موضوع: "شعر"

دل دل نکن که می رسد از دلبرم خبر

نوشته شده توسطرحیمی 28ام اردیبهشت, 1395

 


يا ايها العزيز مسنا واهلنا الضر وجئنا ببضاعة مزجاة فأوف لنا الكيل

وتصدق علينا ان اللة يجزي المتصدقين

***

دل دل نکن که می رسد از دلبرم خبر

شام فراق می رود و می شود سحر

چیزی نمانده تا برسد منجیِّ بشر

چیزی نمانده گلشن زهرا دهد ثمر

عید وصال آمده و لحظه ی ظفر

مژده بده که شد حسن عسگری پدر

کعبه به گوش باش که منجی رسیده است

قلب تمام عالم امکان تپیده است

در سامرا امید خدا آفریده است

خورشید روی دامن نرگس دمیده است

ادامه »

چشم انتظار

نوشته شده توسطرحیمی 27ام اردیبهشت, 1395

السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

***

دنیای با حضور تو دنیای دیگری است

روز طلوع سبز تو فردای دیگری است

بوی بهشت می وزد از کوچه باغ ها

خاک زمین بهاری گل های دیگری است

گل های مریم از گل نرگس معطرند

عیسی اسیر نام مسیحای دیگری است

دیگر زمان از این همه تکرار خسته است

تاریخ بیقرار قضایای دیگری است

فردای بی تو باز شبی از سیاهی است

فردای با تو روز به معنای دیگری است

با هر غروب جمعه دلم زار می زند

چشم انتظار جمعه ی زیبای دیگری است

سید محمد جواد شرافت

اشک‌ های حاج قاسم سلیمانی برای معصومیت دختر شهید مدافع حرم + فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 26ام اردیبهشت, 1395

اشک‌ های حاج قاسم برای معصومیت دختر شهید مدافع حرم + فیلمدر این فیلم اشک‌ های سردار قاسم سلیمانی هنگام شعر خواندن دختر معصوم شهید مدافع حرم را مشاهده می کنید.


لینک دانلود





 
01:02 06:14




منبع :فارس

حسرتي بر دل من مانده واي كاش مرا

نوشته شده توسطرحیمی 26ام اردیبهشت, 1395

 


 السلام علیک یا اباصالح المهدی

***

كاش می شد به من زار بهايي بدهي

قلب تاريك مرا نور ولايي بدهي

كاش ميشد كه قدم رنجه كني يك لحظه

پا بر اين ديده گذاري و صفايي بدهي

كاش ميشد به دلم درد وصالت مي بود

تا تو آيي و براين درد دوايي بدهي

كور آن است كه روي تو نبيند مهدي

كاش ميشد كه براين ديده ضيايي بدهي

حسرتي بر دل من مانده واي كاش مرا

شب جمعه سفر كرببلايي بدهي

حسن جواهری

 

عمری نفس زدم به هوای نگاهتان

نوشته شده توسطرحیمی 21ام اردیبهشت, 1395

شکر خدا که زندگی ام نذر روضه هاست

شکر خدا که روزی ام از سفره شماست

شکر خدا که پای شما سینه می زنم

شکر خدا که درد مرا نامتان دواست

عمری نفس زدم به هوای نگاهتان

عمری سرم به سایه این بیرق عزاست

قلبم به بزم هر شبتان خو گرفته است

چشمم به خاک خانه تان خوب آشناست

بر روی سنگ قبر من این گونه حک کنید

اینخانه زاد روضه و مجنون کربلاست

روزی اشک چشم مرا مرحمت کنید

روزی دیده ای که نذر کرده شماست

دل را به بال شال عزا بسته ام مگر

یک شب ببینمش که روی گنبد طلاست

حسن لطفی

تو کشتی نجاتی و من غرق در گنه

نوشته شده توسطرحیمی 21ام اردیبهشت, 1395

یا اباعبدالله الحسین علیه السلام

جام مرا ز عشق خودت پر ز باده کن
سر می دهم برای تو آقا اشاره کن

کم کم ز هجر کرب وبلا پیر می شوم
لطفی برای خادم این خانواده کن

عازم شدم به سوی خدا از ره شما
فکری برای عاشقتان بین جاده کن

عمری برای زینبتان گریه کردم
از من برای نوکریت استفاده کن

تو کشتی نجاتی و من غرق در گنه
مولا مرا به کرب وبلایت پیاده کن

         علی حسنی

به تعقیب رجب بودم که شعبان المعظم شد

نوشته شده توسطرحیمی 19ام اردیبهشت, 1395

 

 

 

عليرضا قزوه شاعر انقلابي كشورمان به مناسبت فرا رسيدن ماه شعبان در وبلاگ شخصي خود شعري را به همين مناسبت منتشر كرد.



