« دوره های مختلف مداحی ایران(رنگ و بوی مقاومت جهانی در دوران جدید مداحی های ایران)حضرت آدم کدام زمین را نفرین کرد؟ »

چرا مؤذّن بر انسان حق پیدا می کند؟

نوشته شده توسطرحیمی 15ام آذر, 1395

مؤذّن بهترين ياور انسان است تا او بر فرايض خود تنبه پيدا كند؛ چون هميشه براى همه انسان ها ابتلائات معمول وجود داشته و دارد و گاهى اين اشتغالات زندگى و ابتلائات مادى چنان انسان را سرگرم مى كند…

دانلود 114 فایل صوتی اذان با صدای قاریان مشهور جهان

آيت الله سيد محمد يثربى در شرح فرازی از فرمایشات امام سجاد علیه السلام دربارۀ «حق مؤذّن» آورده است:

موذن همین که در دنیا بندگان را به یاد خدا می اندازد خداوند نیز در قیامت همه توجهات را به سمت او جلب می کند و او را مورد توجه خلق اولین و آخرین قرار می دهد و این ثمره وضعی و علمی کار اوست.

 
«وَ أَمَّا حَقُّ الْمُؤَذِّنِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مُذَكِّرُكَ بِرَبِّكَ وَ دَاعِيكَ إِلَى حَظِّكَ وَ أَفْضَلُ أَعْوَانِكَ عَلَى قَضَاءِ الْفَرِيضَةِ الَّتِي افْتَرَضَهَا اللَّهُ عَلَيْكَ فَتَشْكُرَهُ عَلَى ذَلِكَ شُكْرَكَ لِلْمُحْسِنِ إِلَيْكَ وَ إِنْ كُنْتَ فِي بَيْتِكَ مُهْتَمّاً لِذَلِكَ لَمْ تَكُنْ لِلَّهِ فِي أَمْرِهِ مُتَّهِماً وَ عَلِمْتَ أَنَّهُ نِعْمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَيْكَ لَا شَكَّ فِيهَا فَأَحْسِنْ صُحْبَةَ نِعْمَةِ اللَّهِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَيْهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».
 
وَ اما حقّ أذان گو اين است كه بدانى او خدايت را به ياد تو مى آورد و تو را به حظ و نصيبى که داری دعوت مى كند و او بهترين ياور و كمك كار تو در انجام واجبى است كه خداوند به عهده تو نهاده است، پس او را بر اين كار، سپاس گوى؛ همچنان كه نيكوكارى را نسبت به خود سپاس مى گويى و اگر در خانه ات نسبت به مؤذّن بدبينى دارى (و او را به دلايلى متهم مى دانى) در امر أذان نبايد او را متهم كنى و بايد بدانى كه او نعمتى خدادادى است و بايد با نعمت خدا خوشرفتارى كنى و در هر حال شكرگزار نعمت هاى الهى باشى.
 
حقّ بيست و نهم از حقوقى كه امام سجاد عليه السلام در رساله مباركه حقوق بيان فرموده اند، حقّ مؤذّن است. معناى كلمه أذان از نظر اصطلاح خاص مسلمانان، همان اذكار و جملات مخصوصى است كه شهادت به يگانگى خداوند متعال و رسالت رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم و تشويق و تحريض بر نماز در اوقات معين است و در لغت به معناى اعلام چيزى با ندا و فرياد است. (1)
در سوره مباركه يوسف در ادامه داستان برادران يوسف عليه السلام كه بعد از قدرت و حكومت او، براى خريد گندم نزد عزيز مصر رفتند و او برادران را شناسايى كرد و براى نگه داشتن برادر، تمهيدى انديشيد و كَيل و پيمانه گندم را در ظرف بنيامين قرار داد، مى فرمايد: «ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُون‏». (2) مؤذّن ى فرياد زد كه اهل قافله! شما دزد هستيد.
 
و در جاى ديگرى از آيات كريمه قرآن در سوره مباركه توبه مى فرمايد:
«وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَري‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ» (3).
 

اين اعلام از جانب خدا و رسول او است به مردم در روز عيد قربان كه خدا و رسولش از مشركان بيزارند.


