موضوعات: "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها"

شرح و تفسير حکمت 281 نهج البلاغه

نوشته شده توسطرحیمی 11ام بهمن, 1396

 

نهج البلاغه با مرور قرن‌ها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزون‌تر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی علیه السلام درباره قرآن آمده است:

« ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است :

«لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه»

نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود.

سخنان امام علی علیه السلام در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی علیه السلام تلاش‌هایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

شرح و تفسير حکمت 281 نهج البلاغه

ادامه »

بهترین بی نیازی

نوشته شده توسطرحیمی 7ام بهمن, 1396

 

أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى

 

بهترين بى‏ نيازى، ترك آرزوهاست

نهج البلاغه، حکمت 34

مرز میان فقر حقیقی و خستی که منجر به فقر می شود

نوشته شده توسطرحیمی 1ام دی, 1396

 

 
کلام امیر علیه السلام ؛
مرز میان فقر حقیقی و خستی که منجر به فقر می شود
در شگفتم از بخیل به سوی فقر می شتابد که از آن می گریزد و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش می کند در دنیا چون تهیدستان زندگی می کند اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه می شود.
مرز میان فقر حقیقی و خستی که منجر به فقر می شود

 آموزه های علوی و حکمت های ناب بر جای مانده از ایشان نه فقط در عصر حیات ظاهری آن حضرت علیه السلام بلکه پس از آن و تا قیام قیامت بهترین نقشه راه برای رسیدن به حیات طیبه است.

از این رو در ذیل یکی از این حکمت ها مرور می شود:

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند:

«عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ، وَيَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِيَّاهُ طَلَبَ، فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ، وَيُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ وَعَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً، وَيَكُونُ غَداً جِيفَةً وَعَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللهِ، وَهُوَ يَرَى خَلْقَ اللهِ وَعَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ، وهُوَ يَرَى الْمَوْتَى وَعَجِبْتُ لِمَن أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى، وَهُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَعَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ، وَتَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ».

«در شگفتم از بخیل به سوی فقر می شتابد که از آن می گریزد و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش می کند در دنیا چون تهیدستان زندگی می کند اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه می شود و در شگفتم از متکبری که دیروز نطفه ای بی ارزش و فردا مرداری گندیده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که در آفرینش پدیده ها می نگرد و در وجود خدا تردید دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را می بیند و مرگ را از یاد برده است و در شگفتم از آن کس که مردگان را می بیند و مرگ را از یاد برده است و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار می کند در حالی که پیدایش آغاز را می نگرد و در شگفتم از آن کس که خانه نابودشدنی را آباد می کند اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است»

شبستان

حقوق متقابل امام و مردم در نهج البلاغه

نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1396

 

امير المؤمنين على علیه السلام در نهج البلاغه، دو جمله در باره حقّ فرموده است.

اوّل اين كه فرمود: «الحقّ أوسع الأشياء في التّواصف و أضيقها في التّناصف»

مى‌فرمايد: حق به هنگام بيان و توصيف، از همه چيز گسترده‌تر، امّا در هنگام عمل از همه چيز تنگتر و محدودتر است. به تعبير مشهور خودمان: «گفتن حقّ بسيار آسان و عمل كردنش بسيار مشكل است».

جمله دومى كه مولاى متقيان در باره حق بيان ميكند همان مسئله پيوستگى حق و وظيفه است.

هر كجا حقّى است وظيفه‌اى است

و هر كجا وظيفه‌اى است حقّى است.

و به تعبير ديگر هر كجا انسان حقّى دارد بر او حقّى دارند. هر كجا مديون حقّى است، طلبكار حقّى نيز است. يعنى حق هميشه دو جانبه است. در هيج جا، حق يك جانبه وجود ندارد. حتّى خدا كه بالاترين حق را بر مردم دارد در برابر حقّ او، مردم هم بر خدايشان حقّى دارند كه حقّ هدايت، حقّ تعليم، حقّ فرستادن پيامبران و حقّ ارسال كتب آسمانى است.

اين جمله دوّم را در همان خطبه 216 نهج البلاغه، بسيار كوتاه امّا جالب و فشرده و عميق بيان فرموده است:

«لا يجزي لأحد إلّا جرى عليه و لا يجري عليه إلّا جرى له».

حق در مورد هيچكس‌جارى نمى‌شود مگر اين كه در مقابلش حقّى بر گردن او خواهد افتاد و در هيچ جا حقّى بر گردن كسى نمى‌افتد مگر حقّى به نفع او در كنار او هست. اين همان چيزى است كه تعبير مى‌كنيم وظيفه و حق جدا نشدنى هستند.

