موضوعات: "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها"

تنهایی علی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 19ام مرداد, 1397

 

 

بخش اول: عصر جاهلیت

 بخش سوم: آمادگی برای جنگ

 

ترجمه و شرح خطبه 26 نهج البلاغه؛ بخش دوم: تنهایی علی علیه السلام

صفته قبل البيعة له:
فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلَّا أَهْلُ بَيْتِي، فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ وَ أَغْضَيْتُ عَلَى الْقَذَى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجَا، وَ صَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ الْكَظَمِ وَ عَلَى أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ.

نگريستم و ديدم مرا يارى نيست، و جز كسانم مددكارى نيست. دريغ آمدم كه آنان دست به ياريم گشايند، مبادا كه به كام مرگ در آيند. ناچار خار غم در ديده شكسته، نفس در سينه و گلو بسته، از حقّ خود چشم پوشيدم و شربت تلخ شكيبايى نوشيدم.

شرح علامه جعفری

توصيفي در حال اميرالمومنين پيش از بيعت:
«فنظرت فاذا ليس لي معين الا اهل بيتي فضننت بهم عن الموت و اغضيت علي القذي و شربت علي الشجا و صبرت علي اخذالكظم و علي امر من طعم العلقم: (در آن موقع نگريستم جز دودمان خود كمكي نداشتم، از سپردن آنان به كام مرگ خودداري كردم. چشم بر روي خاشاكي در ديدگانم بستم و زهراب اندوه را آشاميدم و بر فروبردن خشم بردباريها كردم و بر هضم رويدادهاي تلختر از طعم زهرآگين علقم تحمل نمودم.)
تنها دودمانم آماده‌ي دفاع از حق من بودند:
با نظر به عظمت مقام انساني دودمان اميرالمومنين كه در زمان پيامبر اسلام بوده و محبت بر آن به عنوان پاداشي براي رسالت پيامبر در قرآن مجيد تذكر داده شده است، روشن مي‌شود كه محبت و دفاع اهل البيت (دودمان) اميرالمومنين عليه‌السلام از وي، مستند به پديده‌ي عاطفي معمولي نبوده است، مانند دفاع فاطمه‌ي زهرا سلام الله عليها از اميرالمومنين كه به محكمترين دلايل مستند مي‌باشد. در مجلد دوم از اين تفسير بحثي درباره‌ي اهل بيت طهارت و عصمت مطرح نموده‌ايم مراجعه شود.
مطلبي كه در اين مورد قابل توجه است اينست كه حمايت كنندگان و مدافعان اميرالمومنين در مسئله‌ي زمامداري پس از پيامبر اكرم، شخصيتهايي ديگر نيز بوده‌اند، مانند سلمان فارسي، ابوذر غفاري، عمار بن ياسر، مقداد بن اسود كندي و ابوايوب انصاري، مالك اشتر و چند صحابه‌اي ديگر از عظماي پيشتازان اسلامي. با اين حال چرا اميرالمومنين دفاع‌كنندگان از خود را به دودمان عصمت منحصر فرموده است؟ پاسخ اين سئوال اينست كه اين عده‌ي انگشت شمار به قدري به مقام شامخ اميرالمومنين علیه السلام ارادت و عشق مي‌ورزيدند كه مانند اهل بيت و دودمان طهارت بودند. چنان كه در رواياتي معتبر درباره‌ي سلمان به اين ارتباط و منزلت اشاره شده است: سلمان منا اهل البيت (سلمان از ما اهل بيت است).

موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت

عصر جاهلیت

نوشته شده توسطرحیمی 19ام مرداد, 1397

 

 

بخش دوم: تنهایی علی علیه السلام

بخش سوم: آمادگی برای جنگ

 

ترجمه و شرح خطبه 26 نهج البلاغه؛ بخش اول: عصر جاهلیت

العرب قبل البعثة:
إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ، مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ، الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَةٌ.