* تاريخچه أذان در اسلام
 
آن طور كه از روايات استفاده مى شود پيدايش أذان به آغاز ورود رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم به مدينه منوره بازمى گردد، اما رواياتى هست كه با توجه به آنها پيدايش أذان به پيش از آن، يعنى ليلة الاسرى يا شب معراج برمى گردد. اين روايت صحيح را زراره از امام محمَّد باقر عليه السلام نقل مى كند كه حضرت فرمودند:
 
لَمَّا أُسْرِيَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى السَّمَاءِ فَبَلَغَ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ وَ أَقَامَ فَتَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ صَفَّ الْمَلَائِكَةُ وَ النَّبِيُّونَ خَلْفَ مُحَمَّدٍ ص. (4)
 
شبى كه رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم به معراج رفتند، وقتى به بيت المعمور رسيدند، موقع نماز، جبرئيل عليه السلام أذان و اقامه گفت و پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله وسلم جلو ايستادند و ملائكه و انبيا به حضرت اقتدا كردند.
 
بنابر اين روايت، أذان در شب معراج به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم آموخته شد.
 
روايت ديگرى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه حضرت فرمودند: لَمَّا هَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع بِالْأَذَانِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص كَانَ رَأْسُهُ فِي حَجْرِ عَلِيٍّ ع فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ ع وَ أَقَامَ فَلَمَّا انْتَبَهَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ يَا عَلِيُّ سَمِعْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ حَفِظْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ ادْعُ بِلَالًا فَعَلِّمْهُ فَدَعَا عَلِيٌّ ع بِلَالًا فَعَلَّمَهُ. (5)
 
زمانى كه جبرئيل عليه السلام مأمور ابلاغ أذان بر پيامبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم شدند سر مبارك حضرت بر دامن اميرالمؤ منين عليه السلام بود. جبرئيل عليه السلام أذان و اقامه را بر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم وحى كرد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم كه به مطلب آگاه شدند خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: يا على! شنيدى؟ گفت: آرى، فرمودند: حفظ كردى؟ گفت: آرى، فرمودند: بلال را صدا كن و به او بياموز. اميرالمؤمنين عليه السلام بلال را صدا كردند و أذان را به او آموختند.
 
از اين روايت معلوم مى شود كه اساسا همه قرآن و دستورات الهى در ليلة القدر يك جا به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نازل شد؛ منتها پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم مأمور به ابلاغ نبودند؛ مگر جايى كه جبرئيل عليه السلام نازل شده، آن آيات خاص و يا مطالب مخصوص را ابلاغ مى كردند. احتمالا درباره أذان همچنين بوده است؛ چون معراج معروف رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم در مكه و قبل از مهاجرت به مدينه بود.
 
در قرآن كريم مى خوانيم: «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصير». (6)
 
پاك و منزه است خدايى كه شبى بنده خود را از مسجدالحرام به مسجدالاقصايى كه پيرامونش را مبارك ساخت، سير داد تا آيات خود را به او بنمايد؛ كه خدا به حقيقت شنوا و بينا است.
 
بنابراين دستور أذان هم مثل بقيه احكام از همان آغاز بعثت و در مكه صادر شده است؛ منتها حضرت مأمور اجرا و ابلاغ آن به مردم نبودند؛ تا وقتى كه به مدينه مهاجرت كردند؛ كه ان شاء اللَّه در ادامه بحث به آن اشاره خواهيم كرد.
 
در بعضى از آيات كريمه قرآن هم به اين عمل خاص اشاره شده است؛ در سوره مباركه مائده مى فرمايد: «وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُون»‏. (7)
 
وقتى مردم را به نماز دعوت مى كنيد، عده اى مسلمانان را مسخره مى كنند كه اين عمل آنها، از روى بى تدبيرى است.
 
يا در سوره مباركه جمعه مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون‏». (8)
 
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هرگاه شما را براى نماز روز جمعه بخوانند، به ذكر خدا بشتابيد و كسب و تجارت را رها كنيد، كه اگر بدانيد اين نماز بهتر خواهد بود.
 
فاضل مقداد، صاحب كتاب «كنز العرفان فى تفسير آيات الاحكام» مى گويد: همه مفسران اتفاق نظر دارند كه منظور از دعوت و ندا در آيات قرآن، همان أذان است. (9)
 
از مجموع رواياتى كه نقل كرديم استفاده مى شود كه آيات كريمه قرآن و روايات متعدد به أذان اصطلاحى اشاره كرده اند؛ منتها شهيد اول در كتاب «ذكرى الشيعة» روايتى را نقل مى كنند كه حاكى از زمان تاريخى اين عمل و تاثير بسيار مثبت آن در ايجاد تحول در جوامعى است كه مستمع اين كلمات زيبا بوده اند.
 
