« جشنواره "گادهیمای" با کشتار بیش از ۵هزار گاوطرح‌های گرافیکی به مناسبت ولادت امام موسی کاظم علیه السلام + تصاویر »

يوسف ترين غريبِ خدا

نوشته شده توسطرحیمی 9ام آذر, 1393

بارها در روضه ها شنیده ایم که وقتی می خواهد روضه غربت امام حسن را برایمان بخوانند، از نداشتن گنبد و بارگاه مصیبت می خوانند، در حالی که یکی از مهم ترین دلایل غربت امام حسن علیه السلام، غربت سیاسی ایشان است،

نمی دانم چه شده که از غربت سیاسی ایشان کمتر سخن می گوییم و بیشتر به غربت معماری ایشان می پردازیم.

اما غربت سیاسی امام حسن چیست؟

درست است که تخریب قبور ائمه بقیع دردی جانسوز است و 8 شوال هر سال مراجع بزرگ ما در این روز مجلس روضه دارند. درست است که همسر امام حسن ملعونه ای بود که حضرتش را به شهادت رساند، اما غربت امام حسن فقط به خاطر این دو مصداق نیست.

واقعا اگر برای امام حسن گنبد و صحن و… بسازیم دیگر امام حسن غریب نیست!!

چرا غربت حضرت را عوامانه تحلیل می کنیم؟

درست است که یکی از آرزوهای شیعه ساختن حرم برای ائمه بقیع است، اما غربت امام حسن به خاطر نداشتن ضریح و… نیست.

حدود 90 سال است که حرم ائمه بقیع به دست وهابیون ملعون تخریب شده است، اما آیا قبل از این 90 سال، امام حسن غریب نبوده است؟

یعنی اگر وهابیون ملعون این جنایت عظیم را انجام نمی دادند ائمه بقیع در غربت نبودند؟


غربت حسن بن علی فقط در خانه او و در کنار همسر ملعونه اش نیست.

غربت حسن بن علی در جامعه ای است که در آن زندگی می کند.

غربت حسن بن علی در میان یارانش، بسیار ناگوارتر از غربت او در منزل است.

اگر به حسن بن علی در خانه ظلم شده است این بازتاب غربت جامعه است که در خانه حسن بن علی منجر به شهادت حضرت می شود.

اگر بخواهیم در مورد غربت امام حسن علیه السلام در میان یاران بحث کنیم می بایست یاران حضرت را به چند دسته تقسیم کنم.

یاران احمق

یاران خود فروش

یاران خائن

دسته دیگر از یاران امام حسن دلسوزان و محبین کم معرفت بودند!

حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام نه تنها در تاریخ اسلام که در تاریخ تشیع نیز ناشناخته است و شخصیت جامع و ملکوتی آن حضرت به طور کامل و همه جانبه شناسایی و معرفی نشده است . این واقعیت را می توان در عینیت جامعه و در محاوره با توده های مردم به نظاره نشست و دریافت که چگونه گروه های کثیری از کسانی که خود را « شیعه » می نامند و باید به معرفت و بینش کافی درباره ائمه اطهارعلیهم السلام دست یابند فاقد آگاهی های لازم درباره حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام می باشند!!!!!!

فقدان شناخت عمیق نسبت به این شخصیت والا از دوره حیات و رهبری امام حسنعلیه السلام آغاز شد و تا امروز تداوم دارد!!!

در همان عصر حتی در میان اصحاب امام ـ آنچنان که مستندات تاریخی شهادت می دهند ـ شناخت کامل و جامعی نسبت به امام حسن علیه السلام وجود نداشت و به همین دلیل امام علیه السلام سعی می کرد ابهامات آنان را مرتفع و اذهانشان را نسبت به اندیشه و عملکردهای خویش آگاه و روشن سازد.

