موضوع: "عمومی"

خدا ! تا حالا بهت دروغ گفتم . . .

نوشته شده توسطرحیمی 27ام تیر, 1391

   حضرت سليمان پيغمبر علیه السلام گنجشكى را ديد كه به ماده خود مي گفت :

     براى چه از من دورى جسته و در مقابل خواسته هاى من تسليم و منقاد نمى شوى ، و اگر بخواهم : سراپا بارگاه و قبه سليمان رابا منقارم گرفته و به دريا مى اندازم !

  حضرت سليمان از سخن گنجشك به تبسم آمده ، و آن ها را به پيشگاه خود خوانده و گفت :

چگونه ميتوانى چنين كارى را بجا آورى ؟

     گنجشك پاسخ داد:

     نمى توانم يا رسول الله ، ولى مرد گاهى خود را در مقابل زوجه اش بزرگ و توانا نشان داده و بخاطر تعظيم و تزيين خود اظهاراتى ميكند، و گذشته از اينها شخص محبّ در گفتار و رفتار و حركاتش مورد ملامت واقع نمي شود.

     حضرت سليمان به گنجشك ماده فرمود:

     براى چه از اطاعت زوج خود سرپيچى كرده ، و خود را تسليم او نميكنى ؟ در صورتيكه او تورا دوست ميدارد.

     گنجشك ماده گفت :

     يا رسول الله ! او در محبت من صادق نيست ، زيرا كه بجز من به ديگرى هم علاقه و محبت پيدا ميكند.
     اين سخن در قلب حضرت سليمان (صلی الله علیه و آله ) اثر شديدى بخشيده و گريه و زارى نمود، و سپس مدت چهل روز از ميان مردم كناره گيرى كرده و پيوسته از پروردگار جهان مسئلت مي نمودتا محبت و علاقه او را خالص كرده و علاقه هاى ديگر را از قلب او خارج كند.

انشاء الله که عشق و عبودیت واقعی و خالص هم نصیب ما بشه!!!!

منشاء نفاق

نوشته شده توسطرحیمی 23ام تیر, 1391
نفاق عمدتاً سه منشأ و سرچشمه دارد:

 اوّل ـ عجز از دشمنى و مبارزه مستقيم: دشمنانى كه شكست مى خورند و توانايى عرض اندام مستقيم را ندارند به لباس نفاق در مى آيند و به دشمنى خود ادامه مى دهند، دشمنان اسلام در ابتداى نبوّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) علناً دشمنى مى كردند; امّا وقتى پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) پيروز شد و بر آنها مسلّط شد، آنها توانايى مبارزه با اسلام به صورت مستقيم را در خود نديدند و به ظاهر مسلمان شدند; ولى در باطن كافر ماندند و بر ضدّ اسلام توطئه كردند، ابوسفيانها، معاويه ها و… تا آخر عمر منافق بودند.(1)

     بدين جهت، عدّه اى معتقدند كه نفاق از مدينه شروع شده است; زيرا پيش از آن در مكّه نفاق و منافقى وجود نداشت; چون كسى از اسلام ـ كه هنوز در ابتداى كار خود بود و قدرتى نداشت ـ نمى ترسيد تا تظاهر به اسلام كند و در باطن كافر بماند! ولى ما معتقديم از مكّه شروع شد و در آن جا منافقانى بودند، اگر چه انگيزه آنها از نفاق ترس نبود; ولى بخاطر پيش بينى هايى كه براى آينده اسلام داشتند و احتمال پيروزى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مى دادند به ظاهر اسلام را پذيرفتند كه اگر اسلام پيروز شد، آنها هم به نوايى برسند و به اصطلاح «از اين نمد، براى خود كلاهى درست كنند.»

     اين شيوه از نفاق را در اين زمانه و در همه انقلاب ها از جمله انقلاب اسلامى ايران مى توان يافت كه عدّه اى از منافقان همان دشمنان شكست خورده اى بودند كه قدرت دشمنى علنى و مستقيم را در خود نمى ديدند.

