موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

شرط همراه شدن با کاروان امام حسین علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 24ام شهریور, 1395

امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مکه بسوی عراق در روز هفتم ذی‎الحجه طی خطبه‎ای، شرط همراهی با کاروان را تبیین فرمودند.

با نزدیک شدن به ایام ماه محرم و ایام شهادت امام حسین علیه السلام , شاید بسیاری از مؤمنین به دنبال تقویم آغاز حرکت کاروان امام حسین علیه السلام بسوی کربلا هستند، زیرا امام حسین علیه السلام از آغازین ساعات حرکتشان بسوی کوفه و کربلا شروع به خواندن خطبه‎هایی کردند و به طرق مختلف سعی در معرفی ابعاد مختلف قیام‎شان داشتند که فهم دقیق آنها ما را در افزایش معرفت نسبت به ماجرای امام حسین علیه السلام یاری می‌دهد.

در این مجموعه گزارش با اشاره به تقویم حرکت امام حسین علیه السلام و معرفی منازلی که در آنجا توقف کردند، با نگاهی تحلیلی خطبه‎های حضرت در هر منزلگاه را مورد بررسی قرار می‎دهیم. بنابراین مطلب را با ابتدای حرکت امام حسین علیه السلام با اصحابشان از مکه بسوی کوفه که مصادف با هفتم ذی‎الحجه(فردا) بود آغاز می‎کنیم.

روز هفتم ذی‎الحجه مصادف با آغاز حرکت امام حسین علیه السلام از مکه بسوی عراق بود. روایت شده است امام علیه السلام هنگامی که عزم خروج بسوی عراق را داشتند، خطبه‎ای را بیان فرمودند که به قسمتی از این خطبه اشاره خواهیم کرد:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ سَلَّمَ خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَةِ عَلَى جِیدِ الْفَتَاةِ وَ مَا أَوْلَهَنِی إِلَى أَسْلَافِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إِلَى یُوسُفَ … مَنْ کانَ باذِلاً فِینا مُهْجَتَهُ وَمُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَإِنّی راحِلٌ مُصْبِحَاً إِنْ شاءَ اللهُ تَعالی؛

الحمدلله و لا قوة إلا باللَّه و صلى اللَّه على رسوله و سلم‏، مرگ بر گردن آدمیزاده، همانند گردنبندى بر گردن دختران جوان مقدر شده است(مرگ همیشه همراه آدمى است). و اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است‏ … آگاه باشید! هر یک از شما که حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه لقای پروردگار نثار کند، پس آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم کرد، ان شاءالله».

نکته قابل توجه در این خطبه، معرفی شرط ورود به کاروان اباعبدالله علیه السلام و هدف اصلی قیام است. حضرت در وافع فرمودند شرط ورود به کاروان، بذل جان و هدف آن، رسیدن به لقاءالله است. بنابراین شرط همراهی با کاروان امام حسین علیه السلام و توطن در لقای خداوند، بذل جان در مسیر امام عالم است که این ویژگی را به طور بارز می‎توانیم در یکایک اصحاب حضرت در روز عاشورا مشاهده کنیم، به عنوان مثال امام حسین علیه السلام هنگام ورود علی‎اکبر علیه السلام به صحنه نبرد به ایشان فرمودند مرگ در نظر تو چگونه است؟ علی‎اکبر علیه السلام گفتند «أحلی مِنَ العَسَل؛ مگر نزد من از عسل شیرین‎تر است».

اصحاب برای رسیدن به ملاقات پروردگارشان با دست مبارک خلیفه خداوند یعنی امام حسین علیه السلام ، حاضر شدند از جان و مال خود بگذرند و امام حسین علیه السلام نیز مقدم بر اصحابشان در منزلگاه‎های مختلف سخن از بذل جانشان در مسیر لقای خداوند می‎کنند  که اوج آن را در روز عرفه و مناجات امام حسین علیه السلام شاهدیم. بنابراین می‎توان رسیدن به لقای خداوند را جزو مهمترین برنامه قیام امام حسین علیه السلام دانست.