با این وصف باید اعلام کنیم که حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام « مظلوم بزرگ تاریخ » است و شگفتا که این مظلومیت و غربت استمرار مظلومیت و غربت حضرت علی علیه السلام می باشد که جلوه هایی از آن در سرتاسر تاریخ متجلی گشته و یاران صدیق و پیروان خالص امامان شیعه را فرا گرفته و تلخی آن کام جانشان را می آزارد.

یاران احمق

اینان کسانی بودند که به جایگاه و مقام امامت آشنا نبودند و خود رایی آنان سبب توهین و جسارت آنان به حضرت می شد.

به عنوان نمونه

وقتی که امام حسن علیه السلام برای جنگ با معاویه به سمت ساباط حرکت کرد، وقتی که به ساباط نزدیک شد در کنار پل ساباط اقامت کرد و در صبحی همه یاران خود را فراخواند، وقتی که همه مردم جمع شدند حضرت به سخنرانی پرداختند و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر و آلش، فرمودند به خدا قسم، شب و روز فقط و فقط در فکر خیرخواهی مردم هستم و کینه ای و حیله ای نسبت به یاران خود و مردم ندارم.

در ادامه حضرت فرمودند: بدانید که من هر چه که برای شما اندیشه کنم و انجام دهم به نفع خود شما است، اندیشه و فکر من از اندیشه و فکر شما برای خودتان بهتر است.

پس اگر تقابلی بین اندیشه من و اندیشه شما پیش آمد اندیشه خود را رها کنید و به اندیشه من بپردازید، چرا که من جز خیرخواهی برای شما نمی خواهم. پس به هیچ وجه با من مخالفت نکنید.

وقتی که سخنان حضرت تمام شد مردم به یکدیگر نگاه کردند و به امام گفتند: منظور شما چیست؟ نکند قصد صلح با معاویه را داری و می خواهی کار را به او واگذار کنی؟

بعد گفتند به خدا قسم که تو کافر شدی!!

بعد به سمت خیمه حضرت هجوم بردند و هر چه در آن بود را غارت کردند!!

چند نکته

همیشه برای اینکه جنایتی اتفاق بیفتد باید نگره های کلامی آن ترویج شده باشد.

مثلا برای اینکه جنایت کربلا به وجود آید از سالها قبل معاویه نگره جبرگرایی را در بین مردم رواج داده بود. تا جایی که وقتی ابن زیاد به حضرت زینب سلام الله علیها گفت این مردی که همراه توست کیست؟ حضرت فرمودند علی بن الحسین. ابن زیاد گفت مگر خداوند برادرزاده ات علی بن الحسین را نکشت؟ که حضرت جواب داد خدا نکشت بلکه این تو و لشگر پلید تو بود که چنین جنایتی کرد و آنکه در کربلا کشته شد برادر ایشان بود.

با توجه به این مقدمه اگر بخواهند به خیمه حسن بن علی هجوم ببرند و او را غارت کنند می بایست برای این جنایت خود نگره کلامی دست و پا کنند و الا این جسارت آنان دلیلی نخواهد داشت.

آنان برای این جسارت به این نگره کلامی تمسک جستند که حسن بن علی کافر شده است، آن هم کافر حربی! پس جان و مال او در امان نخواهد بود پس به سمت خیمه او هجوم بردند و اموالش را غارت کردند تا جایی که سجاده از زیر پای حضرت کشیدند و ربودند.

ترجمه این عمل، یعنی آنها امام حسن را کافر تصور کرده (آن هم کافر حربی) و بعد اموالش را برای خود مباح دانسته بودند.

تا جایی که شخصی از یاران حضرت عبای حضرت را از دوشش می کشد و آن را به غارت می برد در این هنگام برخی از یاران حضرت برای حفظ جان ایشان وارد صحنه می شوند و ایشان را با همان حال، بدون عبا سوار بر اسب می کنند و از منطقه آشوب دور می نمایند.

