موضوعات: "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه"

پناه بردن به حق از ناملايمات

نوشته شده توسطرحیمی 22ام بهمن, 1391

بار خدايا به تو پناه مى آورم

از طغيان آز،

      و تندى خشم،

           و چيرگى حسد،

                    و سستى صبر،

                           و کمى قناعت،

                                  و بدى اخلاق،

     و زياده روى در شهوت، و پافشارى در عصبيت، و پيروى هوا و هوس، و مخالفت با هدايت، و خواب غفلت، و کوشش بيش از اندازه، و انتخاب باطل بر حق، و پافشارى بر گناه، و کوچک شمردن معصيت، و بزرگ شمردن طاعت، و فخر و مباهات با ثروتمندان، و تحقير تهيدستان، و کوتاهى در حق زيردستان خود، و ناسپاسى نسبت به آن که به ما خوبى کرده، يا آنکه ستمگرى را يارى کنيم، يا ستمديده ‏اى را تنها گذاريم، يا آنچه را که حق ما نيست بخواهيم، يا از آنچه که نمى دانيم دم زنيم.

     و پناه مى بريم به تو از اينکه نيت داشته باشيم به کسى خيانت ورزيم، و در کردارمان خودپسندى نمائيم،و آرزوهاى خود را دور و دراز سازيم.

     و به تو پناه مى بريم از زشتى باطن، و ناچيز شمردن گناه، و از چيرگى شيطان بر وجودمان، و از اينکه روزگار ما را به سختى دراندازد، يا سلطان بر ما جور و ستم روا دارد.

     و به تو پناه مى بريم از آلوده شدن به اسراف، و بلاى تنگدستى.

     و به تو پناه مى بريم از سرزنش دشمنان، و نيازمندى به همنوعان، و از زندگى در سختى، و از مرگ ناگهانى و بدون توشه.

     و به تو پناه مى بريم از حسرت و اندوه بزرگ، و مصيبت سترگ، و از بدترين تيره بختى، و بدفرجامى، و نوميدى از ثواب، و فرود آمدن عذاب.

     بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از همه اين امور در پناه رحمتت جاى ده و نيز همه مردان و زنان مؤمن را،

اى مهربانترين مهربانان.

صفحات: 1· 2

اعتراف به گناه

نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1391

     پروردگارا سه خصلت مرا از اينکه چيزى از تو بخواهم بازمى دارد،

     و يک خصلت مرا به درخواست از تو ترغيب مى کند،

      آن سه عبارت است از:

     امرى که به آن فرمان داده ‏اى و من در انجامش کندى کردم،

     و کارى که مرا از آن نهى نمودى و به سويش شتافتم،

     و نعمتى که به من بخشيدى ولى در شکر گزاريش کوتاهى کردم.

     اما آنچه مرا بر درخواست از تو ترغيب مى کند احسان توست به آن که با نيت پاک به تو روى آورده، و از طريق خوش گمانى به درگاه تو آمده، زيرا که تمام احسانهايت از روى تفضّل است، و نعمتهايت همه بى سبب و بدون سرآغاز.

     اى خداى من اينک منم که به پيشگاه عزتت همچون تسليم شونده ذليل ايستاده ‏ام،

     و با شرم و حيا همچون نيازمندى عيالوار از تو درخواست مى کنم،

     و معترفم که در هنگام احسان تو جز خوددارى از معصيت طاعتى نکرده‏ ام،

     و هيچ گاه از نعمتت بى بهره نبوده ‏ام،

     خدايا اکنون که در برابرت به زشتى اعمالم اعتراف مى کنم برايم سودى خواهد داشت؟

     و آيا اقرار به زشتى آنچه انجام داده‏ ام مرا از عذاب تو نجات خواهد داد؟

     يا آنکه مرا در اين حالى که هستم مستوجب غضب خود مى دانى؟

     و يا در اين هنگام که تو را مى خوانم اراده عذابى شديد به دنبال من است؟

    پاک و منزّهى، از تو نااميد نيستم در حالى که درِ توبه را به رويم گشوده ‏اى، بلکه سخن بنده ذليل را به زبان مى آورم، بنده‏اى که به خود ستم کرده،

