« برای اصلاح یک فرهنگ غلطزمان پیدایش مهر برای سجده در نماز »

هدایت و صراط مستقیم

نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1397

انسان یک سلسله اعمال و کارهایی در دنیا انجام میدهد و بلکه تمام زندگی انسان تلاش و حرکت و کار است، از اول صبح که بیدار میشود، چه به خود نگاه کند و چه به مردم، میبیند که همهی زندگی، تلاش و حرکت و جنبش و دوندگی و کار است. اگر بپرسید برای چه؟ البته مقصدها خیلی فرق میکند، ولی همه در نهایت، یک چیز میخواهند و آن سعادت خودشان است.

 

خداوند متعال اصلِ همه هدایت هاست و برای نورِ هدایتِ خودش مثالی ذکر کرده و فرمود:

 «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم»[1]؛

خداوند نور آسمانها و زمين است، مَثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى (پُر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون يك ستاره فروزان، اين چراغ با روغنى افروخته مى‏ شود كه از درخت پربركت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى (روغنش آن چنان صاف و خالص است كه) نزديك است بدون تماس با آتش شعله‏ ور شود، نورى است بر فراز نورى و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدايت می کند و خداوند به هر چيزى داناست.

نعمت عقل

زندگی حیوانات، طبق غریزه و هدایت تکوینی است و زندگی بشر بر اساس عقل استوار است؛ خطا و اشتباه در حریم غریزه راه ندارد، ولی عقل گاه ی در اثر حجاب در مقدمه و نتیجه گیری، دچار اشتباه شده و از راه اصلی منحرف می شود. اگر عقل برای انسان کفایت می کرد، در هدایتِ بشر آن همه اختلافات در عقاید پیدا نمی شد که جمعی الهی و طرفدار حق و حقیقت و عدهای طبیعی و طرفدار ماده و طبیعت و آنها هر کدام دسته ها و فرقه های مختلف تشکیل داده و اساسِ عقاید خود را روی براهین و ادله ی عقلی (به اصطلاح خودشان) قرار داده اند.

علاوه اینکه چقدر اختلافِ درجه در راه و رسم زندگی و طریق سعادت وجود دارد که تمام آنها حاکی از کوتاهی و عدم کفایتِ عقل است؛ از این جهت با داشتن عقل، باز بشر محتاج راهنما و دلیل دیگری است که آنرا هم خداوند(عزّوجلّ) از راه لطف برای بشر فرستاده و آنها عبارتند از انبیا و ائمه که حجت ظاهرند.

هدایت به وسیله ی انبیا

ما می دانیم که خدای متعال به حسب عنایتِ کامله و مهربانی بی پایان خود، هر نوع از انواع آفرینش را به هدف های وجودیش می رساند و نوع انسان نیز از این قانون کلی مستثنا نیست. پس باید خدای متعال انسان را به یک سلسله قوانین و مقرارت که راه و رسم زندگیش را تشکیل می دهد هدایت فرماید که مصالح و منافع انسان به وسیله عمل به آنها تأمین شود و برای حصول آن تنها رهبری عقل ک زیرا عقل گاهی در درک خود خطا می کند و بیشتر اوقات در اثر عادت و تقلید و صفاتی که به ارث می برد مغلوب هوا و هوس شده، انسان را به هلاکت می کشاند.

عقل، انسان را به قانون سودطلبی و نفع جویی رهبری می کند و اگر برای دیگران حقوقی در نظر می گیرد و از قانون عمومی  پیروی می نماید، از راه ناچاری و برای تأمین منافع شخصی خود اوست و از این جهت است که غالباً مردمی  که به اوج قدرت می رسند و حریف و معارضی در برابر خود نمی بینند، از هر قانون و حکمی  سر باز می زنند و منافع دیگران را برای خود اختصاص داده، حقوق حقه ی آنان را پایمال می سازند.

پس باید خدای متعال، مردم را به سوی راه و رسم زندگی از طریقی هدایت فرماید که از هر گونه خطا و لغزش مصون باشد و آن، طریقه ی نبوت است که خدای متعال بجز راه فکر، از راه دیگری (راه وحی) به برخی از بندگان خود یک سلسه معارف و احکامی  را تعلیم می کند که به کار بستن راهنماییِ آنها، بشر را به سوی سعادت واقعی رهبری می نماید.

انسانی که حامل پیامهای خدایی است، پیامبر و فرستاده ی خدا نامیده می شود و مجموع پیامهایی را که از پیش خدا برای مردم آورده، دین می گویند و نیز روشن است که معارف دینی و قوانین الهی که از مصدر جلال صادر می شود، باید درست و دست نخورده و تغییر نیافته، به دست مردم برسد؛ یعنی پیامبر باید در فرا گرفتن وحی الهی خطا نکند و در نگهداری آن گرفتار فراموشی و لغزش نشود و در رسانیدن آن به مردم اشتباه یا خیانت نکند. از همین جهت معلوم می شود که پیامبران خدا باید معصوم باشند؛ یعنی کاری را که خود واجب می دانند ترک نکنند و کاری را که خود گناه می دانند انجام ندهند؛ زیرا ما با وجدان خود می دانیم کسی که به گفته ی خود عمل نکند، در حقیقت به درستی و راستی آن معتقد نیست. در این صورت اگر پیامبر مرتکب گناه شود، گفته ی خود را باور نخواهد داشت و مسئله ی تبلیغ، بیاثر خواهد ماند.