برخی از یاران حضرت که تعداد زیادی هم بودند حکم به کافر بودند ایشان داده بودند و خون ایشان را نیز مباح دانستند و گفتند که باید او را به قتل برسانیم، پس وقتی که حضرت سوار بر اسب بود کسی به سمت ایشان نزدیک شد و لجام اسب ایشان را گرفت و با خنجری زهر آلود به سمت حضرت حمله کرد که ضربه ی او بر پای حضرت خورد و آنقدر این ضربه شدید بود که خنجر به استخوان رسید. او به حضرت حسن می گفت تو هم مانند پدرت کافر شده ای.

اینان یک دسته از یاران حضرت بودند که با امام خود چنین رفتاری نمودند. اینان کسانی بودند که با معاویه بد بودند و قصد جنگ با او را داشتند و صلح با معاویه را حرام می دانستند! جالب این است که باید سوال کرد که این حکم حرام را شما از کجا آورده اید؟

نمونه این افراد را امروز در جامعه خود داریم. وقتی که رهبر انقلاب در مورد ضرورت وحدت بین مسلمین سخن می گویند برخی از همین احمق ها لب به توهین ایشان باز می کنند و علنا به سب و لعن خلفا می پردازند و اگر حمایت بی دریغ مردم از حضرت آقا نبود جسارت ها را بسیار بیشتر می کردند.

از برخی دوستان شنیدم که اربعین امسال در کربلا برخی از همین هم وطنان نادان در حرم سیدالشهدا اقدام به لعن خلفا کرده بودند که برخی از زوار سنی به این عمل اعتراض کردند که ما سنی هستیم اما به زیارت حسین بن علی آمدیم اما چرا شما لعن می کنی؟ مگر رهبر شما نگفتند که لعن «علنی»  بر خلفا حرام است!

و این هم وطن نادان شروع به توهین به حضرت آقا کرده بود!

تفاوتی که دوران ما با دوران امام حسن دارد در این است که این احمق ها امروز در اقلیت هستند اما در دوران امام حسن مجتبی در اکثریت بودند و همین بیانگر بخشی از غربت حسن بن علی علیه السلام است.

یاران خود فروش

سرداران بزرگی مانند عبیدالله بن عباس که با 8 هزار نفر به معاویه پیوست، و یا «حکم کندی» که قبل از عبیدالله فرمانده 4 هزار نفر از سپاهیان امام بود و با دویست نفر به معاویه پیوست در در مقابل مقداری طلا خود را فروخت. بعد از کندی امام مردی از قبیله بنی مراد را فرمانده لشکر کرد و از او قسم های بسیار شدید و محکمی گرفت که خیانت نکند و او هم قسم خورد اما او نیز امامش را به 500 دینار طلا فروخت.

وعده ازدواج با دختران معاویه آنقدر فریبنده بود که برخی از سرداران سست عنصر او، به دنبال معاویه بروند.

یاران خائن

بخش دیگری از یاران حضرت کسانی بودند که مانند خود فروشان، حاضر به فرار و ترک لشکر امام حسن نشدند. بلکه آنان در لشکر حضرت حضور داشتند اما قائل به جنگ با معاویه نبودند. اینان محبت معاویه را بر محبت حسن بن علی ترجیح دادند و نامه ها زیادی به معاویه نوشتند که تو غصه نخور ما حسن بن علی را دست بسته اسیر خواهیم کرد و به تو تحویل خواهیم داد.

آنقدر نامه ها زیاد بود که معاویه همه آنها را جمع آوری کرد و برای امام حسن علیه السلام فرستاد تا حضرت تن به صلح با او بدهد.

دلیل اینکه معاویه نامه ها را برای امام حسن فرستاد این بود تا به حضرت بگوید، بدان اگر بخواهی با من وارد جنگ شوی اصلا نیازی نیست که من برای تو لشگر بکشم بلکه من به راحتی با کمک همین افراد، تو را اسیر خواهم نمود.

وجود کثیری از همین خائنان سبب شده بود تا امام حسن وقتی که برای نماز تشریف می آوردند زیر لباسشان زره به تن نمایند.

