« روحانی سال92 چه وعده‌هایی به بیکاران داده بود؟امام کاظم علیه‌السلام و سازماندهی مبارزان مسلمان | انسان ۲۵۰ ساله »

چهل حدیث از امام موسی کاظم علیه‌السلام

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اردیبهشت, 1396

 

 ۱. قَالَ علیه‌السلام: يَنْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا يَسْتَبْطِئَهُ‏ فِي رِزْقِهِ وَ لَا يَتَّهِمَهُ فِي قَضَائِهِ. (کافی، جلد۲، صفحه۶۱)

فرمود: بر آن کس که از جانب خدا خرد ورزد [و عقلش به فرمان حق باشد] سزاست که خدا را در روزی‌رسانى کندکار نپندارد و او را در قضایش متّهم نسازد [و بر او گمان بد نبرد].

 ۲. وَ قَالَ رَجُلٌ‏ سَأَلْتُهُ عَنِ الْیقِینِ فَقَالَ علیه‌السلام یتَوَكلُ عَلَى اللَّهِ وَ یسَلِّمُ لِلَّهِ وَ یرْضَى بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ یفَوِّضُ إِلَى اللَّهِ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه ۳۱۹)
مردى گفت: از امام کاظم علیه‌السلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهى راضى باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.

 ۳. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیى كتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَكتَبَ علیه‌السلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَكنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ. (کافی، جلد۱، صفحه۱۰۷)
عبداللَّه‌بن‌یحیى گفت: در دعایى به امام کاظم علیه‌السلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهایت علم او». امام علیه‌السلام [در جواب‏] نوشت: نباید بگویى: «به نهایت علم او»؛ چراکه براى علم خداوند نهایتى نیست، ولى بگو: به نهایت خشنودى او.

 ۴. سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیه‌السلام إِنَّ لِكلَامِك وَجْهَینِ فَإِنْ كنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِينَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِي يؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيهِ وَ الْبَخِيلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ كنْتَ تَعْنِي الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاك أَعْطَاك مَا لَيسَ لَك وَ إِنْ مَنَعَك مَنَعَك مَا لَيسَ لَك. (کافی، جلد۴، صفحه۳۹)
مردى از امام کاظم علیه‌السلام درباره [معنى‏] جواد پرسید. امام علیه‌السلام فرمود: سخن تو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان می‌‏پرسى، به‌درستى‌ که جواد و بخشنده کسى است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسى است که از ادای آنچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است؛ زیرا او اگر به تو عطا کند، آنچه را که براى تو نیست عطا نموده و اگر مضایقه کند، آنچه را که براى تو نیست مضایقه نموده است.

 ۵. قَالَ علیه‌السلام لِبَعْضِ شِيعَتِهِ: أَي فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ كانَ فِيهِ هَلَاكك فَإِنَّ فِيهِ نَجَاتَك أَي فُلَانُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ كانَ فِيهِ نَجَاتُك فَإِنَّ فِيهِ هَلَاكك. (تحف العقول، صفحه۴۰۸)
به یکى از شیعیان خویش فرمود: اى فلانى! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاکت تو در آن باشد که بی‌گمان نجات تو در آن است. اى فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترک کن هر چند نجات تو در آن باشد که بی‌گمان هلاکت تو در آن است.

 

۶. قَالَ عليه‌السلام:‏ إِياك أَنْ تَمْنَعَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَيهِ فِي مَعْصِيةِ اللَّهِ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)
فرمود: بپرهیز از اینکه در راه طاعت خدا از دارایى خویش مضایقه کنى، که دو برابرش را در نافرمانى خدا خرج کنى.

 

۷. قَالَ عليه‌السلام: الْمُؤْمِنُ مِثْلُ كفَّتَي الْمِيزَانِ كلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِهِ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰)
فرمود: مؤمن همانند دو کفه ترازوست؛ هر چه ایمانش فزونى یابد، بلایش نیز بیشتر شود.

 

۸. قَالَ عليه‌السلام عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ: إِنَّ شَيئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يزْهَدَ فِي أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَيئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يخَافَ آخِرُهُ. (تحف العقول، صفحه۴۰۸)
بر سر قبرى حضور یافت و فرمود: به‌راستى، چیزى که پایانش این باشد سزاست که از ابتدایش مورد بی‌علاقگى قرار گیرد و چیزى که ابتدایش این است سزاست که از پایانش بیمناک باشند.