اقسام هدایت

1.  هدایت تکوینی
منظور از هدایت تکوینی این است که خداوند یک سلسله عوامل پیشرفت و تکامل را در موجودات مختلف جهان، اعم از انسان و سایر جانداران حتی موجودات بیجان آفریده که آنها را به سوی تکامل می برد. رشد و تکامل جنین در شکم مادر، نمو و پیشرفت دانه های گیاهان در دل زمین و حرکات کرات مختلف شمسی در مدار خود و مانند آن، نمونه های مختلفی از هدایت تکوینی هستند.

این نوع هدایت، مخصوص خداوند است و وسیله ی آن، عوامل و اسباب طبیعی و ماورای طبیعی است.

2.  هدایت تشریعی
منظور از این هدایت، راهنمایی افراد از طریق تعلیم و تربیت، قوانین مفید، حکومت عادلانه و پند و اندرز و موعظه است. این نوع هدایت به وسیله ی پیامبران و امامان و افراد صالح و مربیان دلسوز انجام می شود و در قرآن کریم کراراً به آن اشاره شده است که به عنوان نمونه به این آیه شریفه اشاره می شود:

«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ»[2]؛ آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت پرهيزكاران است.

3.  هدایت به معنی فراهم ساختن وسیله
این نوع هدایت که گاهی از آن به عنوان «توفیق» یاد می شود، عبارت از این است که وسایل لازم را در اختیار افراد بگذارند تا با میل و اراده ی خود از آن برای پیشرفت استفاده کنند؛ مثلاً ساختن مدرسه، مسجد، کانونهای تربیتی، تهیه ی برنامه ها و کتاب های لازم و تربیت مبلغان و معلمان شایسته، همه داخل در این قسم از هدایت هستند و در حقیقت این قسمت از هدایت، برزخی است بین هدایت تکوینی و تشریعی.

قرآن کریم می فرماید: «الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛[3] و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راه‏ هاى خود، هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است.

4.  هدایت به سوی نعمتها و پاداش ها
منظور از این هدایت، بهره مند ساختن افراد شایسته از نتیجه ی اعمال نیک آنها در سرای دیگران است. این نوع هدایت مخصوص افراد با ایمان و درستکار است. قرآن کریم می فرماید: «سَيَهْديهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُم».[4] این جمله که بعد از ذکر فداکاری شهیدان راه خدا آمده است، می گوید که «بزودى آنان را هدايت نموده و كارشان را اصلاح می کند». بدیهی است این نوع هدایت، تنها مربوط به برخورداری آنان از نتایج سودمند عملشان در جهان دیگر است.

اما در واقع این چهار نوع هدایت، مراحل مختلفی از یک حقیقت هستند و هر کدام بعد از دیگری قرار گرفته اند؛ زیرا نخست هدایت تکوینی خداوند به سراغ انسان می آید و عقل، فکر و قوای دیگر را در اختیار او می گذارد (هدایت تکوینی) و سپس هدایت و راهنمایی انبیا شروع می شود و آنها مردم را به راه های حق دعوت می کنند (هدایت به معنی ارشاد و تبلیغ) و بعد از آن با ورود در مرحله ی عمل، توفیق پروردگار شامل حال آنها می شود و راه ها برای آنها هموار می گردد و در مرحله ی سوم، هدایت را به این طریق می پیمایند (هدایت به معنی توفیق) و در پایان در جهان دیگر، از نتایج اعمال خود بهره مند می گردند (هدایت به سوی پاداش ها).

از این چهار نوع هدایت، یک قسم از آن که ارشاد و تبلیغ باشد، از وظایف حتمی  پیامبران و امامان است و قسم دیگری از آن که هموار ساختن راه باشد، به مقدار وسیعی جزء برنامه های حکومت الهی پیامبران و امامان است، ولی بقیه مخصوص ذات خدا است.

بنابراین هر کجا در قرآن نفی هدایت از پیامبر شده، منظور دو قسمت اول نیست؛ مثل آیه ی «وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاء»[5]؛ ولى خداوند، هر كه را بخواهد (و شايسته بداند)، هدايت می کند.

اما این هدایت های پروردگار مسلماً بدون حساب و حکمت نمی باشد؛ یعنی بی جهت یکی را هدایت و دیگری را محروم نمی کند، بلکه افراد باید قبلاً شایستگی خود را برای هدایت احراز کنند تا از آن بهره مند گردند.
 


پی نوشت:
[1] . سوره نور، آیه35.
[2] . سوره بقره، آیه2.
[3] . سوره عنکبوت، آیه69.
[4] . سوره محمد، آیه5.
[5] . سوره بقره، آیه272.


فرم در حال بارگذاری ...