چرا که امکان اینکه کسی از اینان در اطرف کمین کند و بخواهد حضرت را با تیر بزند زیاد بود. حتی تیری هم به سمت حضرت زدند که به زره ایشان خورد و به ایشان آسیبی نزد.

در جامعه ما وقتی که یک دانشمند هسته ای به نام شهید احمدی روشن ترور می شود چقدر مردم داغدار این جنایت می شوند و چقدر از عامل این جنایت که یک ایرانی وطن فروش بود ابراز انزجار می نمایند، حال تصور نما که بخواهند نسبت به رهبر جامعه چنین جنایتی بنمایند.

ممکن است بگویید. حلقه حفاظت از ایشان بسیار قوی است. می گویم آفرین!

ایشان جان برکفان زیادی علاوه بر حلقه حفاظتی دارند که نخواهند گذاشت یک مو از سر ایشان کم شود، اما امام حسن مجتبی علیه السلام آنقدر غریب بودند که بیشتر افراد اطراف ایشان از همین خائنان طرفداران ایشان بودند.

تا جایی که حضرت، جان بر کفی برای خود نمی بینند به همین جهت در شهر، و نه میدان رزم، برای نماز زره به تن می کردند.

اگر بخواهم قدری ملموس تر توضیح دهم شاید این مثال فرضی به ما کمک کند.

فرض بفرمایید که حضرت آقا در جلسه ای که با مسئولین نظام دارند با لباس ضد گلوله حاضر شوند!

این حرکت چند معنا دارد 1- احتمال خیانت از طرف مسئولین زیاد است 2- تیم حفاظت بیت با خائنان هستند و به راحتی اجازه حمل اسلحه را به داخل بیت، می دهند.

اینکه آقا لباس ضد گلوله نمی پوشند یعنی یاران ایشان قابل اعتمادند پس اگر با لباس ضد گلوله هم در بین ایشان حاضر شود اتفاقی نمی افتد، اما تنها امامی که یارانش قصد ترورش را داشتند و اقدام خود را عملی کردند امام حسن بود.

غربت امام حسن تا به این اندازه است که تیم حفاظت هم خائن شده اند. آنقدر اوضاع  نا امن شده است که حضرت در شهر و مسجد، لباس میدان رزم به تن دارند، و باد توجه داشت که این ناامنی فقط نسبت به ایشان است، نه اینکه برای دیگران هم نا امن شده است. نه. فقط برای ایشان نا امن است.

عده زیادی می خواهند ایشان را بکشند چون قصد دارد با معاویه صلح کند. و عده دیگری قصد دارند ایشان را اسیر نمایند و یا به قتل برسانند چون می خواهند به معاویه وفاداری خود را ثابت کنند. چنانچه در نامه به معاویه گفتنه بودند به محض ورود تو در کوفه برایت تضمین می کنیم که حسن بن علی را دست بسته به تو تحویل دهیم. و اگر امام حسن صلح نمی کرد آنان چنین کاری می کردند و حضرت عزت صلح را بر چنین ذلتی ترجیح دادند.

«چنانچه وقتی در مدائن بر امام حسن علیه‏السلام ضربت زدند زید بن وهب جهنی به خدمت آن حضرت رفت دید امام از درد به خود می‏پیچد، گفت: ای پسر پیامبر! چه مصلحت می‏دانی؟ مردم متحیرند!. امام علیه ‏السلام در پاسخ فرمود: سوگند به خدا که می‏بینم معاویه برای من از اینان بهتر است. آنها می‏پندارند که شیعه‏ ی من هستند، در حالی که آهنگ قتل مرا کرده و اثاثیه‏ام را تاراج و مالم را غارت کردند.سوگند به خدا اگر که از معاویه تعهدی بگیرم که جانم را حفاظت کرده و خانواده‏ام را در امان دارم، بهتر از آن است که مرا کشته و خاندان و خانواده‏ام از میان بروند. سوگند به خدا اگر با معاویه جنگ می‏کردم، [همین افرادی که در لشکر من جمع شدند] گردنم را می‏گرفتند و تسلیم شده به او می‏سپرد. سوگند به خدا اگر که با او صلح کنم در حالی که عزت دارم بهتر از آن است که مرا در حالی که اسیر اویم، بکشد یا اینکه بر من منت گذاشته [و آزادم سازد] و این، تا ابد ننگی برای بنی‏هاشم باشد و معاویه و فرزندان او بر مرده و زنده‏ی ما به خاطر آزاد کردن من، منت نهند.»