مطالب مرتبط:

 منبع: تسنیم

ریسمان محکم خدا

نوشته شده توسطرحیمی 24ام شهریور, 1395


حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام :

إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ فَإِنَّهُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ سَبَبُهُ الْأَمِينُ وَ فِيهِ رَبِيعُ الْقَلْبِ وَ ينَابِيعُ الْعِلْمِ

خداوند سبحان کسی را به چیزی مثل این قرآن موعظه نکرده است، که قرآن ریسمان محکم خدا، و وسیلة ایمنی بخش است؛ و در آن بهار دل، و چشمه های دانش است.

نهج‏ البلاغة، خطبه176، ص254

چگونه سکوت علما، نخبگان و مردم، دست یزیدیان را برای جنایت باز می‌گذارد؟

نوشته شده توسطرحیمی 23ام شهریور, 1395
یادداشت محسن رضایی؛
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی به بازخوانی بلای تاریخی سکوت و بی‌تفاوتی در میان امت اسلامی پرداخت.
«جهان اسلام، اعم از دولت‌ها و ملّت‌های مسلمان باید حاکمان سعودی را بشناسند و واقعیت هتّاک و بی‌ایمان و وابسته و مادّی آنان را بدرستی درک کنند؛ باید به‌خاطر جنایاتی که در گستره‌ی جهان اسلام به بار آورده‌اند، گریبان آن‌ها را رها نکنند؛ باید به‌خاطر رفتار ظالمانه‌ی آنان با ضیوف الرّحمان، فکری اساسی برای مدیریّت حرمین شریفین و مسئله‌ی حج بکنند. کوتاهی در این وظیفه، آینده‌ی امّت اسلامی را با مشکلات بزرگ‌تری مواجه خواهد ساخت»
چگونه سکوت علما، نخبگان و مردم، دست یزیدیان را برای جنایت باز می‌گذارد؟
 
متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:
 
باسمه تعالی
 
بازخوانی یک بلای تاریخی در میان امت اسلامی تاریخ اسلام تاریخ درس‌آموزی برای همیشه ماست؛ همچنان‌که در قرآن کریم خدای تعالی با بازخوانی داستان اقوام و ملت‌های پیشین، عبرت‌ها را یادآوری و الگوهای راستین را ترسیم می‌کند. حیات و شهادت امام حسین علیه السلام از جمله مهم‌ترین و درس‌آموزترین مقاطع در تاریخ اسلام است که برهه منتهی به شهادت آن امام همام، خود شاه‌بیت این مقطع ویژه به شمار می‌رود. جریان تاریخی زنده‌ای که پس از نزدیک به 1400 سال همچنان الهام‌بخش بوده و به‌عنوان یک فرهنگ پویا در زندگی طیف گسترده‌ای از مسلمان و غیر مسلمان، خصوصا شیعیان، نقش‌آفرین است.
 
امروز و در شرایطی که بر امت اسلام می‌گذرد نمودهایی روشن از تقابل دو جبهه کفر و ایمان را تجربه می‌کنیم و درس‌های فرهنگ عاشورا در مقابل چشمان ما مرور می‌شود و نامسلمانانی را ببینیم که کرسی حاکمیت بر یک کشور مسلمان را غصب کرده و اختیار سرزمین وحی و حج را قبضه کرده­اند. امروز با چشمان خود می‌توانیم تصویر روشنی از حاکمیت بنی‌امیه را مشاهده کنیم که دو جریان جهانی صهیونیزم و سرمایه­داری غرب از آن به عنوان ابزار علیه اسلام و ایران بهره می­گیرند.
 