 

۹. قَالَ عليه‌السلام:‏ اشْتَدَّتْ مَئُونَةُ الدُّنْيا وَ الدِّينِ فَأَمَّا مَئُونَةُ الدُّنْيا فَإِنَّك لَا تَمُدُّ يدَك إِلَى شَي‏ءٍ مِنْهَا إِلَّا وَجَدْتَ فَاجِراً قَدْ سَبَقَك إِلَيهِ وَ أَمَّا مَئُونَةُ الْآخِرَةِ فَإِنَّك لَا تَجِدُ أَعْوَاناً يعِينُونَك عَلَيهِ. (بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)
فرمود: دستاورد دنیا و دین [آخرت‏]، دشوار شده است. امّا دستاورد دنیا؛ بر چیزى از آن دست دراز نکنى جز آنکه تبهکارى را یابى که در دست‌درازى بر آن، بر تو پیشى گرفته است و امّا دستاورد دین؛ یارانى را نیابى که تو را در آن کمک کنند.

 

۱۰. قَالَ عليه‌السلام:‏ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْوَسْوَاسِ أَكلُ الطِّينِ وَ فَتُّ الطِّينِ وَ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ بِالْأَسْنَانِ وَ أَكلُ اللِّحْيةِ وَ ثَلَاثٌ يجْلِينَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِي وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ. (بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه ۲۴۶)
فرمو‌د: چهار [کار] از وسوسه باشد: خوردن گل، ریزریز کردن گل، چیدن ناخن‏ها با دندان و ریش جویدن. و سه [چیز] به دیده روشنى بخشد: نگریستن به سبزه و نگریستن به آب روان و نگریستن به روى زیبا.

 

۱۱. قَالَ عليه‌السلام: لَيسَ حُسْنُ الْجِوَارِ كفَّ الْأَذَى وَ لَكنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ الصَّبْرُ عَلَى الْأَذَى. (کافی، جلد۲، صفحه ۶۶۷)
فرمود: خوش‌همسایگى [تنها] خوددارى از آزار رسانى [به همسایه‏] نیست، بلکه خوش‌همسایگى صبر بر آزار [از جانب همسایه] است.

 

۱۲. قَالَ عليه‌السلام: لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَينَك وَ بَينَ أَخِيك وَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَياءِ. (کافی، جلد۲،‌ صفحه۶۷۲)
فرمود: احترام بین خویش و برادرت را از میان مبر و اندکى از آن را باقى گذار؛ چرا که از میان رفتن احترام در واقع از میان رفتن حیاست.

 

۱۳. قَالَ عليه‌السلام لِبَعْضِ وُلْدِه‏: إِياك وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ يذْهَبُ بِنُورِ إِيمَانِك وَ يسْتَخِفُّ مُرُوَّتَك وَ إِياك وَ الضَّجَرَ وَ الْكسَلَ فَإِنَّهُمَا يمْنَعَانِ حَظَّك مِنَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ. (وسائل الشیعة، جلد۱۶، صفحه۲۳)
به یکى از فرزندانش فرمود: از شوخى دورى گزین؛ زیرا نور ایمانت را از بین می‌برد و از جوانمردى تو می‌کاهد و از بیقرارى و تنبلی بپرهیز؛ زیرا آن دو، تو را از نصیب دنیا و آخرت، باز دارند.

 

۱۴. قَالَ عليه‌السلام: إِذَا كانَ الْجَوْرُ أَغْلَبَ مِنَ الْحَقِّ لَمْ يحِلَّ لِأَحَدٍ أَنْ يظُنَّ بِأَحَدٍ خَيراً حَتَّى يعْرِفَ ذَلِك مِنْهُ. (کافی، جلد۵، صفحه۲۹۸)
فرمود: آن هنگام که ستم بر حق چیره آمد و بیشتر شد، براى هیچ کس جایز نباشد که به کسى نیک گمان باشد تا آن زمان که به نیکى او آگاهى یابد.