    و حريم حرمت پروردگارش را سبک شمرده، بنده‏اى که گناهش عظيم است و روى هم انباشته، و روزگار از او روى گردانده و عمرش سپرى شده، تا چون نظر کرده که زمان عمل گذشته، و دوران عمر به آخر رسيده، و يقين نموده که پناه گاهى از عذابت و گريزگاهى از انتقامت نيست، با ناله و انابه به سويت رو آورده، و توبه‏ اش را براى تو خالص ساخته، پس با دلى پاک و پاکيزه به سويت برخاسته، و تو را با ناله‏اى سوزناک و آهسته خوانده، در حالى که از شدت تواضع در برابر تو خم گشته، و از سرافکندگى کج و فرومانده شده، و ترس از مقام تو هر دو پايش را به لرزه انداخته، و اشک چشم صفحه رخسارش را فراگرفته، و با اين جملات تو را مى خواند:

صفحات: 1· 2

طلب پرده پوشى از خدا

نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1391

خدايا، بر محمد و آلش رحمت فرست،

و بسترهاى اعزاز خود را برايم بگستران،

و مرا به شريعه ‏هاى رحمتت در آور،

و به آغوش بهشت خود وارد ساز، و به راندن از خويش مرنجان،

و به نااميدى از خود محروم مكن، و در گرو اعمالم مكش،

و بر رفتارم خرده مگير، و رازم را آشكار مكن،

و سرم را فاش مساز.

و عملم را به ميزان عدالت مسنج

و باطنم را پيش برگزيدگان خلق آشكار مدار، آنچه را كه انتشارش بر من ننگ است از ايشان بپوشان

و آنچه را كه مرا پيش تو رسوا كند، از نظر ايشان در هم نورد.

به رضاى خود درجه ‏ام را بلند كن، و به آمرزش خود عزتم را كامل ساز،

و مرا در زمره اصحاب يمين در آور،

و در راههاى ايمنان ببر،

و در گروه رستگاران قرار ده،

و مجالس صالحين را بوسيله من آباد ساز دعايم را مستجاب فرماى.

                                                            اى پروردگار جهانيان.


اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَفْرِشْنِي مِهَادَ كَرَامَتِكَ، وَ أَوْرِدْنِي مَشَارِعَ رَحْمَتِكَ، وَ أَحْلِلْنِي بُحْبُوحَةَ جَنّتِكَ، وَ لَا تَسُمْنِي بِالرّدّ عَنْكَ، وَ لَا تَحْرِمْنِي بِالْخَيْبَةِ مِنْكَ.
وَ لَا تُقَاصّنِي بِمَا اجْتَرَحْتُ وَ لَا تُنَاقِشْنِي بِمَا اكْتَسَبْتُ، وَ لَا تُبْرِزْ مَكْتُومِي، وَ لَا تَكْشِفْ مَسْتُورِي، وَ لَا تَحْمِلْ عَلَى مِيزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِي، وَ لَا تُعْلِنْ عَلَى عُيُونِ الْمَلَإِ خَبَرِي‏
أَخْفِ عَنْهُمْ مَا يَكونُ نَشْرُهُ عَلَيّ عَاراً، وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا يُلْحِقُنِي عِنْدَكَ شَنَاراً
شَرّفْ دَرَجَتِي بِرِضْوَانِكَ، وَ أَكْمِلْ كَرَامَتِي بِغُفْرَانِكَ، وَ انْظِمْنِي فِي أَصْحَابِ الْيَمِينِ، وَ وَجّهْنِي فِي مَسَالِكِ الْ‏آمِنِينَ، وَ اجْعَلْنِي فِي فَوْجِ الْفَائِزِينَ، وَ اعْمُرْ بِي مَجَالِسَ الصّالِحِينَ، آمِينَ رَبّ الْعَالَمِينَ.

