« قطب‌ نمای عقل و نقشه شرعمدح پروردگار در طلب آمرزش گناهان »

کشاورزی در دنیا، کشاورزی در آخرت

نوشته شده توسطرحیمی 2ام دی, 1395

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

مَنْ كَانَ يرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ

کسي که کشت آخرت بخواهد براي وي در کِشته ‏اش مي ‏افزاييم

وَمَنْ كَانَ يرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ(شوري/20)

و کسي که کِشت اين دنيا را بخواهد به او از آن مي‏ دهيم و[لي] در آخرت او را نصيبي نيست.

تفسیر نور:

در آيه 20 سوره شوری، انسان به كشاورز، عمل او به كشت ، نيّت او به بذر و دنيا و آخرت، به مزرعه و محل برداشت تشبيه شده است.

آخرت از دنيا مهم‏تر است زيرا:

1- براى آخرت‏ خواهان توسعه و رشد است. «نزد له فى حرثه»

2- آخرت‏ خواهان از دنيا بهره كمى مى‏ برند ولى دنيا خواهان هيچ بهره ‏اى از آخرت ندارند. «ما له فى الاخرة من نصيب»

3- آخرت‏ خواهان به همه اهداف خود مى ‏رسند. «نزد له فى حرثه» ولى دنياخواهان تنها به گوشه ‏اى از اهداف خود مى‏ رسند. «نؤته منها»

1- بر خلاف مخلوقات كه لطيف آنها قوى نيست و قوى آنها لطيف نيست، خداوند هم لطيف است و هم قوى. «لطيف… القوى»

2- قدرت خداوند هرگز شكست نمى‏ پذيرد. «القوى العزيز»

3- رزق الهى برخاسته از لطف خداست. «لطيف بعباده يرزق»

4- قدرت و لطف خدا ضامن روزى‏رسانى به مردم است. «لطيف بعباده يرزق… و هو القوى»

5- انسان در انتخاب راه آزاد است. «من كان يريد… من كان يريد…»

6- ارزش كار انسان وابسته به اهداف دور و نزديك و نيّت اوست. «يريد حرث الاخرة - يريد حرث الدنيا»

7- همه داده‏ها از خداست. «نزد له - نؤته منها» و عطاى خدا متناسب با نيّت و انتخاب انسان است. «من كان يريد…. من كان يريد»

8- نقش انسان تنها در انتخاب و تصميم است، مقدار كاميابى مربوط به اراده خداست. «نزد له - نوته منها»

9- هدف قرار دادن دنيا سبب محروميّت كامل از آخرت است. «يرث حرث الدنيا… ما له فى الاخرة من نصيب»

 

تفسیر نمونه:

مزرعه دنيا و آخرت
از آنجا كه در آيات قبل بحثى از عذاب شديد خداوند به ميان آمد، و نيز تقاضائى از ناحيه منكران معاد مطرح شده بود كه چرا قيامت زودتر برپا نمى شود؟ نخستين آيه مورد بحث براى آميختن آن (( قهر)) با (( لطف )) و براى پاسخگوئى به شتاب كردن بى معنى منكران معاد مى فرمايد: (( خداوند نسبت به بندگانش لطيف است ، و داراى لطف و مرحمت )) (الله لطيف بعباده ).
اگر در يكجا تهديد به عذاب شديد مى كند در جاى ديگر وعده لطف مى دهد، آن هم لطفى نامحدود و گسترده ، و اگر در مجازات جاهلان مغرور تعجيل نمى كند آن هم از لطف او است .
سپس يكى از مظاهر بزرگ لطف عميقش را كه روزى گسترده او است مطرح كرده مى گويد: (( هر كس را بخواهد روزى مى دهد)) (يرزق من يشاء).
منظور اين نيست كه گروهى از روزى او محرومند، بلكه منظور توسعه روزى است درباره هر كس بخواهد، همانگونه كه در آيه 26 سوره رعد آمده است : الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر: (( خداوند روزى را بر هر كس بخواهد وسيع و براى هر كس بخواهد تنگ مى سازد)) .
در چند آيه بعد از همين سوره نيز مى خوانيم : گستردگى و محدوديت روزى او روى حساب معينى است ، چرا كه (( اگر خداوند روزى را براى همه گسترده سازد در زمين طغيان خواهند كرد)) : (( و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فى الارض )) (آيه 27 - همين سوره ).
روشن است كه (( روزى )) در اينجا هم ارزاق معنوى را شامل مى شود و هم مادى را، هم جسمانى و هم روحانى ، هنگامى كه مبداء لطف او است و روزى دهنده نيز او است ، پس چرا به سراغ بتهائى مى رويد كه نه رازقند و نه لطيف ، نه گرهى به كار كسى مى زنند و نه گرهى مى گشايند؟!
و در پايان آيه مى افزايد: (( او قوى و شكست ناپذير است )) (و هو القوى العزيز).
اگر وعده روزى و لطف به بندگان مى دهد قادر بر انجام اين امر مى باشد و به همين دليل هرگز در وعده هاى او تخلف نيست .
توجه به اين نكته لازم است كه (( لطيف )) دو معنى دارد: يكى همان كه در بالا گفتيم يعنى صاحب لطف و محبت و مرحمت ، و ديگر آگاه بودن از امور
دقيق و پنهانى ، و از آنجا كه روزى دادن به همه بندگان نياز به اين دارد كه از تمام آنها در هر گوشه و كنار در سراسر آسمان و زمين آگاه و با خبر باشد در آغاز به لطيف بودنش اشاره مى كند و سپس به مقام رزاقيت و لذا در آيه 6 سوره هود بعد از آنكه مى گويد: (( روزى همه جنبندگان روى زمين بر خدا است )) اضافه مى كند: و يعلم مستقرها و مستودعها (( او قرارگاه و محل نقل و انتقال همه آنها را مى داند)) .
البته ميان اين دو معنى نه تنها تناقضى نيست ، بلكه مكمل يكديگرند، لطيف كسى است كه هم از نظر آگاهى كامل باشد، و هم از نظر لطف و محبت در حق بندگان ، و از آنجا كه خداوند هم به خوبى از نيازهاى بندگانش آگاه است و هم به بهترين وجه به نيازهايشان پاسخ مى گويد از همه كس شايسته تر براى اين نام است .
به هر حال در آيه فوق به چهار وصف از اوصاف پروردگار اشاره شده : مقام لطف ، و رازقيت ، و قوت ، و عزت ، كه بهترين دليل بر مقام (( ربوبيت )) است چرا كه (( رب )) (مالك و مدبر) بايد واجد اين صفات باشد.
در آيه بعد با يك تشبيه لطيف ، مردم جهان را در برابر روزيهاى پروردگار و چگونگى استفاده از آن ، به كشاورزانى تشبيه مى كند كه گروهى براى آخرت كشت مى كنند، و گروهى براى دنيا، و نتيجه هر يك از اين دو زراعت را مشخص مى كند، مى فرمايد: (( كسى كه زراعت آخرت را طالب باشد به او بركت مى دهيم و بر محصولش مى افزائيم )) (من كان يريد حرث الاخرة نزد له فى حرثه ).
(( و آنها كه فقط براى دنيا كشت كنند و تلاش و كوشششان براى بهره گيرى از اين متاع زود گذر و فانى باشد تنها كمى از آنچه را مى طلبند به آنها مى دهيم اما در آخرت هيچ نصيب و بهره اى نخواهند داشت )) (و من كان يريد حرث الدنيا
نؤ ته منها و ما له فى الاخرة من نصيب ).
تشبيه جالب و كنايه زيبائى است : انسانها همگى زارعند و اين جهان مزرعه ماست ، اعمال ما بذرهاى آن ، و امكانات الهى بارانى است كه بر آن مى بارد، اما اين بذرها بسيار متفاوت است ، بعضى محصولش ‍ نامحدود، جاودانى و درختانش هميشه خرم و سرسبز و پر ميوه ، اما بعضى ديگر محصولاتش بسيار كم ، عمرش كوتاه و زودگذر، و ميوه هائى تلخ و ناگوار دارد.