 

۱۵. قَالَ عليه‌السلام: اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يكونَ زَمَانُكمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يعَرِّفُونَكمْ عُيوبَكمْ وَ يخْلِصُونَ لَكمْ فِي الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكمْ فِي غَيرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَة تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَاتٍ. (تحف العقول، صفحه۴۰۹)
فرمود: تلاش کنید که وقت شما چهار ساعت باشد: ساعتى براى مناجات با خدا، ساعتى براى کار زندگى، ساعتى براى معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتماد که شما را از عیب‏‌هایتان آگاه نمایند و از دل با شما خالص و یک رو باشند و ساعتى که در آن براى لذت‏هاى غیر حرام خویش خلوت کنید و با این ساعت، براى سه ساعت دیگر نیرو می‌‏یابید.

 

۱۶. قَالَ عليه‌السلام: تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتَاحُ الْبَصِيرَةِ وَ تَمَامُ الْعِبَادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَى الْمَنَازِلِ الرَّفِيعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلِيلَةِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيا وَ فَضْلُ الْفَقِيهِ عَلَى الْعَابِدِ كفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْكوَاكبِ وَ مَنْ لَمْ يتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ لَمْ يرْضَ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا. (بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه۲۴۷)
فرمود: دین خدا را بشناسید که دین‌‏شناسى کلید بینش و کمال عبادت است و راه رسیدن به جایگاه‌‏هاى بلند و مراتب ستبر و با عظمت در دین و دنیاست و برترى دین‌‏شناس بر عابد همانند برترى خورشید بر ستارگان است و هر کس دینش را نشناسد، خدا از هیچ کردار او خرسند نباشد.

 

۱۷. قَالَ عليه‌السلام: كلَّمَا أَحْدَثَ النَّاسُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ يكونُوا يعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ يكونُوا يعُدُّونَ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۲)
فرمود: هرگاه که مردم گناهان تازه‏‌اى پدید آورند که پیش از این، آن را انجام نمى‏‌دادند، خداوند گرفتارى‏هاى تازه‏‌اى بر ایشان پدید آورد که آن را حساب نمى‏‌کردند.

 

۱۸. رَأَى عليه‌السلام رَجُلَينِ يتَسَابَّانِ فَقَالَ: الْبَادِئُ أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَيهِ مَا لَمْ يعْتَدِ الْمَظْلُومُ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۴)
امام کاظم علیه‌السلام دو مرد را دید که به همدیگر دشنام مى‏‌دهند. پس فرمود: شروع‏‌کننده، ستمگرتر است و بار گناه خویش و بار گناه دوستش را تا آن زمان که مظلوم تجاوز نکند، بر دوش مى‏‌کشد.

 

۱۹. قَالَ عليه‌السلام: ينَادِي مُنَادٍ يوْمَ الْقِيامَةِ أَلَا مَنْ كانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ أَجْرٌ فَلْيَقُمْ فَلَا يقُومُ إِلَّا مَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۴)
فرمود: روز قیامت ندا دهنده‌‏اى ندا سر دهد: هان! هر کس که بر عهده خدا پاداشى دارد بپا خیزد، پس کسى برنخیزد جز آن کس که بخشوده است و اصلاح نموده است؛ پس پاداش او بر عهده خداست.

 

۲۰. قَالَ عليه‌السلام: السَّخِي الْحَسَنُ الْخُلُقِ فِي كنَفِ اللَّهِ لَا يتَخَلَّى اللَّهُ عَنْهُ حَتَّى يُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِياً إِلَّا سَخِياً وَ مَا زَالَ أَبِي يوصِينِي بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ حَتَّى مَضَى. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۴)
فرمود: سخاوتمند نیک‌رفتار در حفاظت و حمایت خداست، او را وانگذارد تا به بهشت وارد کند و خداوند پیامبرى را مبعوث نکرد جز آنکه سخاوت‌پیشه بود و همواره پدرم مرا به سخاوت و نیک‌رفتارى سفارش مى‏‌فرمود تا اینکه درگذشت.

 

۲۱. قَالَ عليه‌السلام: عَوْنُك لِلضَّعِيفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۶)
فرمود: یارى‌رسانى تو، به ناتوان از برترین صدقه‌‏هاست.