در طلب خير از خداوند

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1391

اللهم إني أستخيرک بعلمک

     خداوندا از تو به سبب دانشت (که به همه چيز آگاهى) درخواست خير دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست،

و در حقّم به خير حکم کن،

و شناخت آنچه را که برايمان اختيار کردى به ما الهام فرما،

و آن را براى ما سبب خشنودى به قضايت،

و تسليم به حُکمت قرار ده، پس دلهره شک را از ما دور کن،

و ما را به يقين مخلصين تأييد فرما،

و ما را دچار فروماندگى از معرفت آنچه برايمان اختيار کرده‏ اى مکن، که قدر حضرتت را سبک انگاريم،

و مورد رضاى تو را ناپسند داريم،

و به چيزى که از حسن عاقبت دورتر،

و به خلاف عافيت نزديکتر است ميل پيدا کنيم. آنچه را از قضاى خود که ما از آن اکراه داريم محبوب قلبمان کن،

و آنچه را از حکم تو سخت مى پنداريم بر ما آسان ساز،

و گردن نهادن به آنچه از مشيت و اراده ‏ات بر ما وارد آورده ‏اى به ما الهام فرما، تا تأخير آنچه را تعجيل فرمودى،

و تعجيل آنچه را به تأخير انداختى دوست نداريم،

و هر آنچه محبوب توست ناپسند ندانيم،

و آنچه را تو نمى پسندى انتخاب نکنيم.

و کار ما را به آنچه عاقبتش پسنديده تر، 

و مآلش بهتر است پايان بخش، که تو عطاى نفيس مرحمت مى کنى،

و نعمت هاى بزرگ مى بخشى،

و هر چه مى خواهى آن کنى،

و بر هر چيز قدرت دارى.

     اللهم إني أستخيرک بعلمک فصل على محمد وآله واقض لي بالخيرة وألهمنا معرفة الاختيار واجعل ذلک ذريعةً إلى الرضا بما قضيت لنا والتسليم لما حکمت فأزح عنا ريب الارتياب وأيدنا بيقين المخلصين ولا تسمنا عجز المعرفة عما تخيرت فنغمط قدرک ونکره موضع رضاک ونجنح إلى التي هي أبعد من حسن العاقبة وأقرب إلى ضد العافية حبب إلينا ما نکره من قضآئک وسهل علينا ما نستصعب من حکمک وألهمنا الانقياد لمآ أوردت علينا من مشيتک حتى لا نحب تأخير ما عجلت ولا تعجيل مآ أخرت ولا نکره مآ أحببت ولا نتخير ما کرهت واختم لنا بالتي هي أحمد عاقبةً وأکرم مصيراً إنک تفيد الکريمة وتعطي الجسيمة وتفعل ما تريد وأنت على کل شيء قدير.

در طلب عاقبت به خيرى

نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1391

يا من ذکره شرف للذاکرين

ويا من شکره فوز للشاکرين

ويا من طاعته نجاة للمطيعين

اى که يادت يادکنندگان را شرف است،

و شکرت شکرگزاران را کامروايى است،

و اى که فرمانبرداريت براى فرمانبرداران نجات و رهائى است،

     بر محمد و آلش درود فرست، و دلهاى ما را به ياد خودت از هر ياد، و زبان ما را به شکر خودت از هر شکر و اعضايمان را به طاعت خودت از هر طاعت مشغول دار، و اگر براى ما فراغتى از کار مقدّر کرده‏اى پس آن را فراغت همراه با سلامتى قرار ده تا در دنبال آن هيچ وبالى به ما نرسد، و در آن فراغت ملالتى به دامن حيات ما ننشيند، تا نويسندگان اعمال زشت از نزد ما با دفترى خالى از کردار بد برگردند، و نويسندگان خوبيها به سبب آنچه از حسنات ما نوشته‏اند شادان و مسرور باز آيند، و چون روزگار حياتمان سپرى شود، و رشته زندگيمان بگسلد، و آن دعوت تو (مرگ) که از خودش و اجابتش گزيرى نيست ما را فراخواند، پس بر محمد و آلش درود فرست، و پايان آنچه را که نويسندگان پرونده بر ما مى نويسند توبه‏اى مقبول قرار ده که بعد از آن ما را بر معصيتى که کرده‏ايم و نافرمانيى که مرتکب شده‏ايم توبيخ و سرزنش نکنى، و پرده‏اى که بر ما پوشانده‏اى در برابر ديده حاضران از روى کار ما برمدار، در روزى که اخبار بندگانت را آشکار مى سازى، زيرا که تو نسبت به هر که تو را بخواند مهربانى، و تقاضاى هر که تو را صدا بزند اجابت کننده‏ اى.

