موضوعات: "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر"

قیمت شما چقده ؟؟؟

نوشته شده توسطرحیمی 30ام بهمن, 1391

قال علي عليه‌السلام :

إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛

 

امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند:

همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد.

(نهج‌البلاغه، حکمت456)

پرهيز از رياکارى و تظاهر در کلام ولایت

نوشته شده توسطرحیمی 22ام بهمن, 1391

من وصيّته «عليه السلام» لكميل بن زياد:

يا كميل! لست واللّه متملقاً حتى أطاع ولاممنياً حتى لاأعصى ولا مائلاً لطعام الأعراب حتى انحل امرة المؤمنين وادعى بها.

(تحف العقول صفحه 175)

      در اين فراز از وصيت، حضرت از روش‏هاى متداول و معمولى كه اهل دنيا براى بدست‏آوردن حكومت و تحكيم و حفظ آن، به آنها متشبث مى ‏شوند تبرّى مى‏جويد.

     تملق هميشه، در برابر صاحبان قدرت و سرمايه و مقام نيست. گاهى يك حاكم به آحاد ملت و حتى به افراد زيردست و مطيع نيز تملق مى ‏گويد تا اين كه از او اطاعت كنند.

     مى ‏فرمايد: من آرزوها را در دل مردم زنده نمى ‏كنم و آنان را با وعده ‏هاى پوچ و توخالى سرگرم نمى ‏كنم تا از من اطاعت كنند، و گرايش به خوراك ساده صحرانشينان نكرده و مثل آن غذا نمى‏ خورم تا از اين طريق رياست و امارت مؤمنين را بدست گيرم.

     بايد توجه كرد كه اين جمله را كسى مى ‏گويد كه ساده ‏ترين طعام‏ ها را ميل كرده، سخت‏ ترين و دشوارترين شرائط را براى خود در زندگى انتخاب كرده بود. اما در عين حال مى‏ فرمايد:

     من به خاطر حكومت، رياكارى و تظاهر نمى ‏نمايم و اين مسأله براى ما، خيلى مهم است و بايد از آن درس بگيريم كه هدف و نيت ما خالص و الهى باشد و هر كار كه انجام مى ‏دهيم، از متن شرع فقط براى خدا باشد.

 

راه شاد کردن ديگران (اخلاق خانواده)

نوشته شده توسطرحیمی 22ام بهمن, 1391

اى کميل خانواده ‏ات را فرمان ده

که روزها در به دست آوردن بزرگوارى،

و شب‏ها در رفع نياز خفتگان بکوشند.

سوگند به خدايى که تمام صداها را مى‏ شنود،

هر کس دلى را شاد کند،

خداوند از آن شادى لطفى براى او قرار دهد

که به هنگام مصيبت چون آب زلالى بر او باريدن گرفته

و تلخى مصيبت را بزدايد چنان که شتر غريبه را از چراگاه دور سازند.

و قال ع لکميل بن زياد النخعي- يا کميل مر أهلک أن يروحوا في کسب المکارم- و يدلجوا في حاجة من هو نائم- فوالذي وسع سمعه الأصوات- ما من أحد أودع قلباً سروراً- إلا و خلق الله له من ذلک السرور لطفاً- فإذا نزلت به نائبة جرى إليها کالماء في انحداره- حتى يطردها عنه کما تطرد غريبة الإبل.

نهج البلاغه/حکمت257

لا حول و لا قوة الّا باللَّه

نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1391

از امیر مومنان معنى لا حول و لا قوّة الا بالله، را پرسيدند.

                                              پاسخ فرمودند:

ما برابر خدا مالک چيزى نيستيم،

و مالک چيزى نمى ‏شويم

جز آنچه او به ما بخشيده است،

پس چون خدا چيزى به ما ببخشد که خود سزاوارتر است،

وظايفى نيز بر عهده ما گذاشته،

و چون آن را از ما گرفت تکليف خود را از ما بر داشته است.

   

  و قال علیه السلام و قد سئل عن معنى قولهم

                  - لا حول و لا قوة إلا بالله-

                  إنا لا نملک مع الله شيئاً و لا نملک إلا ما ملکنا- فمتى ملکنا ما هو أملک به منا کلفنا- و متى أخذه منا وضع تکليفه عنا

نهج البلاغه/حکمت 404

اندیشیدن پیش از سخن

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1391

امام علی (علیه السلام):


فَکِّرْ ثُمَّ تَکَلَّمْ تَسْلَمْ مِنَ الزَّلَلِ.


فکر کن آنگاه سخن بگو تا از لغزش و خطا مصون باشی.


Do contemplate before speaking so that you may guard yourself from (committing) errors.