تعبير به (( يريد)) (مى خواهد و اراده مى كند) در حقيقت اشاره به تفاوت نيتهاى مردم است ، و مجموع آيه شرحى است پيرامون آنچه در آيه قبل از مواهب و روزيهاى پروردگار آمده كه گروهى از اين مواهب به صورت بذرهائى براى آخرت استفاده مى كنند و گروهى براى تمتع دنيا.
جالب اينكه در مورد كشتكاران آخرت مى گويد: نزد له فى حرثه (زراعت او را افزون مى كنيم ) ولى نمى گويد از تمتع دنيا نيز بى نصيبند، اما در مورد كشتكاران دنيا مى گويد: (( مقدارى از آن را كه مى خواهند به آنها مى دهيم ، بعد مى افزايد در آخرت هيچ نصيب و بهره اى ندارند)) .
به اين ترتيب نه دنياپرستان به آنچه مى خواهند مى رسند و نه طالبان آخرت از دنيا محروم مى شوند، اما با اين تفاوت كه گروه اول با دست خالى به سراى آخرت مى روند و گروه دوم با دستهاى پر!
نظير همين معنى در آيه 18 و 19 سوره اسراء به شكل ديگرى آمده است : (( من كان يريد العاجلة عجلنا له فيها ما تشاء لمن نريد ثم جعلنا له جهنم
يصلاها مذموما مدحورا و من اراد الاخرة و سعى لها سعيها و هو مؤ من فاولئك كان سعيهم مشكورا:
(( كسى كه زندگى زودگذر را مى طلبد آن مقدار از آن را كه بخواهيم به هر كس اراده كنيم مى بخشيم ، سپس دوزخ را براى او قرار مى دهيم ، در آن وارد مى شود در حالى كه مذموم و رانده شده در گاه خدا است ، و آن كس كه سراى آخرت را مى طلبد و كوشش خود را براى آن انجام دهد و ايمان داشته باشد به تلاشهاى او پاداش داده خواهد شد)) .
تعبير به (( نزد له فى حرثه )) هماهنگ است با آنچه در آيات ديگر قرآن آمده ، از جمله من جاء بالحسنة فله عشر امثالها: (( كسى كه كار نيكى انجام دهد ده برابر پاداش او است )) (انعام - 160) و (( ليوفيهم اجورهم و يزيدهم من فضله )) (( خدا پاداش آنها را به طور كامل مى دهد، و از فضلش بر آنها مى افزايد)) (فاطر - 30).
به هر حال آيه فوق ترسيم گويائى از بينش اسلامى درباره زندگى دنيا است ، دنيائى كه مطلوب بالذات است ، و دنيائى كه مقدمه جهان ديگر و مطلوب بالغير، اسلام به دنيا به عنوان يك مزرعه مى نگرد كه محصولش ‍ در قيامت چيده مى شود.
تعبيراتى كه در لسان روايات يا بعضى ديگر از آيات قرآن آمده تاءييد و تاءكيدى بر همين معنا است .
مثلا در آيه 261 سوره بقره انفاق كنندگان را تشبيه به بذرى مى كند كه از آن هفت خوشه برمى خيزد، و از هر خوشه اى يكصد دانه ، و گاه بيشتر، اين نمونه بذر افشانى آخرت است .
و در حديثى از پيامبر مى خوانيم : و هل تكب الناس على مناخرهم فى النار الا حصائد السنتهم : (( آيا چيزى مردم را به رو در آتش مى افكند جز
محصولات درو شده زبانهاى آنها.
و در حديث ديگرى از امير مؤ منان على (عليه السلام ) آمده است : ان المال و البنين حرث الدنيا، والعمل الصالح حرث الاخرة و قد يجمعهما الله لاقوام : (( مال و فرزندان كشت دنيا هستند و عمل صالح كشت آخرت ، و گاه خداوند اين هر دو را براى قومى جمع مى كند)) .
اين نكته را نيز از آيه فوق مى توان استفاده كرد كه دنيا و آخرت هر دو نياز به تلاش و سعى و كوشش دارد، و هيچكدام بى زحمت و رنج به دست نمى آيد، همانگونه كه هيچ بذر و محصولى بى رنج و زحمت نيست ، چه بهتر كه انسان با رنج و زحمتش درختى پرورش دهد كه بارش شيرين و هميشگى و دائم و برقرار باشد، نه درختى كه زود خزان مى شود و نابود مى گردد.
اين سخن را با حديثى از پيامبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پايان مى دهيم : فرمود: من كانت نيته الدنيا فرق الله عليه امره ، و جعل الفقر بين عينيه ، و لم ياته من الدنيا الا ما كتب له ، و من كانت نيته الاخرة جمع الله شمله ، و جعل غناه فى قلبه ، و اتته الدنيا و هى راغمة !: (( كسى كه نيتش دنيا باشد خداوند كار او را پريشان مى سازد، فقر را در برابر او قرار مى دهد و جز آنچه براى او مقرر شده چيزى از دنيا به چنگ نمى آورد، و كسى كه نيتش سراى آخرت باشد خداوند پراكندگى او را به جمعيت مبدل مى سازد، و غنا و بى نيازى را در قلبش قرار مى دهد، دنيا تسليم او مى گردد و به سراغ او مى آيد)) .
اينكه در ميان علما مشهور است الدنيا مزرعة الاخرة در حقيقت اقتباسى از مجموع بيانات فوق است .