دو گروه تروریستی با دو انگیزه کاملا متفاوت که در عمل مثل هم عمل می کنند.

در این جا می توان این درس را گرفت که ما فقط نباید به نیت افراد نگاه کنیم، مثلا به فلان مسئول می گویند چرا شما در هنگام فتنه موضعی گرفتی که مورد پسند امریکا و اسرائیل شد؟ جواب می دهد که نیت بنده این نبود که آب به آسیاب دشمن بریزم!!

من با نیت تو چه کار دارم؟ نادان! عملکرد تو با عملکرد کسانی که می خواهند رهبری را به اسارت ببرند یکی بود! حال تو حرف از نیت ها می زنی!

جریان اینان هم اینگونه بود. نیت آنها جنگ با معاویه بود اما عملکرد آنان مورد پسند معاویه! آنان با این عملکرد پازل معاویه و همین یاران خائن را تکمیل می کردند.

بحثی که حضرت آقا فرمودند که برخی از این«پخمگان» سیاسی حواسشان باشد که با «عملکرد» خود جدول دشمن را کامل نکنند!

اگر به جمله دقت کنید سخن از «عملکرد» است نه نیت ها. حالا تو هر نیتی می خواهی داشته باش! عملکرد و سخن تو مورد پسند معاویه است. وقتی که تو می گویی انتخابات آزاد، اما نیت خیر داری، یعنی مانند آن دسته ای می مانی که به خیمه حسن بن علی حمله کرده اما نیت خیر دارد!

امروز نظام جمهوری اسلامی همان خیمه حسن بن علی است، که برخی با حماقت به سمت آن یورش می برند و باعث خرسندی معاویه می شوند.

نمی دانم چه شده که برخی بعد از سالها شعار اصولگرایی و انقلابی، چپ می کنند! مشکل این آقایون این است که شروع به نیت خوانی کرده اند و با عملکرد  فتنه گران کاری ندارند.

یکی از همین بزرگان اصولگرا و حزب مؤتلفه، جدیدا گفته است که من با کروبی و… در زندان بوده ام و اینان نیت چنین فتنه ای در سال 88 را نداشته اند!

کسی به این آقای نه چندان محترم بگوید مشکل شما این است که سراغ نیت ها می خواهی بروی! و جالب اینجاست که عالم محض، به کنه نیات انسان خداوند و معصومینش هستند! حتی بسیاری از اوقات انسان خودش از نیتش غافل است!

من نمی دانم این کهنه کار سیاست چه شده که رو به چنین مزخرفاتی آورده است. آنقدر پارادوکس در همین چند جمله ای که در حمایت از سران فتنه گفته است واضح و زیاد است که اصلا نیاز به تحلیل و نقد ندارد.

باید از ایشان سوال کرد اینکه شما گفته ای« موسوی و کروبی را به عنوان فتنه نمی‌شناسم، اهل فتنه دور اینها جمع شده‌اند و به حیثیت‌شان آسیب زده‌اند. من موسوی و کروبی را به عنوان فتنه نمی‌شناسم؛ چون با هر دویشان کار کرده‌ام. یک سال و نیم وزیر موسوی بودم و با کروبی نیز در کمیته امداد و زندان بودم».

از قضاوت از دو منظر قابل تامل است.