غررالحکم، ص 228

دانلود کتاب ارزشمند "شبهای پیشاور"

نوشته شده توسطرحیمی 24ام دی, 1391

مرحوم سید محمد سلطان الواعظین شیرازی در سال 1275 شمسی در تهران متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و سپس برای تکمیل علم و کمال خویش به کشورهای عراق، سوریه، فلسطین، اردن، مصر، پاکستان و هندوستان مسافرت نمود و با گروه های بسیاری از مسلمانان اهل سنّت و نیز یهودیان، مسیحیان، برهمائیان وعلمای هندو مناظرات متعددی برگزار کرد.

از جمله آن مناظرات، جلسه ای بود که در حضور گاندی برگزار شد و با پیروزی او به اتمام رسید و در جراید هند به چاپ رسید. پس از آن سید به دعوت علیشاه نقوی و محمد سرور خان برای یک سخنرانی عمومی با موضوع «اثبات امامت»، به سیالکوت در هند و از آنجا به “پیشاور” در پاکستان رفت.در آنجا با چند تن از علمای اهل سنت در رابطه با عقاید دو مذهب تشیع و تسنن به مناظره می پردازد. جلسات مناظره تا ده شب ادامه می یابد که گاه تا شش ساعت و گاه تا طلوع فجربه به طول می انجامد. این جلسات که با حضور چهار خبرنگار و حدود دویست مستمع شیعه و سنی برگزار می گردد، از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته و گزارش آن هر روز صبح در جراید منتشر می شود. بعدها گزارش این مناظرات که منجر به استبصار و شیعه شدن چند تن از علمای روشن ضمیر اهل سنت و گروه زیادی از حاضران مجلس و خوانندگان نشریات شد، در کتابی به نام «شب های پیشاور» به چاپ رسید.

سرانجام سلطان الواعظین شیرازی در هجدهم مهر 1350 شمسی در 75 سالگی در تهران درگذشت و با تشییع با شکوهی در مقبره ابوحسین در شهر قم به خاک سپرده شد.

http://img.tebyan.net/big/1390/08/17513219510323223209031199203721210771169.jpg

دانلود کتاب «شب های پیشاور» ( نسخهPDF )

دانلود کتاب «شب های پیشاور» ( نسخهHTML )

دانلود کتاب «شب های پیشاور» ( نسخهJava )

فایل صوتی شبیه سازی شده مناظرات

 

پرتوهايى از نور آل محمد

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1391

     در تاريکى ، راه خود را به هدايت ما يافتيد و بر قله عزّت و سرورى فرا رفتيد و از شب سياه گمراهى به سپيده دم هدايت رسيديد .

     کر باد ، گوشى که بانگ بلند حق را نشنود، که آنکه بانگ بلند را نشنود، آواز نرم چگونه او را بياگاهاند.

     هر چه استوارتر باد ، آن دل که پيوسته از خوف خدا لرزان است .

     من همواره در انتظار غدر و مکر شما مى ‏بودم و در چهره شما نشانه‏ هاى فريب خوردگان را مى ‏ديدم .

     شما در پس پرده دين جاى کرده بوديد و پرده دين بود که شما را از من مستور مى ‏داشت ، ولى صدق نيت من پرده از چهره شما برافکند و قيافه واقعى شما را به من بنمود .

     براى هدايت شما بر روى جاده حق ايستادم ، در حالى که ، بيراهه ‏هاى ضلالت در هر سو کشيده شده بود و شما سرگردان و گم گشته به هر راهى گام مى ‏نهاديد . 

     تشنه بوديد و ، هر چه زمين را مى ‏کنديد به نم آبى نمى ‏رسيديد .

     امروز اين زبان بسته را گويا کرده‏ام ، باشد که حقايق را به شما بگويد .

     در پرتگاه غفلت سرنگون شود، انديشه کسى که به خلاف من ره مى ‏سپرد ، که من از آن روز که حق را ديده ‏ام ، در آن ترديد نکرده ‏ام. اگر موسى ( ع ) مى ‏ترسيد ، بر جان خود نمى ‏ترسيد ، بلکه از چيرگى نادانان و گمراهان مى ‏ترسيد .

     امروز از ما و شما يکى بر راه حق ايستاده و يکى بر باطل.

آنکه به يافتن آب اطمينان دارد ، هرگز ، از تشنگى هلاک نمى ‏شود .

 نهج البلاغه/خطبه4

نقش نهج البلاغه در جهان اسلام از دیدگاه رهبری

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1391

‏     در شرايط کنونى جهان اسلام که عدد مسلمانها کثير است و اقطار وسيعى از جغرافياى عالم را در اختيار دارند و آرا و عقايد و نظرات و اجتهادها و مکتبهاى گوناگونى پر ذهن و روحشان حاکم است، اگر ما بتوانيم متون صدر اسلام را احيا کنيم؛ کمک زيادى به ايجاد يک محور اصلى براى اين اجتهادها کرده ‏ايم.نهج البلاغه را از اين ديدگاه نگاه کنيد! نهج البلاغه با اين ديدگاه هرگز با کتاب حديث فلان صحابى يا تابعى که پنجاه سال، شصت سال، صد سال و يا صد و چهل بعد از هجرت بوده قابل مقايسه نيست. -(بيانات مقام معظم رهبرى در کنگره پنجم نهج البلاغه  1364.)