در آخرین حج حضرت اباعبدالله علیه السلام بود که ایشان به جهت فضای ناامنی که یزیدیان در حرم امن الهی حاکم کرده بودند تا با شکستن قداست این سرزمین مقدس، حضرت را که از امضای خلافت نامشروع یزید خودداری می‌کرد به شهادت برسانند، احرام عمره مفرده بستند و پس از اتمام مناسک عمره از مکه خارج شدند. خروج حضرت از مکه به قصد عزیمت به کوفه بود؛ آنجا که مردمانی حضرت را برای اقامه دین رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت کرده بودند. یزید ملعون که عزم خود را برای ریختن خون فرزند رسول خدا جزم کرده بود، راه بر کاروان آن حضرت بست تا در سرزمین کربلا زمینه یکی از عظیم‌ترین رخدادهای تاریخ را رقم زند.

ادامه »

واکاوی علت خیانت اهل کوفه به امام حسین علیه السلام + دانلود اینفوگرافی کوفه شهر بی وفا

نوشته شده توسطرحیمی 23ام شهریور, 1395

دریافت اینفو گرافی کوفه شهر بی وفا در سایز اصلی کلیک نمایید

امام حسین علیه السلام با وجود علم به خیانت اهل کوفه چرا به راه خود بسوی عراق ادامه دادند؟

دیگر اینکه مردم کوفه‎ که صدها هزار نامه به امام حسین علیه السلام نگاشته بودند، چرا در مدت زمان اندکی از نظر و رأی خود بازگشتند؟

بستان ابن معمّر (ابن عامر) که به بطن نخله نیز مشهور است اولین منزلی است که امام حسین علیه السلام همراه با کاروانیان در روز هشتم ذی‎الحجه سال 60 هـ ق وارد آن شدند. این منطقه میان دو دره بوده است که به نخل یمنی و نخل شاهی  مشهور بودند. (معجم البلدان، یاقوت حموی، ج 2، ص 170).

نقل است که فرزدق شاعر در این مکان با امام حسین علیه السلام دیدار داشته است و هنگامی که امام حسین علیه السلام از او نسبت به وضعیت اهل کوفه پرسش می‎کنند، فرزدق در پاسخ می‎گوید:

«قُلوبُهم مَعَکــ و سُیوفُهم علیک؛(دلایل‎الامامة, ص182)

دلهای آنان با شما، اما شمشیرهایشان بر علیه شماست» 

و طبق نقلی فرزدق گفت: «خَلّفتُ الناسَ مَعَکـ و سُیوفُهم مع بنی أمیة؛ (وقعةالطف, ص158)

مردم را در حالی ترک کردم که دلهاى آنها با شما و شمشیرهاى آنها با بنى‌امیه».

این جمله فرزدق مورد تأیید امام حسین علیه السلام قرار گرفت، اما سؤال اینجاست که امام علیه السلام با وجود علم به خیانت اهل کوفه چرا به راه خود بسوی عراق ادامه دادند؟ دیگر اینکه مردم کوفه‎ای که صدها هزار نامه به امام حسین علیه السلام نگاشته بودند، چرا در مدت زمان اندکی از نظر و رأی خود بازگشتند؟

پاسخ را می‎توان با دقت در متن نامه کوفیان یافت. با توجه به متن نامه در می‎یابیم که کوفیان امام حسین علیه السلام را در حد رهبری دینی قبول داشتند نه به عنوان امام و خلیفه خداوندی که دارای شأن و جایگاه والایی نزد خداوند و اطاعت از او واجب‎الإجراست. مردم کوفه زمانی به امام علیه السلام نامه نوشتند که از دست حکام ظالمی همچون سعد بن ابی وقاص، ولید بن عقبه و دیگر حاکمان فاسد آن دوران به تنگ آمده بودند و به این نتیجه رسیدند که فرزند علی بن ابی‎طالب هرچه باشد، اهل ظلم و جور و فساد نیست؛ بنابراین از آنجایی که نسبت به امام حسین علیه السلام حس تقدس نداشتند با اندک فتنه عبید الله بن زیاد(لعن) دچار لغزش شدند و امام علیه السلام را به اندک متاعی فروختند و برخی نیز دچار رعب و وحشت شدند. از سوی دیگر عده‎ای از اشراف کوفه که آلوده به اموال حرام شده بودند به خاطر همراهی کردن با جمع، زیر نامه به امام حسین علیه السلام را امضاء کرده بودند و در نهایت برای مبارزه در مقابل حضرت  قرار گرفتند.