     يا من ذکره شرف للذاکرين ويا من شکره فوز للشاکرين ويا من طاعته نجاة للمطيعين صل على محمد وآله واشغل قلوبنا بذکرک عن کل ذکر وألسنتنا بشکرک عن کل شکر وجوارحنا بطاعتک عن کل طاعة فإن قدرت لنا فراغاً من شغل فاجعله فراغ سلامة لا تدرکنا فيه تبعة ولا تلحقنا فيه سأمة حتى ينصرف عنا کتاب السيئات بصحيفة خالية من ذکر سيئاتنا ويتولى کتاب الحسنات عنا مسرورين بما کتبوا من حسناتنا وإذا انقضت أيام حياتنا وتصرمت مدد أعمارنا واستحضرتنا دعوتک التي لا بد منها ومن إجابتها فصل على محمد وآله واجعل ختام ما تحصي علينا کتبة أعمالنا توبةً مقبولةً لا توقفنا بعدها على ذنب اجترحناه، ولا معصية اقترفناها ولا تکشف عنا ستراً سترته على رءوس الاشهاد يوم تبلو أخبار عبادک إنک رحيم بمن دعاک ومستجيب لمن ناداک.

نشانه های مؤمن

نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1391

شرح حدیث(21 تیر 91 - 21 شعبان 1433):

حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی(ره)

روی عن علی بن الحسینعلیهما‌السلام قال:

     «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ‌ فِي‌ الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ.»

     روایتی از امام زین العابدین(صلوات‌الله‌علیه) منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد.[1]

  • اوّل؛ «الْوَرَعُ‌ فِي‌ الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کناره‌گیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد به‌اصطلاح ایمان قوی داشته باشد.

     اگر در جایی که جز خدا کسی نبود،‌ گناه را ترک کرد، آنجا معلوم می‌شود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچ‌کس را حاضر و ناظر نمی‌بیند و خودش را در محضر الهی می‌بیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.

  • دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق می‌کند و صدقه می‌دهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمی‌شود. اگر آنجایی که می‌بینی از تو کم می‌شود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ».
  • سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن می‌شود، صبر می‌کند، تحمّل می‌کند، نعوذ‌بالله زبان به شکایت از خداوند نمی‌گشاید. این صبر کاشف از این است که رابطه اش باخدا رابطه‌ای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
  • چهارم؛ «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته می‌شود و عصبانی می‌شود، خودش را کنترل می‌کند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او می‌کند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را می‌گیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانه‌های مؤمن بود.
  • پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً‌ کسانی‌که مبتلا به دروغگویی می‌شوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشة دروغگویی این‌دو هستند. شخص چون می‌ترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ می‌گوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوی ، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ می‌گوید، یا از آن‌طرف، از اینکه ضرری متوجّه‌اش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ می‌باشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّه‌اش شود، بازهم راست می‌گوید.

      لذا حضرت پنج مورد از نشانه‌های خیلی مهمّی مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً‌ دارای این خصلت‌ها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.

بحار الانوار ج‌64 ص293

—————————————————————-

[1] . ما راجع به نشانه های مؤمن و علامات مؤمن روایات بسیار داریم و تعداد زیادی هم در آن شمارش شده. در این روایت حضرت پنج‌تایش را مطرح می فرماید.

 

منبع:

دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی

اعتراف به گناه

نوشته شده توسطرحیمی 10ام دی, 1391

يا من عفوه أکثر من نقمته

     پروردگارا سه خصلت مرا از اينکه چيزى از تو بخواهم بازمى دارد، و يک خصلت مرا به درخواست از تو ترغيب مى کند، آن سه عبارت است:

     از امرى که به آن فرمان داده ‏اى و من در انجامش کندى کردم،

     و کارى که مرا از آن نهى نمودى و به سويش شتافتم،

     و نعمتى که به من بخشيدى ولى در شکر گزاريش کوتاهى کردم.