 

۲۲. قَالَ عليه‌السلام: الْمُصِيبَةُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَةٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَانِ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۶)
فرمود: مصیبت براى شکیبا یکى است و براى بی‏قرار دوتاست.

 

۲۳. قال عليه‌السلام: إِنَّ الْعَاقِلَ اللَّبِيبَ مَنْ تَرَك مَا لَا طَاقَةَ لَهُ بِهِ وَ أَكثَرُ الصَّوَابِ فِي خِلَافِ الْهَوَى وَ مَنْ طَالَ أَمَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ‏. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۵)
فرمود: خردمند تیزهوش، فردى است که آنچه را تاب و توان ندارد واگذارد. و بیشتر درستى در مخالفت هوى و هوس نهفته است، و هر کس آرزویش دراز است کردارش نیز بد باشد.

 

۲۴. قال عليه‌السلام: إِياك وَ الطَّمَعَ وَ عَلَيك بِالْيأْسِ مِمَّا فِي أَيدِي النَّاسِ وَ أَمِتِ الطَّمَعَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ فَإِنَّ الطَّمَعَ مِفْتَاحٌ لِلذُّلِّ وَ اخْتِلَاسُ الْعَقْلِ وَ اخْتِلَاقُ الْمُرُوَّاتِ وَ تَدْنِيسُ الْعِرْضِ وَ الذَّهَابُ بِالْعِلْم‏ وَ عَلَيك بِالاعْتِصَامِ بِرَبِّك وَ التَّوَكلِ عَلَيهِ وَ جَاهِدْ نَفْسَك لِتَرُدَّهَا عَنْ هَوَاهَا فَإِنَّهُ وَاجِبٌ عَلَيك كجِهَادِ عَدُوِّك‏. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۵)
فرمود: از طمع بپرهیز، چشم امید از دست مردم برگیر، طمع از مخلوق را در دل بمیران، که طمع کلید ذلت و رباینده عقل، و فرسایشگر جوانمردی‌هاست، شرف را لکه‌‏دار کند، دانش را ببرد. و بر تو باد به پناه بردن به خدا و توکل بر او. با نفس پیکار کن تا از هوس بازش دارى؛ زیرا این پیکار همچون جهاد با دشمن، بر تو واجب است.

 

۲۵. قال عليه‌السلام: أَنَّ اللَّهَ لَمْ يرْفَعِ الْمُتَوَاضِعِينَ بِقَدْرِ تَوَاضُعِهِمْ وَ لَكنْ رَفَعَهُمْ بِقَدْرِ عَظَمَتِهِ وَ مَجْدِهِ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۴)
فرمود: خدا متواضعان را بقدر تواضعشان بالا نبرد، بلکه در خور مجد و عظمت خود بالا برد.

 

۲۶. قال عليه‌السلام: ينْبَغِي لِلْعَاقِلِ إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَنْ يسْتَحْيي مِنَ اللَّه‏. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۳)
فرمود: شایسته فرد عاقل است که چون کارى را انجام می‌دهد، از خداوند حیا کند.

 

۲۷. قال عليه‌السلام: مَنْ تَعَظَّمَ فِي نَفْسِهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِكةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكةُ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَكبَّرَ عَلَى إِخْوَانِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَيهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۳)
فرمود: هر که خود را بزرگ بیند، فرشتگان آسمان‌ها و زمین لعنتش کنند، و هر که بر برادرانش تکبر کند و بزرگى فروشد، با خدا ضدیت کرده است.

 

۲۸. قال عليه‌السلام: أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ يا دَاوُدُحَذِّرْ وَ أَنْذِرْ أَصْحَابَك عَنْ حُبِّ الشَّهَوَاتِ فَإِنَّ الْمُعَلَّقَةَ قُلُوبُهُمْ بِشَهَوَاتِ الدُّنْيا قُلُوبُهُمْ مَحْجُوبَةٌ عَنِّي. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۳)
فرمود: خداوند متعال به حضرت داود وحى کرد: ای داود، اصحاب خود را از دلباختگى شهوت‌ها برحذر دار و (از عواقب آن) بیم ده؛ چراکه آنها که دل به لذت‌ها بسته‌‏اند، قلوبشان از من محجوب و پوشیده است.

