« یهودی بودی، بلکه کافر بودیدانلود متن ، ترجمه و فایل صوتی زیارت عاشورا با نوای مدحان مشهور +نرم افزار اندروید »

کارنامه عملى وهّابيت

نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1391

تمجيد از معاويه و يزيد

     «ابن تيميه» مى نويسد: «إنّ الرافضة تعجز عن إثبات إيمانه (أي علي بن أبي طالب(عليه السلام)) وعدالته ، فإن احتجّوا بما تواتر من إسلامه وهجرته وجهاده، فقد تواتر إسلام معاوية ويزيد وخلفاء بني أمية وبني العبّاس وصلاتهم وصيامهم وجهادهم الکفّار»(5). شيعه نمى تواند ايمان و عدالت على (عليه السلام) را ثابت کند، چون اگر به اسلام و هجرت و جهاد على که به تواتر ثابت شده است استدلال کند، خواهيم گفت که اسلام معاويه و يزيد، و خلفاء بنو اميه، و بنو عباس، و همچنين نماز، و روزه، و جهاد آنان نيز به تواتر ثابت شده است.

     همچنين هيئت افتاى سعودى در پاسخ به سؤالى مى نويسد: «لم يثبت فسقه الذي يقتضي اللعن»فسق يزيد به طورى که لعن او را جايز شمارد، ثابت نشده است(6).

وهابيت و اتهام بدعت با خيالات واهى و باطل

     از زشت ترين پديده ها در آيين وهّابيت اين است که هر چيزى که با افکار آنان تطبيق نکند، آن را بدعت شمرده و شرک مى دانند، که در اين قسمت به بخشى از آن اشاره مى شود.

1 ـ سجده بر تربت بدعت است:

     صالح فوزان عضو هيئت إفتاء سعودى مى نويسد: «السجود على التربة المسمّاة تربة الولي إن کان المقصود منه التبرّک بهذه التربة والتقرّب إلى الولي، فهذا شرک أکبر، وإن کان المقصود التقرّب إلى اللّه مع إعتقاد فضيلة هذه التربة و أنّ في السجود عليها فضيلة، کالفضيلة التي جعلها اللّه في الأرض المقدسّة في المسجد الحرام، والمسجد النبوي، و المسجد الأقصى، فهذا إبتداع في الدين(7).

     (سجده بر تربت اولياء، اگر به قصد تبرّک به تربت و تقرّب به اولياء باشد، شرک اکبر محسوب مى شود، و اگر مقصود تقرّب به خداوند متعال باشد با اعتقاد به اين که اين تربت همانند زمين مسجد الحرام، و مسجد النبي، و مسجد الأقصى داراى فضيلت مى باشد، بدعت در دين به شمار مى رود).

2 ـ مراسم ميلاد رسول اکرم (ص) بدعت است:

     بن باز مفتى اعظم سعودى مى نويسد: «لايجوز الأحتفال بمولد الرسول (ص) ولا غيره، لأنّ ذلک من البدع المحدثة في الدين، لأنّ الرسول (ص) لم يفعله ولاخلفاؤه الراشدون ولاغيرهم من الصحابة ـ رضي اللّه عنهم ـ ولا التابعون لهم بإحسان في القرون المفضّلة»(8).

     (مراسم ميلاد پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم)جايز نيست چون بدعت در دين محسوب مى شود، زيرا رسول گرامى، و خلفاى راشدين، و صحابه حضرت، و ديگر تابعين، چنين مراسمى انجام نمى داده اند).

3 ـ مراسم سوگوارى پيامبران و صالحان بدعت است:

     فتواى هيئت دائم افتاى سعودى در پاسخ به سؤالى پيرامون مراسم سوگوارى: «لايجوز الإحتفال بمن مات من الأنبياء والصالحين ولا إحياء ذکراهم بالموالد و… لأنّ جميع ما ذکر من البدع المحدثة في الدين، و من وسائل الشرک»(9).

     (مراسم سوگوارى براى پيامبران و صالحان و همچنين مراسم بزرگداشت آنان جايز نيست و بدعت در دين، و شرک به حساب مى آيد).