ادامه »

تاثیر غم و اندوه درپیری از نگاه امام علی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 12ام شهریور, 1396

 

امام علی (عليه السلام) فرمودند:

الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ. 

غم و اندوه نيمى از پيرى است.

امام علی (عليه السلام) فرمودند:

الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ. غم و اندوه نيمى از پيرى است.

شرح و تفسير حکمت 143 نهج البلاغه:

امام علی (عليه السلام) در اين گفتار كوتاه و حكيمانه تأثير غم و اندوه را در جسم و روح انسان بيان مى دارد و مى فرمايد: غم و اندوه نيمى از پيرى است» (الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ).

اشاره به اين كه بسيار مى شود كه غم و اندوه، انسان را پير مى كند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد مى شود، قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل مى رود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى مى كند. منظور امام علی (عليه السلام) اين است كه انسان تا مى تواند غم و اندوه را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد.

 البته انكار نمى توان كرد اسباب غم و اندوه مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست، گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هر حال با آن دست به گريبان خواهد بود.

حتى در حديث معروفى از ابن عباس مى خوانيم كه مى گفت:

هيچ آيه اى شديدتر و مشكل تر از اين آيه (فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ) بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آن حضرت پرسيدند:

اى رسول خدا چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته فرمود:

شَيَّبَتْني هُودُ وَالْواقِعَةُ، سوره «هود» و «واقعه» مرا پير كرد.

ادامه »

عبرت گرفتن از دنیا

نوشته شده توسطرحیمی 7ام مرداد, 1396

 

بازخوانی خطبه 226 نهج البلاغه؛

عبرت گرفتن از دنیا

انسان در این دنیا هرکاری انجام دهد و به هر مرتبه ای از جا و مقام برسد، در نهایت به جایگاه اصلی خود بازمی گردد.
امام علی علیه السلام در بخشی از خطبه 226 کتاب شریف نهج البلاغه در مورد اینکه این جهان پایدار نیست و انسان در نهایت به جهانی دیگر منتقل می شود می فرماید:

ای بندگان خدا،بدانید شما و آنان که در این دنیا زندگی می کنید بر همان راهی می روید که گذشتگان پیمودند.آنان زندگی شان از شما طولانی تر،خانه هایشان آبادتر و آثارشان از شما بیشتر بود که ناگهان صداهایشان خاموش و وزش بادها در سرزمینشان ساکت و اجسادشان پوسیده و سرزمینشان خالی و آثارشان ناپدید شد.

 
امام ادامه می دهد:
قصرهای بلند و محکم و بساط عیش و بالش های نرم را به سنگ ها و آجرها و قبرهای به هم چسبیده تبدیل کردند.گورهایی که بنای آن بر خرابی و با خاک ساخته شده است. گورها به هم نزدیک،اما ساکنان آنها از هم دور و غریب اند.در وادی وحشتناک به ظاهر آرام،اما گرفتار اند.نه در جایی که وطن گرفتند انس می گیرند و نه با همسایگان ارتباطی دارند در صورتی که با یکدیگر نزدیک و در کنار هم جای دارند.
 
همچنین امام در ادامه می فرماید:
چگونه یکدیگر را دیدار کنند در حالی که فرسودگی آنها را در هم کوبیده و سنگ و خاک آنان را در کام خود فرو برده است؟
شما هم راهی را خواهید رفت که آنان رفته اند و در گرو خانه هایی قرار خواهید گرفت که آنها قرار دارند و گورها شما را به امانت خواهد پذیرفت.پس چگونه خواهید بود که عمر شما به سر آید؟ ومردگان از قبرها برخیزند.
 
 

 باشگاه خبرنگاران جوان

نتیجه همنشینی با قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 23ام اردیبهشت, 1396

هیچ کس با قرآن ننشست مگر آنکه با افزایشی یا کاهشی از کنارش برخاست
افزایشی در هدایت
یا کاستی از کوری دل و باطن

حضرت امیرالمومنین علیه السلام

جایگاه محرومان و فقیران در جامعه کجاست؟

نوشته شده توسطرحیمی 27ام فروردین, 1396
 
بازخوانی بخشی از نامه 53 نهج البلاغه؛

امام علی علیه السلام در قسمتی از نامه 53 کتاب نهج البلاغه سفارش ویژه ای نسبت به طبقه محرومان جامعه به مالک اشتر دارند

امام علی علیه السلام در بخشی از نامه 53 کتاب شریف نهج البلاغه به یار باوفای خود مالک اشتر در مورد رسیدگی به امور نیازمندان می فرماید:

ای مالک،خدا را ، خدا را ، در باب طبقه فرودين ؛ كسانى كه بيچارگان اند از مساكين و نيازمندان و بينوايان و زمينگيران . در اين طبقه ، مردمى هستند سائل و مردمى هستند ، كه در عين نياز روى سؤال ندارند . خداوند حقى براى ايشان مقرر داشته و از تو خواسته است كه آن را رعايت كنى ، پس ، در نگهداشت آن بكوش.