 

۲۹. قال عليه‌السلام: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي‌الله‌عليه‌وآله إِذَا رَأَيتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ يُلْقِي الْحِكمَةَ وَ الْمُؤْمِنُ قَلِيلُ الْكلَامِ كثِيرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنَافِقُ كثِيرُ الْكلَامِ قَلِيلُ الْعَمَل.‏ (تحف العقول، صفحه۳۹۷)
فرمود: اگر مؤمنى را ساکت و کم‌حرف دیدید به وى نزدیک شوید که حکمت مى‏‌افشاند. مؤمن کم‌حرف و پرکار است. و منافق پُرحرف و کم‌کار.

 

۳۰. قال عليه‌السلام: لَا خَيرَ فِي الْعَيشِ إِلَّا لِرَجُلَينِ لِمُسْتَمِعٍ وَاعٍ وَ عَالِمٍ نَاطِق. ‏(تحف العقول، صفحه۳۹۷)
فرمود: زندگى جز براى دو کس خیرى ندارد: شنونده نگهدار، و عالمی زباندار.

 

۳۱. قال عليه‌السلام: لَيسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كلِّ يوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ مِنْهُ وَ إِنْ عَمِلَ سَيئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيه. (ارشاد القلوب، جلد۱، صفحه۱۸۲)
فرمود: آن که هر روز به حساب خود نرسد، از ما نیست؛ تا اگر نیکى کرده بیفزاید، و اگر بد کرده از خدا آمرزش خواهد و به‌سوی او توبه کند.

 

۳۲. قال عليه‌السلام: قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ قُدْرَتِي وَ بَهَائِي وَ عُلُوِّي فِي مَكانِي لَا يؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاي عَلَى هَوَاهُ إِلَّا جَعَلْتُ الْغِنَى فِي نَفْسِهِ وَ هَمَّهُ فِي آخِرَتِهِ وَ كفَفْتُ عَلَيهِ فِي ضَيعَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كلِّ تَاجِر. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۰)
فرمود: خداى عز و جل فرموده: «به عزت و جلالم، به عظمت و قدرتم، به بها و بلندى مقامم، هیچ بنده خواست مرا بر خواست خود ترجیح ندهد جز آنکه بی‌نیازیش را در دلش قرار دهم، و همتش را در آخرتش، و زندگی و معاشش را برای او گرد آورم، و آسمان و زمین را ضامن روزیش گردانم، و در پس تجارت هر تاجری، پشتیبان او باشم».

 

۳۳. قال عليه‌السلام: قَوْلُ اللَّهِ «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» جَرَتْ فِي الْمُؤْمِنِ وَ الْكافِرِ وَ الْبَرِّ وَالْفَاجِرِ مَنْ صُنِعَ إِلَيهِ مَعْرُوفٌ فَعَلَيهِ أَنْ يكافِئَ بِهِ وَ لَيسَتِ الْمُكافَأَةُ أَنْ تَصْنَعَ كمَا صَنَعَ حَتَّى ترى فَضْلَك فَإِنْ صَنَعْتَ كمَا صَنَعَ فَلَهُ الْفَضْلُ بِالابْتِدَاء. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۱)
فرمود: گفتار خداوند که «آیا پاداش نیکى، جز نیکى است؟» [رحمان: ۶۰] درباره مؤمن و کافر، نیک و بد، همه جارى است. هر که به او احسانی شود، باید تلافى کند، و تلافى این نیست که همان کنى که او کرده، مگر اینکه مزیت و زیادی خود را [نسبت به عمل او] ببینی، ولی اگر نیکی تو هم به اندازه نیکی او باشد، او بر تو امتیاز دارد به‌سبب اینکه او آغازکننده عمل بوده است.

 

۳۴. قال عليه‌السلام: لَا يكونُ الرَّجُلُ مُؤْمِناً حَتَّى يكونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يكونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يكونَ عَامِلًا لِمَا يخَافُ وَ يرْجُو. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۱۰)
فرمود: مرد، مؤمن نیست مگر اینکه بیمناک امیدوار باشد و بیمناک امیدوار نیست مگر بدان چه از آن می‌هراسد و به آن امید دارد، عمل کند.