همانا خدا محمّد را برانگيخت، تا مردمان را بترساند، و فرمان خدا را چنانكه بايد رساند. آن هنگام شما اى مردم عرب بدترين آيين را برگزيده بوديد، و در بدترين سراى خزيده. منزلگاهتان سنگستانهاى ناهموار، همنشينتان گرزه مارهاى زهردار. آبتان تيره و ناگوار، خوراكتان گلو آزار. خون يكديگر را ريزان، از خويشاوند بريده و گريزان. بتهاتان همه جا بر پا، پاى تا سر آلوده به خطا.

 

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )

پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 2، ص: 114-103

و من خطبة له عليه السّلام و فيها يصف العرب قبل البعثة ثمّ يصف حاله قبل البيعة له امام عليه السّلام.
در اين خطبه حال اعراب و چگونگى حيات و معيشت آنان را در پيش از بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بيان مى دارد. آن گاه به شرح حال خويش در سالهاى قبل از بيعت مسلمين با وى، مى پردازد
.

ادامه »

حفظ اسرار و حسن رفتار

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1397

وَ قَالَ (علیه السلام):

صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ.

وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ فِي الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَيْضاً [الْمُسَالَمَةُ خَبْءُ الْعُيُوبِ] الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُيُوبِ، وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ.

 

[و فرمود:] سينه خردمند صندوق راز اوست و گشاده رويى دام دوستى و بردبارى گور زشتيهاست.

[يا كه فرمود:] آشتى كردن، نهان جاى زشتيهاست و آن كه از خود خشنود بود ناخشنودان او بسيار شود.

 

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی)

حفظ اسرار و حُسن رفتار:
امام(علیه السلام) در این عبارات نورانى و آنچه در ذیل آن آمده بر چهار مطلب تأکید مى کند: نخست مى فرماید: «سینه عاقل گنجینه اسرار اوست»; (صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ).

ادامه »

ارزش علم و ادب و تفکر

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1397

 

وَ قَالَ (علیه السلام):

الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ، وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ.

[و فرمود:]

دانش ميراثى است گزين و آداب، زيورهاى نوين -جان و تن- و انديشه آينه روشن.

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )

علم و ادب و تفکر:
امام در این بخش از کلمات قصار اشاره به سه نکته مهم مى کند نخست مى فرماید: «علم و دانش میراث گرانبهایى است»; (الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ).

اشاره به این که گرانبهاترین میراثى که انسان از خود به یادگار مى گذارد علم و دانش است و به ارث گذاشتن مواهب مادى افتخارى است. این سخن شبیه روایتى است که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که مى فرماید:

«إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الاَْنْبِیَاءِ إِنَّ الاَْنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَلاَ دِرْهَماً وَلَکِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظّ وَافِر;

دانشمندان وارثان انبیا هستند چرا که انبیا دینار و درهمى از خود به یادگار نگذاشتند، بلکه علم و دانش به ارث گذاشتند پس هر کس از آن بهره اى بگیرد بهره فراوانى برده است».(1)

ادامه »

ارزش صبر و زهد و ورع و رضا

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1397

 

حکمت 4 نهج البلاغه: ارزش صبر و زهد و ورع و رضا

وَ قَالَ (علیه السلام):

الْعَجْزُ آفَةٌ،

وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ،

وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ،

وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ،

وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى.

 

امام عليه السّلام فرموده است:

1- و عجز و واماندگى آفت و بيچارگى است (كه شخص را از پا در مى آورد)

2- و شكيبائى دلاورى است

3- و پارسائى دارائى است (زيرا پارسا مانند مال دار كه بكسى نيازمند نيست بدنيا و كالاى آن نيازمند نمى باشد)

4- و دورى از گناهان سپر است (از عذاب الهىّ، همانطور كه سپر شخص را از شمشير محافظت مى نمايد پرهيزكارى او را از سختيهاى دنيا و آخرت رهائى مى دهد)

5- رضا و خوشنود بودن بقضاء نيكو همنشينى است (همانطور كه همنشين شخص را در رفاه و آسايش دارد، خوشنود بآنچه خداوند خواسته در رفاه و آسايش مى باشد).