ادامه »

عملی که توفیق حضور در کاروان اباعبدالله(علیه السلام) را سلب کرد!

نوشته شده توسطرحیمی 23ام شهریور, 1395

خداوند در ماجرای قیام امام حسین علیه السلام کسانی را که با نصیحت سعی در انصراف حضرت از قیام داشتند، اذن ورود به حریم امام علیه السلام را نداد و توفیق همراهی با حضرت را از این افراد سلب کرد.
روز دهم ذی‎الحجه به نقلی مصادف با ورود امام حسین علیه السلام همراه با کاروانیان به «وادی عتیق» بود که این منزلگاه  سرزمین گود و آب‎روی میان دو کوه یا تپه با پهنای زیادبود، در این در این منزلگاه بود که عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب(سلام الله علیها) نامه‎ای به امام حسین علیه السلام با چنین مضمونی نوشت:

«تو را به خدا سوگند می‎دهم که به سوی کربلا و کوفه حرکت نکنی؛ زیرا اگر تو را بکشند نور خدا را در زمین خاموش کرده‎اند، مهلت بدهید و من تلاش می‎کنم تا از یزید برای شما و خانواده‎تان امان بگیرم».

در متن این نامه چند نکته قابل تأمل و عبرت است:

اول اینکه عبدالله بن جعفر سعی در نصیحت امام علیه السلام دارد در حالی که در آموزه‎های دینی ما نصیحت امام معصوم بسیار مذموم و ناپسند است و به این معناست که امام علیه السلام صلاح کار خود و امت را نعوذاًبالله نمی‎داند. 

دوم اینکه اشاره داشت اگر تو را بکشند، نور خدا در زمین خاموش می‎شود، بنابراین باید از جناب عبدالله می‎پرسید اگر قائل به نور خدایی بودن امام حسین علیه السلام بودید، چرا با ایشان همراه نشدی و به نصیحت پرداختی؟

سوم اینکه به امام علیه السلام می‎فرماید تلاش می‎کنم از یزید برای شما و خانواده‎تان امان بگیرم؛ این در حالی بود که امام علیه السلام از مدینه با کرامت و اعلام برائت از دستگاه حکومت و یزید خارج شد و ترسی از حکومت وقت آن زمان نداشتند. 

ادامه »

یاران انتظار

نوشته شده توسطرحیمی 22ام شهریور, 1395

 

 

امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند:

خداوند تبارک و تعالی به سوی زمین نگریست، پس ما را برگزید و برای ما شیعیانی برگزید که ما را یاری می کنند، آنها از خوشحالی ما خوشحال و به خاطر اندوه ما اندوهگین می شوند و مال و جانشان را در راه ما نثار می نمایند، آنان از ما هستند و سرانجام نیز با ما خواهند بود. (1)

یاری اهل بیت و نصرت امام عصر (علیه السلام) توفیقی نیست که برای هر کسی فراهم گردد. در هر نظامی یاران و خدمتگزاران و کارگزاران از ناحیه خود نظام انتخاب می شوند. نظام الهی نیز از این قاعده برکنار نیست. یاران خدا و یاوران پیامبر خدا و اهل بیت علیهم السلام همگی توسط خداوند متعال انتخاب شده و به واسطه رسول گرامی و اهل بیت (علیهم السلام) پذیرفته می گردند.