 

۳۵. قال عليه‌السلام: الْحَياءُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانُ فِي الْجَنَّةِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِي النَّار. (وسائل الشیعة، جلد۱۶، صفحه۳۶)
فرمود: حیا از ایمان است، و ایمان در بهشت است و بی‌شرمى از جفاست، و جفا در دوزخ.

 

۳۶. قال عليه‌السلام: أَفْضَلُ مَا يتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَينِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْر. (بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۰۶)
فرمود: بهترین وسیله تقرب بنده به خدا، پس از معرفت او، نماز، نیکى به پدر و مادر، و وانهادن حسد، خودبینى و فخرفروشى است.

 

۳۷. قال عليه‌السلام: مَنْ كفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ أَقَالَهُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ يوْمَ الْقِيامَةِ وَ مَنْ كفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ كفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يوْمَ الْقِيامَة. (کافی،‌ جلد۲، صفحه۳۰۵)
فرمود: هر که خود را از تعرض به آبروى مردم نگه دارد، خداوند در قیامت از لغزش‌هایش بگذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خدا در قیامت خشمش را از او نگه دارد.

 

۳۸. قال عليه‌السلام: إِنَّ الْعَاقِلَ لَا يحَدِّثُ مَنْ يخَافُ تَكذِيبَهُ وَ لَا يسْأَلُ مَنْ يخَافُ مَنْعَهُ وَ لَا يعِدُ مَا لَا يقْدِرُ عَلَيهِ وَ لَا يرْجُو مَا يعَنَّفُ بِرَجَائِهِ وَ لَا يتَقَدَّمُ عَلَى مَا يخَافُ الْعَجْزَ عَنْهُ. (کافی،‌ جلد۱، صفحه۲۰)
فرمود: عاقل با کسى که می‌ترسد تکذیبش کند، سخن نگوید؛ و از آن که می‌ترسد دریغ کند، درخواست ننماید؛ و آنچه را نمی‌تواند، وعده ندهد و امیدى که مایه سرزنش است (طمع‌هاى خام)، در دل نپرورد و به کارى که می‌ترسد در آن بماند، اقدام نکند.

 

۳۹. قال عليه‌السلام: مَنْ أَرَادَ الْغِنَى بِلَا مَالٍ وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلَامَةَ فِي الدِّينِ فَلْيتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِي مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ يكمِّلَ عَقْلَهُ فَمَنْ عَقَلَ قَنِعَ بِمَا يكفِيهِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا يكفِيهِ اسْتَغْنَى وَ مَنْ لَمْ يقْنَعْ بِمَا يكفِيهِ لَمْ يدْرِك الْغِنَى أَبَداً. (کافی،‌ جلد۱، صفحه۱۸)
فرمود: هر که توانگرى بی مال و آسودگى از حسد و سلامت دین خواهد، متضرعانه از خدا درخواست کند که عقلش را کامل کند، که هر کس عقل دارد به حد کفاف بسازد، و هر که به مقدار کفایت قناعت نماید بی‌نیاز شود، و هر که به حد کفایت نسازد، هرگز بی‌‏نیاز نشود.

 

۴۰. قال عليه‌السلام: إِنَّ الْعُقَلَاءَ تَرَكوا فُضُولَ الدُّنْيا فَكيفَ الذُّنُوبُ وَ تَرْك الدُّنْيا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْك الذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْض. ( کافی،‌ جلد۱، صفحه۳۷)
فرمود: خردمندان، زائد بر حاجت را نیز ترک کنند تا چه رسد به گناهان، با آنکه ترک زوائد فضیلت است و ترک گناه واجب.

 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از:  
5 stars
1396/02/03 @ 14:02
نظر از: ط.جمالی [عضو] 
5 stars

سلام‌ خواهر عزیزم
عالی بود
شهادت امام موسی کاظم علیه السلام را تسلیت عرض میکنم

1396/02/03 @ 13:56
نظر از: حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو] 

خداحافظ ای کوچه ‏های غریبه کاظمین!
غروب غربت آمیخته هفتمین آفتاب ولایت تسلیت…
http://alzahra-goldasht.kowsarblog.ir/

1396/02/03 @ 11:16


فرم در حال بارگذاری ...