 

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )

قوىّ و صبور باش:
امام در چهارمین کلمه از کلمات قصارش به پنج وصف از اوصاف انسانى اشاره مى کند که یکى منفى و چهار وصف از آن مثبت است و آثار هر کدام را در جمله بسیار کوتاهى بر مى شمارد.

ادامه »

نکوهش بخل و ترس و فقر

نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1397

 

ترجمه و شرح حکمت 3 نهج البلاغه:

نکوهش بخل و ترس و فقر

وَ قَالَ (علیه السلام):

الْبُخْلُ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ.

[و فرمود:] بخل ننگ است و ترس نقصان، و درويشى كند كننده زبان زيرك در برهان، و تنگدست بيگانه در ديار خود بر همگان.

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )

چهار نقطه ضعف:
امام(علیه السلام) در این حکمت والا به چهار نقطه ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره مى کند و آثار سوء هر یک را بر مى شمرد تا همگان از آنها فاصله بگیرند.

نخست مى فرماید: «بخل ننگ است»; (الْبُخْلُ عَارٌ).
بخل آن است که انسان حاضر نباشد چیزى از مواهب خداداد را در اختیار دیگران بگذارد، هرچند امکانات او بسیار بیش از نیازهاى او باشد و نقطه مقابل آن سخاوت و کرم است که گاه سبب مى شود انسان حتى وسائل مورد نیاز خود را به دیگران ببخشد و خود به کمترین مواهب حیات قناعت کند.

ادامه »

از عوامل ذلت و خواری

نوشته شده توسطرحیمی 20ام تیر, 1397

 

ترجمه و شرح حکمت 2 نهج البلاغه:

از عوامل ذلت و خواری

وَ قَالَ (علیه السلام):

أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه.

[و فرمود:] آن كه طمع را شعار خود گرداند خود را خرد نماياند، و آن كه راز سختى خويش بر هر كس گشود، خويشتن را خوار نمود. و آن كه زبانش را بر خود فرمانروا ساخت خود را از بها بينداخت.

 

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )

از اين کارها بپرهيز:
امام(عليه السلام) در اين کلام نورانى اش به پيامدها و آثار سوء سه رذيله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است.(1)

نخست مى فرمايد:

«هر کس طمع را پيشه کند خود را حقير ساخته است».

(أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ). واژه «طمع» به معناى بيش از حق خود طالب بودن و گرفتن مواهب زندگى از دست ديگران است و تعبير به «استشعر» که به معناى پوشيدن لباس زيرين است اشاره به اين است که طمع را به خود چسبانده و از آن جدا نمى شود; بديهى است که افراد طماع براى رسيدن به مقصود خود بايد تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصيت خود را براى نيل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند.
در سخنان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم:

«بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقُودُهُ إِلَى طَبَع».

ادامه »

تقدم واجبات بر مستحبات (ترجمه و شرح حکمت 279 نهج البلاغه)

نوشته شده توسطرحیمی 19ام تیر, 1397

 

 

ترجمه و شرح حکمت 279 نهج البلاغه:

تقدم واجبات بر مستحبات

وَ قَالَ (علیه السلام):

إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ، فَارْفُضُوهَا.

[و فرمود:] اگر مستحبها به واجبها زيان رساند، مستحبها را واگذاريد.

 

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )

مستحبات مزاحم واجبات را ترك گوييد:
امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه خود اشاره به نكته اى مى كند كه بسيارى از آن غافلند، مى فرمايد:

«هنگامى كه مستحبات به واجبات زيان رساند آنها را ترك گوييد»؛

(إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا).

ادامه »

تقدم واجبات بر مستحبّات

نوشته شده توسطرحیمی 19ام تیر, 1397

 

 

لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ

 

عمل مستحب انسان را به خدا نزديك نمى گرداند،

اگر به واجب زيان رساند.

(حکمت 39 نهج البلاغه)

دانلود کلیپ حکمتهای علوی :

حکمت 39 نهج البلاغه (جايگاه واجبات و مستحبّات)

 

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی)

مستحبّات بى ارزش:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه مى فرمايد:

«كارهاى مستحب اگر به واجبات زيان برساند موجب قرب به خدا نمى شود»;

(لاَ قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ).