اين روايت، انسان را به ياد بسيارى از اتفاقاتى مى اندازد كه در صدر اسلام روى داده است؛ مثلا جايى كه مشركان عليه وحى الهى، دعوت پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم و محتواى دعوت آن حضرت، شايعه سازى كرده و به آن حضرت افترا مى زدند. ابن ابى عقيل روايتى از امام صادق عليه السلام بيان كرده است كه: «أَنَّهُ لَعَنَ قَوْماً زَعَمُوا أَنَّ النَّبِيَّ ص- أَخَذَ الْأَذَانَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدٍ فَقَالَ يَنْزِلُ الْوَحْيُ عَلَى نَبِيِّكُمْ- فَتَزْعُمُونَ أَنَّهُ أَخَذَ الْأَذَانَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدٍ». (10)
 
حضرت، كسانى را كه گمان مى كنند پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم أذان را از عبداللَّه بن يزيد آموخته اند، لعن كردند و فرمودند بر پيامبر شما وحى نازل مى شود، ولى شما گمان مى بريد كه أذان را از عبداللَّه بن يزيد ياد گرفته است!.
 
علت اين مطلب آن است كه بعضى از علماى عامه از قداست احكام شرعيه، غفلت نموده و تصور كرده اند كه بعضى از اين احكام قابل أخذ از ديگران است.
 
پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم در مكه بسيار محدود و محذور بودند و هيچ امكانى براى اعلام أذان به صورت كنونى نبود؛ حتى آن روزهاى اول، نماز را هم پنهانى و همراه با خوف انجام مي دادند. زمانى كه جبرئيل عليه السلام مأمور ابلاغ أذان بر پيامبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم شدند سر مبارك حضرت بر دامن اميرالمؤمنين عليه السلام بود. جبرئيل أذان و اقامه را بر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم وحى كرد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم كه به مطالب آگاه شدند خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: يا على! شنيدى؟ گفت: آرى، فرمودند: حفظ كردى؟ گفت: آرى، فرمودند: بلال را صدا كن و به او بياموز. اميرالمؤمنين عليه السلام بلال را صدا كردند و أذان را به او آموختند.
 
از همان روز بلال به صورت رسمى مؤذّن شد و مواقع نماز را براى مردم اعلام مى كرد. اين كه كسى خواب ديده و يا يكى از خلفا، زودتر خواب ديده يا بلال ديرتر متوجه شده و غيره، مثل بسيارى از مجعولاتى است كه حتى اهل دقت از عامه هم آن را ضعيف دانسته اند و آن را نمى پذيرند.
 
بنابراين مساله أذان ريشه در وحى دارد و منشأ تاريخى آن هم شب معراج است. أذان جنبه اعلامى دارد و اصلا كلمه أذن به معناى اجازه و رخصت است؛ يعنى اعلام اين كه شما مجازيد اين كار را انجام دهيد. معناى لغوى أذن و اجازه هم، اعلام است، بنابراين يك امر اعلامى است.

* جايگاه مؤذّن در اسلام
 
حال بعد از اين مقدمه بايد بپرسيم حقّ مؤذّن چيست ؟ امام سجاد عليه السلام فرمودند: «وَ أَمَّا حَقُّ الْمُؤَذِّنِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مُذَكِّرُكَ بِرَبِّكَ وَ دَاعِيكَ إِلَى حَظِّكَ وَ أَفْضَلُ أَعْوَانِكَ عَلَى قَضَاءِ الْفَرِيضَةِ الَّتِي افْتَرَضَهَا اللَّهُ عَلَيْكَ».
 
امام عليه السلام ابتدا جايگاه مؤذّن را بيان مى فرمايند كه يكى از منزلت هاى او اين است كه ذكر و ياد خداوند متعال را در قلب ها زنده مى كند؛ او انسان را به استفاده از آن ثمره و بهره اى كه خداوند متعال براى مؤمنان در نماز قرار داده است، دعوت مى كند.
 
مؤذّن بهترين ياور انسان است تا او بر فرايض خود تنبه پيدا كند؛ چون هميشه براى همه انسان ها ابتلائات معمول وجود داشته و دارد و گاهى اين اشتغالات زندگى و ابتلائات مادى چنان انسان را سرگرم مى كند كه حتى از قضاى واجباتش نيز غفلت مى كند. در چنين شرايطى كسى كه انسان را متنبّه و متوجه غفلت خود مى كند، بر انسان حقوقى پيدا مى كند.
 
