براى آنان عالى ترين لذت در ياد خداوند نهفته است و اگر پيوسته به ذكر او مشغول گردند، نه فقط احساس رنج و خستگى نمى كنند، بلكه با ياد خداوند نشاط و قدرت و تحرك مى يابند:

     «الَّذِينَ يذْكُرُونَ اللَّهَ قِيامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا … » (بقره/191):

     همانان كه خدا را در همه احوال ايستاده و نشسته و به پهلو آرميد ياد مى كنند. و در آفرينش ‍ آسمان ها و زمين مى انديشند كه : پروردگار، اينها را بيهوده نيافريدى .

منبع:

ياد او / آيت الله محمد تقى مصباح يزدى

صفحات: · 2


فرم در حال بارگذاری ...