4 ـ جشن تولّد نوزادان وسالگرد ازدواج بدعت است:

     شيخ عثيمين از نويسندگان و فعّالان گروه وهّابيت مى نويسد:

     «إنّ الإحتفال بعيد الميلاد للطفل فيه تشبهاً بأعداء اللّه، فإنّ هذه العادة ليست من عادات المسلمين : و إنّما ورثک من غيرهم، وقد ثبت عنه (ص) «أنّ من تشبّه بقوم فهو منهم»(10).

     (بر پائى مراسم جشن تولّد براى اطفال از عادات و سنّتهاى اسلامى نيست، بلکه از دشمنان به ارث برده شده است، رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرموده است: هر کس همانند ديگران شود از آنان محسوب مى گردد).

     و در سخنى ديگر مى گويد: «و أمّا أعياد الميلاد للشخص أو أولاده أو مناسبة زواج و نحوها فکلّها غير مشروعة و هى للبدعة أقرب من الإباحة»(11). (جشن ميلاد براى اشخاص يا اولاد و يا براى مناسبتهاى ديگر از قبيل ازدواج و مانند آن غير مشروع وبدعت است).

     هيئت دائم افتاى سعودى در پاسخ به سؤالى پيرامون مراسم جشن تولّد مى نويسد: «وأعياد الموالد نوع من العبادات المحدثة في دين اللّه فلا يجوز عملها لأي من الناس مهما کان مقامه أو دوره في الحياة»(12).

     (جشن تولّد بدعت در دين محسوب مى شود، و براى هيچ فردى جايز نيست اگر چه از شخصيتهاى برجسته جامعه و داراى موقعيت ممتاز باشد).

     و در پاسخ به استفتاى ديگرى مى نويسد: «لا يجوز إقامة عيد ميلاد لأحد لأنّه بدعة». وقد ثبت عن الرسول (ص) أنّه قال: «من أحدث فى أمرنا ما ليس منه فهو ردّ»(13).

     (به پاداشتن مراسم جشن تولد براى هيچکس جايز نيست و بدعت به شمار مى آيد، و از رسول اکرم (ص) آمده است: هر کس در دستورات دينى ما چيزى بيفزايد، مردود مى باشد).

     ولى جاى بس شگفتى است که همان هيئت در رابطه با مراسم جشنهاى دولتى مى نويسد: «وما کان المقصود منه (العيد) تنظيم الأعمال مثلا لمصحلة الأمّة وضبط أمورها کأسبوع المرور، وتنظيم مواعيد الدراسية، والاجتماع بالموظّفين للعمل ونحو ذلک ممّا لا يفضي به إلى التقرّب والعبادة والتعظيم بالأصالة، فهو من البدع العادية التي لا يشملها قوله (ص) «من أحدث في أمرنا ما ليس منه فهو ردّ» فلا حرج فيه، بل يکون مشروعاً(14).

     (اگر مقصود از مراسم برگزارى عيد به خاطر مصلحت ملّت و تظيم امور کشور صورت پذيرد، همانند هفته پليس، و شروع سال تحصيلى، وگردهمايى کارمندان دولتى، و امثال آنها که قصد تقرّب و عبادت در آن نيست، مانعى ندارد و شامل نهى پيامبر نمى شود).

     بديهى است که چنين تفکرى، نهايت تحجّرگرايى و انجماد فکرى است زيرا گذشته از اين که مخالفت با برپايى جشن تولد، مخالفت با امرى فطرى است، بلکه هيچ تفاوتى ميان جشن ولادت با جشن هاى ديگر مانند مراسم دولتى وجود ندارد، چون کسانى که براى فرزندان خود مراسم جشن تولّد مى گيرند، هيچ گونه قصد تقرّب و يا عبادت ندارند.

5 ـ درود بر رسول اکرم (ص) قبل از اذان و بعد از اذان بدعت است:

     هيئت دائم افتاى سعودى در پاسخ به سؤالى پيرامون درود و تحيت بر پيامبر مى نويسد: ذکر الصلاة والسلام على الرسول (ص) قبل الأذان، وهکذا الجهر بها بعد الأذان مع الأذان من البدع المحدثة في الدين، وقد ثبت عن النبي(ص) أنّه قال: «من أحدث في أمرنا هذا، ما ليس منه فهو ردّ». متّفق عليه، وفي رواية: «من عمل عملا ليس عليه أمرنا فهو ردّ». رواه مسلم… من فعل تلک البدعة ومن أقرّها ومن لم يغيرها وهو قادر على ذلک فهو آثم(15).

     ومثله قال إبن باز فى فتاواه(16).