     اما آنچه مرا بر درخواست از تو ترغيب مى کند احسان توست به آن که با نيت پاک به تو روى آورده، و از طريق خوش گمانى به درگاه تو آمده، زيرا که تمام احسانهايت از روى تفضّل است، و نعمتهايت همه بى سبب و بدون سرآغاز.

     اى خداى من اينک منم که به پيشگاه عزتت همچون تسليم شونده ذليل ايستاده‏ ام،

     و با شرم و حيا همچون نيازمندى عيالوار از تو درخواست مى کنم، و معترفم که در هنگام احسان تو جز خوددارى از معصيت طاعتى نکرده ‏ام،و هيچ گاه از نعمتت بى بهره نبوده ‏ام،

     خدايا اکنون که در برابرت به زشتى اعمالم اعتراف مى کنم برايم سودى خواهد داشت؟

     و آيا اقرار به زشتى آنچه انجام داده‏ ام مرا از عذاب تو نجات خواهد داد؟

     يا آنکه مرا در اين حالى که هستم مستوجب غضب خود مى دانى؟

     و يا در اين هنگام که تو را مى خوانم اراده عذابى شديد به دنبال من است؟

     پاک و منزّهى، از تو نااميد نيستم در حالى که درِ توبه را به رويم گشوده‏ اى،

     بلکه سخن بنده ذليل را به زبان مى آورم، بنده ‏اى که به خود ستم کرده،

     و حريم حرمت پروردگارش را سبک شمرده،

     بنده‏ اى که گناهش عظيم است و روى هم انباشته،

     و روزگار از او روى گردانده و عمرش سپرى شده، تا چون نظر کرده که زمان عمل گذشته، و دوران عمر به آخر رسيده، و يقين نموده که پناهگاهى از عذابت و گريزگاهى از انتقامت نيست،

     با ناله و انابه به سويت رو آورده، و توبه‏ اش را براى تو خالص ساخته، پس با دلى پاک و پاکيزه به سويت برخاسته، و تو را با ناله‏اى سوزناک و آهسته خوانده، در حالى که از شدت تواضع در برابر تو خم گشته، و از سرافکندگى کج و فرومانده شده، و ترس از مقام تو هر دو پايش را به لرزه انداخته، و اشک چشم صفحه رخسارش را فراگرفته، و با اين جملات تو را مى خواند:

     اى مهربانترين مهربانان، اى بخشنده تر کسى که طالبان رحمت نوبت به نوبت آهنگ او کنند، و اى عطوفتر کسى که آمرزش خواهان گرد او گردند، و اى کسى که عفوت افزون از انتقامت است، و اى آن که خشنوديت بيش از خشم توست، و اى کسى که به خاطر گذشت پسنديده‏ ات آفريدگانت را به حمد خويش فراخوانده‏ اى، و اى کسى که بندگانت را به پذيرفتن توبه عادت داده ‏اى، و اى کسى که اصلاح تباهکارى مردم را به وسيله توبه خواسته‏ اى، و اى کسى که به عمل اندک بندگان خشنود شده ‏اى، و کم آنان را پاداش فراوان داده ‏اى، و اى کسى که اجابت دعا را براى ايشان ضامن گشته‏ اى، و اى آن که به فضل و بخشش خويش آنان را به پاداش نيکو وعده داده‏ اى، من نه از گناهکارترين گناهکارانم که تو او را آمرزيده ‏اى، و نه از نکوهيده ترين افرادى که به درگاهت عذر آورده و تو عذرش را قبول کرده ‏اى، و نه از ستمکارترين ستمکاران که نزد تو موفق به توبه شده و تو به او احسان کرده‏ اى، در چنين حال به جانب تو بازمى گردم بازگشت کسى که از کرده گذشته خود پشيمان و از آنچه بر سرش آمده نگران، و از ورطه‏ اى که در آن افتاده از روى خلوص شرمگين است، و مى داند که گذشت از گناه بزرگ در نظر تو عظيم نمى نمايد، و بخشيدن معصيت خطير بر تو گران نمى باشد، و تحمل جنايات سنگين بر تو دشوار نمى آيد، و محبوبترين بندگانت نزد تو کسى است که در پيشگاه تو دست از سرکشى و نافرمانى بردارد، و از پافشارى بر گناه اجتناب نمايد، و درخواست آمرزش را ادامه دهد، و من در برابر تو بيزارى مى جويم از اينکه سرکشى کنم، و به تو پناه مى برم از اينکه بر گناه اصرار ورزم، و براى آنچه در آن کوتاهى ورزيده‏ام طلب آمرزش دارم، و بر آنچه از انجامش فرومانده ‏ام از تو درخواست يارى مى کنم.

