« روش برخورد با فتنه ‏هاعید قربان »

نمونه هايى از عزت نفس و مناعت طبع امام حسین علیه السلام:

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1391

2):هدف آن بود كه امام (عليه السلام) بيعت يزيد را بپذيرد و بر اطاعت او گردن نهد او در آن مجلس كه جمعى از بنى اعمام و فرزندان و برادران نيز همراهش بودند صريحاً بيعت يزيد را نپذيرفت و با مروان بن حكم سخت برخورد نمود و فرمود:

    آيا شخصى در شرائط من، رواست كه با فرد شرابخوار و معلن فسق و فجور بيعت نمايد؟

     امام (عليه السلام) با تندى آن مجلس را ترك فرمود و عازم مكه گرديد تا راه را جهت وصول به مقصد الهى خويش، هموار سازد. از سخنان آن بزرگوار در آن مجلس آمده است.

     انا اهل بيت النبوه، و معدن الرساله، بنا فتح الله، و بنا ختم. يزيد فاسق فاجر، شارب الخمر، قاتل النفس المحترمه، يعلن بالفسق والفجور، مثلى لايبايع مثله و لكن نصبح و تصبحون و ننظر و تنظرون أينا أحق بالبيعه و الخلافه؟.

     ما خاندان نبوت و معدن رسالتيم خداوند به نام و احترام ما دفتر خلقت را باز گشوده است و با نام ما هم ختم مى‏فرمايد و يزيد فرد فاسق و فاجر و شرابخوار علنى و قاتل مسلمانان بى گناه مى‏باشد مسلمانانى كه اسلام خون آنان را محترم شمرده است او شخص متجاهر به فسق و گناه است و فردى در رتبت و منزلت من، با چنين فرد فاسق و فاجرى، بيعت نمى‏كند شب را به روز برسانيم و تأمل و انديشه در عواقب امر نمائيم تا ببينيم كداميك سزاوار بيعت و مقام خلافت هستيم؟(3)

3):ابن هشام مى ‏نويسد: بين حسين (عليه السلام) و وليد بن عقبه در خصوص مالى اختلافى رخ داد وليد حاكم مدينه بود مى ‏خواست از قدرت خود، سوء استفاده نمايد، و حق امام را ضايع سازد حسين (عليه السلام) به او گفت:

     به خدا سوگند! اگر از قدرت و اعتبار خود سوء استفاده كنى شمشير مى‏ كشم در مسجد پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مردم را به حلف الفضول فرا مى ‏خوانم عبدالله بن زبير كه پيش وليد نشسته بود از حسين (عليه السلام) حمايت كرد و گفت: به خدا قسم اگر حسين (عليه السلام) دعوت به حلف الفضول نمايد من هم شمشير خود را به نفع او از غلاف بيرون مى ‏كشم و گروهى از صحابه به حمايت حسين برخاستند وليد با مشاهده اين اوضاع مرعوب گرديد و دست از تعدى برداشت(4).

4):باز نوشته ‏اند: وليد (فرماندار مدينه) بار ديگر به مزرعه حسين (عليه السلام) تجاوز كرد ابو عبدالله مى ‏ديدند كه او به زور حكومت و قدرت متكى است او را از پشت قاطر به پايين كشيد عمامه‏اش را به دور گردنش پيچاند و صورت او را به خاك سياه ماليد در حالى كه مروان بن حكم شهربانى مدينه نيز حضور داشت او به حسين (عليه السلام) اعتراض نمود و گفت:

     اى حسين! اين نخستين تجاوزى است كه از سوى رعيت به مقام حاكم انجام مى ‏گيرد وليد متوجه شد كه مروان سوء نيتى دارد و مى ‏خواهد از آب گل آلود ماهى بگيرد گفت: حق با حسين است من متجاوز بودم امام (عليه السلام) فرمود:

     حالا كه تو صريحاً اقرار به حق نمودى، مزرعه را به تو بخشيدم.(5) با نقل اين نمونه‏ ها به ذهن خواننده خطور نكند كه امام حسين (عليه السلام) با زور و قدرت هم بى سرو كار نبوده است؟ پاسخ اين خطور ذهنى آن است كه اصولاً مخالفان امام (عليه السلام) اهل منطق و كلام نبودند و افرادى كه صلاحيت درك منطق را ندارند چاره‏اى جز توسل به زور و استمداد از سلاح معمول خودشان وجود ندارد از اين رو امام (عليه السلام) به چنين وسائل لازم، متشبث بود.

5):البته حضور او در مجلس وليد بن عقبه در معيت اصحاب، ياران و بنى اعمام خود بود آنان كه همگى منتظر فرمان امام (عليه السلام) بودند امام موقعيت باريك و شرايط حساس، و خورد كننده ‏اش، لحظه‏اى بود كه امام (عليه السلام) كاملاً در محاصره سپاه يزيد قرار داشت سرنوشت حيات و بقاى ظاهرى او در گرو تسليم شدن يا امتناع از بيعت با يزيد بود اينجا است كه تجلى بارز عزت نفس و مناعت طبع، شكوه و جلال خاص خود را نشان مى‏دهد و با كلمات تاريخى و سخنان جاودان، عزت نفس و مناعت طبع و امتناع نفس خويش را اعلام مى ‏دارد جائى كه مى ‏فرمايد:

     ألا ان الدعى قد ركزنى بين اثنتين: بين السله والذله، هيهات منا الذله! يأبى الله ذالك و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت، و أنوف حميه و نفوس أبيه من ان نؤثر طاعه اللثام على مصارع الكرام.

     آگاه باشيد اين پسر خوانده فرزند پسر خوانده مرا بين دو امر سرنوشت ساز، مخير ساخته است: با شمشير كشيدن و جنگيدن يا قبول ذلت و پستى، ولى ذلت و پستى از ما خاندان بدور است زيرا خداوند، رسول خدا و مؤمنان آنرا روا ندانسته ‏اند و آغوش‏هاى پاك مادران و انسانهاى وارسته و نفوس با عزت نيز هرگز روا نمى‏ شمرند كه ما طاعت لئيمان و افراد پست را بر كشتارهاى كريمانه، مقدم بداريم. در اين سخن نورانى كه شعار ابدى و جاودانى امام حسين (عليه السلام) را نشان مى‏دهد به همين آيه مباركه اشارات رفته است جائى كه خداوند متعال مى‏ فرمايد:

ان العزه لله و لرسوله و للمؤمنين ولكن المنافقون لا يعلمون.

پاورقی:

  1. حلف الفضول پيمانى بود كه جمعى از جوانمردان دوران جاهلى حجاز، در ارتباط با دفاع از حقوق ستمديدگان بين خود بوجود آورده بودند و چون اسامى چند نفر از تشكيل دهندگان آن، از ريشه فضل، فضيل، فاضل تركيب يافته بود از اينرو حلف الفضول ناميده شده است رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى‏فرمود: اگر چنين پيمانى بعد از اسلام هم تشكيل يابد من در آن شركت مى‏جويم.
  2. قمقام زخار ج 2 ص 175.
  3. سمو المعنى فى سمو الذات ص 96.
  4. سيره ابن هشام ج 2، ص 21، مناقب ابن شهر آشوب ج 4، ص 73.
  5. سمو المعنى فى سمو الذات ص 501.

منبع:

  • مقتل مقرم / سيد عبدالرزاق مقرم‏ (ره)

صفحات: · 2


فرم در حال بارگذاری ...