نهج البلاغه مخصوص کشور ما نيست، بلکه متعلق به همه‏ ى دنياى اسلام است و دنياى اسلام هم امروز در حال رسيدن به يک بيدارى و حيات دوباره‏ ى اسلامى است. (بيانات مقام معظم رهبرى در کنگره چهارم نهج البلاغه، 1363.)

احياى نهج البلاغه فقط وظيفه‏ ى ما شيعيان نيست، بلکه وظيفه‏ ى همه‏ ى مسلمانهاست، يعنى هر کس على بن ابى طالب عليه‏السلام را قبول دارد و مسلمان است - چون در اسلام کسى نيست که اين بزرگوار را قبول نداشته باشد _ به عنوان احياى يک ميراث بى نظير اسلامى بايد نهج البلاغه را زنده کند و اين احيا نه فقط به معناى کثرت چاپ - که زياد هم چاپ شده - بلکه به معناى کارکردن و تحقيق کردن در زمينه‏ ى آن است.همچنان که در زمينه‏ ى قرآن کريم کار شده و تفسيرهاى زيادى نوشته شده است درباره‏ ى نهج البلاغه هم بايد اين کارها انجام گيرد. همان طور که قرآن خوانده مى ‏شود، نهج البلاغه هم بايد خوانده شود؛ چون تالى و دنباله‏ ى قرآن است. همان طور که مسلمانها خودشان را موظف مى ‏دانند با قرآن انس پيدا کنند و ندانستن قرآن را براى خود نقص مى‏ شمارند، ندانستن نهج البلاغه هم بايد نقص به حساب بيايد.(سخنان مقام معظم رهبرى در کنگره پنجم نهج البلاغه، 1364)

امروز آشکارترين و روشنترين حقايق اسلامى، به وسيله‏ ى بخشى از مدعيان اسلام در کشورهاى اسلامى ناديده گرفته مى‏ شود امروز همان روزى است که شعارها يکسان است؛ اما جهت گيريها به شدت مغاير يکديگر است. امروز شرايطى مشابه شرايط حکومت دوران اميرالمؤمنين عليه السلام است. پس روزگار، روزگار نهج البلاغه است. امروز مى‏ شود از ديدگاه دقيق و نافذ اميرالمؤمنين عليه‏ السلام به واقعيتهاى جهان و جامعه نگاه کرد و بسيارى از حقايق را ديد و شناخت و علاج دردها را پيدا کرد؛ همين است که به نظر ما امروز بيش از هميشه به نهج البلاغه محتاج تريم.اين يک جهت بود که ضرورت پرداخت به نهج البلاغه و بازگشت به اين مجموعه را که از زبان اميرالمؤمنين و مولاى متقيان عليه‏ السلام نقل شده نشان مى‏ دهد. بايد هر چه بيشتر در پيرامون آن کار کرد و مقدماتى که بتواند اين کتاب را قابل استنادتر و قابل فهم تر بکند، آماده کرد؛ زيرا اين کار از هميشه لازمتر و ضرورى‏ تر است. (بيانات مقام معظم رهبرى در کنگره چهارم نهج البلاغه، 1363)

فرهنگهايى که امروزه بر ذهنيت مردم در بخشها و تقسيم بنديهاى مختلف سياسى حاکم است، هيچ کدام منطبق با فرهنگ نهج البلاغه نيست.(بيانات مقام معظم رهبرى در کنگره هزاره نهج البلاغه (کنگره اول)، 1360)

کسانى که در زمينه‏ ى نهج البلاغه کار کرده‏ اند کم نيستند - چه در ايران و بعضى ديگر از کشورهاى اسلامى - اما کارهاى اصولى و اساسى که بتواند مدرسه‏ ى نهج البلاغه را در کل فضاى جهان اسلام گسترش بدهد، همچنان باقى است. اگر چه پايه‏ هاى آن کارهاى اصولى، دارد تدريجا انجام مى‏ گيرد. واقعا نهج البلاغه گنجينه‏ ى عظيمى است که به اين سادگى، حتى به موجودى آن نمى ‏شود دسترسى پيدا کرد؛ يعنى آن را فهميده و بعد از اين که چنين موجودى را شناختيم، نوبت کار اصلى يعنى بهره‏ بردارى است. ما هنوز موجودى نهج البلاغه را هم نمى ‏دانيم، البته بسيارى از منابع غنى اسلامى همين وضعيت را دارد؛ اما نهج البلاغه با رتبه و پايه‏ ى والايى که دارد، در حقيقت يک استثناست و بايد به صورت يک گنجينه‏ ى استثنايى با آن برخورد کرد. وقتى تأمل مى ‏کنم، مى ‏بينم آرزويى که داشته‏ ايم و داريم، اين است که جامعه‏ ى ما با اين کتاب عزيز الفت و انس پيدا کند.