قبل از اين كه به حقوق مؤذّن بپردازيم و عبارات امام عليه السلام را تبيين كنيم، روايتى را درباره مقام مؤذّن و ارزش او ذكر مى كنيم. مرحوم صدوق درثواب الاعمال نقل مى كند: «أَطْوَلُ النَّاسِ أَعْنَاقاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ الْمُؤَذِّنُونَ». (11) سرافرازترين مردمان روز قيامت، مؤذّنان هستند.
 
يقينا مراد معناى ظاهرى لفظ نيست كه در قيامت، مؤذّنان انسان هاى بلند قامتى باشند؛ ناموزون با گردن هاى بسيار دراز، بلكه اين گردن فرازى به اين معنا است كه از يك شاخصه و برجستگى خاصى برخوردارند، كه در ميان جماعت قيامت گم نمى شوند، بلكه مورد عنايت و توجه جمع واقع مى شوند.
 
درباره مؤذّن بايد گفت اين ثمره و اثر وضعى و علمى كار او است؛ يعنى همين كه او در دنيا خدا را به ياد بندگان مى آورده است، خداوند هم در قيامت، همه توجهات را به سمت او جلب مى كند و او را مورد توجه خلق اولين و آخرين قرار مى دهد.
 
* پاداش مؤذّن و أذان گفتن
 
مرحوم مفيد از امام باقر وَ امام صادق عليهماالسلام نقل مى كند كه فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُغْفَرُ لِلْمُؤَذِّنِ مَدَّ صَوْتِهِ وَ بَصَرِهِ وَ يُصَدِّقُهُ كُلُّ رَطْبٍ وَ يَابِسٍ وَ لَهُ مِنْ كُلِّ مَنْ يُصَلِّي بِأَذَانِهِ حَسَنَةٌ. (12)
خداوند براى مؤذّن تا زمانى كه صدايش بلند است و تا جايى كه چشمش كار مى كند، غفران و آمرزشى قرار داده و هر تر و خشكى كه صداى او را مى شنود، وى را تصديق مي كند به همين دليل ما هم مأموريم كه همراه با مؤذّن أذان را تكرار كنيم كه اين عمل به معناى تصديق گفتار او است و همراه با هر كسى كه با أذان او تنبّه پيدا كرده و نماز خوانده است، حسنه اى نيز براى مؤذّن قرار داده است.
 
اين ارزش معنوى و پاداش و اجرى است كه خداوند براى مؤذّن قرار داده است.
 
در كلمات اهل بيت عليهم السلام و نقل آنها، بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه سخنان ايشان، ماخوذ از وحى است و اغراق نيست؛ حقايقى است كه از زبان معصومين عليهم السلام براى ما بيان شده است.
 
انسان با اين عملِ به حسب ظاهر كوچك و كم مؤونه و بى زحمت مى تواند بار معنوى زيادى برای خود فراهم كند.
 
روايت ديگرى را صاحب وسائل نقل مى كند كه راوى مى گويد از امام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمودند: «مَنْ أَذَّنَ سَبْعَ سِنِينَ احْتِسَاباً جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا ذَنْبَ لَهُ. (13)
 
اگر كسى هفت سال از روى محاسبه وقت أذان بگويد، روز قيامت در حالى وارد محشر مى شود كه هيچ گناهى در نامه عمل او نيست.
 
در روايت ديگرى كه مرحوم صاحب وسائل نقل كرده، آمده است: «دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ سَبَقَ إِلَى الْجَنَّةِ بِلَالٌ قَالَ وَ لِمَ قَالَ لِأَنَّهُ أَوَّلُ مَنْ أَذَّنَ». (14)
 
مردى از شام خدمت امام صادق عليه السلام رسيد. حضرت به او فرمودند اولين كسى كه وارد بهشت مى شود، بلال است. مرد شامى سوال كرد: چرا بلال قبل از همه وارد مى شود؟ حضرت فرمودند: برای این كه او اولين كسى بود كه أذان گفت.
 
يكى از آثار و بركات دنيوى مداومت بر أذان اين است كه اگر كسى به واسطه أذان و ياد خدا بودن، مشهور شود، در مسيرى قرار مى گيرد كه گناه نمى كند يا حداقل براى حفظ حيثيت اجتماعى خود هم كه شده، سعى مى كند گناه آشكار و علنى انجام ندهد.
 