     الها، بر محمد و آلش درود فرست، و از حقوقى که بر عهده من دارى بگذر، و از عذابى که مستحق آنم معافم دار، و از آنچه بدکاران از آن مى ترسند پناهم ده، زيرا که تو بر عفو و بخشش کمال قدرت را دارى، و به جهت آمرزش موضع اميدى، و به گذشت معروفى، نيازم را جز تو محل طلبيدنى نيست، و گناهم را غير تو آمرزنده ‏اى نباشد، حاشا که چنين نباشى، و من جز از تو بر خود ترس ندارم، که تو شايسته آنى که از تو پروا کنند و اهل آمرزشى، بر محمد و آلش درود فرست، و حاجتم را روا کن، و مطلبم را برآور، و گناهم را ببخش، و دلم را از ترس ايمنى ده، زيرا که تو بر هر چيز توانايى، و اين کار براى تو آسان است،

دعايم را مستجاب کن اى پروردگار جهانيان.

صفحات: 1· 2

دفع بلاها و سختى ها با دعای امام

نوشته شده توسطرحیمی 9ام دی, 1391

     اللهم لک الحمد على حسن قضآئک وبما صرفت عني من بلائک فلا تجعل حظي من رحمتک ما عجلت لي من عافيتک فأکون قد شقيت بمآ أحببت وسعد غيري بما کرهت وإن يکن ما ظللت فيه أو بت فيه من هذه العافية بين يدي بلاء لا ينقطع ووزر لا يرتفع فقدم لي مآ أخرت وأخر عني ما قدمت فغير کثير ما عاقبته الفنآء وغير قليل ما عاقبته البقآء وصل على محمد وآله.

بار خدايا،

           تو را سپاس بر خوبى سرنوشتى که مقدّر فرموده‏اى، و بر بلايى که از من گرداندى، پس نصيبم را از رحمتت در اين عافيت دنيايى که به من ارزانى داشتى منحصر مکن، که به سبب آنچه دوست دارم بدبخت شوم، و ديگرى به خاطر آنچه ناپسند من است خوشبخت گردد، و اگر آن عافيت که روز را در آن به شب رسانده، يا شب را در آن به روز آورده ‏ام مقدمه بلايى هميشگى، و وبالى دائم باشد پس آنچه را برايم به تأخير انداخته ‏اى پيش انداز، و آنچه را که پيش انداخته‏ اى به تأخير افکن، زيرا چيزى که پايانش نيستى است بسيار نيست، و آنچه عاقبتش هميشگى و جاودانى است اندک نباشد، و بر محمد و آلش درود فرست.

 

دعای مکارم اخلاق (دانلود متن، ترجمه و صوت)+فایلwordوpdf

نوشته شده توسطرحیمی 16ام آذر, 1391

 

      صحیفه سجادیه، زبور آل محمد(صلی الله علیه و آله) والاتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد و کمتر کسی یافت می شود که از آن بی خبر باشد.
     دعای مکارم الاخلاق بیستمین دعای صحیفه است که معمولا در اواخرکتاب مفاتیح الجنان نیز منتشر می شود.