خوشا به حال کسی که خداوند از ابتدا او را برای یاری ولی خود انتخاب کرده است؛ آن امامی که جدش امام صادق (علیه السلام) سالها پیش از تولد او آرزومند یاری و خدمتگزاری اش می باشد و زمزمه می کند:

لَو أدرَکتُهُ لَخَدَمتُهُ اَیامَ حَیاتی (2)

اگر او را درک می کردم حتماً تمام عمر را صرف خدمتگزاری اش می کردم.

در آنجا که جد بزرگوار او، آن امام عزیز، چنین آرزو می کند، ما را توان صحبتی نیست به جز حسرت و آرزو، بیم و امید …

ادامه »

ضرورت مدیریت زبان از دیدگاه نهج البلاغه

نوشته شده توسطرحیمی 21ام شهریور, 1395
نهج البلاغه

انسان حتی تمام مطالبی که به آنها علم و یقین دارد را نیز نباید به زبان آورد، اگر چه راست و واقعی هستند ولی هر راستی را نباید به زبان آورد، زیرا چه بسا به زبان آوردن آنها ایجاد فتنه کرده و باعث اختلاف و دعوا و درگیری میان افراد خانواده، جامعه، دوستان و آشنایان و … شود.و گذشته از این ازتمام  آنچه به زبان می آوریم بازخواست خواهیم شد.

 (لا تقل ما لا تعلم، بل لا تقل کل ما تعلم، فان الله فرض علی جوارحک کُلّها فرائضَ یَحتَجُّ بها علیک یوم القیامة)1. آنچه نمی دانی مگو، بلکه همه ی آنچه را که می دانی نیز مگو، زیرا خداوند بزرگ بر اعضاء بدنت چیزهایی را واجب کرده که از آنها در روز قیامت بر تو حجت می آورد.

 شرح گفتار

خداوند بی همتا در کلام نورانی خود، نعمت بیان و سخن گفتن را به عنوان یکی از بزرگترین نعم الهی مطرح نموده و آن را به نحو شایانی مورد ستایش قرار می دهد. و به زیبایی در این باره می فرماید: (الرحمن عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ )2؛ خداوند رحمان قرآن را یاد داد. انسان را آفریده به او بیان و گفتن را آموخت.

این تعریف و تمجید از ناحیه ی حضرت حق، بدین جهت است که با نعمت ارزشمند بیان است که آدمی می تواند بسیاری از معارف و حقایق دینی و دستورات الهی را دریافت و به دیگران منتقل سازد، تا همگان از دریای خروشان معارف الهی بهره مند گشته و با به کار بستن آنها، به سعادت ابدی دست یابند.

با وجود اینکه نعمت ارزشمند بیان، از مهمترین و کارآمدترین نعم الهی است اما باید توجه داشت که این نمت گرانسنگ، می تواند بسیار خطرناک و گمراه کننده هم باشد، به گونه ای که سرنوشت آدمی را تاریک و ظلمانی و او را در پیشگاه الهی شرمسار و روسیه نماید.

امیر بیان علی بن ابی طالب (علیه السلام) در سخن حکیمانه ای که در آغاز این نوشتار آورده ایم ما را به سکوت و فرو بستن زبان دعوت نموده است و در این باره به زیبایی می فرماید: (آنچه نمی دانی، مگو، بلکه همه ی آنچه را که می دانی نیز مگو…)

این سخن زیبا از امیر متقیان (علیه السلام)، بیانگر این مطلب است که انسان باید زبان خود را مدیریت نموده و از سخنان اضافی و بیهوده پرهیز نماید،به این صورت که تمام آنچه را که در صندوقچه ذهن خود قرار داده به زبان نیاورد زیرا نسبت به بسیاری از آنها یقین و اطمینان ندارد و لذا به زبان آوردن آنها به هیچ وجه برای او جایز نیست و درگامی فراتر باید گفت که: انسان حتی تمام مطالبی که به آنها علم و یقین دارد را نیز نباید به زبان آورد، اگر چه راست و واقعی هستند ولی هر راستی را نباید به زبان آورد، زیرا چه بسا به زبان آوردن آنها ایجاد فتنه کرده و باعث اختلاف و دعوا و درگیری میان افراد خانواده، جامعه، دوستان و آشنایان و … شود.