 

سپس امام برای این طبقه جامعه حقی قائل است و به مالک می فرماید:
براى اينان در بيت المال خود حقى مقرر دار و نيز بخشى از غلات اراضى خالصه اسلام را ، در هر شهرى ، به آنان اختصاص ده. زيرا براى دورترينشان همان حقى است كه نزديكترينشان از آن برخوردارند . از تو خواسته اند كه حق همه را ، اعم از دور و نزديك ، نيكو رعايت كنى . سرمستى و غرور ، تو را از ايشان غافل نسازد ، زيرا اين بهانه كه كارهاى خرد را به سبب پرداختن به كارهاى مهم و بزرگ از دست هشتن ، هرگز پذيرفته نخواهد شد . 
 
همچنین امام مهرورز و عدالت گستر شیعیان با کلامی بلیغ به بیان وظیفه حاکم مسلمانان نسبت به فقرا و نیازمندان می پردازد و می فرماید:
پس همت خود را از پرداختن به نيازهايشان دريغ مدار و به تكبر بر آنان چهره دژم منماى و كارهاى كسانى را كه به تو دست نتوانند يافت ، خود تفقد و بازجست نماى . اينان مردمى هستند كه در نظر ديگران بي مقدارند و مورد تحقير رجال حكومت . كسانى از امينان خود را كه خداى ترس و فروتن باشند ، براى نگريستن در كارهايشان برگمار تا نيازهايشان را به تو گزارش كنند . 
 
همچنین امام علی علیه السلام از سوی دیگر به نحوه رفتار عمومی رهبران جامعه با مردم می پردازد و خاطرنشان می سازد:
با مردم چنان باش ، كه در روز حساب كه خدا را ديدار مى كنى ، عذرت پذيرفته آيد كه گروه ناتوانان و بينوايان به عدالت تو نيازمندتر از ديگرانند و چنان باش كه براى يك يك آنان در پيشگاه خداوندى ، در اداى حق ايشان ، عذرى توانى داشت . 
 
امام در این قسمت از نامه ادامه می دهد:
تيمار دار يتيمان باش و غمخوار پيران از كار افتاده كه بيچاره  اند و دست سؤال پيش كس دراز نكنند و اين كار بر واليان دشوار و گران است و هرگونه حقى دشوار و گران آيد . گاه باشد كه خداوند اين دشواريها را براى كسانى كه خواستار عاقبت نيك هستند ، آسان مى  سازد . آنان خود را به شكيبايى وامى  دارند و به وعده راست خداوند ، درباره خود اطمينان دارند . 
 
امام علی علیه السلام در ادامه به موضوع دیدار رهبران و حاکمان با مردم می پردازد و به مالک اشتر می فرماید:
براى كسانى كه به تو نياز دارند ، زمانى معين كن كه در آن فارغ از هر كارى به آنان پردازى . براى ديدار با ايشان به مجلس عام بنشين ، مجلسى كه همگان در آن حاضر توانند شد و براى خدايى كه آفريدگار توست ، در برابرشان فروتنى نمايى و بفرماى تا سپاهيان و ياران و نگهبانان و پاسپانان به يك سو شوند ، تا سخنگويشان بى  هراس و بى لكنت زبان سخن خويش بگويد . كه من از رسول الله (صلی الله علیه و آله ) بارها شنيدم كه مى  گفت :
پاك و آراسته نيست امتى كه در آن امت ، زيردست نتواند بدون لكنت زبان حق خود را از قوى دست بستاند . پس تحمل نماى ، درشتگويى يا عجز آنها را در سخن گفتن . و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداوند درهاى رحمتش را به روى تو بگشايد و ثواب طاعتش را به تو عنايت فرمايد . اگر چيزى مى  بخشى ، چنان بخش كه گويى تو را گوارا افتاده است و اگر منع مى  كنى ، بايد كه منع تو با مهربانى و پوزشخواهى همراه بود .

رابطه فقر با محبت اهل بیت!

نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396
هر کس ما اهل بیت علیهم السلام را دوست داشته باشد آماده فقر باشد.
  امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید:
 
هر کس ما اهل بیت علیهم السلام را دوست داشته باشد آماده فقر باشد؛
 

فقر نه به خاطر بی عرضگی یعنی تو وقتی اهل بیت علیهم السلام را دوست داری ممکن است جایی تو را راه ندهند، با اینکه تخصص داری اما چون در تیم علی علیه السلام هستی تحویلت نمی گیرند. مردم در صدر اسلام ولایت علی علیه السلام را قبول نکردند و به جای آن ولایت پول و زور را قبول کردند چون آن آدمها مردم را ترساندند و وعده پول به آنها دادند. یعنی آدمی که خلیفه شد اصلا مهم نیست چون زور و پول دارد حرفش را گوش می کنند و این ولایت پول و زور الان هم هست، ولایت زورداران و پول داران!

دنیا گذرگاه است نه قرارگاه

نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396
 

ثبات دنیا در گذرا بودن و استقرارش، در پویندگی، سکونتش در حرکت، تکاپو و قانونش، دادن نعمت و سلب نعمت و سرانجامش معاد است کمااینکه در خطبه ۲۰۳ نهج‌البلاغه آمده است: «و استقرار دنیا جز بر نعمت و گرفتاری و پاداش در معاد، یا آن‌چه خواست اوست و بر تو ناپیداست، نخواهد بود».

 
زندگی و مرگ، خوشی و بلا، سلامتی و بیماری، غم و شادی، همه و همه، اجزایی هستند که جهان هستی را پدید آوره‌‌اند؛ به‌طوری‎که می‎توان گفت که جهان، مجموعه اضداد است، زیرا موت و حیات، خلق وزوال، فنا و اعاده، بلا و عافیت، شادی و غم، جشن و ماتم، تندرستی و بیماری، پیروزی و شکست، امید و نومیدی، اطمینان و اضطراب، آرامش و دلهره، همه را در خود جمع کرده است.تمامی این تحولات از آن خداست و سرچشمه همه تحولات اوست.
در خطبه ۲۰۳ نهج‌البلاغه آمده است:
«و استقرار دنیا جز بر نعمت و گرفتاری و پاداش در معاد، یا آن‌چه خواست اوست و بر تو ناپیداست، نخواهد بود».
 
 
آموزه‌ی عبرت‌آمیز امیرمؤمنان علی علیه السلام این است که دنیا برجای نمی‎ماند. دنیا دار مجاز است، نه دار قرار؛ خانه‌ی مستعار است، نه خانه مستدام؛ از این‌جا باید به‌عنوان گذرگاه استفاده کرد، نه قرارگاه، قرارگاه این‌جا هم گذرگاه است.این‌جا خانه‌ی امنش هم ناامن است، این‌جا کاخ مستحکم‌ش هم متزلزل است؛ تا فرصت هست باید بهره‌برداری کرد.
 

آری، ثبات دنیا در گذرا بودن و استقرارش، در پویندگی، سکونتش در حرکت، تکاپو و قانونش، دادن نعمت و سلب نعمت و سرانجامش معاد است و کیفر و پاداش و چیزهایی که در علم بیکران حق گذشته و ما با این مغز کوچک‌ و فکر محدود خود از آن بی‎خبریم، همه به دست اوست.از این‌رو امام علی علیه السلام فرمود: «ثبات این نظام، در نعمت و نقمت، ابتلا و امتحان و سرانجام پاداش و کیفری است که در معاد داده می‎شود».در این فراز حضرت به سه اصل اساسی در عالم هستی اشاره می‎کند: یکی اصل ظهور نعمت‌ها، دیگری اصل آزمون و ابتلا و سوم اصل جزا و پاداش اخروی، این‌ها چیزهایی است که ما کم و بیش می‎دانیم، ولی مبنای ثبات دنیا تنها در این سه مورد نیست، بلکه قواعد دیگری هم در هستی وجود دارد که ما نمی‎دانیم، جهل ما به اندازه‌ی یک اقیانوس و علم ما به اندازه‌ی چند سنگریزه است که از ساحل آن برداریم و به شمارش آن پردازیم.جمله‌ی «او ما شاء مما لا تعلم» اشاره به مجهولات و نادانسته‌های بیکران ماست شگفت این است که گروه تناسخیه این جمله را دلیل بر تناسخ گرفته‌اند و به همین جمله استناد کرده و گفته‌اند: «اشاره است به ناملایماتی که نفس آدمی به هنگام تعلق به بدن‌ها و اجسام مختلف، گرفتار آن می‎شود».

ادامه »