دوّم ـ احساس حقارت درونى: آدم هاى حقير و بى شخصيّت كه ترسو هستند و شجاعت ندارند، براى پنهان كردن ضعف و زبونى خود هميشه منافقانه عمل مى كنند و چون جرأت اعتراض به ديگران را ندارند با همه هماهنگ و همرنگ مى شوند شاعر از زبان اين نوع منافقان مى گويد:

چنان با نيك و بد خو كن كه بعد از مردنت روزى

مسلمانت به زمزم شويد و هندو به آتش

     يعنى منافق در مقابل مسلمانان اظهار اسلام مى كند، در مقابل آتش پرستان اظهار تمايل به عقيده آنان و در مقابل بى دين ها اظهار بى دينى; زيرا كه چنين شخص حقير و زبونى، به واسطه حقارت درونى خود، جرأت ابراز عقيده واقعى خود را ندارد.(2)

ادامه »

کلید دار شهر آینه ها

نوشته شده توسطرحیمی 23ام تیر, 1391

تقدیم به آستان مقدس حضرت بقیه الله الاعظم(روحی فداه): 

http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/38.gif

صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد

بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد

بی تو می­گویند تعطیل است کار عشق بازی

عشق، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد

خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد

عشقبا آزار، خویشاوندی دیرینه دارد

روی آنم نیست تا در آرزو، دستی برآرم

ای خوش آن دستی که رنگ آبرو از پینه دارد

جغد بر ویرانه می­خواند به انکار تو اما

خاک این ویرانه ها بویی از آن ویرانه دارد

در هوای عشقتو پر می­زند با بی قراری

آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد

ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید

آن که در دستش کلید شهر پرآیینه دارد

                                              قیصرامین پور

  http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/38.gif

امام قائم (عجل الله تعالی فرجه)امید انسانها

نوشته شده توسطرحیمی 7ام تیر, 1391

     هدایت و رهبری مردم از راههای گمراهی به راه سعادت ،همیشه در تاریخ انسانها بوده،وبا به وجود آمدن انسانها،خداوند پیامبرانی رابرای هدایت آنها گسیل داشت،تا حدی که در این راه 124000 پیامبر آمدند که اولین آنها حضرت آدم (علیه السلام)و آخرین آنها پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بود.

     اینها تمام توان وتلاش وکوشش خود را برای هدایت و رهبری مردم صرف کردند ،ولی هیچیک در زمان حیات خود به نتیجه نهایی و مطلوب وحکومت دلخواه نرسیدند،و نوعا قلمرو  ورهبری آنها در نقطه حدودی بود وموفق به تشکیل حکومت جهانی نشدند(با توجه به اینکه اصلاح کامل در سایه حکومت مصلح جهانی صورت خواهد گرفت)،امید همه این بود ،این راه ادامه یابد،ودر همه مردم و همه جهان زمینه به وجود آید وحکومت جهانی قائم (عج) برقرار گردد،تا همه پیامبران ومستضعفان به آرزو وامید خود که یک حکومت درخشان پر از صفا وصمیمیّت است،نایل گردند.

    واین امید همچنان ادامه دارد،وپیامبر اسلام وائمه اطهار(علیهم السلام )هیچ یک با آن همه تلاش به حکومت دلخواه اسلامی نرسیدند،وهمواره مکرر فرمودند:

     “اگر در دنیا یک روز هم بماند خداونو آن روز را طولانی می کند تا حکومت قائم (عج)بر قرار شود.”

     وآن مهدی موعود (عج)است که به این امر مهم جامه عمل می پوشاندوبه تعبیر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (قدس سره) :

     “من نمی توانم اسم رهبر روی ایشان (قائم «عج»)بگذارم ،بزرگتر از این است ،نمی توانم بگویم که اول شخص است ،برای اینکه دومی در کار نیست ،ایشان را ما با هیچ تعبیری نمی توانیم تعبیر کنیم الّا همین که” مهدی موعود” است،آن کسی که خدا او را ذخیره کرده است برای بشر.”

     جمله «بقیةالله» که از القاب معروف آن حضرت است حاکی از این است که خداوند او را ذخیره کرده ،تا همه مظلومان وپیامبران وطرفداران توحید وحق را در کل جهان به امید وآرزویشان برساند.(به امید آن روز)