دنیا و آخرت با هم منافاتی ندارند

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395

 

وَ مِنْهُمْ مَنْ یقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ[1]

(اما) بعضی از مردم می گویند: پروردگارا! در دنیا به ما نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکی مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش نگهدار.

نکته ها:

یکی از راههای شناخت مردم، آشنایی با آرزوها و دعاهای آنان است. در آیه قبل، درخواست گروه اوّل از خداوند مربوط به دنیا بود و کاری به خیر و شرّ آن نداشتند، ولی در این آیه درخواست گروه دوّم از خداوند، «حَسَنَةً» است در دنیا و آخرت. در دیدگاه گروه اوّل؛ دنیا به خودی خود مطلوب است، ولی در دید گروه دوّم؛ دنیایی ارزشمند است که حسنه باشد و به آخرت منتهی گردد.

در روایات نمونه ها و مصادیقی برای نیکی های دنیا و آخرت نقل شده است [2]، ولی حسنه در انحصار چند نمونه نیست.امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: مقصود خشنودی خدا و بهشت در آخرت و زندگی دنیا و خوش اخلاقی در دنیا می باشد. [3]

در دعاها، هدف های کلّی مطرح شود و تعیین مصداق به عهده خداوند گذاشته شود. ما از خداوند حسنه و سعادت می خواهیم، ولی در اینکه رشد و صلاح ما در چیست؟ آنرا به عهدۀخداوند می گذاریم. چون ما به خاطر محدودیت های علمی و عدم آگاهی از آینده و ابعاد روحی خودمان، نمی توانیم مصادیق جزئی را تعیین بنمائیم. به همین جهت توصیه شده است از خداوند وسیله کار را نخواهید، خودِ کار را بخواهید. زیرا ممکن است خداوند از وسیلۀ دیگری که به فکر و ذهن ما نمی آید، کاری را برای ما محقّق سازد. مثلًا از خداوند توفیق زیارت حج را بخواهید، امّا نگویید: خدایا مالی به من بده تا به مکه بروم. چون خداوند گاهی سبب را به گونه ای قرار می دهد که ما فکر آن را نمی کردیم.

پیام ها:

1- دنیا و آخرت با هم منافاتی ندارند، به شرط آنکه انسان به دنبال حسنه و نیکی باشد. «فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»

2- هر رفاهی مذموم نیست، بلکه زندگانی نیکو، مطلوب نیز هست. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»

3- دوزخ، حساب جدایی دارد. با اینکه از خداوند نیکی آخرت را می خواهند، ولی برای نجات از آتش، جداگانه دعا می کنند.[4] «قِنا عَذابَ النَّارِ»

پی نوشت:

[1] سوره البقرة، آيه 201

[2] تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 199.

[3] كافى، ج 5، ص 71.

[4] در دعاها براى نجات از آتش، اصرار و تكرار عجيبى است. مثلا در دعاى مجير حدود هفتاد بار مى‏خوانيم:« اجرنا من النار يا رب» پروردگارا! ما را از آتش جهنّم نجات بده. ويا در دعاى جوشن كبير كه صد بند دارد در پايان هر بند آن مى‏گوييم:« خلصنا من النار يا رب»

تفسیر نور، ج 1، صفحه 315

حقوق رفاقت و معاشرت

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395


حقوق رفاقت و معاشرت

انسان، هنگامی که با معاشری صالح و دوستی پاک نهاد و رفیقی نیک سیرت و مصاحبی شایسته رفاقت و دوستی برقرار کرد، آن دو از نظر اسلام حقوقی بر یکدیگر پیدا می کنند که ادای آن حقوق گاهی لازم و زمانی واجب و وقتی هم مستحب است، مگر این که با اختیار خود، عهده یکدیگر را از اداء حقوق آزاد نمایند. اسلام، در زمینه حقوق دوستی و معاشرت حقایقی را ارائه داده است که انسان از وسعت قوانین این مکتب و برنامه های فراگیرش نسبت به همه امور، به ویژه باب معاشرت شگفت زده می شود. مسلماً تفصیل و توضیح هر حق و بیان تمام آثار، مقتضی این مختصر نیست، به ناچار به بخشی از این حقوق اشاره می شود.