     (درود فرستادن بر رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم)قبل از اذان و بعد از اذان، از بدعتهايى است که در دين ايجاد شده و رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرموده است: هر کس بر دستورات دينى ما چيزى بيفزايد، مردود است، و همچنين فرموده است: هر کس عملى را انجام دهد که ما به آن دستور نداده ايم قابل قبول نيست.

     همين مطلب در نوشتار بن باز مفتى اعظم سعودى نيز آمده است).

6 ـ دعا کردن در کنار قبر رسول اکرم (ص) به قصد اجابت بدعت است:

     شيخ صالح فوزان عضو هيئت افتاى سعودى مى نويسد:«من البدع التي تقع عند قبّة الرسول (ص) کثرة التردّد عليه، کلّما دخل المسجد ذهب يسلّم عليه ، وکذلک الجلوس عنده، ومن البدع کذلک، الدعاء عند قبر الرسول (ص) أو غيره من القبور، مظنّة أنّ الدعاء عنده يستجاب»(17).

     (رفت و آمد زياد به کنار قبر رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و نشستن در آنجا و سلام گفتن به حضرت، بدعت به شمار مى آيد، و همچنين دعا کردن به اين نيت که شايد در آنجا به اجابت برسد، نيز از بدعتها به حساب مى آيد).

7 ـ دست کشيدن به پرده کعبه بدعت است:

     شيخ عثيمين از مفتيان و علماء بزرگ سعودى مى نويسد: «التبرّک بثوب الکعبة والتمسّح به من البدع، لأنّ ذلک لم يرد عن النبىّ (ص)(18).

     (تبرّک جستن به پرده کعبه و دست کشيدن به آن بدعت به شمار مى رود، چون از رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم)دستورى در اين باره نرسيده است).

8 ـ اهداء ثواب نماز و قرآن به رسول اکرم (ص) و مردگان بدعت است:

     لجنه دائم افتاء سعودى مى نويسد: «لا يجوز أن تهب ثواب ما صلّيت للميت، بل هو بدعة، لأنّه لم يثبت عن النبىّ (ص) ولا عن الصحابة رضي اللّه عنهم(19).

     قالت اللجنة الدائمة: لا يجوز إهداء الثواب للرسول صلى اللّه عليه وسلّم، لا ختم القرآن ولا غيره، لأنّ السلف الصالح من الصحابة رضي اللّه عنهم، ومن بعدهم، لم يفعلوا ذلک، والعبادات توقيفية»(20).

     (هديه نمودن ثواب نماز به ميت بدعت محسوب مى شود، چون از رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و اصحاب در اين باره چيزى نرسيده است.

     و همچنين اهداء ثواب و ختم قرآن براى رسول گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) نيز جايز نمى باشد، چون اصحاب پيامبر و ديگران چنين کارى نکرده اند).

9 ـ قرائت قرآن براى ميت بدعت است:

     شيخ عثيمين از مفتيان و علماء بزرگ سعودى مى نويسد:

     «وأمّا الاجتماع عند أهل الميت وقرائة القران، وتوزيع التمر واللحم، فکلّه من البدع التي ينبغي للمرء تجنّبها، فإنّه ربّما يحدث مع ذلک نياحة وبکاء وحزن، وتذکر للميت حتّى تبقى المصيبة في قلوبهم لا تزول. وأنا أنصح هؤلاء الذين يفعلون مثل هذا أنصحهم أن يتوبوا إلى اللّه عزّ وجلّ»(21).

     (اجتماع نزد مصيبت ديده و همچنين خواندن قرآن براى ميت و توزيع خرما و گوشت از بدعتهايى است که بايد از آن اجتناب نمود، چون اين کار باعث نوحه سرايى و گريه و حزن داغديدگان مى شود، و تلخى مصيبت براى هميشه در قلب آنان مى ماند، و من اين چنين افراد را نصيحت مى کنم که از اين کار خود دست برداشته و توبه نمايند).

10 ـ رفتن به غار حراء بدعت است:

     لجنه دائم افتاء سعودى مى نويسد: «الصعود إلى الغار المذکور ـ أي غار حراء ـ ليس من شعائر الحجّ، ولا من سنن الإسلام بل أنّه بدعة، وذريعة من ذرائع الشرک باللّه، وعليه ينبغي أن يمنع الناس من الصعود له»(22).