منبع:نهج البلاغه از دیدگاه رهبری

راه رستگاري

نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1391

قيامت پيش روي شما و مرگ در پشت سر،

شما را مي‏ راند، سبکبار شويد تا برسيد،

همانا آنان که رفتند در انتظار رسيدن شمايند.

     اين سخن امام (ع) پس از سخن خدا و پيامبر (ص) با هر سخني سنجيده شود بر آن برتري دارد و از آن پيشي مي‏ گيرد و از جمله (سبکبار شويد تا برسيد) کلامي کوتاهتر و پر معني‏تر از آن شنيده نشده چه کلمه ژرف و بلندي؟ چه جمله پر معني و حکمت‏ آميزي است؟ که تشنگي را با آب حکمت مي‏زدايد .

وهي کلمة جامعة للعظة والحکمة
فإن الغاية أمامکم، وإن وراءکم الساعة تحدوکم، تخففوا تلحقوا، فإنما ينتظر بأولکم آخرکم. قال السيد الشريف: أقول: إن هذا الکلام لو وزن بعد کلام الله سبحانه وکلام رسوله صلي الله عليه وآله بکل کلام لمال به راجحاً، وبرز عليه سابقاً. فأما قوله عليه السلام: «تخففوا تلحقوا»، فما سمع کلام أقل منه مسموعاً ولا أکثر منه محصولاً، وما أبعد غورها من کلمة! وأنقع نطفتها من حکمة! وقد نبهنا في کتاب «الخصائص» علي عظم قدرها وشرف جوهرها.

نهج البلاغه /خطبه21

حکایت مال دنیا

نوشته شده توسطرحیمی 10ام دی, 1391

 

و درود خدا بر او، فرمود: خطاب به فرزندش امام مجتبى عليه السّلام :

     چيزى از دنياى حرام براى پس از مرگت باقى مگذار،

    زيرا آنچه از تو مى ‏ماند نصيب يکى از دو تن خواهد شد،

     يا شخصى است که آن را در طاعت خدا به کار گيرد، پس سعادتمند مى ‏شود به چيزى که تو را به هلاکت افکنده است.

    و يا شخصى که آن را در نافرمانى خدا به کار گيرد، پس هلاک مى ‏شود به آنچه که تو جمع آورى کردى،

     پس تو در گناه او را يارى کرده‏ اى، که هيچ يک از اين دو نفر سزاوار آن نيستند تا بر خود مقدّم دارى.

     (اين حکمت به گونه ديگرى نيز نقل شده) پس از ستايش پروردگار آنچه از دنيا هم اکنون در دست تو است، پيش از تو در دست ديگران بود، و پس از تو نيز به دست ديگران خواهد رسيد، و همانا تو براى دو نفر مال خواهى اندوخت، يا شخصى که اموال جمع شده تو را در طاعت خدا به کار گيرد، پس به آنچه که تو را به هلاکت افکند سعادتمند مى ‏شود، يا کسى است که آن را در گناه به کار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاک خواهد شد، که هيچ يک از اين دو نفر سزاوار نيستند تا بر خود مقدّمشان بدارى، و بار آنان را بر دوش کشى، پس براى گذشتگان رحمت الهى، و براى بازماندگان روزى خدا را اميدوار باش.   

   و قال لابنه الحسن  علیه السلام : لا تخلفن وراءک شيئاً من الدنيا- فإنک تخلفه لأحد رجلين- إما رجل عمل فيه بطاعة الله- فسعد بما شقيت به- و إما رجل عمل فيه بمعصية الله- فشقي بما جمعت له- فکنت عوناً له على معصيته- و ليس أحد هذين حقيقاً أن تؤثره على نفسک- قال الرضي و يروى هذا الکلام على وجه آخر و هو- أما بعد- فإن الذي في يدک من الدنيا- قد کان له أهل قبلک- و هو صائر إلى أهل بعدک- و إنما أنت جامع لأحد رجلين- رجل عمل فيما جمعته بطاعة الله- فسعد بما شقيت به- أو رجل عمل فيه بمعصية الله- فشقيت بما جمعت له- و ليس أحد هذين أهلًا أن تؤثره على نفسک- و لا أن تحمل له على ظهرک- فارج لمن مضى رحمة الله- و لمن بقي رزق الله.

نهج البلاغه/ حکمت 416