حقوق معاشرت از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام

امیرالمؤمنین علی علیه السلام از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت می کند که آن حضرت فرمود:

بر عهده مسلمان نسبت به برادر دینی اش سی حق قرار دارد که از آن آزاد نمی شود مگر به ادا کردن یا چشم پوشی طرف مقابل:

لغزشش را گذشت کند، بر گریه و اشک دیده اش رحمت آورد، عیبش را بپوشاند، از خطایش درگذرد، عذر و پوزشش را بپذیرد، از غیبتش جلوگیری نموده و آن را رد کند، خیرخواهی اش را نسبت به او تداوم بخشد، دوستی اش را حفظ نماید، عهد و پیمانش را رعایت کند، در بیماری به عیادتش رود، در تشییع جنازه اش حاضر شود، دعوتش را بپذیرد، هدیه اش را قبول کند، نیکی و عطایش را تلافی نماید، نعمتش را سپاس گزارد، یاری و کمک به او را نیکو انجام دهد، با رعایت عفت و پاکدامنی زوجه اش را حفظ کند، حاجتش را روا نماید، در رسیدن به خواسته اش او را همراهی کند، به هنگام عطسه او دعایش کند، به گم شده اش هدایتش نماید، سلامش را پاسخ دهد، کلامش را دلنشین نماید، بخشش او را نیک شمارد، سوگندش را تصدیق نماید، دوستش را دوست بدارد با او دشمنی نورزد، چه ظالم باشد چه مظلوم او را یاری دهد اما یاری اش در ظالم بودنش به اینکه از ظلمش جلوگیری کند و اما یاری اش در مظلوم بودنش به این که او را در گفتن حقش یاری دهد، او را تسلیم بلا و گرفتاری ننماید و خوارش ندارد، از خیر و خوبی آنچه برای خود دوست دارد برای او هم دوست بدارد و آنچه از بدی برای خود نمی پسندد برای او هم نپسندد.

سپس فرمود:

از رسول خدا شنیدم: یکی از شما چیزی از حقوق برادر دینی اش را وامی گذارد، پس در قیامت آن را از او مطالبه می کند، بر این اساس به نفع صاحب حق حکم داده می شود و بر ضد واگذارنده حق قضاوت می شود[1]

ادامه »

ماجرای غضب حضرت زهرا سلام الله علیها به کاشف الغطاء

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395

آیت الله مقتدایی بیان کرد:

مرحوم کاشف الغطا پس از تحقیق گسترده و فراوان برای رسیدن به یک نظر واحد در تلاش بود؛ وی مادری عالمه و متدین داشته که در خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را با حال نگران و چونان غضب می بیند…

آیت الله  مرتضی مقتدایی امروز در هم اندیشی روسای شوراها و مدیران استانی با حضور اعضای شورای عالی حوزه های علمیه که در قم برگزار شد با تسلیت سوگواری ایام فاطمیه گفت: نواده کاشف الغطا بیان کرد، جد ما می گفت، مناسب نیست دو عزا برای حضرت زهرا سلام الله علیها گرفته می شود، زیرا شان عزای ایشان شکسته می شود.

وی افزود: مرحوم کاشف الغطا با تحقیق گسترده و فراوان برای رسیدن به یک نظر واحد در تلاش بود؛ وی مادری عالمه و متدین داشته که در خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را با حال نگران و چونان غضب می بیند که وارد شدند و به آن خانم فرمودند، این چه کاری است که پسر تو می خواهد انجام دهد؟

می خواهد مجالس عزای مرا کم کند.

دبیر دوم شورای عالی حوزه های علمیه تصریح کرد: مادر مرحوم کاشف الغطا از قضیه تلاش فرزندش خبر نداشته، وقتی از خواب برمی خیزد مشاهده می کند، چراغ اتاق مرحوم کاشفا الغطا  روشن و وی بیدار است و در حال تحقیق، در این هنگام بر پسر وارد شده و به او هشدار می دهد که حضرت زهرا سلام الله علیها از این کار شما راضی نیست.

حوزه

شاخصه های چهار جریان نفوذی

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395

حجت الاسلام والمسلمین صدیقی با برشمردن انواع جریان نفوذ در کشور گفت: مبارزه با نفوذ و دارا بودن تفکر انقلابی« ما تا اخر ایستاده ایم» از دروس ماندگار زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها برای همه نسل هاست.