     ادعیه و اذکار معصومان(علیهم السلام) اقیانوس های مواج معارف آسمانی اند، ولی هر کدام جهت و برجستگی ویژه ای دارند;این دعا یک برنامه انسان سازی است که خلقیات کریمه و سجایای انسانی را بیان فرموده است، اگر کسی بتواند آن طوری که شایسته است به عمق معنا و مفهوم این دعا پی ببرد و آنها را به عمل بگیرد طبق فرموده امام سجاد علیه السلام به مقام رفیع انسانیت نایل می‌گردد.

     این دعا از سی قسمت تشکیل شده که هر قسمت با درود بر محمد و آل محمد شروع ‌گردیده و با در خواستهایی که هر کدام اخلاق پسندیده می‌باشد دنبال می گردد و همه آن سی قسمت مضمونشان درخواست توفیق الهی می‌باشد“موضوعات و درخواستهایی که در این سی فراز آمده بدین ترتیب می‌باشد:

     ایمان کامل ، بهترین عمل، تکمیل نیت، وسعت رزق، بی اعتنایی به ثروت مال اندوزان، توازن بین جسم و روح پایداری در راه حق، درخواست طول عمر مشروط، اصلاح خصلت ناپسند، درخواست تبدیل حسد به مودت، تبدیل دشمنی نزدیکان به دوستی، درخواست دستی توانا در مقابل ظالم، درخواست رفع خدعه مکاران، رد عیب جویی به خواهان گسترش عدل، درخواست رزق در کهنسالی، درخواست دفع ستم دیگران به حریم آمرزش الهی وارد شده، درخواست سخن گفتن در هدایت مردم و پیمودن راه برتر، درخواست پیروزی قیامت و عوامل استخلاص نفس، درخواست کفایت از عیب جویی مردم و دفع عوامل ضرر و زیان، درخواست تاج لیاقت وگشایش مالی، برکناری از اسراف و مصونیت از تباه شدن رزق، درخواست قضا حوائج، درخواست پایان عمر با عفو الهی، به یاد خدا بودن در تمام مواقع ، برترین درود خدا بر پیامبر، درخواست حسنه دنیا و آخرت و مصونیت از عذاب.


متن و ترجمه دعای مکارم الاخلاق:

در این قسمت از ملحقات دوم مفاتیح، دعای مکارم اخلاق که از امام سجاد علیه السلام نقل شده است (نیایش بیستم از صحیفه سجادیه)، را می خوانیم:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ‏

 بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان‏

وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ‏

 و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال فرا بر.

اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي‏

 اى خداوند، به لطف خود نيت مرا از هر شائبه مصون دار و به رحمت خود يقين مرا استوار گردان، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى.

ادامه »

خصلت هاى ممتاز امام سجاد علیه السلام از زبان حضرت باقر عليه السّلام

نوشته شده توسطرحیمی 9ام آذر, 1391

      حضرت باقرالعلوم عليه السّلام صفات و خصلت هائى را پيرامون پدرش ، حضرت سجّاد، زين العابدين عليه السّلام بيان فرموده است كه بسيار قابل توجّه و كسب فيض است :
     در هر شبانه روز همچون اميرالمؤ منين علىّ عليه السّلام هزار ركعت نماز به جا مى آورد، پانصد درخت خرما داشت كه كنار هر درختى دو ركعت نماز مى خواند.
     چون آماده نماز مى گرديد، رنگ چهره اش دگرگون مى گشت و به هنگام ايستادن به نماز، همچون عبدى ذليل و فروتن كه در برابر پادشاهى عظيم و جليل قرار گرفته ؛ و تمام اعضاء بدنش از ترس و خوف الهى مى لرزيد.
     نمازش همانند كسى بود كه در حال وداع و آخرين ملاقات و ديدار با پروردگارش باشد.
    هنگام نماز به هيچ كسى و هيچ سمتى توجّه نداشت ؛ و تمام توجّهش به خداى متعال بود، به طورى كه گاهى عبايش از روى شانه هايش مى افتاد و اهميّتى نمى داد، وقتى به حضرتش گفته مى شد، در پاسخ مى فرمود: آيا نمى دانيد در مقابل چه قدرتى ايستاده و با چه كسى سخن مى گويم ؟!

صفحات: 1· 2