روشن ترين تفسيرى كه براى اين گفتار حكيمانه امام(عليه السلام) به نظر مى رسد اين است كه هرگاه كارهاى مستحب ضررى به واجبات بزند ارزش آن كاسته مى شود و ثواب آن كم مى گردد، مثل اين كه كسى از سر شب تا بعد از نيمه شب مشغول عزادارى باشد ولى خواب بماند و نماز صبح او قضا شود. همه مى گويند آن مستحبى كه به اين فريضه لطمه زد كم ارزش است. يا اين كه به سراغ كارهاى خير و كمك به مستمندان برود; ولى در اداى ديون خود و يا حج واجب كوتاهى كند. دليل آن هم روشن است، فرائض و واجبات مصالحى دارد كه اگر ترك شود به انسان لطمه جدّى مى زند در حالى كه مستحبّات چنين نيست و به اين مى ماند كه كسى داروى اصلى درد خود را رها كرده و به داروهاى اضافى و غير ضرورى بپردازد.

ادامه »

کبریایی تنها سزاوار اوست

نوشته شده توسطرحیمی 15ام تیر, 1397

 

لعنت خدا بر آن اولین مستکبر عالم!

همان که مقابل ذات کبریایی حضرت حق لباس استکبار به تن پوشید و پیشوای مستکبرین و متعصبین عالم شد. همان که شأن و منزلت خود نشناخت و در لحظه‌ای آتش افکند به چند هزار سال عبودیت خود! در مقابل حضرت الله عز و جل به نزاع برخاست، اما به ذلت نشست و چیزی برایش نماند جز لعنت خدا و ملائکه‌اش و همه مخلوقین من الازل الی‌الابد!

ترجمه و شرح خطبه 192 نهج البلاغه (قاصعه)؛

بخش اول: کبریایی تنها سزاوار اوست

رأس العصيان‏:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرِيَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ‏ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًى وَ حَرَماً عَلَى غَيْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ‏، وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى مَنْ نَازَعَهُ فِيهِمَا مِنْ عِبَادِهِ، ثُمَّ اخْتَبَرَ بِذَلِكَ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ لِيَمِيزَ الْمُتَوَاضِعِينَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِينَ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ الْعَالِمُ بِمُضْمَرَاتِ الْقُلُوبِ وَ مَحْجُوبَاتِ الْغُيُوبِ «إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِيسَ»، اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لِأَصْلِهِ؛ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِينَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ. أَ لَا [يَرَوْنَ‏] تَرَوْنَ كَيْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَكَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِي الدُّنْيَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِي الْآخِرَةِ سَعِيراً

سپاس خداى را كه لباس عزّت و بزرگى در پوشيد و آن دو را براى خود گزيد، و بر ديگر آفريدگان ممنوع گردانيد. آن را خاص خود فرمود و بر ديگران حرام نمود. آن لباس را برگزيد چون بزرگى او را مى سزيد. و آن كس را از بندگان لعنت كرد كه آرزوى عزّت و بزرگى او را در سر پرورد.

پس فرشتگان مقرّب خود را بدان بيازمود، و بدين آزمايش فروتنان را از گردنكشان جدا فرمود. پس گفت خداى سبحان كه داناست بدانچه نهان است در دلها ى همگان -و در پرده هاى غيب پنهان-: «همانا مى آفرينم آدمى از گل، پس چون آن را راست و درست كردم، و از روح خود در آن دميدم، بيفتيد براى او سجده كنان. پس سجده كردند فرشتگان همگى، جز شيطان» كه رشك او را فرا گرفت و به آفرينش خويش بر آدم نازيد و به اصل خود -كه آتش است- بر او غيرت ورزيد. پس دشمن خدا -شيطان- پيشواى غيرت ورزان است، و پيشرو مستكبران، پايه عصبيّت را نهاد، و بر سر لباس كبريايى با خدا در افتاد. رخت عزّت را در بر كرد، و لباس خوارى را از تن برآورد.

ادامه »