حجت الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی، پیش از ظهر امروز در اختتامیه کنگره شهید شاخص سال 95 شهید محمد منتظرقائم که در یزد برگزار شد، سوابقی همچون طلبگی در حوزه، فرماندهی سپاه یزد و کمیته انقلاب اسلامی و شهید مبارزه با نفوذ که در صحرای طبس به شهادت رسید؛ ذکر کرد.

وی با تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اظهار کرد:

جبهه حضرت زهرا سلام الله علیها مبارزه با نفوذ و نفاق بود و تا قیامت فرماندهی حضرت سیطره دارد تا جایی که حضرت حجت(عج) فرموده اند: «مادرم هم برای من اسوه است و راهی که مادرم رفته آن راه را می روم» که در می یابیم عمده مشکل حضرت حجت(عج) رویارویی با منافقان است.

این روحانی برجسته کشوری به دوران عصر ظهور اشاره کرد و گفت: حضرت ولی عصر(عج) فرماندهی 13 جنگ را عهده دارخواهند شد و آخرین جنگ های جهانی را پشت سر می گذارند که عمده جنگ های حضرت با منافقان در عراق، قسطنطنیه و عربستان است.

حجت الاسلام والمسلمین صدیقی، «نفوذ» را در عالم دارای انواع متعددی بیان کرد و افزود: نفوذ و نفاق به جبهه توحید ضربه می زند و نوع اول آن وجود جاسوس های دشمن است که اسرار را به دشمن انتقال می دهند و نوع دوم آن وجود نفوذی ها در کنار مسئولان حکومت اسلامی اند که فکر مسئول یا آن رییس جمهور و وزیر را در مسیر حرکت دشمن قرار می دهند.

ادامه »

مواردی که می‌شود نشسته نماز خواند

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395
 
   نماز نشسته

نشستن در حال نماز احکامی دارد که شایسته است مؤمنین بدان آگاهی داشته و عبادت خود را صحیح انجام دهند 

آنچه در ذیل می آید حکم شرعی درباره نشستن در حال نماز از منظر فقها است.

 

* نماز قضای واجب

نماز قضای واجب را نباید نشسته خواند و اگر نشسته خواندیم، باطل است. بله کسی که عاجز از ایستادن است به طوری که نمازهای یومیه خود را ناچار است نشسته بخواند، نماز قضای خود را نیز نشسته می خواند. (1)

* نشستن بعد از سجدۀ اول

سر از سجده اول که برمی داریم، باید بنشینیم بعد به سجده دوم برویم؛ چه در نماز واجب و چه در نماز مستحب؛ چه به حالت ایستاده نماز می خوانیم و چه به حالت نشسته؛ زیرا نشستن بین دو سجده لازم است. (2)

* نشسته خواندن نماز در دو مورد

تمام نمازهای واجب را باید ایستاده بخوانیم. اصولاً ما نماز نشسته نداریم، مگر در دو مورد: نماز مستحبی و شخص عاجز.

* نشستن بعد از سجدۀ دوم

سر از سجده دوم که بر می داریم، لازم است بنشینیم بعد بلند شویم. (3)

 

پاورقی:

(1)- زیرا فقها فرموده ‏اند: «حکم القضاء حکم الاداء».

(2)- توضیح المسائل محشی، ج1، ص573.

(3)- همان، ص584.

 حوزه/مبلغان- شماره 203  حجت الاسلام سید جعفر ربانی

راز تکرار داستان ابلیس در قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395
 

چرا قرآن در چند جا داستان ابليس را نقل کرده است؟!

برای اينکه به ما بفهماند که ما بايد خودسازی کنيم. بايد لجوج نباشيم

حضرت آیت الله مظاهری در درس اخلاق خود دربارۀ «رابطۀ انسان با قرآن» به بررسی اصول دین در قرآن و اخلاق در قرآن پرداخته اند.

در بحث ارتباط با قرآن، مطالبی همچون؛ «ارتباط از نظر خواندن و حفظ کردن»، «تدبّر در قرآن (ارتباط با قرآن)» و «عمل به قرآن» بیان شد.

موضوع این جلسه اصول دين قرآن، يعنی اعتقادات است. بايد اعتقادات ما عالی و در سرحد اجتهاد باشد. استدلال ‌های قرآن برای اصول دين، همه فهم امّا پرمحتواست. قرآن از حیث اثبات وجود خدا، وحدانيت با مراتب آن، فضائل،‌ نبوت، امامت و معاد، خيلی خوب بحث کرده است؛ مسلمان بايد از نظر عمل به اصول دين و اعتقاد به آن از قرآن برداشت داشته باشد.