     (رفتن به غار حراء از شعائر حجّ و آداب اسلامى به حساب نمى آيد، بلکه بدعت و از اسباب شرک است، و بايد مردم را از اين عمل جلوگيرى نمود).

11 ـ ذکر با تسبيح بدعت است:

     بن باز مفتى اعظم سعودى گفته است:«لا نعلم أصلا في الشرع المطهّر للتسبيح بالمسبحة، فالأولى عدم التسبيح بها، والإقتصار على المشروع في ذلک ، وهو التسبيح بالأنامل»(23).

     (ذکر گفتن با تسبيح در شرع مطهّر وارد نشده است بهتر است به جاى تسبيح با انگشتان دست ذکر گفته شود).

     و اى کاش از وى سؤال مى شد که آيا غذا خوردن با قاشق، مسافرت با ماشين و هواپيما، در شرع وارد شده يا خير؟

12 ـ آغاز نمودن جلسات با آيات قرآن بدعت است:

     شيخ عثيمين از مفتيان مى نويسد: «إتّخاذ الندوات والمحاضرات بآيات من القرآن دائماً کأنّها سنّة مشروعة فهذا لا ينبغي»(24).

     (آغاز نمودن جلسات و سخنرانى ها با آيات قرآن به صورت دائم، در شرع وارد نشده است و شايسته نيست).

13 ـ قرائت قرآن و دعاء، به صورت دسته جمعى بدعت است:

     لجنه دائم افتاء سعودى نوشته است: «إنّ قراءة القرآن جماعة بصوت واحد بعد کلّ من صلاة الصبح والمغرب أو غيرهما بدعة، وکذا التزام الدعاء جماعة بعد الصلاة»(25).

     (قرائت قرآن و همچنين خواندن دعاء به صورت دسته جمعى پس از هر نماز بدعت است).

14 ـ گفتن «صدق اللّه العظيم» بعد از ختم قرآن بدعت است:

     لجنه دائم افتاء سعودى نوشته است: «قول صدق اللّه العظيم بعد الإنتهاء من قراءة القرآن بدعة»(26).

     (در پايان قرائت قرآن گفتن «صدق اللّه العظيم» بدعت است).

     شيخ عثيمين از مفتيان بزرگ سعودى نيز به همين حکم فتوا داده است(27).

پی نوشت:

  1. منهاج السنة: 1/153.
  2. منهاج السنّة: 5/47.
  3. مسند أبي يعلى: 1/431، المعجم الکبير: 8/38، کنز العمّال: 13/192، تاريخ مدينة دمشق: 42/543.
  4. مجمع الزوائد: 9/136.
  5. منهاج السنّة: 2/62.
  6. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 3/297.
  7. المنتقى من فتاوى الشيخ صالح بن فوزان: 2/86.
  8. مجموع فتاوى و مقالات متنوعة: 1/183، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 3/18.
  9. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 3/54 الفتوى رقم 1774.
  10. فتاوى منار الإسلام: 1/43.
  11. مجموع فتاوى و رسائل ابن العثيمين: 2/302.
  12. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 3/83، الفتوى رقم 2008.
  13. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 3/84، الفتوى رقم 5289.
  14. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 3/88، الفتوى رقم 9403.
  15. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 2/501، الفتوى رقم 9696.
  16. فتاوى إسلامية: 1/251.
  17. مجلّة الدعوة: عدد 1612 ص 37.
  18. مجموع الفتاوى لإبن عثيمين: رقم 366.
  19. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 4/11، الفتوى رقم 7482.
  20. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 9/58، الفتوى رقم 3582.
  21. فتاوى منار الإسلام: 1/270.
  22. اللجنة الدائمة، الفتوى رقم 5303.
  23. فتاوى إسلامية: 2/366.
  24. نور على الدرب: 43.
  25. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 3/481 فتوى رقم 4994.
  26. فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء: 4/149 فتوى رقم 3303.
  27. قال الشيخ ابن عثيمين: «ختم التلاوة به ـ أي بقول (صدق اللّه العظيم) ـ غير مشروع ولا مسنون، فلا يسنّ للإنسان عند إنتهاء القرآن الکريم أن يقول: (صدق اللّه العظيم». فتاوى إسلامية: 4/17.

منبع:

  • وهابیت/ دکتر سيد محمد حسيني قزويني

 

صفحات: · 2


فرم در حال بارگذاری ...