 

تفسیر المیزان:

مقصود از زراعت آخرت و زراعت دنيا و اينکه فرمود در زراعت آخرت مى افزاييم
من کان يريد حرث الاخره نزد له فى حرثه …

کلمه (حرث ) به معناى زراعت است ، و مراد از زراعت آخرت ، نتيجه اعمال است که روز قيامت به آدمى عايد مى شود، و به عنوان استعاره آن را زراعت آخرت ناميده ، مثل اينکه اعمال صالحه بذرى است که مى کارند تا در پائيز آخرت آن را درو کنند.
و مراد از اينکه مى فرمايد (هر کس زراعت آخرت را بخواهد زراعتش را زياد مى کنيم ) اين است که ما ثواب او را چند برابر مى سازيم همچنان که در جاى ديگر فرموده : (من جاء بالحسنه فله عشر امثالها) و نيز فرموده (و اللّه يضاعف لمن يشاء).
(و من کان يريد حرث الدنيا نوته منها و ما له فى الاخره من نصيب ) - يعنى : و کسى که تنها نتائج دنيايى را در نظر دارد، و براى به دست آوردن آن مى کوشد، و مى خواهد که نتيجه عملش در دنيا عايدش شود، نه در آخرت ، ما آن نتيجه دنيائى را به او مى دهيم ، و ديگر در آخرت بهره اى ندارد. و اگر اين معنا را تعبير کرده به اراده حرث ، براى اين بوده که اشاره کرده باشد به اينکه صرف اراده در به دست آوردن نتايج دنيا و آخرت کافى نيست بلکه اراده عمل هم مى خواهد، همچنان که در جاى ديگر نيز فرموده : (و ان ليس ‍ للانسان الا ما سعى ).
در جمله قبلى به وضوح مى فرمود (کسى که زراعت آخرت را مى خواهد آن زراعت را با زيادتى به او مى دهيم ) ولى در اين جمله مطلب را مبهم و گنگ آورده مى فرمايد و کسى که زراعت دنيا را بخواهد از آن به او مى دهيم (نه همه آن را) و اين اشاره است به اينکه زمام امر بسته به مشيت خدا است ، چه بسا مى شود که از دنيا بسيار مى دهد، و چه بسا مى شود که کم مى دهد، همچنان که در جاى ديگر فرموده : (من کان يريد العاج له عجلنا له فيها ما نشاء لمن نريد).
استخدام در اين آيه و حاصل معناى آن و آيه قبلى در اين آيه شريفه التفاتى به کار رفته ، چون در آيه قبلى خداى عزّوجلّ غايب فرض شده بود، مى فرمود: (خدا لطيف به بندگان خويش است ، به هر کس بخواهد روزى مى دهد و او قوى و عزيز است ) و در آيه مورد بحث گوينده جمع فرض شده ، مى فرمايد (نزدله زياد مى کنيم براى او)، (نؤ ته منها از آن به وى مى دهيم )، و اين براى اين بود که آن عظمتى را که دو کلمه (قوى ) و (عزيز) افاده مى کرد اينجا نيز افاده کند.
و حاصل معناى دو آيه اين است که : خداى سبحان ، لطيف به همه بندگان خويش است ، داراى قوتى است مطلقه و عزتى مطلقه ، بندگان خود را بر حسب مشيتش روزى مى دهد، ولى با اين تفاوت که در باره کسانى که هدفشان آخرت است ، و براى آن کار مى کنند خواسته که دنيا را بدهد، و مزد آخرتش را بيشتر از آنچه که عمل کرده اند بدهد، ولى در باره کسانى که هدفشان تنها دنيا است خواسته است تنها دنيا را بدهد و در آخرت بهره اى نداشته باشند.
از اين جا اين معنا روشن مى گردد که آيه اولى هر دو طائفه را شامل مى شود، هم اهل دنيا را و هم اهل آخرت را، و همچنين کلمه رزق هر دو قسم رزق را شامل مى شود، هم رزق دنيايى را و هم آخرتى را، ولى آيه دوم ، اجمال اين آيه را به تفصيل بيان مى دارد.


فرم در حال بارگذاری ...