« آسیب های چشم ‌چرانی در بیان روایاتهفت سین امسال..... »

یاران حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

نوشته شده توسطرحیمی 29ام اسفند, 1394

 

حکایتی از تشرف به محضر امام زمان علیه‌السلام

 

اینجا یک آقایی بود، دندانساز بود. خدا رحمتش کند؛ الآن دیگر مدت‌هاست او را نمی‌بینم. بالأخره، ایشان می‌گفت: «یک کسی آمد مطب ما، مثلاً دندان‌سازی ما. توی خانه ما یک اتاقی را مخصوص مطب کرده بودیم؛ پشتش، در اندرون، بچه‌های ما بودند. [شخص] آمد گفت: می‌دانی اسامی سیصدوسیزده نفر اصحاب حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف چیست؟ یک، دو، سه، چهار، همین‌طور شمرد تا سیصدوسیزده نفر، پشت سر ‌هم. من از او سؤال نکرده بودم، او آمد و اینها را گفت ـ همه را هم از حفظ داشت ـ و رفت؛ زود رفت. تعجب کردم از این وضعیات او که چطور اینها را حافظ است؟! رفتم درِ خانه را باز کردم. دیدم، در خانه هم بسته است. باز کردم. [دیدم] بچه‌هایی آنجا هستند و بازی می‌کنند، گفتم: اینجا کسی که از خانه در آمد، شما دیدید؟ گفتند: نه، کسی نیامده اینجا. به خانواده ما که اتاق او، پشت سر ما بود، گفتم: شما چیزی شنیدید؟ گفت: بله! تندتند صحبت می‌کرد. او هم شنیده بود.

***

طالقان شاید از آن جاها و از آن بلادی باشد که بیش از همه [اصحاب حضرت از] آنجا [باشد]، از آنجا هیجده نفر یا چقدر از آنجا می‌آیند. بعضی با ابر می‌آیند بعضی با چه می‌آیند، قضایایی است! بله. بالأخره که این همه اسیری و دربه‌دری و این هزارها سال، خدا می‌داند که چند سال طول می‌کشد غیبت. آخرش به اینجا می‌رسد. با اینکه اگر اولش می‌رسید، کار تمام بود، لکن اذن نداشتند. تا آن وقت برای ظالمین مهلت بوده است.

 دانلود فیلم

 


فرم در حال بارگذاری ...