مجتهد در اعتقادات باشیم

اگر به ما بگويند به چه دليل معاد جسمانی وجود دارد؟ فوراً‌ آيه ‌ای را نشان دهيم. اگر به ما بگويند به چه دليل اميرالمؤمنين علیه السلام خليفۀ اوّل و برتر از همه است و اهل ‌بيت سلام‌ الله‌ عليهم امامان ما هستند؟ فوراً‌ بايد از قرآن نشان دهيم و بالاخره بايد در اعتقادات مجتهد باشيم.

اين (اصول دین) واجب ‌تر از صورت اوّل (فروع دین) است. البته صورت اوّل واجب است و معلوم است کسی که متّقی نباشد، جهنّمی است. کسی که آشنا به رسالۀ مرجع تقليد خود نباشد،‌ نمی ‌تواند سعادتمند شود؛ امّا پايه، اصول دين است و اين قسم دوّم از قسم اول خيلی بالاتر است.

قسم اول (فروع دین) تعبّدی بود، امّا قسم دوّم (اصول دین) اجتهادی است و تعبّدی نيست. در اصول دين اجتهاد وجود دارد. اين که شخصی بگويد: پدرم یا جامعه می‌گويند: ائمه دوازده نفرند و اينها اوصيای رسول الله هستند،‌ اين فايده ندارد. بايد با استدلال بگويد: نبوّت و ولایت داريم، اين هم دليلش است. قرآن در اين باره خيلی رسا صحبت کرده و ما بايد ضمن تبعیت از قرآن، آشنايی و تدبر در قرآن دربارۀ اصول دين داشته باشيم.

ادامه »

اینفوگرافیک آداب زیارت امام رضا

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395
«قبولی زیارت معنایش این است که آن فیضی که از ملاقات این ولیّ خدا به ملاقات‌کننده میرسد، آن فیض به شما برسد؛ این معنای قبولی زیارت است.» برخی آداب زیارت که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار جمعی از پاسداران سپاه حفاظت ولی امر در تاریخ ۸۲/۶/۱ بیان کرده‌اند در اینفوگرافیک زیر منتشر می‌کند.
 
… برای مشاهده و دریافت اینفوگرافیک در سایز بزرگتر بر روی آن کلیک کنید …
 

 

راهکارهای ائمه علیهم السلام برای تربیت فرزند با حیا

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395
مبناى ترس، والدين و بخصوص پدر را به عنوان منبع قدرت و شايد ظلم ، مطرح مى‏ كند و مبناى طمع ، آنها را به عنوان منبع تأمين خواسته ؛ امّا مبناى حيا ، والدين را به عنوان انسان‏ هاى دوست‏ داشتنى و كانون عشق و احترام ، معرّفى مى‏ كند .
 
درباره روابط همسران با یکدیگر ، بحث کردیم . اکنون روابط میان فرزندان و والدین به بحث گذاشته مى‏ شود و آن را از منظر حیا بررسى مى‏ کنیم. همان گونه که در روابط میان همسران چنین بود، در این جا نیز رابطه مبتنى بر حیا، بهترین الگوى ارتباطى است. مبناى ترس، والدین و بخصوص پدر را به عنوان منبع قدرت و شاید ظلم، مطرح مى‏ کند و مبناى طمع ، آنها را به عنوان منبع تأمین خواسته ؛ امّا مبناى حیا ، والدین را به عنوان انسان‏ هاى دوست‏ داشتنى و کانون عشق و احترام ، معرّفى مى‏ کند .
 
یکى از مسایل دیگر ، این است که : چه باید کرد تا فرزندان باحیایى داشته باشیم ؟ مواردى وجود دارد که مى‏ تواند در باحیا بودن فرزندان ، مؤثّر باشد . در ادامه به برخى از این موارد، اشاره مى‏ کنیم :
 

این امر از ازدواج و مرحله انعقاد نطفه آغاز مى ‏گردد . بر اساس احادیث ، ازدواج پاک ، یکى از عوامل باحیا شدن فرزند است . فرزندى که از راه نامشروع متولّد شود، بى‏ حیا خواهد شد . همچنین فرزندى که نطفه‏ اش در حال ناپاکى مادر منعقد شده باشد، بى‏ حیا خواهد بود . گاهى نیز ممکن است شیطان در انعقاد نطفه، مشارکت کند که نتیجه آن، بى‏ شرمى فرزند است. بنا بر این، رعایت نکاتى که براى هنگام انعقاد نطفه سفارش شده، در حیاى آینده فرزند، مؤثّر خواهد بود .