اگر بخواهم جمله شما را تحلیل کنم چنین می شود.

1 من با هر کسی که کار کرده باشم به شناخت دقیقی از آنها دست پیدا می کنم

2 من با کروبی و موسوی کار کرده ام.

3 پس من به شناخت دقیقی از موسوی و کروبی رسیده ام.

حال سوال ما این است که شما چگونه به این شناخت رسیده ای؟

جواب به این سوال از دو حال خارج نیست. 1- یا بر اساس عملکرد آقایون به این شناخت رسیده اید 2- و یا از نیات اینان خبر داشته اید.

اگر بخواهید بحث نیات را پیش بکشید که جوابش داده شد.

اما اگر بخواهید بحث عملکرد ها را جلو بیاورید خود شما بر اساس استدلال خودتان محکوم خواهید شد.

چرا که شما با نگاه به عملکرد افراد به شناخت از آنها می رسیدید! حال باید به این سوال پاسخ دهید که آیا عملکرد این دو خائن ، منفور سرشکسته در زمین و ملإ اعلی،  در سال 88 درست بود یا نه؟

اگر بگویید درست بود! جواب این است که چقدر حرفه ای هستید و دیر ماهیت خود را نشان دادید! و اگر بگویید غلط بود پس این حرف شما بر اساس استدلال خودتان باطل است.

آقای اصولگرای محترم! تا به حال در رساله های عملیه اسم جناب عالی را جزء مطهرات ندیده ام! تا آنجا که ما سراغ داریم مطهرات بنا به فرموده علما 11 چیز است.(برخی علما مانند آیت الله بهجت ره نجاسات را 11 تا می دانند) اما در این دوره زمانه 12 تا شده است!

بر فرض هم که شما با توجه به سابقه خوبتان جزء مطهرات باشید حتما به این نکته واقف هستید که مطهرات در صورتی پاک کنند و طاهر هستند که خود با ملاقات نجاست نجس نشوند!

آقای  محترم کروبی و موسوی جزء نجاسات سیاسی هستند! اگر کسی با آنها نزدیک شود خود آلوده خواهد شد. اگر خیلی دوست داری که آنها را تطهیر کنی! تنها راه تطهیر آنان فقط یک چیز است و آن توبه از جنایتی که در سال 88 کرده اند و عذرخواهی از رهبر و مردم و جبران آنچه ضربه زده اند.

امیدوارم که شما هم به فکر تطهیر خود از این جانب داری سران فتنه باشید، تا دیگران با ملاقات شما نجس سیاسی نشوند.

در آستانه انتخابات اینگونه سخن نگویید.

دسته دیگر از یاران امام حسن دلسوزان و محبین کم معرفت بودند

برخی از اینان که معرفت کاملی نسبت به امام حسن نداشتند همواره امام حسن را به خاطر صلح کردن مورد مذمت قرار می دادند. مانند:

عدی بن حاتم یکی از یاران حضرت است که مانند گروه های قبلی قصد خیانت و یا قتل حضرت را نداشت. او امام حسن را دوست می داشت اما معرفت کاملی نسبت به حضرت نداشت چنانچه به امام حسن می گوید: به خدا قسم دوست داشتم که پیش از این می‏مردم و همگی با تو(امام حسن) جان می‏دادیم و چنین ماجرائی را نمی‏دیدیم. امام حسن در جواب او فرمود.

ای عدی، مردم جنگ را دوست نمی‏داشتند، و من کراهت داشتم که آن را بر آنان تحمیل کنم   و هم فرموده بود که من می‏خواستم جانها و خونها را از خطر برهانم… اگر یارانی یک دل و صمیم داشتم که به من کمک می‏کردند با معاویه صلح نمی‏کردم .