ادامه »

19 روایت درباره زبان و گفتار از امیر سخن حضرت علی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 21ام شهریور, 1395

1. زبان خيرخواه بهتر از مال

ان اللسان الصالح يجعله الله تعالى للمرء فى الناس، خير له من المال يورثه من لا يحمده.
آگاه باشيد زبان خيرخواهى كه خداى تعالى براى انسان در ميان مردم قرار مى دهد، بهتر است از مالى كه او به ارث براى كسى بگذارد كه سپاسش نمى كند.1

2. آمادگى برای گفتار

الا و ان اللسان بضعة من الانسان، فلا يسعده القول اذا امتنع، و لا يمهله النطق اذا اتسع.
بدانيد كه زبان پاره گوشتى از تن آدمى است، هرگاه آمادگى در انسان نباشد زبان هم ياراى سخن گفتن ندارد و در هنگام آمادگى، گفتار مهلتش ‍نمى دهد.2

3. اهميت زبان

تکلّموا تعرفوا، فإن المرء مخبوء تحت لسانه.
سخن بگویید تا شناخته شوید، زیرا انسان در زير زبان خود نهان است.3

4. درندگى زبان

اللسان سَبُع، إن خُلّى عنه عَقر.
زبان، درنده اى است كه اگر رها شود زخم زند.4

5. مهار زبان

لا تجعلن ذرَب لسانك على من أنطقك، و بلاغة قولك على من سدّدك.
تيزى زبانت را بر ضد كسى كه تو را گويا كرده به كار مگير و شيوايى گفتارت را بر ضد كسى كه سخنورت نموده صرف مكن.5

ادامه »

هر كه بچه اى دارد، بچگى كند.

نوشته شده توسطرحیمی 19ام شهریور, 1395

امام علی علیه السلام:
 
من كانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا
 
هر كه بچه اى دارد، بچگى كند.(با او كودكانه رفتار كند)
 

دعاى امام سجاد علیه السلام در روز عرفه

نوشته شده توسطرحیمی 19ام شهریور, 1395

تويى آن خداى يكتا،كه هيچ خدايى جز تو نيست:خداوندبخشاينده مهربان داناى حكيم.

تويى كه هر چه به عرصه وجود آورده ‏اى به ميزان معين آورده ‏اى وهر چيز آماده كرده ‏اى و كارهاى عالم نيك سامان داده ‏اى.

بار خدايا،مرا در برابر خود ذليل گردان و در نزد بندگانت عزيز دار.

حمد باد تو را،حمدى كه به دوام تو بر دوام ماند.

نيايش چهل و هفتم صحیفه سجادیه

(وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ)

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، رَبَّ الْأَرْبَابِ، وَ إِلَهَ كُلِّ مَأْلُوهٍ، وَ خَالِقَ كُلِّ مَخْلُوقٍ، وَ وَارِثَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ، وَ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَيْ‏ءٍ، وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ رَقِيبٌ. أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْكَرِيمُ الْمُتَكَرِّمُ، الْعَظِيمُ الْمُتَعَظِّمُ، الْكَبِيرُ الْمُتَكَبِّرُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْعَلِيُّ الْمُتَعَالِ، الشَّدِيدُ الْمِحَالِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، الْقَدِيمُ الْخَبِيرُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْكَرِيمُ الْأَكْرَمُ، الدَّائِمُ الْأَدْوَمُ، وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ أَحَدٍ، وَ الْآخِرُ بَعْدَ كُلِّ عَدَدٍ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الدَّانِي فِي عُلُوِّهِ، وَ الْعَالِي فِي دُنُوِّهِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَجْدِ، وَ الْكِبْرِيَاءِ

ادامه »