به تعقیب رجب بودم که شعبان المعظم شد


دوباره سایه ی ماه کریمی از سرم کم شد

به تعقیب رجب بودم که شعبان المعظم شد

سلام ای ماه شعبان، ماه منجی، ماه پشت ابر

که از مهرت ظهور حضرت قائم مسلّم شد

رجب ماه علی(ع)، ماه محمّد(ص)، ماه زهرا(س) بود

که با هجران هادی(ع)، ماه شادی محو در غم شد

خوشا عطر امام باقر(ع) و جود “اباجعفر"(ع)

که در ماه رجب، شیرازه ی اسلام محکم شد

رجب یعنی وفا، یعنی وفات زینب کبری(س)

که هر جا نام زینب بر زبان آمد محرّم شد

جهان بی ماه شعبان رنگ آسایش نخواهد دید

ببین بر درد دنیا، خنده ی آن ماه، مرهم شد

دوباره خنده کردم، گریه کردم، تشنه جان دادم

دوباره کربلا در پیش چشمانم مجسّم شد

حسین(ع) و اکبر و سجاد(ع)، دلتنگ ابالفضل اند

شگفتا شادی شعبان، محرّم در محرّم شد

سر ماهِ بنی هاشم به روی نیزه ی خورشید

سر خورشید، روزی پیش ماه هاشمی خم شد

به شعبان می رسی دلتنگ ، شادان، نیمه جان ، زخمی

دوباره باید آدم شد، دوباره باید آدم شد

دوباره نیمه ی شعبان و دلتنگان بی تابش

دوباره باید از چشم انتظاران همین دم شد

اول شعبان 1433 برابر با اول تیرماه 1391

​سلوک

نوشته شده توسطرحیمی 15ام اردیبهشت, 1395

 

پیراهنِ سفیدِ ستاره سیاه بود

تابوتِ شب، روان و بر آن نقش ماه بود

خورشید: کوهی از یخ و هرچه درخت: سنگ!

بی ریشه بود هرچه که نامش گیاه بود

دنیا مکرَّر از عبثِ هرچه هست و نیست

در خود زمین تکیده، زمانه تباه بود

بی شک «هُبَل» خدایْ ترینِ خدایگان

«عزّی» برای جهلِ عرب تکیه گاه بود

کعبه پر از شکوه و شعف، شور و زندگی

اما برای روحِ بشر قتلگاه بود

شهری پُر از کنیزک و برده که هرچه مست

خَمرش به جام و عیش مدامش به راه بود

با هر پسر: ولیمه و شادی، ولی چه چیز

در انتظار دخترِ یک «روسیاه» بود

در چشم های وحشی بابا دو دست گور

تنها پناه دخترک بی پناه بود

ادامه »

اشعار شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 13ام اردیبهشت, 1395

علی اکبر لطیفیان … اشعار شهادت موسی بن جعفر علیه السلام - مرثیه

آهسته گذاريد روي تخته تنش را

تا ميخ اذّيّت نكند پيرهنش را

اصلاً بگذاريد رويِ خاك بماند

زشت است بيارند غلامان بدنش را

اين ساق ِبهم ريخته كِتمان شدني نيست

ديدند روي تخته ي در ، تا شدنش را

اين مرد الهي مگر اولاد ندارد

بردند چرا مثل غريبان بدنش را

اين مرد نگهبان كه حيا هيچ ندارد

بد نيست بگيرد جلوي آن دهنش را

اين هفت كفن روضه ي گودال حسين است

اي كاش نيارند برايش كفنش را

نه پيرهني داشت حسين نه كفني داشت

مديون حصيرند مرتب شدنش را

ادامه »

شیعه دل‌آشوبِ یمن تا دمشق... / سروده تقدیمی به تکاوران شهید ارتش

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اردیبهشت, 1395
تکاور ارتش

منصور نظری ابیاتی با عنوان «تکاوران فاطمی» را برای اولین شهدای مدافع حرم از تکاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران، شهیدان: محسن قطاسلو ، مجتبی ذوالفقار نسب، مجتبی یداللهی و مرتضی زرهرند سروده است.

4 تن از مستشاران نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران که برای همراهی با نیروهای سوری در دفاع از حرم اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) راهی سوریه شده بودند، طی چند روز گذشته توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسیدند. منصور نظری ابیاتی با عنوان «تکاوران فاطمی» را برای اولین شهیدای مدافع حرم از تکاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران، شهیدان:  محسن قطاسلو ، مجتبی ذوالفقار نسب، مجتبی یداللهی و مرتضی زرهرند سروده است.

متن این شعر در ادامه می‌آید:

ببر بیان کرده چو رستم به تن … ارتشی‌ام، حافظ خاک وطن
تخمۀِ زالم، پسر گیو و طوس … خاک ره فاطمه را داده بوس
تیغ دو دم همچو علی در کَفم … مست و پریشان ز شعف چون دفم
دل به علمداریِ عباس خوش …  گِرد حرم آمده‌ام هاله وُش
تشنه‌لب بادۀِ حُسن القضا  … شهره به عشقِ علیِ مرتضی
وارث میراث تهمتن منم  … پنجۀِ در پنجۀِ دیو افکنم

ادامه »