ادامه »

کاش با ناله مادر مادر نفس آخر ما را ببرند

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395

نذر کردیم که در پشت سرش، کوچه کوچه سر ما را ببرند

اگر از کوچه ما این دفعه محمل دلبر ما را ببرند

 

مرغ باغ ملکوتیم ولی یک به یک کنج قفس میمیریم

قصد دارند تعلق هامان آبروی پر ما را ببرند

 

باید آنقدر بسوزیم و بمیریم تا وقت سحر محضر دوست

بادها یا سر ما را ببرند یا که خاکستر ما را ببرند

 

حرف پشت سر دیوانه زدن مایه آبروی دیوانه است

پس از این خانه به آن خانه بگو حرف پشت سر ما را ببرند

 

مثل غارت زده ها زانو را وسط کوچه بغل میگیریم

گر که سرمایه ما را یعنی اشک چشم تر ما را ببرند

 

دوستی با فقرا از دلها میبرد دوستی دنیا را

میتوانند فقیرانت هم میل سیم و زر ما را ببرند

 

هر چه داریم در این خانه همه از دولت مادر داریم

این شب جمعه بگو با زهرا تا حرم مادر ما را ببرند

 

پای شمع ز نفس افتاده تا نفس هست نفس باید زد

کاش با ناله مادر مادر نفس آخر ما را ببرند

 

کاش میشد وسط یک کوچه، کاش میشد وسط یک بازار

معجر دختر ما را بکشند، معجر دختر ما را ببرند

علی اکبر لطیفیان

لنه؛ بانوی دانمارکی که نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قلبش تابید

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1395
یک شب که همسرم می خواست به حسینیه برود به من گفت من یک خواهشی از شما دارم. امشب شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. از شما می خواهم همراه من به حسینیه بیایی. چون ایشان «مادر» اسلام است.
هرچند خیلی مایل نبودم اما قبول کردم که همراهش به مراسم عزاداری حسینیه بروم…
 
 
مادرجانم! گفتن و نوشتن برای شما سخت است. این را در همین آغاز راه اعتراف می کنم. که اگر تاکنون قلم را به خدمت گرفته ام تا برای غریبانه های شما بنگارم، بارها ابراز عجز کرده ام و از ناتوانی خود نزد خدایم گله مند، که خدایا! مگر در عروج زهرای مرضیه(س) چه رازی نهفته است که اکنون پس از قرن ها هنوز هم باید برای گزینش تک تک واژگانی که در وصف «ام ابیها» بر روی کاغذ می آیند، تفالی بر عاشقانه های دل زد، تا راه به خطا نبَرد…
مادرم! پیش از این، خطاب ما به شما «مادر سادات» بود و اینک عاجزانه می خواهیم همه ما، شما را مادر بنامیم. این حس عاشقانه را شاید آن دخترتان که چندسالی است به دامان شما پناه آورده بهتر از من که در نعمت برکت نام شما زندگی کرده ام درک کند.
«لنه میته سن» یکی از همان دختران شماست که گرچه دیر اما خوب شما را یافته، وقتی سخن به شما می رسد می گوید«مادرم، فاطمه زهرا» و من سخت دلم می گیرد. نه اینکه به عاشقانه های لنه و مادرش حسادت کنم، نه! دلم برای خودم می سوزد که از بس غرق نعمت بوده ام فراموش کرده ام چه نعمتی هستی«مادر»!
لنه خیلی عاشقانه از شما می گوید، از روزی که فکرش را هم نمی کرد به ماهیت اسلام دست یابد چه برسد به ریشه آن. او که ره صد ساله را یک شبه و در حسینیه ای نوپا درکپنهاگ دانمارک پیموده از فاطمیه ای می گوید که نور ایمان را در دلش تاباندی تا دخترت شود…

 

ادامه »


 
مداحی های محرم