روايت ديگرى از رسول گرامى اسلام صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نقل شده است كه حضرت فرمودند:
 
أَلَا وَ مَنْ أَذَّنَ مُحْتَسِباً يُرِيدُ بِذَلِكَ وَجْهَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ أَرْبَعِينَ أَلْفَ شَهِيدٍ وَ أَرْبَعِينَ أَلْفَ صِدِّيقٍ وَ يُدْخِلُ فِي شَفَاعَتِهِ أَرْبَعِينَ أَلْفَ مُسِي‏ءٍ مِنْ أُمَّتِي إِلَى الْجَنَّةِ أَلَا وَ إِنَّ الْمُؤَذِّنَ إِذَا قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ صَلَّى عَلَيْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ اسْتَغْفَرُوا(یستغفرون) لَهُ وَ كَانَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ظِلِّ الْعَرْشِ حَتَّى يَفْرُغَ اللَّهُ مِنْ حِسَابِ الْخَلَائِقِ وَ عِنْدَ قَوْلِهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ يَسْتَغْفِرُ لَهُ أَرْبَعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ». (15)
 
آگاه باشید کسی که از روی وقت اذان بگوید خداوند ثواب چهل هزار شهيد و چهل هزار صديق را به او عطا مى كند. او در قيامت مى تواند چهل هزار گناهكار از گناهكاران امت را شفاعت كند. آگاه باشيد وقتى مؤذّن مى گويد لا اله الا اللَّه هفتاد هزار مَلَك بر او صلوات و درود مى فرستند و براى او استغفار مى كنند. او در قيامت در سايه عرش الهى است تا خدا از حساب بندگان فارغ شود و ثواب اين عبارت و جمله او را كه گفته است أشهد أن محمَّدا رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم چهل هزار ملك براى او استغفار مى كنند.
 
* أذان از شعائر اسلام
 
به تعبير مرحوم مجلسى اذان از شعائر اسلام است و وهن شعائر اسلامى حرام است. بنابراين لازم است دو نكته ضرورى در اين بحث توضيح داده شود:
 
يكى اين كه اعمال عبادى و عباداتى كه شرع مقدس آنها را واجب يا مستحب قرار داده است، توقيفى هستند؛ يعنى بايد به همان صورت كه از ناحيه شرع مقدس وضع شده اند و بدون كم وكاست، به آنها عمل شود. نقصان در اين عمل، موجب سلب عنوان عبوديت مى شود، اذان نيز اين گونه است و در عبادى بودن اذان، نزد علماى عامه و خاصه هيچ مناقشه اى نيست.
 
مطلب ديگرى كه بايد روشن شود اين است كه سرچشمه تشريع و قانون گذارى، صرفا وحى است و كسى كه به اين منبع مطمئن دسترسى ندارد، نمى تواند قانون شرعى وضع كند. بنابراين براى هيچ شخص ديگرى جز حامل و مخاطب وحى نمى توان چنين حقى قائل شد؛ چون احتمال خطا در غير معصوم، احتمالى عقلايى است و اگر ما به غير از منبع وحى، قانون گذارانى را متصور باشيم، لازمه اش بازى با دين الهى است. بعد از اين دو مقدمه بايد گفت كيفيت و ترتيب اذان همان جملات معهودى است كه همگان به آن آشناييم.
 
 
پاورقی:
 
1- اقرب الموارد، ج 1، ص 7، مصباح المنير، ج 1، ص 10.
2- سوره يوسف ، آيه 70.
3- سوره توبه ، آيه 3.
4- كافى ، ج 3، ص 302، حديث 1، وسايل الشيعه ، ج 5، ص 369، حديث 6814.
5- كافى ، ج 3، ص 302، حديث 2، وسايل الشيعه ، ج 5، ص 369، حديث 6815.
6- سوره اسراء، آيه 1.
7- سوره مائده ، آيه 58.
8- سوره جمعه ، آيه 9.
9- كنز العرفان ، ج 1، ص 112.
10- وسايل الشيعه ، ج 5، ص 370، حديث 6816.
11- ثواب الاعمال ، ص 52.
12- مقنعه ، ص 98.
13- وسايل الشيعه ، ج 5، ص 371، حديث 6819.
14- وسايل الشيعه ، ج 5، ص 373، حديث 6823.
15- مكارم الأخلاق، ص: 432.
 
 سيرى در رساله حقوق امام سجاد عليه السلام، ج دوم، سلسله گفتارهاي آيت الله سيد محمد يثربى


فرم در حال بارگذاری ...