نمونه دیگر از یارانی که حضرت را مورد مذمت قرار داد سلیمان بن صرد خزاعی است. او از سران شیعه و از بزرگان و محترمان بود. او به خدمت امام آمد و عرض کرد: شگفتی ما از کار و اقدام تو تمام شدنی نیست… تو چهل هزار نفر در زیر فرمان داشتی چرا صلح کردی؟ و چرا این خواری را پذیرفتی؟

یکی دیگر از یاران حضرت مسیب بن نخبه است. او هم از بزرگان شیعه و از خیرخواهان و نیک اندیشان بود پس از شنیدن سخنرانی معاویه که در بالای منبر، و در برابر چشمان حیرت زده مردم به صراحت گفته بود، همه قرار دادهائی که با حسن علیه‏السلام بسته‏ام زیر این دو پای من است و غرضم حکومت بود و… به نزد امام آمد و گفت: چرا صلح کردی؟ و چرا با معاویه نجنگیدی؟

نمونه دیگر  سفیان بن ابی‏ لیلی است. سفیان بن ابی‏ لیلی به امام زخم زبان می‏زد . بر او وارد شد و گفت السلام علیک یا مذل المؤمنین. سلام بر تو ای ذلیل کننده مومنین!! امام پرسید چه شد که درباره من اینگونه سخن می‏گوئی؟ او گفت چرا در این راه اقدام کرده و با معاویه صلح کرده‏ای؟ امام فرمود: ما خانواده حقیم و بهنگامی که چیزی را حق تشخیص دادیم همان را مورد رعایت و عمل قرار می‏دهیم و بدان سوی می‏رویم و از آن عدول نمی‏کنیم. اما علت صلح ما این بود که شما را رفتاری نابهنجار بود. شما پدرم را کشتید به من خنجر زدید، اردوگاهم را غارت کردید. دنیای خود را پیش چشم خود قرار دادید، و به شما نمی‏توان اعتماد کرد…

حجر بن عدی که از بزرگان صحابه رسول اله صلی الله علیه و آله و از مفاخر دنیای شیعه و مردی مستجاب الدعوه بود. او هنگام صلح گستاخانه و خشمگین به حضور امام آمد . گفت که روی مؤمنان را سیاه کردی (سودت وجوه المومنین) کاش مرده بودم و این روز را نمی‏دیدم.

امام فرمود: ای حجر، چنان نیست، من کاری را انجام دادم که در آن هدفی جز ابقای شما نبود.

این ها فقط نمونه های کمی از غربت سیاسی امام حسن علیه السلام است که تا امروز ادامه دارد و بسیاری از ما گریه بر گنبد نداشتن حضرت را بر گریه غربت سیاسی او ترجیح می دهیم.

آنچه مصیبت اصلی است بی یاوری امام است که عده ای از یارانش او را کافر بدانند و به دنبال قتلش باشند عده ای دیگر دنبال اسارت و ترور او باشند و عده ای هم که او را دوست دارند همواره به او زخم زبان بزنند و او را روسیاه کننده و ذلیل مومنین بدانند.

یا مذل المومنین(ای ذلیل کننده مومنین) تبدیل به شعاری شده بود که بسیاری از یاران با وفای حضرت به ایشان گفته اند.

این غربت امام حسن جانسوز ترین غربت یک امام جامعه است.

درست است که امام حسین در کربلا غریب بود اما امام حسین در میان یاران خود غریب نبود، یاران امام حسین به او زخم زبان نزدند، یاران امام حسین به عمر سعد نامه ننوشتند که ما امام حسین را اسیر می کنیم و به تو تحویل می دهیم.

جانسوز ترین غربت امام حسن غربت معماری و ساخت و ساز نیست! جانسوز ترین غربت امام حسن غربت خانوادگی در برابر همسرش نیست! جانسوز ترین غربت امام حسن غربت سیاسی اوست که در تشییع جنازه او،  با تیر باران جنازه اش ادامه پیدا کرد و 90 سال قبل با تخریب بقیع،  باز ما را به یاد غربت او در میان یارانش انداخت.

منبع: جنبش مرصوص marsous.blog.ir


فرم در حال بارگذاری ...