« شهادت 3 تن از مدافعان ایرانی حرم حضرت زینب (س) در سوریه+تصاویردعا و درخواست بندگان از خداوند »

گناه، جنگ با خداست!

نوشته شده توسطرحیمی 3ام تیر, 1394

گفتاری از آیت الله جوادی آملی: خداوند فرمود:

هیچ کس گناه نمی کند مگر این که با یک شرک مرموز و خفی همراه است،

«وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ»(يوسف/106)

و بيشتر آنها که مدعي ايمان به خدا هستند، مشرکند!

وقتی از امام معصوم علیه السلام سؤال می کنند که چگونه مؤمن مشرک می شود، فرمود:

همین که می گوید اگر فلانی نبود، هلاک می شدم؛ این یک نوع شرک ربوبی است. اگر فلان کس نبود این مشکل حل نمی شد، این یک شرک مستور است.

فیض خداوند

باید گفت خدا را شکر که به وسیله فلان شخص مشکل ما را حل کرد. هر چه هست مجاری فیض خداوند هستند و خدای سبحان با این مجاری به انسان احسان می کند. بنابراین هیچ موجودی در برابر خداوند نیست که بگوییم اول خدا و دوم فلان شخص. مقصود از شرک در این گونه موارد شرک عملی است.

ربا جنگ با خدا

در عهدنامه مالک اشتر آمده است که مبادا به جنگ خداوند بروی. در پایان سوره بقره از ربا به عنوان جنگ با خدا یاد شد. «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» یا آن که امنیت یک نظام را به هم می زند، آسایش مردم را با اسلحه کشی از میان می برد، او محاربه می شود. این محاربه که در جریان به هم زدن امنیت اجتماعی و ربا که امنیت اقتصادی را به هم می زند، گناه جنگ با خدا خوانده شده است. تنها ربا و اسلحه کشیدن جنگ با خداوند نیست. گناهان دیگر نیز همین طور است. در این عهدنامه وظیفه همه مخصوصا مسؤولان را مشخص می کند که گناه جنگ با خداوند است. مبادا به جنگ با خداوند مبادرت کنید.

اگر انسان بدنی فکر کند، هیچ دردی بالاتر از مرگ نیست

یک وقت کسی خلاف دستور شرع انجام می دهد؛ منشأ این مخالفت جهل به موضوع یا جهل به حکم، سهو به موضوع یا سهو به حکم، غفلت از موضوع یا غفلت از حکم است. اگر کسی غافل یا ساهی باشد بر اساس حدیث رفع معصیت نکرده است. اما وقتی معصیت صورت می گیرد که اکراه و اضطراری نباشد و عمد در کار باشد. می گوید خدایا من می دانم این کار حرام است اما انجام می دهم. هیچ گناهی نیست مگر این که در درون او شرکی نهفته است.

گناه، جنگ با خداست

جنگ با خدا تنها موضوع امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی را بر هم زدن نیست. در واقع هر کسی دارد گناه می کند به جنگ با خداوند برخاسته است. این خطر خدای ناکرده اگر درمان نشود، بعید است انسان بتواند در خطرات مرگ با ایمان بمیرد. چون مسأله مرگ یک امر عادی نیست. هیچ بیماری دردش به اندازه درد مرگ نیست. معنای مرگ این است که انسان در حالی که زنده است و از تمام بدن او از انگشت تا مغز این روح در حال حیات کنده می شود. چه دردی از این بالاتر است.

ما وقتی مقداری گوشت دست را می چینیم درد می آید. زیرا زنده ای را می خواهیم بی روح کنیم. اگر آمپول تزریق نکردند و دندان را خواستند بکشند، درد می آید. زیرا می خواهند زنده ای را بی روح کنند. همین مرگ پردرد برای مؤمن بالاترین لذت است. زیرا انسان با مشاهده اهل بیت علیهم السلام از تمام بدن خود غافل است. وقتی توجه انسان از بدن گرفته شود، اگر بدن او پاره پاره شود، نمی فهمد. روح توجه ندارد. با مشاهده اهل بیت علیهم السلام و روی کردن اولیا، انسان از تمام بدن غفلت می کند. وقتی انسان از بدن غافل باشد توجهی به بدن ندارد. لذا هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه مرگ نیست. اما اگر انسان بدنی فکر کند و بدنی بمیرد هیچ دردی بالاتر از مرگ نیست.

مگر تحمل مرگ چیز آسانی است. انسان یک بیماری می گیرد و در اثر سختی های بیماری، بسیاری از چیزها را فراموش می کند. این بدیهیات دین باید برای انسان ملکه شود. برای این که این موضوع ملکه شود و از یادمان نرود سفارش تکرار کردن آن را به ما داده اند. در تشهد نمازهای پنج گانه، یکی از بدیهیات دین که یاد اهل بیت علیهم السلام باشد؛ تکرار می کنیم. بدیهی ترین بدیهیات اسلام را در قبر از ما سؤال می کنند. خیلی ها یادشان نیست. برخی ها بعد از مدت ها، عذاب، جواب می دهند. تازه می فهمند که پیامبر من کسی است که قرآن بر او نازل شد.

از ما از شکیات نماز و از تعداد رکعت های نماز ظهر نمی پرسند. نماز صبح چند رکعت است و نماز ظهر چند رکعت است نمی پرسند. می پرسند دین شما چیست؟ این بدیهی ترین سؤال ها است. این که در تلقین این موارد را تذکر می دهند برای این که از یادش رفته است، یادش بیاید.

انسان با سوء اختیار خود زمینه دگرگونی نعمت ها را فراهم می کند

امام علی علیه السلام به مالک اشتر فرمود: خود را در برابر خداوند قرار نده. کسی که معصیت کند، خود را هم سطح خدا قرار داده است. انسان مختال، عزیز بی جهت است. وقتی عزیز بی جهت شدن، در قیامت ذلیل باجهت می شود. اگر کسی از راه گناه عزیز شد، عزت او بی جهت می شود و ذلتش با جهت است. قیامت ظرف ظهور حقیقت است و این مطلب در روز قیامت ظهور می کند، انصاف را رعایت کن و خود و بستگانت را مقدم ندار. بگذار با دست پاک بمیری. اعضا و جوارح انسان لشکریان خداوند هستند. خداوند اگر بخواهد کسی را بشکند از همین لشکرها استفاده می کند. انسان یک حرفی می زند، رسوا می شود. جایی می رود یا نامه ای را امضا می کند که او را رسوا کند.

اگر به زیر دستی عفوی کردی پیشیمان نباش و مبادا اگر کسی را تنبیه کردی خوش حال باشی. مبادا بگویی من ازطرف علی بن ابیطالب مأمور هستم و آمر شما هستم و شما باید مطیع من باشید. با خودت دغل بازی نکن. آن روح طیب و طاهر را که خداوند به تو داد با آن دغل بازی نکن. خداوند فرمود ما نعمتی که دادیم هرگز نمی گیریم مگر این که خود انسان با سوء اختیار خود وسیله دگرگونی نعمت را فراهم کند،«بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يكُ مُغَيرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ »(الأنفال/53) نعمت های خداوند ابتدایی است.

وجود مبارک حضرت امیر به مالک فرمود: بدرفتاری با مردم زمینه تغییر نعمت را فراهم می کند. اگر اقتدار تو را گرفت مبادا خیال بافی کنی. در قرآن عاقلان را ستود و مختال ها را مذمت کرد. مختال باب افتعال است. مختال یعنی انسان خیال باف و خیال زده. من این مقام را دارم و من این سمت را دارم؛ این مختال است و نه عاقل. اگر یک وقت خیال زده شدید، بدان که خداوند فرمود ما انسان مختال را دوست نداریم. انسان خیال زده به مرحله عقل نمی رسد. اگر همچو مقامی را احساس کردی، به یاد خداوند باش؛ خالقت از تو بالاتر است.

منبع: پایگاه حوزه


فرم در حال بارگذاری ...